واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: امير غفارمنش از نسل طلايي ساعت خوش است. او پس از اقبالش در اين مجموعه مدتي كم كار شد. خودش ميگويد: «دوست نداشتم به عنوان يك بازيگر طنز شناخته شوم و كارهاي جدي را هم دنبال ميكردم.» كارنامه غفارمنش نشان ميدهد او هم در ژانر طنز و هم جدي حضور داشته است. حالا او با «خوشنشينها» دوباره تواناييهايش را به رخ كشيده و نشان داده كه در طنز هم حرفهاي زيادي براي گفتن دارد.بازيگري از 20 سالگي متولد 6 ارديبهشت 1347 هستم. به صورت حرفهاي از سال 1367 كار بازيگري در تئاتري در تالار وحدت را با آقاي محمود عزيزي و نادر رجبپور آغاز كردم. بعد از آن، كاري را با آقاي فرهاد مهندسپور اجرا كردم. «مرگ ووديآلن» با صادق صفايي، «همولوس و هلن» با فياض موسوي كارهاي ديگر من در آن سالها بود. پس از تئاتر بود كه به تلويزيون راه يافتم و سال 69 در سريال دنياي جوان بازي كردم. در «همسايههاي» حسن فتحي به ايفاي نقش پرداختم. طنزهاي شبانه ساعت خوش، سيب خنده، جادوي مهتاب، هفت گنج، هژيرها، دنياي شيرين، سري اول زير آسمان شهر، آژانس دوستي و... از جمله سريالهاي من تا پيش از خوشنشينها بودند. چندين فيلم سينمايي هم در كارنامهام دارم. از جمله خانهاي روي آب و انتخاب. فيلمهاي پوسته، نفوذي، آژانس ازدواج، هم هنوز اكران نشدهاند. در چند تله فيلم و تئاتر هم اخيرا حضور داشتم كه «4 فصل» آخرين كار تئاتر من بود.ممنوعالتصويري من هم مثل اكثر بازيگران ساعت خوش با اين مجموعه ديده شدم اما ممنوعالتصوير شدن ما باعث شد حدود دو سالي از چهرهها دور شويم. البته عامل ديگر كمكاري من اين بود كه تنها كار طنز صرف را دوست نداشتم. من بازيهاي رئاليستي را دوست دارم نه اينكه با لودگي مردم را بخندانيم.در تئاتر پول نيست اكثر بازيگران سينما و تلويزيون تئاتري هستند. من هم حرفه و علاقه اصليام تئاتر است. تئاتر قداست خودش را دارد و اكثرا كسي آن را با سينما و تلويزيون مقايسه نميكند با اين حال اگر تئاتريها يك سوم پولي را كه از تلويزيون ميگيرند از تئاتر درآمد داشته باشند مطمئن باشيد در تئاتر خواهند ماند. متاسفانه الان شرايط مالي تئاترهاي ما اصلا خوب نيست.مهام مرا پيشنهاد داد پيش از من صحبتهايي با مهران غفوريان براي نقشم در سريال خوشنشينها شده بود، اما سرانجام آقاي مهران مهام مرا به سعيد آقاخاني معرفي كردند. از كاراكتر و نقش خودم راضي هستم. هر چند كار كمي ضربالاجلي است اما سعيد آقاخاني وسواس خاص خودش را دارد و بسيار با دقت پلانها را جلو ميبرد. تصويربرداري خوبي هم داريم. همه اين مسايل باعث شد تا نتيجهاش استقبال مردم از اين كار شود.تكرار بد هم نيستسالها ميگفتند مرحوم خسرو شكيبايي نقش «هامون» را تكرار ميكند يا اكبر عبدي با كاراكتر تكراري جا افتاده است. به نظرم تكرار يك كاراكتر وقتي مردم دوست دارند و با آنها انس گرفتند بد نيست. اين در مورد كاراكترهاي حميد لولايي سيروس گرجستاني، علي صادقي و... در خوشنشينها صدق ميكند. گاهي نظرات كارشناسان با نظرات مردم فاصله دارد اما ترديدي نيست كه جلب رضايت مردم از همه چيز مهمتر است. تلويزيون مخاطبانش را گلچين نميكند بلكه براي همه است و همه بايد جذب شوند. از هر قشر سن، شغل و جنسيتي. البته گاهي براي قشر روشنفكر برنامههايي خاص هست اما كلا ديد تلويزيون عمومينگري است. به همين خاطر علي صادقي به تكرار كاراكترهاي قبلي خود كه مردم او را ميپسندند ميپردازد.