واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: بلندیهای بادگیر مرل ابرون و لارنس الیویه در نقش لیلی و مجنون این روایت، كاترین ارنشاو و هیث كلیف، با بازی احساسی و بینقصشان، هنوز هم دختران را وادار میكنند تا بگریند و بگویند... 11 - بلندیهای بادگیر: اولین و تنها رمان امیلی برونته با خط مشی اغراقآمیز و نیشدارش مبنی بر عشق بیفرجام و تبعیض طبقاتی در انگلستان دوره ملكه ویكتوریا، این اثر را هنوز بیرقیب و بكر گذاشته است. مرل ابرون و لارنس الیویه در نقش لیلی و مجنون این روایت، كاترین ارنشاو و هیث كلیف، با بازی احساسی و بینقصشان، هنوز هم دختران را وادار میكنند تا بگریند و بگویند: «واقعا چرا باید اینطور میشد؟» و گرگ تولاند با فیلمبرداری مه آلود و مغمومش كه جایزه اسكار را نیز از آن خود كرد، با خلق مناسبترین صحنههای احساسی آنچنان جادویی پدید آورد كه بیننده در طول فیلم حزن و اندوه را با تمام وجودش احساس میكند. ویلیام وایلر فیلمی را كارگردانی كرد و نویسندگان آن بن هنچ و مك آرتور بودند. دو نویسندهای كه تا پیش از آن كمدیهای دو آتیشهشان از فرط خنده اشك بر چشمان بیننده مینشاندند. 12 - بزرگ كردن بیبی: این فیلم اسكروبال شاد كه توسط هاوارد هاكس كارگردانی شده داستانی است از فسیلشناسی بسیار دقیق (كری گرانت) كه عاشق یك دختر ثروتمند و بازیگوش (كاترین هپبورن) شده و هر دوی آنها در تلاش برای پیدا كردن و بازگرداندن یك توله ببر فراریاند كه در فیلم او را «بیبی» صدا میكنند. جادوی كمدی آنها در كنار یكدیگر به عنوان زوج هنری حقیقتی است كه همگان ناچار به قبولش هستند. 13 - ام: اولین فیلم ناطق فریتز لانگ یك شاهكار تكاندهنده است. پیتر لوره با آن قیافه بیروح و خونسردی آزاردهندهاش در نقش هانس بكرت بازی میكند، قاتل زنجیرهای كه كارش ربودن بچهها از برلین سال 1930 است و دائما در حال سوت زدن ملودی موسیقی «در سرسرای مونتین كینگ» است. اگرچه نیروی پلیس آلمان پرونده را دنبال میكند، اما چیزی نمیگذرد كه سازمان مخفی جنایتكاران (به جهت اینكه قتلها در شهر برای آنها دردسرساز میشود) تصمیم میگیرند شخصا وارد عمل شده و این جانی را پیدا كنند. به عقیده لانگ، «میم» بهترین فیلمی است كه ساخته و اولین بازی حرفهای لوره سبب گردید تا او تا پایان زندگی حرفهایاش در نقش یك تبهكار شرور باقی بماند. 14 - شورش در كشتی بونتی: این فیلم كه در سال 1935 برنده جایزه اسكار بهترین فیلمبرداری گردید، سر و صدای بسیاری برپا كرد. این اثر بر اساس داستان واقعی شورشی كه دركشتی بونتی توسط فلچر كریستین (كلارگ گیبل) بر علیه كاپیتان بلای وحشی (چارلز لافتون) صورت گرفت، ساخته شده است. هیچیك از بازسازیهای مجدد این فیلم كه در آنها مارلون براندو و مل گیبسون در نقش فلچر كریستین بازی كردند به موفقیت و شهرت نسخه اصلی دست نیافتند. این فیلم در زمان خود یك انفجار به تمام معنا بود و پس از بازی در نقش كریستین، كلارك گیبل ملقب به عنوان پادشاه هالیوود گردید. 