تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805483101
مراسم نكوداشت اصغر فرهادي
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: نشان يادبود دانشگاه تهران در آستانه اكران عمومي فيلم «درباره الي» به اصغر فرهادي كارگردان سينما اهدا شد. اصغر فرهادي: به دليل پرهياهو بودن سينماست، كه از من تقدير مي‌شود يكي از آسيب‌هاي فعلي احساس رقابتهاي ناسالم است به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در مراسم نكوداشت اين هنرمند كه عصر روز گذشته ـ دوشنبه 11 خردادماه ـ در دانشكده هنرهاي زيبا با حضور چهره‌هايي همچون عليرضا نادري، حميد فرخ نژاد، مهدي سلطاني، هوشنگ هيهاوند،فريندخت زاهدي، شيوا مسعودي، نغمه ثميني، مجيد سرسنگي و ... برگزار شد، اصغرفرهادي با ابراز خرسندي از برگزاري اين مراسم و با قدرداني از برگزاركنندگان اين مراسم خطاب به دانشجويان دانشكده هنرهاي زيبا گفت: در كنار من آدمهايي بسيار شايسته‌تر حضور دارند كه شايسته تقديرند، اما متاسفانه در كشوري زندگي مي‌كنيم كه تئاتر ما آنقدر محجوب و باحياست كه در كنار سينما ديده نمي‌شود و به دليل پرهياهوتر بودن سينماست كه امروز از من تقدير مي‌شود. فرهادي با اشاره به سالهاي نخست حضورش در دانشكده هنرهاي زيبا يادآور شد: به دليل فعاليتم در سينماي جوان، تئاتر را نمي‌شناختم و از آنجا كه فردي خجالتي بودم تصميم گرفتم از رشته تئاتر انصراف بدهم اما ماندم و چه خوب شد كه اين اتفاق افتاد، چرا كه در راهروها و آبدارخانه اين دانشكده شاهد بحث‌ها و گفتگوهاي دانشجوياني همچون عليرضا نادري، حميد فرخ نژاد، علي دهكردي و ... بودم و همه اينها بسيار به من آموخت. او تاكيد كرد: بسياري كه تحصيلات آكادميك ندارند معتقدند هنر آموختني نيست، اما اين دروغي است كه خود آنان هم به دورغ بودنش باور دارند. زيرا در دوره تحصيل در دانشكده است كه به يك سليقه هنري مي‌رسيم و آموخته‌هاي ما از دانشگاه تنها به كلاس درس محدود نمي‌شود. بلكه حتي راهروهاي دانشگاه هم براي ما درسهاي بسيار دارد. ضمن اينكه محيط دانشگاه به دليل حضور دانشجويان از اقوام مختلف، فرصتي براي شناخت عميق‌تر و بهتر ديگر مردمان سرزمينمان فراهم مي‌كند. وي متذكر شد: اگر امروز مي‌گوييد كه من پله‌اي به جلو آمدم، به خاطر همين اتفاقات بود. هرگز در زندگي شخصي و كاري‌ام احساس رقابت نداشته‌ام، وقتي فيلم «درباره الي» را ساختم تصور نمي‌كردم كه حتي يك نمايش در خارج از كشور داشته باشد. كارگردان «چهارشنبه‌سوري» يكي از بزرگترين آسيب‌هاي جامعه فعلي را احساس رقابتهاي ناسالم دانست و عنوان كرد: اين آسيب كه از آموزش و پرورش ما شروع مي‌شود، موجب شده 70 ميليون نفر با يكديگر در وجوه گوناگون رقابت داشته باشند كه اين رقابت بر ذات خود نوعي كُشتن دوستي است و من تلاش كردم با كسي رقابت نكنم و تنها با خودم رقابت كنم. اصغر فرهادي در بخش ديگري از سخنان خود با تاكيد بر لزوم شناخت تئاتر براي هنرمندان سينما يادآور شد: اگر كسي در سينما زمان طولاني موفق بوده است، به دليل شناختي است كه نسبت به تئاتر دارد و درام ، شخصيت پردازي و ...