واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: كارگردان فيلم «بيست» فروش اين فيلم را فراتر از حد تصور خود دانست و معتقد است: اين فيلم در مقايسه با فيلمهايي كه به منظور جلب گيشه ساخته ميشوند، به موفقيت نسبي دست يافته است. به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، فيلم سينمايي «بيست» به كارگرداني عبدالرضا كاهاني بعدازظهر روز گذشته؛ يكشنبه 30 فروردينماه در فرهنگسراي هنر (ارسباران) به نمايش درآمد و با حضور كارگردان، فرشته صدرعرفايي و مهتاب كرامتي ـ بازيگران فيلم ـ و سودابه مراديان ـ منتقد و مجري برنامه ـ مورد نقد و بررسي قرار گرفت. در ابتداي اين نشست؛عبدالرضا كاهاني كارگردان اين فيلم عنوان كرد: با توجه به اينكه مضامين مرگ و زندگي بيش از ساير موضوعات ذهن مرا درگير ميكند، در اين فيلم تصميم داشتم كه به آنها بپردازم و فكر ميكنم كه فضاي رستوران ميتواند محيطي مناسب براي طرح اين موضوعات باشد. رستوران ميتواند نمادي از جامعه باشد و غذا را نيز ميتوان به نوعي زندگي معنا كرد، به هرحال يك تالار پذيرايي با توجه به وسعتي كه دارد ميتواند محل استراحت و پناهگاه كارگران آن نيز واقع شود و در «بيست» تا حدي به اين مسايل نيز پرداخته شده است. اين كارگردان ضمن اشاره به تجربيات قبلي خود درباره بازنويسيهاي مكرر اين فيلم اظهار كرد: بازنويسيهاي فيلمنامه «بيست» براي آن بود كه ديالوگها كمتر شوند و سكوت بيشتري بر صحنه حاكم شود تا بدينترتيب تماشاگر فرصت داشته باشد، كمي هم به صحنهها فكر كند. او ادامه داد: عليرغم آنكه در اين فيلم با كادري كاملا حرفهاي و با حضور بازيگران سينما كار ميكردم، اما احساس ميكردم كه اين فيلم هم به نوعي مستند است. كاهاني همچنين عنوان كرد: براي ايفاي نقش در اين فيلم از ابتدا هم همين گزينهها را مدنظر داشتم و فقط قرار بود كه به جاي حبيب رضايي در اين فيلم حامد بهداد به ايفاي نقش بپردازد. اما پس از آنكه سرمايهگذار اول اين فيلم از سرمايهگذاري در آن انصراف داد. حامد بهداد به خيال آنكه اين فيلم ساخته نخواهد شد، بر سر صحنه فيلم ديگري رفت. او ادامه داد: فكر ميكردم كه اين نقش براي حامد بهداد نقشي جديد خواهد بود، اما ممكن است كه اين نقش براي حبيب رضايي تا آن اندازه جديد نباشد و به نوعي تكراري محسوب شود. كارگردان «بيست» در ادامه اين نشست در پاسخ به پرسشي كه مبني بر رضايت او از فروش اين فيلم مطرح شده بود هم گفت: فروش فيلم فراتر از حد تصور خود من بود. چراكه اين فيلم، فيلمي است كه سليقهاي خاص را به تماشاگر القاء ميكند و براي اينگونه فيلمها معمولا انتظار مخاطب كمتري را داريم. در تهران اگر حتي يك فيلم تجاري و گيشهاي بتواند 400 ميليون تومان فروش بكند، گفته ميشود كه فروش خوبي داشته است. اين فيلم تا يك ماه آينده اگر همينطور لاكپشتوار به فروش خود ادامه دهد، به فروش 350 ميليون توماني ميرسد. كه اين فروش به نوع خود مناسب و فراتر از حد تصور بنده است. درحاليكه تصوري كه اين فيلم از بازيگران ميدهد تصوري متفاوت است. او همچنين خاطرنشان كرد: اين فيلم را