واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: مدتي است که تلويزيون به پخش مجدد سريالهاي چند سال پيش سيما پرداخته و با تداعي خاطرات گذشته، به احساس نوستالژيک مخاطبان دامن زده است و قطعا يکي از عوامل جاذبه بازبيني اين مجموعههاي تلويزيوني، همين تجديد خاطره و لذت تداعي تجربههاي قبلي است. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سيدرضاصائمي در وبلاگ"کوچه فرهنگ" به نشاني http://ssaemi.blogfa.com/ نوشته است: به هر حال اين هم يکي از کارکردهاي مهم اين رسانه قدرتمند است . که با بازآفريني و پخش مجدد برنامههاي گذشته و ضمن مرور کارنامه خويش، به يادآوري خاطرات ديروز مي پردازد و اين خاصيت را دارد که انسان را در فضاي گذشته و طي شده قرار دهد. گويي تلويزيون اين توانايي را دارد که تاريخ را به ساحت اکنون بياورد تا ديگر ميان گذشته و امروز فاصله چنداني نباشد. تلويزيون زمان را در دستان خود گرفته و آن را مديريت مي کند. بيهوده نيست که جهان امروز را عصر رسانه مي نامند. در ميان اين برنامهها دو مجموعه تلويزيوني «خانه سبز» (که ادامه آن با نام سرزمين سبز در حال پخش از شبکه ٢ سيماست) و «پدرسالار» بيش از ديگران مبتني بر حس نوستالژيک مخاطبان بوده و حتي بسياري از خاطرات شخصي آنان را بازآفريني کرده است. لذت بخش بودن اين تجربه صرفا يک لذت رسانه اي نيست و تحليلي جامعه شناختي دارد. به اين معني که مخاطب پذير بودن اين سريالها به عوامل اجتماعي و روان شناختي پس زمينه اثر برمي گردد که آنها را از يک برنامه سرگرم کننده و مفرح صرف به فرامتني اجتماعي و تاريخي بدل مي کند؛ فرامتني که مخاطب، مسائل و چالشهاي واقعي زيست جهان خويش را در آن بازمي يابد و فرافکني ميکند. به ويژه سريالهايي که نظام خانوادگي و مسائل آن را پيگيري مي کند، در اين بستر مورد توجه بيشتر مخاطب ايراني واقع ميشود. خانه سبز و پدرسالار اگرچه در دو ساختار متفاوت روايت مي شوند، اما ارتباط معناداري به لحاظ جامعهشناسي با هم دارند و فاصله ميان آن دو به تاريخ پارادوکس سنت و مدرنيسم در ايران پهلو مي زند. بسط مدرنيته در ايران بيش از هر ساحت ديگري نظام خانوادگي را به طور ملموس و عملي به چالش گرفته است و تعارض هاي خود را نشان مي دهد. «پدرسالار» معرف نظام سنتي خانواده در ايران است که آزادي و استقلال آدمي را در سايه امنيت اقتصادي و حمايت هاي پدرانه فراموش مي کند و به بهانه همبستگي و علقههاي عاطفي به رسميت شناخته مي شود. اما در خانه سبز اگرچه همه در کنار هم زندگي مي کنند، اما هم شکل صوري و فرم ساختاري جغرافياي زيستي آنها مستقل است و هم اين که هر يک از زوج ها به عنوان خانوادهاي جداگانه به رسميت شناخته مي شود و تعامل انساني و خانوادگي آنها به اين استقلال طلبي ضربهاي نمي زند. «خانه سبز» اما يک تجربه جديد با مناسبات عاطفي و خانوادگي تازه اي بود که اتفاقا طرفداران پدرسالار در پذيرش آن دچار مشکل بودند و نوع روابط انساني و شيوه تعامل اعضاي خانواده در آن را لوس و بيمعنا مي دانستند. در حالي که خانه سبز جداي از متن هنري آن که ممکن است مثل هر مجموعه ديگري دچار اشکال باشد، جسارت کارگردان در طرح مسائل جديد و تصوير خانواده متوسط رو به مدرن ايراني را به اثبات رساند. خانه سبز در دوره تاريخي اجتماعي زمان پخش خود با ذائقه بسياري از مخاطبان ايراني همخواني نداشت و آن را برنمي تابيدند. شايد در ظرف زماني معاصر که دامنه زندگي متوسط و مدرن ايراني گسترش يافته است، اين سريال تناسب روان شناختي با مخاطب بيابد و بهتر درک شود. پخش مجدد اين مجموعه، پاسخي منطقي و زمان شناسانه به اين نياز بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]