استقلاليام به شدت فوتبالي هستم. در ايران طرفدار استقلال و در دنيا بارسلونا را دوست دارم. خودم زماني فوتبال بازي ميكردم. از آنهايي كه بازي مرا ديدند ميتوانيد بپرسيد كه دروازهبان خوبي هستم.با قهوهتلخيها رفيقيم اين را كه خوشنشينها براي رقابت با قهوهتلخ ساخته شده قبول ندارم. چرا كه پيش توليد خوشنشينها قبل از روشن شدن وضعيت پخش قهوهتلخ در تلويزيون آغاز شده بود. ضمن اينكه اين دو قرار نيست رقيب هم باشند. مردم هر دوي اين كارها را ميبينند و اين ميشود رفاقت نه رقابت! از طرفي اين دو كار، دو طنز متفاوت را دنبال ميكنند. غير از پلانهاي رفت و آمدها دم در كاخ بقيه پلانهاي قهوهتلخ داخلي است اما آقاخاني به سمت اجتماع رفته و كارهاي رئال را ميپسندد. به نظر من هر دو كار در ژانر خودشان موفق هستند. قهوهتلخ به دنبال تيپسازي است اما آقاخاني به ما ميگويد كه زندگي كنيد به همين خاطر هم اكثر بازيگرهاي رئال را جذب كرده است حال آنكه در قهوهتلخ مثلا جواد عزتي يا هادي كاظمي تيپ ميسازند و موفق هم هستند.پدرم فيلمساز بود پدرم يك فيلمساز بود و او باعث شد كه نگرش هنري در من به وجود بيايد. پايه و بنياد هنر را پدرم در من بنا نهاد و در اين راه كمك زيادي به من كرد. جالب اينكه در 6 سالگي در فيلم پدرم به نام «فردوسي» بازي كردم و اين اول راه بازيگريام بود.به بازيگران ارتباطي ندارد اينكه وضع سينماي ما خوب نيست به بازيگران بر نميگردد. امروز بازيگر گيشهاي داريم. سيل فيلمهايي را كه در موسسات ويديويي ساخته ميشود، هم ديدهايد. متاسفانه بستر درستي در سينماي ما حكمفرما نيست و اين امر باعث ميشود فيلمنامهها به سمت ابتذال بروند. اگر از بازيگر درست استفاده شود اين شرايط به وجود نميآيد. اگر فيلمي كه ميخواهد درباره انديشه خاصي حرف بزند از دو سه بازيگر گيشهاي هم استفاده كند موفق ميشود، اما ما بسترهاي لازم را براي اين قضيه فراهم نميكنيم.گاهي گيتار ميزنم رابطه خوبي هم با موسيقي دارم. گاهي گيتار ميزنم. هم بين فوتباليها هم بين اهالي موسيقي رفقاي خوبي دارم. وحيد طالبلو، ميثم منيعي، آرش برهاني محمد منصوري و سپهر حيدري دوستان فوتباليست و صميمي من هستند. در بين خوانندهها هم با شهرام شكوهي، فرزاد فرزين و مهدي مقدم رفاقت نزديكي دارم. از او ميپرسيم كه «علت علاقه اين مثلث (بازيگر- فوتباليست – خواننده) به تداخل در فعاليتهاي يكديگر چيست؟ خواننده، بازيگر ميشود، فوتباليست خواننده ميشود، بازيگر فوتباليست و...؟ ميگويد: نميشود گفت كه نبايد باشند. مهران مديري صداي خوبي دارد و خواننده خوبي است. مرحوم محراب شاهرخي در سينما خوب نقشآفريني كرده، فرهاد جواهركلام هم يك فوتباليست تمام عيار است. پس نميشود گفت همه نمونهها بد بوده است.سينما از فوتبال مطرحتر استبه غير از دو دوره طلايي در فوتبال ما، يكي نسل حجازيها و پروينها و ديگري نسل عزيزي باقري، دايي، مهدويكيا و... در ساير سالها اين سينماي ما بود كه در دنيا مطرحتر از فوتبال بوده است. فوتبال نتيجهاش در تابلو مشخص ميشود اما سينما ذائقهاي ميباشد. ما فيلمسازهاي مطرحي داريم كه در جشنوارههاي بزرگ بينالمللي شركت كرده و حتي جايزه ميگيرند.ایمان برومند خانواده سبز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]