ساختم، چراكه احساس ميكردم در آن حرفي براي گفتن دارم. از سوي ديگر نيز علاقه بسياري به سينما داشتم و فكر ميكردم كه سينما ابزاري مناسب براي بيان اين موضوع خواهد بود. لذا هيچگاه به فكر تجارت نبودم كه تنها با هدف درآمد فيلم بسازم و از بازيگران براي رسيدن به اين هدف بهرهبرداري كنم. اين كارگردان در بخش ديگري از اين نشست و در پاسخ به بينندهاي كه نسبت به استفاده از برخي از الفاظ در اين فيلم گلهمند بود اظهار كرد: پرويز پرستويي به هيچ عنوان دوست نداشت كه در فيلم كلمهي ركيكي استفاده شود به همين دليل دايم به ما تذكر ميداد كه درست نيست، برخي كلمات در فيلم مورد استفاده قرار گيرد. اما ما چندبار از ايشان اجازه گرفتيم و برخي كلمات را كه فكر نميكنم بار معنايي خيلي بدي هم داشته باشد در اين فيلم گنجانديم. كاهاني در ادامه اين نشست هم عنوان كرد: ماجراي «بيست» از نظر من ماجراي يك زندگي كوتاه است كه در 20 روز ميتواند صورت بگيرد، انتقاد من (البته اگر بتوان نام آن را انتقاد گذاشت) از وضع بشر آن است كه او همواره كارهاي خود را به زماني ديگر موكول ميكند و هيچگاه از لحظات خود لذت نميبرد، حال آنكه ممكن است در آينده ديگر فرصتي براي لذتبردن نداشته باشد. كارگردان «بيست» در بخش پاياني صحبتهايش عنوان كرد: اين فيلم را بيش از همه حاصل يك كارگروهي ميدانم و در خلوت خودم كاهاني را كارگردان خوبي نميدانم، اما معتقدم كه او در هماهنگكردن افراد فردي موفق است و خوب ميداند كه چگونه ميتواند يك گروه را طوري هماهنگ كند كه به خوبي با يكديگر كار كنند و نتيجه قابل قبولي هم بگيرند. فرشته صدرعرفايي بازيگر اين فيلم هم در اين نشست در ارتباط با شباهت نقشاش در «بيست» و «كافه ترانزيت» عنوان كرد: در جشنواره متأسفانه به دليل شتابي كه هست، منتقدين خيلي سريع نظر ميدهند درحاليكه شايد بهتر باشد كمي صبر كنند تا با گذشت زمان مسايل در ذهن آنها تهنشين شود. اين مسئله نيز در زمان جشنواره و از سوي منتقدين مطرح شد و خوشبختانه در اكران اين موضوع مورد توجه مخاطبان واقع نشد. نكته ديگري هم كه ممكن است موجب اينگونه اظهارنظرها شود، آن است كه هر دو فيلم در محيط غذاخوري شكل گرفته است و از اين نظر با يكديگر شباهت دارند. به همين دليل هم هنگامي كه اين فيلمنامه به من پيشنهاد شد، كمي براي قبول آن دچار ترديد شدم. اما به دليل توجه كاهاني و خود من و حساسيت هردوي ما بر اين موضوع، سعي زيادي كرديم كه اين نقش تكرار «كافهترانزيت» نباشد. او ادامه داد: نكته ديگري هم كه بايد به آن اشاره كنم، آن است كه كاهاني در اين مدت به خوبي ثابت كرده است كه ميتواند از بازيگرانش بازي بسيارخوب و متفاوتي بگيرد. او اصلا به دنبال يك الگوي از پيش تعيينشده نيست و اين الگو چيزي است كه درحال حاضر بسياري از كارگردانان آن را مورد استفاده قرار ميدهند. كاهاني بازيگران را به شيوهاي متفاوت مورد استفاده قرار ميدهد و اين امر نشان از اعتماد به نفس او دارد. از سوي ديگر هيچگاه در اين فيلم او نميخواست كه نقش من تكرار نقشهاي قبلي باشد و خود من هم نيازي به اين تكرار