واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: فیلم "آن جا" به کارگردانی عبدالرضا کاهانی واجد زاویه دید خاص فیلمساز به موقعیتهایی است که به نظر عادی و عام میآیند. همین وجه موجب شده جنس و لحن خاص آن شکل بگیرد و شبیه فیلمی دیگر نباشد. به گزارش خبرنگار مهر، کاهانی در فیلم "آن جا" می کوشد با محور قرار دادن موضوع عام مهریه، به نوعی نقبی بزند به روانشناسی آدمهای قصه و در این میان آنچه بیش از هر چیز مورد توجه و بسط قرار گرفته تم اصلی فیلم است که به ستایش جریان زندگی برخاسته است. کاهانی پس از تجربه ساخت فیلم "آدم" با فضایی سوررئال، بکر و روستایی که به نوعی ستایش مرگ از زندگی را به تصویر می کشد، در فیلم "آن جا" به قصه ای معاصر و رئال از آدم های روز اجتماع پرداخته که ملموس بودن موضوع محوری فیلم یعنی مهریه، در کنار ساختار ویژه تصویری، روایت و ... به نوعی جنس این دو فیلم را از یکدیگر مجزا و متفاوت می کند. تمرکز بر تفاوت های این دو فیلم در وهله اول این وجه را پررنگ می کند که خوشبختانه کاهانی از آن دسته فیلمسازان جوان نیست که برای آنها تنها و تنها یک تعریف از پیش تعیین شده درباره سینما و فیلمسازی وجود دارد. او به نوعی راه تجربه و آزمون و خطا کردن را برای خود باز نگه می دارد و خودش را وابسته به فرمول های امتحان پس داده نمی کند. یک خطی فیلم "آن جا" را می توان این گونه طرح کرد که زن و شوهری جوان (لیلا و پیمان) در آستانه جدایی، به واسطه مسائل برآمده از بازپرداخت مهریه دچار بحرانی جدی می شوند و آنچه را از یاد می برند این است که زمانی عاشق هم بوده اند. فیلمنامه برای تمرکز بر مقطعی حساس از این بحران، چند مولفه دراماتیک را وارد کار کرده که به نوعی تمهیدات فیلمنامه ای کار را شکل می دهند و ضرب الااجلی کارکردی برای روند اوج و فرود قصه هستند. 10 روز زندگی پیمان (مزدک میرعابدینی) و لیلا (شهرزاد سخنسنج) به گونهای محور قرار میگیرد که علاوه بر بازپرداخت مهریه، ضربالاجل پیمان برای رفتن به آمریکا و تمدید گرین کارت هم مزید بر علت میشود تا این رابطه پیچیدهتر شود. پیمان باید برود و لیلا تا زمان پرداخت مهریه به او اجازه خروج نمیدهد. تضاد نیازهای دراماتیک این دو کاراکتر به گونهای طراحی شده که متأثر از شخصیتپردازی کلاسیک باشد بدون آنکه ساختار کلی فیلمنامه چندان به اصول کلاسیک محدود بماند. چگونگی تنیده شدن این دو نیاز در کنار هم به نوعی ساده به نظر می آید ولی آنچه می تواند آن را از یک پرداخت متعارف و از پیش تعیین شده متفاوت کند، همان تم اصلی است که از مراحل ابتدایی بر فیلمنامه هم رسوخ کرده و ساختار شکست زمانی را به آن اختصاص داده است. فیلمنامه به گونه ای طراحی شده که این 10 روز سرنوشت ساز از زندگی پیمان و لیلا با رفت و برگشت های متوالی از روایت خطی فاصله بگیرد و ... طبعاً اولین پرسشی که در ذهن مخاطب شکل می گیرد، چرایی انتخاب این ساختار و نفس کاربرد آن برای روایت قصه ای این چنینی است؟ از آنجا که تب روایت مدرن و متقاطع در سینمای ایران بالا گرفته، به نظر مهم می آید که در همین اولین گام این نکته مشخص شود که انتخاب این شیوه برای روایت فیلم "آن جا" برخاسته از نیاز داستانی و متأثر از تم اصلی است که در زیرلایه کار جریان دارد. همانطور که اشاره شد تم جریان زندگی و نوعی تقدیس زندگی در زمان حال، اصلی ترین وجه در فیلم است که به ساختار کار هم وارد شده است. شکستن تداوم زمانی به گونه ای در فیلم صورت می گیرد که در واقع بر هم زننده نقطه ای به نام ثبات و تعادل در روند داستانی زندگی جاری در فیلم است. از اینجاست که فیلم طبق انتظار در سکانسی که به نظر می آید پیمان تصمیمش را گرفته و با وجود داشتن مجوز سفر، می ماند و به روند جاری زندگی خود تن می دهد، تمام نمی شود. سکانسی که با پیانو نواختن دختر بچه (آیه) و نمایی از درختان حیاط که از پنجره خانه دیده می شود، نوعی آرامش و ثبات را به همراه دارد و می تواند در شکل معمول، کلاسیک و قابل انتظار آن، پایان دهنده فیلم باشد. اما درست سکانس بعد از آن شاهد صحنه ای به جا مانده از روند قصه هستیم که اتفاقاً یکی از دو تقابل پیمان و لیلا را به تصویر می کشد؛ لیلا برای بردن گذرنامه خود به خانه آمده و پیمان نمی تواند دیالوگی با او برقرار کند. این نوع چینش که در کلیت فیلم رعایت شده و کنش جاری در هر سکانس در سکانس های قبلتر لو رفته، فقط و فقط می تواند در جهت یک مفهوم قرار بگیرد و آن اینکه در همه این جار و جنجال و درگیری های پیش آمده، آنچه در حال از دست رفتن است، زندگی زمان حال است. چیزی که تصمیم گیری های مقطعی در زندگی هم نمی تواند جلوی جریان آن را بگیرد و در واقع ثبات نداشتن هر چیزی جز زندگی برجسته می شود. فیلم "آن جا" یک وجه تشابه جرئی تر هم با فیلم "آدم" دارد که به نوعی می تواند به دیدگاه فیلمنامه نویس و کارگردان بازگردد. وجود جنسی خاص از طنز و کمدی که در "آدم" با حضور کاراکتر مأمور جدید اداره ثبت (حامد بهداد) برجسته شد، این بار در فیلم "آن جا" به نوعی کمدی هجو گونه می انجامد که جدایی لبخند و زهرخند در موقعیت های طنز را امکان ناپذیر می کند. لحظات حضور مأمور اداره ثبت و قاچاقچی آدم واجد نگاه خاص نویسنده و فیلمساز به کمدی است و آنچه میتواند به موقعیتها عمق ببخشد، بزرگنمایی نکردن کنش و واکنشهاست که خود به خود خالق طنزی ناب است. وقتی تورج (مهران احمدی) به پیمان قول میدهد او را از پشت گمرگ رد کند و سه روزه به آمریکا برساند، مخاطب همزمان با پیمان در ذهن خود در پی دنبال الگوی آشنای این کار میگردد و جواب پیمان همان چیزی است که در ذهن مخاطب شکل گرفته (این که مال دهه هفتاد و هشتاد است!). فیلم "آن جا" در کنار این ساختار روایی می تواند با انتخاب رنگ سیاه و سفید و فیلمبرداری خاص، این ساختارمندی را وارد وجوه تصویری فیلم هم کند و از تمهیداتی ویژه برای ایجاد انگیزه در مخاطب که نظاره گر داستانی با پرداخت خاص و بدون رنگ در تصویر است، ایجاد کند که از آن جمله می توان انتخاب زاویه های متنوع و غیر تکراری، استفاده از دود سیگار در پسزمینه برای تنوع بصری و ... نام برد. شخصیتهای فرعی فیلم هم هر چند متعددند، اما حضور آنها در هر سکانس و هر بار حضور کارکرد دارد و به روند این بحران در هم پیچیده کمک میکند. شخصیت هایی چون مدیر استودیو ضبط موسیقی، دوست و وکیل پیمان، مأمور اداره ثبت، تورج، مانا دوست خانوادگی پیمان و ... حضور آنها در کنار دو شخصیت اصلی میتواند نقاط خالی را پر کند که بیش از هر چیز مدیون کنار هم قرار گرفتن دو نفری آدمهاست و این زوجهای مختلف هستند که با توزیع اطلاعات ماجرا را به شکل خاص خود پیش میبرند. در واقع می توان این نکته مهم را در کلیت فیلم "آن جا" مورد توجه قرار داد که زاویه دید خاص فیلمنامه نویس و فیلمساز به موقعیت هایی که به نظر عادی می آیند، باعث شده جنس و لحن خاص فیلم شکل بگیرد. فیلمی که درباره موضوعی عام مانند مهریه است، ولی شبیه هیچ فیلم مشابه نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]