واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سينماي ما- حسین یعقوبی: در قهوهی تلخ مورخ تنها یک بار فنجان قهوهای را به امید بازگشت به زمان حال مینوشد و دیگر شاهد هیچ اقدامی از او در این جهت نیستیم. از سوی دیگر دلیل تلاش او برای تغییر تاریخ مبهم است. درباریانی که او در بین آنهاست تا مغز استخوان فاسدند و پادشاهشان ابله و بیکفایت است و هیچ معلوم نیست که او چرا آنها را به آغامحمدخان قاجار که دستکم پادشاهی باکفایت است، ترجیح میدهد قهوهی تلخ پدیدهی امسال شبکهی ویدئویی و پرفروشترین محصول فرهنگی سوپرمارکتهای کشور است. سریالی که پیش از عرضهاش طرفداران زیادی پیدا کرد و صفحات ویژه در شبکههای اجتماعی اینترنتی برای حمایت از آن و کارگردانش تشکیل شد. حالا هم که با استقبال خوبی مواجه شده و طرفداران خاص خودش را دارد. بااینهمه معتقدم که استقبال از این سریال برخلاف توفیق دیرپای پاورچین و شبهای برره موسمی است و در گذر زمان و کمرنگشدن حواشی، ضعفهای داستانی و ساختاری آن بیشتر نمود پیدا میکنند. با توجه به معرفی این سریال از سوی یکی از فیلمنامهنویسانش به عنوان طنزی فاخر، شریف و ماندگار، بد نیست اشارهی کوتاهی به تفاوت طنز و کمدی داشته باشیم. داستان در اثر طنز خیلی جدی روایت میشود، گوینده و نویسنده طوری وانمود میکند که گویی هیچچیز غریب و بامزهای در داستانی که میگوید وجود ندارد. از نمونههای آثار طنز در حوزهی ادبیات میتوان به دنکیشوت سروانتس و کاندید ولتر و در عرصهی سینما به فارگو (برادران کوئن) و پالپفیکشن (تارانتینو) اشاره کرد. اما در یک اثر کمدی با حکایت دیگری سروکار داریم. از آنجا که در کمدی یا فکاهه هدف اصلی خنداندن است وضعیت کمدینویس یا کمدیساز درست مثل کسی است که برای شما جوک تعریف میکند: او معمولا قبل از شروع حکایت به شما میگوید که این بامزهترین چیزی است که در عمرش شنیده و مدام در حال تعریفکردن آن میخندد و احتمالا بیشتر از سایرین به چیزی که تعریف میکند میخندد. گاهی اوقات وقتی میبیند قسمتی از ماجرا با استقبال حضار مواجه شده با تأکید و اغراق بیشتری آن قسمت را تعریف میکند. طنز یک اثر هنری است؛ یک اثر عالی و ظریف هنری. طنزنویس با کلمات همان کاری را میکند که موسیقیدان با نت و نقاش با رنگ انجام میدهد. تنها هنرمند میتواند اثر طنز خلق کند. در سوی دیگر کمدی یک فن است. فن استفادهی بجا از لهجه، تکیهکلامهای تکرارشونده، شوخی با مضامین روز، میمیکهای مضحک چهره و حرکات فیزیکی اغراقشده در جهت خنداندن بیشتر مخاطب. زیربنای اثر طنز یک جهانبینی خاص است و با توجه به خاستگاه فلسفی طنز، انگیزش تفکر ـ تفکر توأم با تبسم ـ هدف اصلی آن است. کمدی در عالیترین شکل خود ـ مانند نمایشنامهی خسیس مولیر یا کمدیهای شکسپیر ـ در سطح حرکت میکند و در نهایت تنها نقدی عامهپسند است بر خصوصیات ناپسند افراد و رسوم غلط یک جامعه. فرق تأثیر طنز و کمدی بر مخاطب مثل تفاوت رضایت و لذت است. عنصری از تفکر در رضایت مستور است که در لذت نیست. فیلمنامهنویسان قهوهی تلخ به سبک پیمان قاسمخانی در نگارش این سریال از شیوهی او یعنی وامگیری سوژهی اصلی از اثری دیگر (بدون ذکر نام اثر) استفاده کردهاند. شروع قهوهی تلخ و رمان ماشاءاللهخان در بارگاه هارونالرشید تقریبا یکسان است. در آن رمان، یک کارمند بانک که به تاریخ و بهخصوص دورهی حکومت هارونالرشید علاقه دارد با کمک یک مرتاض رمال به آن زمان سفر میکند و در بدو ورود دستگیر و محکوم به قطع سر با تیغ جلاد میشود. در قهوهی تلخ یک استاد تاریخ که در مورد وقایع فاصلهی زمانی بین سقوط سلسلهی زندیه و بهقدرترسیدن آغامحمدخان قاجار تحقیق میکند پس از آشنایی با یک فالگیر و نوشیدن یک فنجان قهوه، در زمان سفر میکند