نميديدم. اين بازيگر در بخش ديگري از اين نشست و در پاسخ به سوالي كه مبني بر كمكاري او در سينما مطرح شده بود اظهار كرد: همواره به دنبال فيلمهاي متفاوت هستم و اين روزها كمتر فيلمي ساخته ميشود كه بتوانيم به آن تكيه و اعتماد كنيم. متأسفانه جريان خطرناكي پيش آمده كه تمام هدف آن جذب گيشه و مخاطب است. لذا فكر ميكنم فيلمي مانند فيلم آقاي بيضايي اين مسئله را كه چگونه سرمايه درحال خوردن فرهنگ ماست را به خوبي به تصوير كشيده است. او ادامه داد: پس از دهه 70 ، سينماي ما هر روز بيشتر و بيشتر مورد توجه جهانيان قرار ميگرفت، اما هرچه كه اين حمايتها در سطح جهاني بيشتر ميشد، حمايتهاي داخلي از سينماي ايران كمتر ميشد. از سوي ديگر در دهههاي گذشته سطح مخاطب سيري صعودي داشت، اما عدهاي سعي كردند كه سطح سليقه مخاطب را پايين بياورند و در اين زمينه تلويزيون نيز نقش مهمي داشت. سينما هم از آنجا كه به دنبال سرمايه بود تصميم به ساخت فيلمهايي گرفت كه سرمايهگذار را مطمئن كند كه پول خود را دوباره به دست خواهد آورد و بدينترتيب سينماي ما درحال خروج از حالت فرهنگي قرار گرفت. صدرعرفايي در بخش پاياني صحبتهايش نيز اظهار كرد: در بازيهايم به مسئله سادگي اعتقاد دارم و فكر ميكنم براي رسيدن به هر نقشي بهتر آن است كه آن را باور و زندگي كنيم. چراكه اگر قرار باشد براي ايفاي نقشي تنها برخي از المانهاي مربوط به آن نقش را مورد استفاده قرار دهيم، مخاطب به زودي متوجه اين مسئله خواهد شد و با آن نقش ارتباط برقرار نميكند. مهتاب كرامتي ديگر بازيگر اين فيلم هم به نقش گريمور، طراح صحنه و لباس، كارگردان و بازيگران ديگر در شكلگيري نقش فيروزه اشاره كرد و گفت: در ابتدا از اينكه بخواهم چنين نقشي ايفا كنم، واهمه بسياري داشتم. چراكه ميدانستم اين نقش از نظر فيزيكي نيز با من بسيار متفاوت است. به همين دليل از ابتداي كار با كارگردان پيمان بستيم كه اگر بازي در اين نقش برايم مناسب نبود و همسطح ديگر بازيگران فيلم نبود، اين نقش را به فرد ديگري واگذار كنند تا تلاش بقيه اعضاي گروه نيز بينتيجه نماند، اما به هرحال از پس اين نقش برآمدم. او ادامه داد: به هرحال اينكه امكاني به وجود آيد تا بازيگر بتواند نقشهاي متفاوتي را ايفا كند، امري بسيار مثبت است. اما من فكر ميكنم كه در اين سينما كمتر باشند، افرادي كه مانند كاهاني سرمايه فيلم را با دادن چنين نقشهايي به افرادي مانند من به خطر بيندازند. به هرحال اميدوارم كه امسال نيز پيشنهاد كار متفاوتي مانند اين كار را داشته باشم. به گزارش ايسنا، كرامتي در بخش پاياني صحبتهايش هم در پاسخ به سوالي كه مبني بر تفاوت بازياش در اين فيلم و فيلم «آتش سبز» مطرح شده بود گفت: سبك كار آقاي اصلاني به شيوهي ديگري بود و من جزئي از تمام صحنه بودم كه ميبايستي همگام و همراه بقيه ميبودم. اما در اين فيلم ميبايستي بازي ميكردم و بازيام هم بايد به گونهاي بود كه باورپذير باشد و براي رسيدن به اين بازي باورپذير، پيشنهادات كارگردان فيلم بسيار موثر بود. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]