را مي‌داند. كساني كه حضور موقتي در سينما دارند اين سرمايه را ندارند. بنابراين نمايش همچنان برايم اجر و قرب دارد. اين فيلمساز ايراني كه سالها قبل نمايش موفقي همچون «ماشين نشينها» را اجرا كرده است يادآور شد: وقتي اين نمايش را كار كردم حس كردم ديگر تا مدتي نمي‌توانم كاري بالاتر از اين داشته باشم. بنابراين تا مدتها در زمينه تئاتر فعاليت نكردم، اما اميدوارم روزي بتوانم نمايش جديدي را كار كنم. فرهادي خاطرنشان كرد: امروزه اشتياقي كه براي يك كار خوب دارم بيش از روزي است كه نمايش «ماشين‌نشين‌ها» را اجرا كردم. البته دوستان شايسته بسياري همچون فرشاد فرشته حكمت، عليرضا نادري و ... دارم كه به دليل وضعيت فرهنگي ما، آثار آنان مهجور مانده اما امروز با افتخار مي‌گويم كه از اين دوستان بسيار آموختم و اصولا نگاه اجتماعي را از عليرضا نادري ياد گرفتم. او در ادامه سخنانش درباره بي‌انگيزگي دانشجويان امروز در قياس با گذشته مطرح كرد: وضعيت دانشجويان امروز بسيار سخت‌تر است. اما به هر حال مي‌توان با وجود همه سختيها كار كرد و موفق شد. من در زندگي‌ام هرگز دستيار كسي نبوده‌ام. زماني كه نخستين فيلم 35 خود را ساختم براي نخستين بار بود كه دوربين 35 را دست گرفتم. هرگز براي كاري به كسي تلفن نزدم، چون معتقدم هيچ كس نمي‌تواند ديگري را وارد كار كند. اگر خود ما روحيه كار كردن داشته باشيم، مي‌توانيم راه خود را پيدا كنيم. فرهادي در ادامه با اشاره به ورودش به سينما از هفت سال پيش خاطرنشان كرد: هفت سال است كه وارد سينما شده‌ام كه دو سال آن يعني در فاصله ساخت دو فيلم «چهارشنبه سوري» و «درباره الي » به بيهودگي گذشت. سينما راه ميانبر ندارد. او در پايان سخنان خود خطاب به دانشجويان دانشكده هنرهاي زيبا گفت: مي‌دانم كه تشكيل اين جلسه به خاطر وضعيت اداري كشورمان چقدر سخت بوده است، شور و اشتياقي كه در اين جلسه وجود دارد در بيرون نيست و افتخار بزرگي است براي من كه فيلم «درباره الي» در دانشكده هنرهاي زيبا كه بسيار در آن آموختم، به نمايش درمي‌آيد. فرهادي سخنان خود را با گراميداشت ياد و خاطره دو هم دانشگاهي درگذشته‌اش رامين سليمانپور و كامليا عطار كاشاني به پايان برد. فرخ‌نژاد: فرهادي همواره اجازه نداد محيط بر او اثر بگذارد حميد فرخ‌نژاد بازيگر تئاتر و سينما و يكي ديگر از هم‌دانشكده‌اي‌هاي اصغر فرهادي نيز در اين مراسم با بيان خاطراتي از دوره‌ي تحصيل در دانشكده‌ي هنرهاي زيبا، گفت: زماني كه بحث برگزاري اين مراسم مطرح شد به 20 سال پيش بازگشتم؛ زماني كه ما جزو گروه سني «د» بوديم و مو داشتيم! و خاطرات خوب و يا غم‌انگيز را به ياد آوردم. كساني كه امروز در اين مراسم حضور دارند، مايه‌ي فخر جامعه‌ي ما هستند. او ادامه داد: يكي دو سال اول دانشجويي هيچ‌كس را قبول نداشتيم. مي‌خواستيم همه چيز را نابود كنيم اما كم‌كم با واقعيت‌ها آشنا شديم و كنار آمديم. وجهه‌ي هنري فرهادي به گونه‌اي است كه لازم نيست من درباره‌ي آن سخني بگويم بلكه از اين زاويه به شخصيت او مي‌نگرم كه او همواره مي‌تواند براي همه‌ي ما مثالي باشد براي اينكه خواستن توانستن است. فرخ‌نژاد در توصيف اين ويژگي فرهادي گفت: براي ما كه از شهرستان به تهران آمده و خوابگاه‌نشين بوديم مشكلات تحصيل چندين برابر بود. امثال اصغر فرهادي خواستند كه بالا بيايند. بنابراين زحمتي دوچندان كشيدند و موفق شدند. فرهادي نمونه‌ي هنرمنداني است كه هرگز اجازه ندادند محيط بر آنها اثر بگذارد و اين‌چنين