واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: عليرضا داودنژاد كارگردان سينما در آستانهي انتخابات خطاب به رييسجمهور آينده، متن نامهاي را منتشر كرد.اين نامه تحتعنوان «راه هنر از كدام سو ميگذرد آقاي رييسجمهور؟!» منتشر شده است. اين كارگردان سينما در اين نامه كه در اختيار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گذاشته، آورده است:«شما ميدانيد كه اگر ما فرزندان بنيآدم از كودكي با موسيقي آشنا شويم . و از ساختار آواها، ضرب آهنگ، شتاب و هماهنگي آنها سردر بياوريم و سرانگشتان ما مضراب وعارشه و پردههاي ساز را بشناسد، وارد هر حرفهاي بشويم، از سنگتراشي تا جراحي، بهتر ميتوانيم كار خود را انجام بدهيم. شما ميدانيد كه رواج شعر و ترانه در ميان مردم به مهرباني و ملاطفت دامن ميزند و به زندگي معنا ميدهد و تحمل سختيها را آسانتر ميكند. شما ميدانيد كه رونق روزنامه، مجله، ماهنامه، فصلنامه، سالنامه، كتاب، رمان و داستاننويسي زمينهساز رشد علوم انساني، تاريخ، جامعهشناسي، روانشناسي تعليم و تربيت و نظام آموزشي ميشود. شما ميدانيد ما نميتوانيم نقاشي و طراحي و كاردستي را در مدرسه و دبيرستان، دانشگاه تقويت نكنيم و از فرزندان خود توقع داشته باشيم كه در طراحي كالاي صنعتي و بستهبندي آن اهل دقت، ذوق، سليقه و ابتكار باشند و با حريفان كاركشته جهاني رقابت و مبارزه كنند. شما ميدانيد كه بازيگري هنر انعطافپذيري در كردار و حالات است و كار علمي و كارگاهي بر روي آن ميتواند به شناخت شيوههاي انتقال معرفت و افزايش وفاق اجتماعي كمك كند. شما ميدانيد كه برپاداشت آيين و برگزاري نمايش از جمله ويژگيهاي فرهنگ ما ايرانيان است كه همزيستي اقوام گوناگون را در پهناي وطني مشترك ممكن كرده است. شما امروز اوضاع هنر را در كشور چگونه ميبينيد؟ آيا ملت ما توانسته است از همه ظرفيتهاي ذوقي، تخصصي و خلاق خود استفاده كند و به نيازهاي ملي پاسخ بگويد و ابتكار عمل را در فضاي سمعي و بصري كشور حفظ كند؟ در سيسال گذشته بر ما چه گذشت؟ انقلاب، جنگ، جبهه، دفاع، بمب، موشك، ويراني، مهاجرت، دگرگوني، قطعنامه، سازندگي، توسعه، فقر، غناء، ستم، مبارزه، شكست، پيروزي و رويدادهاي گفته و ناگفته بسيار ديگر؛ كه اينكه از خود ميپرسيم رد پاي آنها را بايد در كدام موسيقي، شعر، ترانه، قصه، رمان، كتاب، نقاشي، مجسمه، معماري، نمايش و فيلم جستوجو كنيم؟! اگر انقلاب توانست بساط سلطه كالاهاي فرهنگي خارجي را از كشور برچيند، ما در مقام مسوول، مدير، متفكر و هنرمند چه بر جاي آن گذاشتيم و برسر قريحه و تخصص و خلاقيت چه آورديم؟ چرا سينماي ايران كه توانسته بود، با انقلاب دوباره روي پاي خود بايستد و بازار از دست رفته سمعي و بصري را به دامان توليد داخلي بازگرداند و به همه رشتههاي هنري اعم از موسيقي، شعر، قصهنويسي، صحنهآرايي، نقاشي، طراحي، بازيگري، و نمايش مدد برساند. آماج دشمنيها قرار گرفت و خاكريزها را يكي پس از ديگري به حريف و رقيب، دشمن خارجي واگذار كرد؟ وضعيت بازار كالاهاي فرهنگي در كشور را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا اساسا به ايجاد چنين بازاري اعتقاد داريد؟ وضع موجود را چگونه ميبينيد؟ آيا اصولا مولفههاي ضروري براي تشكيل چنين بازاري از قبيل امنيت سرمايه، پشتيباني توليد، توزيع بهقاعده و بازار قابل نظارت براي قاطبه اصناف فرهنگي، هنري فراهم است؟ از چهل، پنجاه ميليون مخاطب موجود در بازار كشور، سهم توليدكننده داخلي چقدر است؟ سهم اينترنت و ماهواره چقدر است؟ سهم بازار سياه سيدي و ديويدي قاچاق خارجي چقدر است؟ شما خوب ميدانيد كه سانسور و واردات، دوستاني قديمي هستند و پا به هرجا كه بگذارند، انفعال و تقليد و كپيبرداري را، جانشين ابداع و ابتكار خلاقيت ميكنند. آنها كه تاريخ سينما و سياست را در كنار يكديگر ميبينند، ميتوانند دليل ورشكستگي توليد فيلم در شمال آفريقا، خاورميانه و خاور دور را در دل مولفههاي نظير وابستگي و استبداد به روشني ملاحظه كنند. چه كسي با ما دشمني ميكند؟ چه كسي با ما دوست است؟ شما خوب ميدانيد كه در فضاي بگير و ببند، گفتار و كردار آدمي به كتمان حقيقت ميگرايد و زبان از دلالتهاي زنده و تجربي دور ميافتد و فرهنگ پژمرده ميشود و هويت رنگ ميبازد! شما خوب ميدانيد كه ما آدميان چگونه گم ميشويم! شمار راه را از چاه ميشناسيد. راه از كدام سو ميگذرد، آقاي رييسجمهور؟! كار از تو ميرود مددي اي دليل راه كانصاف ميدهيم ز ره افتادهايم» حافظ انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]