واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
خاطره انگيز يا ملال آور؟اگر يادتان باشد همين يك دهه پيش كه شبكههاي تلويزيوني مثل امروز گسترده نبود و انواع و اقسام برنامهها و سريالها توليد نميشد، هميشه اين اعتراض و انتقاد وجود داشت كه فيلم و سريالهاي تلويزيون تكراري هستند و از تنوع و تعدد برخوردار نيستند، اما امروز نهتنها شاهد نمايش انواع سريالهاي تلويزيوني هستيم، بلكه شمايل و سبكهاي تازهتري نيز در سريالسازي شكل گرفت كه از سريالهاي مناسبتي تا طنزهاي نود شبي را شامل ميشد و حتي در فرم و شيوه پخش آنها نيز نوآوريهايي اتفاق افتاد، مثلا نمايش هفتگي به نمايش روزانه يا 3 روز در هفته تبديل شد. تا ديروز بسياري از كارگردانهاي سينما، كار براي تلويزيون را به عهده نميگرفتند، اما امروز ميبينيم كه بيشتر سريالهاي در حال پخش را كارگردانهاي شناخته شده سينما هدايت ميكنند. يا به فرض در سالهاي كمي دورتر سريالهاي خارجي سهم بيشتري در جدول پخش تلويزيون داشتند، اما امروز حجم سريالهاي ايراني بيشتر شده است. در ضمن رسانههاي تصويري از ويدئو و نمايش خانگي گرفته تا ماهواره و دانلود فيلم از اينترنت نيز به اين موارد اضافه شده است. هدف از چنين مقدمه طولانياي اين بود كه بپرسيم پخش مجدد سريالهاي ايراني در اين وضعيت، چه كاركردي ميتواند داشته باشد و اساسا بازپخش آنها از سوي مخاطبان با استقبال مواجه خواهد شد يا خير؟ آيا در شرايطي كه انواع سريالهاي جديد در ژانرهاي مختلف در حال ساخت است، پخش مجدد اين آثار داراي جذابيت لازم براي جذب مخاطب است؟ در حال حاضر سريالهاي گلخند و خواب و بيدار در حال بازپخش تا تكرار هستند و طي يكي دو سال اخير اين اتفاق بارها در صدا و سيماي ما رخ داده است، از جمله سريالهايي كه پخش مجدد شد ميتوان به سريالهاي پدرسالار و خانه سبز اشاره كرد و گويي اين روند در حال افزايش است. درباره خوب يا بد بودن بازپخش سريالهاي قديمي از منظرهاي تكنيكي ـ رسانهاي و فرهنگي و اجتماعي ميتوان سخن گفت. شايد از حيث فني و تكنيكال، پخش اين سريالها هيچ جذابيتي نداشته باشد. به هر حال پيشرفت فيلمسازي در ايران چه از لحاظ تصويربرداري و كيفيت فني كار و چه از حيث بازيگري و شيوه كارگرداني به جايگاهي رسيده است كه تماشاي سريالهاي قديمي در مقايسه با اين آثار لذتبخش نباشد، هرچند اين اتفاق فرصت خوبي است تا ميزان پيشرفت سريالسازي در ايران را به واسطه اين قياس دريابيم. اما از منظر فرهنگي و مخاطبشناسي ايراني، پخش اين سريالها ميتواند به اندازه كافي جذاب و ديدني باشد. ما ايرانيان به لحاظ فرهنگي اساسا به خاطرات گذشته و تاريخ علاقهمنديم و مرور اين خاطرات تصويري با حس نوستالوژيكي كه ايجاد ميكند براي بسياري از مخاطبان بويژه مخاطبان ميانسال، خاطرانگيز و نوستالوژيك است. در حقيقت پخش مجدد اين سريالها با توجه به نوع مخاطب با 2 احساس متضاد همراه است. از يكسو ممكن است خاطرهانگيز و شيرين باشد و از سوي ديگر هم ملالانگيز و خستهكننده. مخاطبان قديميتر غالبا به واسطه خاطراتي كه با اين سريالها دارند و در حاشيه آن به ياد گذشته خود در زمان پخش اين مجموعهها ميافتند، بسياري از خاطرات و تجربيات گذشته خود را در يك فرآيند تداعي ميكنند، اما مخاطب نسل جديد به علت فقدان خاطره از آنها ممكن است دچار ملال و خستگي شوند، بويژه كه ريتم اين آثار نسبت به سريالهاي جديد كندتر است و به حال و هواي زماني تعلق دارد كه براي نسل جديد قابل درك نيست. يكي از كاركردهاي اين ايده به تجديد خاطره هنرمنداني منجر ميشود كه يا از دنيا رفتهاند يا ديگر در عرصه بازيگري فعاليت نميكنند. همچنين مقايسه سن و قيافه آنان با زمان حاضر نيز ممكن است براي برخي مخاطبان جذاب باشد. در درون اين سريالها بخشي از تاريخ اجتماعي و فرهنگي مردم ما گنجانده شده است. سبك زندگي، نوع لباس پوشيدن، دغدغهها و رفتارشناسي و ادبيات گفتاري آن زمان بويژه با سرعت تغييرات در عصر كنوني، براي بسياري از مخاطبان مسن و جوان ميتواند جالب باشد و خود فرصتي است تا با نگاهي جامعهشناختي و مردمشناسانه به سير اين تغيير و تحولات بنگريم. البته بسياري از سريالهايي كه در حال پخش مجدداند خيلي هم به زمانهاي دور برنميگردند و شايد فاصله زماني اندك بين زمان پخش و تكرار آنها به ملال انگيز و تكراري بودن آنها بينجامد، مگر اينكه آن سريال نزد مخاطبان محبوبيت بالايي داشته باشد. چهبسا بازپخش يك سريال قديمي كه طرفداران زيادي دارد از مجموعههاي جديدي كه در جذب مخاطب موفق نيست، بيشتر مورد استقبال قرار بگيرد. هستند سريالها و آثاري كه جزو آثار فاخر كارهاي تلويزيوني محسوب ميشوند و نمايش دوباره آنها نيز با اقبال عمومي مواجه خواهد شد. از جمله اين سريالها ميتوان به هزاردستان، سلطان و شبان، سربداران و.... اشاره كرد كه تماشاي آنها در هر زماني شيرين و لذتبخش است. اما به صرف نمايش مجدد سريالهاي قديمي براي پر كردن آنتن يا نساختن آثار جديد و تازهتر به معناي عدم خلاقيت و نوآوري است كه اتفاقا گاهي موجب از بين رفتن تاثيرات يا خاطرات مثبت مخاطب از يك سريال ميشود. ضمن اينكه برخي معتقدند هر سريال بهعنوان يك متن هنري در نسبت با زمان پخشش بايد سنجيده شود و چهبسا بازپخش يك سريال موفق به تكرار موفقيت آن نينجامد و حتي خاطره شيرين قبلي را هم از بين ببرد. امروزه تعدد سريالهاي تلويزيوني به اندازهاي است كه شايد زمان و آيتم خالي براي پخش مجموعههاي قديميتر نباشد يا مخاطب حق انتخاب بيشتري دارد، لذا ساعت پخش اين سريالها نيز در ميزان استقبال از آنها موثر است. در حال حاضر صدا و سيما، ساعتهاي پاياني شب را براي نمايش اين آثار در نظر گرفته كه در عين عدم تداخل با زمان پخش سريالهاي روز براي مخاطباني كه به خاطرات گذشته خود توجه كرده و از آن لذت ميبرند، اين فرصت را فراهم ميكند تا براي مدتي كوتاه و به شكل مجازي و تصويري با گذشته خود زندگي كنند. در ضمن صدا و سيما با اين كار تنها فرصت تماشاي اين سريالها را براي مخاطبان علاقهمند فراهم ميكند و افرادي كه پخش مجدد اين سريالها را نميپسندند ميتوانند از تماشاي آن صرفنظر كنند. اساسا يكي از كاركردهاي رسانه تلويزيون بازتوليد خاطرات مخاطباني است كه از تداعي آنها لذت ميبرند. ليلا ربيعي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]