است كه او در تلويزيون آثاري را ساخت كه بسياري از هنرمندان در سينما جرأت بيان آن را نداشتند. او نوعي تابوشكني و تغيير نگاه را با خود به تلويزيون آورد و امروز نگاه اين جوان بر سينماي ما و جهان تاثير گذاشته است. اين بازيگر سخنان خود را اين‌گونه به پايان رساند: آن‌چه امروز براي ما مهم است اين است كه از او ياد بگيريم از همين اتاق‌هاي كوچك مي‌توان رفت و بزرگ شد. همكلاسي بودن با او براي من باعث افتخار است. زاهدي: او دانشجوي جواني است كه بسيار هنرمند است همچنين فريندخت زاهدي يكي از استادان اصغر فرهادي با ابراز خرسندي از برگزاري اين مراسم گفت: به خود مي‌بالم كه اين مراسم براي نكوداشت دانشجوي جواني برگزار مي‌شود كه بسيار هنرمند است. او سپس به حاضران پيشنهاد كرد كه انجمن رسمي فارغ‌التحصيلان پرديس هنرهاي زيبا را تشكيل دهند تا با برگزاري گردهمايي‌هاي شش ماهه يا سالانه، امكان گفت‌وگو و انتقال تجربيات ميان نسل‌هاي گوناگون فراهم شود و گفت: شايد به بركت حضور اصغر فرهادي بتوانيم سنگ بناي اين انجمن را بگذاريم. فريندخت زاهدي تصريح كرد: در طول سالهاي تدريس بارقه‌هاي استعداد را در بسياري از دانشجويان مي‌بينم. اصغر فرهادي بارها و بارها مرا به تحسين واداشت و مي‌توانستم آينده‌ي بسيار خوبي را برايش ببينم. البته آن زمان فكر مي‌كردم ما داريم شكسپيري را به جامعه‌ي هنري تحويل مي‌دهيم اما امروزه بسياري از هنرمندان تئاتر در سينما فعاليت مي‌كنند و برعكس. مهم اين است كه هر دو حرفه به نمايش مربوطند و ديگر نمي‌توانيم تفاوتي ميان آنها بگذاريم. او اظهار اميدواري كرد: از ميان دانشجويان نسل جديد نيز افرادي قدرت روحي و حس مبارزه با مشكلات و قدرت خودسازي اصغر فرهادي را داشته باشند و به جلو بتازند و بتوانند افتخارآفرين باشند؛ چرا كه هريك از دانشجويان هنر سفراي فرهنگي ايران در دنيا هستند. علياري: او با وجود كمبود امكانات پيشرفت كرد فريدون علياري ديگر استاد دانشكده هنرهاي زيبا با يادآوري خاطراتي از 18 سال پيش و شروع تحصيل دانشجوياني همچون اصغر فرهادي در سال 1370 عنوان كرد: اگر آن زمان كسي مي‌گفت دست كم 30 درصد اين دانشجويان در آينده‌اي نه چندان دور به چهره‌هاي بزرگ هنري و مديريتي تبديل مي‌شوند، اين سخن باورپذير نبود اما امروز به جرأت مي‌توان اين را ديد. به كوري چشم كساني كه مي‌گفتند دانشگاه چيزي به شما ياد نمي‌دهد. او يكي از افتخارات اصغر فرهادي را پيشرفت كردن با وجود كمبود امكانات دانست و گفت: افرادي مانند او كارهايي بدون هزينه‌ي گزاف و امكانات فراوان انجام داده‌اند، اما تفكر بالاي آنان بود كه باعث درخشش آنان در جشنواره‌هاي گوناگون شد و اين‌چنين است كه بعد از 25 سال معلمي هرگز نمايش «ماشين‌نشين‌ها» را از ياد نمي‌برم كه به خوبي شكوفندگي، رشد، فكر و انديشه‌ي اصغر فرهادي را نشان مي‌داد. در اين مراسم عليرضا نادري نمايشنامه‌نويس، كارگردان تئاتر و استاد دانشگاه، نامه دوستانه‌اي را با عنوان «در اهميت اصغر فرهادي بودن» خواند. نادري در اين نامه آورده است: «اينجا دانشکده‌ي هنرهاي زيباست! جايي که دانشکده‌ي بچه هاي زيبا هم به آن مي‌گفتيم! الان سالها از آن روزها که ما همه اينجا دور هم جمع بوديم گذشته،خيليها هستيم،بعضيها نيستند برخي غيبت دارند،چند نفرهم اصلا و