و در بدو ورود، دستگیر و محکوم به قطع سر با تیغ جلاد میشود. در کمدیهای سفر در زمان که نمونهی کلاسیکش یک یانکی در بارگاه آرتورشاه مارک تواین است و نمونهی دمدستش همان کتاب ماشاءاللهخان است، جنبهی کمیک و جذاب داستان بر اساس تضاد فرد سفرکرده در زمان - چه از لحاظ گفتاری و چه رفتاری- با افراد دوران قدیم است. به بیان دیگر این تضاد و تناقض است که لحظات کمدی کار را شکل میدهد. تأثیرپذیری شدید نویسندگان سریال از شبهای برره باعث شده که آنها از این نکتهی ظریف غافل باشند: در حالی که در شبهای برره با دیستوپیا (خرابآباد)ی معاصر شخصیت اصلی سروکار داریم، در قهوهی تلخ داستان در دیستوپیایی میگذرد که از لحاظ زمانی دویست سال با جامعهی شخصیت اصلی فاصله دارد. شخصیتهای دربار نهتنها به سبک زمان معاصر صحبت میکنند بلکه از اصطلاحات کوچه و خیابان مانند «بروبچس»، «عددی نیستی» و «سهکردن» استفاده میکنند و در جایی پادشاه در مورد دلیل سریع برگشتنش از سنپترزبورگ توضیح میدهد: «به درشکهچی گفتیم گازش رو بگیره» (توجه داشته باشید که جنس کمدی غالب قهوهی تلخ فانتزی است نه ابزورد). در حقیقت ناخودآگاه برای بیننده این ذهنیت ایجاد میشود که این اشخاص نقش افرادی را که در قدیم زندگی میکنند، بازی میکنند و خود بهنوعی مسافر زمان هستند. ایراد دیگر داستان مربوط به کنشهای مورخ است، در چنین داستانهایی معمولا فرد در بدو ورود سعی میکند به هر طریقی شده به زمان حال برگردد اما در اواسط کار بهخاطر ایجاد یک ارتباط عشقی و یا پیبردن به نیکی مردمی که به میان آنها سفر کرده، تصمیم میگیرد سیر وقایع را تغییر دهد. در قهوهی تلخ مورخ تنها یک بار فنجان قهوهای را به امید بازگشت به زمان حال مینوشد و دیگر شاهد هیچ اقدامی از او در این جهت نیستیم. از سوی دیگر دلیل تلاش او برای تغییر تاریخ مبهم است. درباریانی که او در بین آنهاست تا مغز استخوان فاسدند و پادشاهشان ابله و بیکفایت است و هیچ معلوم نیست که او چرا آنها را به آغامحمدخان قاجار که دستکم پادشاهی باکفایت است، ترجیح میدهد. شاید پاسخ داده شود که او میخواهد با تغییر تاریخ در زمان حال برای خود اسمورسمی کسب کند اما این دلیل تنها زمانی منطقی جلوه میکند که او شیوهی مناسب و مطمئنی برای بازگشت به زمان حال پیدا کرده باشد که چنین چیزی را در سریال نمیبینیم. مشکل دیگر کار به ساختار آن بازمیگردد در قهوهی تلخ با ساختار یک داستان دنبالهدار مواجه نیستیم. شما میتوانید مثلا بدون دیدن قسمت هفتم و هشتم، قسمت نهم را ببینید و چیزی را نیز از دست ندهید. در سریالی با داستانی دنبالهدار شاهد یک خط داستانی اصلی و چند داستان فرعی هستیم ـ سریال 24 که تقریبا همزمان با این سریال در سوپرمارکتها عرضه شده یک نمونهی درخشان از این الگوی معمول است ـ اما در قهوهی تلخ داستان ممتدی در کار نیست. شخصیت اول داستان همانند قهرمان روزنامهنگار شبهای برره در وضعیتی گرفتار شده و داستان به شکل اپیزودیک و با روایتی ایستا ماجراهای تکرارشوندهی جدلهای کلامی پادشاه زورگو، زنان ابله حرمسرا و درباریان سالوس را روایت میکند. نکتهی دیگر عدم شخصیتپردازی در قهوهی تلخ است. سیامک انصاری دقیقا نقشش در برره را تکرار میکند. بهجای اینکه روزنامهنگار باشد، مورخ است. اما تمام کنشهایش، اعتراضهایش و حتی چشمگردکردنهایش در مواجهه با بلاهت اهالی دربار جهانگیرشاه مشابه رفتار و گفتارش در آن سریال است. سایر افراد حاضر در سریال صرفا تیپ هستند: پادشاه زورگوی خوشگذران سبکمغز، درباریان چاپلوس پولپرست و زنان ابله وراج سیاس که در این سالها در دهها فیلم و سریال تاریخی به همین سبکوسیاق شاهد حضورشان بودهایم. منبع : ماهنامه 24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]