15 - فرانكشتاین: این كمپانی یونیورسال بود كه با «فرانكشاین» به كارگردانی هوشمندانه جیمز ویل طلیعهدار عصر طلایی شد. فیلمی اقتباسی از داستان جاودانه مری شلی كه نشان میداد علم چگونه به بیراهه كشیده شده است. بوریس كارلوف با بازی در نقش هیولای فرانكشتاین، تا آخر عمرش تبدیل به همان هیولایی شد كه هیچ كس دركش نمیكرد! بوریس با ظرافتی پر وسواس، فرانكشتاین را با همان تلخی و گزندگی طبیعت او در ذهن بیننده حك كرد. 16-گراند هتل: حتی در بهشت هم این همه هنرپیشه محبوب و بینظیر یكجا در كنار هم یافت نمیشوند. این اثر جزو اولین فیلمهایی بود كه چند داستان را در قالب یك فیلم توسط یك راوی به جلو میبرد. گرتا گاربو، جان بریمور، جوان كرافورد و لوئیس استون ستارگانی هستند كه نقشهایشان را در هتل لوكس گراند برلین به زیبایی ایفا میكنند. این فیلم كه اقتباسی از نمایشنامهای برگرفته از یك كتاب است، سالها بعد در برادوی به صورت موزیكال اجرا شد و طرفداران بسیاری پیدا كرد. یكی از بهترین دیالوگهای تاریخ سینما در صحنهای از همین فیلم است. زمانی كه گاربو با آن حالت احساسی خاصش میگوید: میخواهم تنها باشم. 17- مرد لاغر: ویلیام پل مودب و متین در نقش چارلز در مقابل میرنا لوی در نقش نورا بازی میكند. نورا وارث جوان ثروتمندی كه با نیك ازدواج كرده و نیك نیز حرفه كارآگاهیاش را بهخاطر او رها میكند. برگرفته از رمان كارآگاهی دشیل همت، «مرد لاغر» اولین سری از ششگانه كمدی-كارآگاهی است كه پاول و لوی در كنار یكدیگر ایفای نقش میكنند. 18- كینگ كونگ: خلق كینگكونگ در قالب یك فیلم سینمایی در سال 1933 یكی از تكان دهندهترین اتفاقاتی بود كه در زمان خود طرفداران بیشماری پیدا كرد و سبب گردید فی ریز راه خود را در میان فیلمهای ژانر وحشت باز كرده و بعدها لقب ملكه جیغ را از آن خود كند. اگرچه ایده چنین فیلم انیمیشن- استاپموشنی از یك گوریل غولپیكر كه هواپیماها را از بالای آسمانخراشهای منهتن بر هم میكوبد، قدیمی و بیارزش بهنظر میرسد، اما 76 سال پیش همین فیلم بینندگان خود را مجذوب خود كرد و زبانشان را بند آورد و در حقیقت «كینگ كونگ» اینك پدر فیلمهایی است كه در آنها موجودات عظیم الجثه شورش كرده و شهرها را ویران مینمایند. 19- عصر جدید (1936): چارلی چاپلین در آخرین فیلم صامت كمدیاش (البته این فیلم دارای جلوههای صوتی بود) خشم خود را علیه ماشینآلات در قالب انسان چرخ دندهای در یك خط مونتاژ بیروح، زمخت و غولپیكر كه رگههایی از فیلم «متروپولیس» فریتز لانگ را در خود دارد، به تصویر میكشد. این فیلم روایتی است حقیقی از مردم ناامیدی كه در تلاش برای زنده ماندن از دوره ركود اقتصادی آمریكا دستوپا زده و با قربانی كردن خودشان بهای رسیدن به جامعهای مدرن و اقتصادی شكوفا را میپردازند. چاپلین مردی كه همه استعدادها را یكجا در خود داشت، این بار نه تنها در مقام نویسنده و كارگردان اثر كه در مقام آهنگساز نیز با قطعه «لبخند» جان تازهای به این فیلم میبخشد، قطعه موسیقی كه بعدها توسط نایتكینگكول بازخوانی و اجرا گردید. 20- در جبهه غرب خبری نیست: این اولین و شاید بهترین فیلم ضدجنگی باشد كه تاكنون ساخته شده. روایتی است از لو آیرس و همكلاسیهایش كه پس از برانگیختهشدن توسط معلم ناسیونالیست و متعصبشان برای شركت در جنگ جهانی اول در لوای پادشاهی آلمان نامنویسی میكنند. چیزی نمیگذرد تا اینكه همگی طعم سرخوردگی مطلق را میچشند. تناقض میان ذات جنگ و پوچی و بیهودگی كه در جنگ لمس میشود در صحنهای نمود مییابد كه شخصیت آیرس یك سرباز فرانسوی را بهطرز فجیع زخمی كرده و سپس با ناامیدی تمام سعی در نجات جان او در یكی از گودالهای حاصل از انفجار بمب دارد. جایی كه هیچ نشانی از آدمیزاد نیست، جایی مثل ناكجاآباد. این فیلم كه اثری است اقتباسی از رمانی نوشته اریش ماریا ریمارك، برنده جایزه اسكار بهترین فیلمبرداری و كارگردانی گردید. forum.asanrasan.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 223]