ديگر نيستند،امروز ما در مراسم تجليل از اصغر فرهادي دورهم جمع شده‌ايم! هم دانشکده‌اي سالهاي پيش،پس جاي خيليها خالي، بيش ازهمه رامين سليمانپور و کامليا کاشاني! من چند چيز را در باره‌ي اصغر فرهادي بيشتر مي‌دانم! نام اين مقاله اهميت اصغر بودن است! مودبانه‌اش مي‌شود مقاله‌اي درباره‌ي اهميت اصغر فرهادي بودن! اصغر فرهادي اگر ديپلمات يا وزير خارجه‌ي يک کشور ته آفريقا مي‌شد،ميتوانست آن کشور را در سازمان ملل داراي حق وتو کند! يا اگر دانشمند مي‌شد مي توانست دستگاهي اختراع کند که لازم نباشد ما با هواپيما سفر کنيم،همينطور ما را به نقاط دور دنيا فکس مي‌کرد! اصغر فرهادي حتما داروي ايدز را کشف مي‌کرد،اصغر اگر در جنگ ضد تروريسم فرمانده‌ي نيروهاي ائتلاف بود ميتوانست،چند ثانيه قبل از برخورد محمد عطا با برجهاي دوقلواو را منصرف کند! اصغر فرهادي ميتوانست برجهاي فروريخته را بلافاصله سر پا کند ! او اگر مامور دستگيري بن‌لادن مي‌شد الان بن لادن را در قفسي دور جهان مي‌چرخاند و از دولتهاي ديگر حق الکشف مي‌گرفت! اصغر اگر همين حالا بخواهد مي‌تواند «رون‌آراد» را پيدا کند، و باز اگر بخواهد مي‌تواند با زندانيان گوانتانامو در همان زندان، پسيکو درام کار کند! به دو دليل،لطفا به اين دو دليل دقت کنيد! اول اينکه توانسته اصغر فرهادي توانسته دراين سرزمين با اينهمه منع و مانع، فيلمهايي را که دوست دارد بسازد! موانعي که در شکل و شمايل مرداني با کت و شلوارهاي خاکستري و قهواه‌ي کابوس هرنويسنده هنرمندي هستند! ودليل دوم که کمي خصوصي ست اينکه: توانسته در ميان اينهمه يا آنهمه دختر زيبا، وباوقار و شخصيت در دانشکده‌ي هنرهاي بچه‌هاي زيبا، پريسا راکه بخت‌آورست، به‌عنوان بانوي خود، کشف؟ انتخاب؟شکار؟ پيدا...نه،اسيرش شود يا به خود علاقمند کند! غبطه برانگيز نيست؟ به هر صورت ما رفيقيم و هيچ کس نمي‌تواند از دوستانش تعريف کند مگراينکه عاشقانه دوستشان داشته باشد! ومن اين هرسه را،دوست دارم... نگوييد کاش اصغر فرهادي ديپلمات، يا دانشمند شده بود و فکس آدمي محقق و داروي ايدز کشف مي‌شد،سينماي امروزما بدون فرهادي؟حتما چيزمهمي کم دارد... به‌عنوان مقاله برمي‌گردم، اهميت اصغر بودن! با اين توضيح که اهميت فرهادي بودن در فيلمسازبودن که عشق فرهادي‌ست، نيست!اهميت اصغر فرهادي در چيست؟ بارها درجمع دوستان يکرنگ گفته‌ام اصغر فرهادي،قريحه‌ي ديپلماتها را در سينما به کارگرفت و ازين بازار مکاره‌ي شبه جهان اولي اما در عمق وجود جهان ماقبل کشفي که به آن مناسبات کارگردان و تهيه کننده و سانسورچي و مميز و ...مي‌گويند،سرافراز بيرون آمد! به همه‌ي کارهاي فرهادي نگاه کنيد!درهيچکدام کسي جز خودش،نيست!واين مگر کم هنري ست!؟ سالها پيش قبل از موجوديت کافه نادري[مرکز تئاتر تجربي فعلي] کنار شوفاژ چسبيده به بارگاه آقا رشيد،[آبدار خانه ي فعلي ]مطلبي براي روزنامه‌اي نوشتم با نام «پيشاني چين خورده‌ي هنر» با اين مضمون که ؛درين زمانه‌ي عجيب، هنرمند يا بايد،تبليغات کند،يا مبتذل بسازد ويا سکوت کند،سه چهارسال بعد ديدم،من که به اين تئوري معتقدم کجايم واصغر فرهادي کجا؟ من داشتم شيخ محمد خياباني مي‌نوشتم،فرهادي داستان يک شهرش را مي‌ساخت! فهميدم آن مقاله‌ي من اراجيف بوده است! *** مضمون اين پاراگراف اهميت اصغر فرهادي بودن است! ... وقتي فيلمت، به علت که نه،به دليل هم نه،به خاطر...