واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سینمای ما- مهرانه رضایی فر: رابین وود، منتقد کهنه کار سینما، در یکی از مقالات خود، ((بازیگری بر پرده))، می گوید : ((در سینما، بازی بازیگران تا ابد در زمان و مکان منجمد شده است)). حال اگر با شرایط و اقتضائات دست و پاگیری که یک بازیگر سینما با آن مواجه است و مطلقا بازیگر تئاتر از این محدودیت اطلاعی هم ندارد، بازیگری در هر اثری که از خود ارائه می دهد، پیشرفت گام به گام خود را به رخ کشد، تلاش او قطعا شایسته تقدیر است. مدتی است که شهاب حسینی به نقطه قوت فیلم هایش تبدیل شده و حالا دیگر، حضورش در هر فیلمی، در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگر مخاطب پیگیر سینما باشید و در ایام جشنواره، جدایی نادر از سیمین را از دست نداده یاشید، تحسین استعداد و توانایی شهاب حسینی را به حق می دانید. حوالی اتوبان، کاری از سیاوش اسعدی، با بازی گلچهره سجادیه، نورا هاشمی و شهاب حسینی این روزها بر پرده ی سینماهاست. فیلمی که اگر قرار باشد نقاط قوتش را انتخاب کنم، قطعا فیلم نامه سعید نعمت الله یکی از انتخاب هایم است. البته به هیچ وجه قصد ستایش ساختار فیلم نامه نعمت الله را ندارم که اتفاقا با ایرادهایی اساسی رو به روست. اما با این حال نمی شود قدرت و توان او در خلق قصه و نوشتن دیالوگ را نادیده گرفت. دیالوگ هایی که یادآور سینمای خاص کیمیایی است. این دنباله روی از لحن مسعود کیمیایی که سالها در سینمای ایران رواج داشته، بعد از مدت ها به نتیجه درخور توجهی رسیده، نتیجه ای که توان خود را به بهترین شکل ممکن در سریال زیر هشت نشان داده بود. حوالی اتوبان، اثری که در قدم نخست، از بازیگران خوبی بهره برده و کارگردان از عهده هدایت گروه بازیگرانش که غیر از شهاب حسینی، هیچ کدام پیش فرض خاصی را در ذهن تماشاچی ایجاد نمی کند، به خوبی برآمده است. نکته ای که قابل توجه می باشد، بازی امیدوارکننده نورا هاشمی، همسر سیاوش اسعدی کارگردان اثر، است که معلوم نیست به چه دلیل کم کاری را برگزیده، چون استانداردهای کارش از حداقل استانداردهای انبوه بازیگرانی که بی دلیل در سینما حضور دارند، بسیار بالاتر می نماید. با وجود تمام نقاط قوتی که باید در فیلم حوالی اتوبان دید، نقاط ضعف هم وجود دارد که نمی شود به سادگی از کنارشان عبور کرد. این که فیلم در زمان هایی از ریتم می افتد و یا این که توضیح اضافات گاهی در طول تماشا آزارمان می دهد، هیچ توجیهی نمی تواند داشته باشد. ناپدید شدن یکباره شخصیت ها اصلا در خدمت فیلم نیست. به عبارت دیگر، شخصیت سیما با بازی نورا هاشمی، ناگهان به فضای خانه پرتاب می شود و دیگر سراغی از شخصیت هایی که در روند داستان شاهدشان بودیم، گرفته نمی شود. به بیان دیگر، صراحت لحن اسعدی در فیلم و مطلق انگاشتن کاراکترهایش، نه تنها نتیجه بهتری ارائه نمی دهد بلکه گاهی تماشاگر را از هدف اصلی سازندگان اثر هم دور خواهد کرد. فیلم سراسر با یک شخصیت همراه می شود و دیگر شخصیت ها فرصت پرداخت درست را ندارند. البته همراه شدن تماشاگر با یک شخصیت، به خودی خود نکته منفی محسوب نمی گردد. اما استفاده ابزاری از کاراکترها، برای رسیدن به مقصود نهایی کارگردان، با مختصات سینمایی که امروزه می شناسیم تفاوت بسیار دارد. خیلی وقت است که قضاوت صرف از جانب کارگردان و چسباندن برچسب به شخصیت اصلی و بعد هم نمایش عاقبت به خیر نشدن او، کارکرد گذشته خود را ندارد. گویا سیاوش اسعدی به عنوان کارگردان، آن قدر به گناهکار بودن شخصیت سیما ایمان داشته که به راحتی نیمه دوم فیلم را یکسره خرج برپایی دادگاهی برای محکومیت او می کند. و تقریبا تمام تلاشی که در نیمه اول برای فضاسازی متحمل شده بود را به راحتی بر باد می دهد. به هر صورت اگر حوالی اتوبان را صرفا تمرینی موفق برای فیلمسازی اسعدی بدانیم، شاید اشکالاتش را بتوان به حساب تجربه اندوزی او گذاشت. شخصا ترجیح می دهم به حوالی اتوبان و حاصل کار کارگردانش این طور نگاه کنم. چون از همین فیلم مورد بحث هم مشخص است که اسعدی به شناخت خوبی از جامعه ای که قصد به تصویر کشیدنش را دارد، رسیده و دانش سینمایی خود را به خدمت هدفش درآورده است. در هر حال باید از ورود کارگردانی کاربلد و آگاه به مسائل روز جامعه اش به سینما شادمان بود، سینمایی که به سازندگانی که ردیف دندان و مردان زن نما و انبوه شوخی های زننده حکایتشان نباشد و بیش از آن که دغدغه جیبشان را داشته باشند، به رسالت هنری خود ایمان دارند، سخت نیازمند است. منبع : سینمای ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]