بازهم نه،به بهانه‌ي اينکه،بازيگر فيلم او دريک فيلم ديگري بازي کرده، بعد آن فيلم که اين بازيگر درآن بازي کرده و اکران شده،موجب شده،که اين فيلم به خاطر بازي آن بازيگر در آن فيلم اکران شده در جاي ديگر در اينجا....توقيف بشود! بايدفرهادي باشي و سوار ماشينت شده به بيابانهاي اطراف تهران بروي و در بيابان نعره بزني،و بعد به دستيارت فرمان بدهي فردا صبح تقاضاي پروانه ساخت بکند تا «درباره‌ي الي» را بار ديگر بدون آن بازيگر بسازي! و وقتي آن کس که بايد همه‌ي تلاشش جلوگيري از جنگ سوم جهاني باشد دستور مي‌دهد اين مشکل بزرگ بشري را که اصغر و بازيگرش پديد آورده‌اند حل شود باز بايد اصغر فرهادي باشي، تا بتواني از هيچکس تشکر نکني، به هيچکس اعتراض نکني و بگويي،چي؟کي؟کجا؟فيلم؟ مگه توقيف؟براي چي؟ شاه امشب اين مجلس،اصغر فرهادي ما داراي چنين منش وروش باشکوهي است! اين مسيرو راه نيست،روش است،وخوب است دانسته شود روش راه رفته است و شخصي است!خوب است اين روش توسط فرهادي تدريس بشود،نه تنها براي دانشجويان هنر،چطور مي‌شود مبتذل نبود،تبليغات نکرد،ساکت هم نماند؟... *** من اطمينان دارم،نگاه پاتولوژيک و آسيب شناسانه‌ي فرهادي را کمتر کسي در ايران دارد،چشمان مسلح فرهادي به بزرگنماترين دستگاهها،وقدرت او در رنگ آميزي اجزاي مختلف سلولهاي بيماري‌زا و مخرب وکشف منابع تغذيه‌ي ميکروب‌ها فوق العاده ست! کمتر کسي اولين سکانس چهارشنبه سوري را درک کرده است!مردي که سيگارش را با شعله‌ي گاز روشن، مي‌گيراند! اصغر فرهادي اجتماع پيرامونش را نه چون يک آرمانگراي،نه يک سوسياليست دوآتشه! نه يک مذهبي همين و ديگر هيچ!نه نهيليست به تباهي انديش!نه،جامعه‌شناس مدل دو هزار و ده...بلکه مثل خود اصغر فرهادي مي‌بيند!وباز اين اهميت اصغر فرهادي بودن است! اينها راز نيست که اگر بود هلاک راز به افشاي ان است و راز افشا شده به دو پول سياه نمي‌ارزد، اينها روش است!که به کار بسته مي‌شود، روشي که با غريزه دريافته شده و با تعليمات در آکادمي، يعني در همين دانشکده،اموخته شده است!دريافته شده،آخرين مردان زمين،يا ماشين نشينها،وديگر آثار او در آزمون «تدريج و تفکر» به چهارشنبه سوري واين يکي آخري درباره‌ي الي رسيده‌اند! درباره اهميت اصغر بودن حرفها فراوان است! متانت،مهرباني! درک عميقانه‌ي دوستي.. خانواده دوستي... و تواضع بي‌نظيرش از اصغر فرهادي، يک پشتوانه براي همه‌ي ما ساخته است! وقتي اصغر در برلين موفقيت بزرگي براي خودش به دست آورد، پيامي براي چند نفر نوشتم اما نفرستادم و خودداري کردم! نوشتم «اصغر فرهادي جون! جشنواره‌ي برلين پله‌ي اول نردباني است که به اورست آرزوهاي همه‌ي ما بچه هاي ديروزو امروز هنرهاي زيبا راه مي‌برد،جاي اونا که نيستند خالي...» به گزارش ايسنا، در اين مراسم لوح تقدير اصغر فرهادي توسط نغمه ثميني به نمايندگي از دانشكده هنرهاي زيبا به اين هنرمند اهدا شد. همچنين حجت سيدعلي‌خاني نامه‌اي را كه توسط هم‌دوره‌اي‌هاي او نوشته شده بود براي حاضران قرائت كرد و بيانيه‌ي دانشجويان سينمايي توسط كاظم عباسي ارايه شد. در پايان اين مراسم هم «درباره الي» اصغر فرهادي براي دانشجويان به نمايش درآمد. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها