واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایسکانیوز : امسال هم به مانند سال های گذشته در ماه رمضان شبکه های تلویزیونی در رقابت با یکدیگر به پخش سریال هایی با مضمون هایی مربوط به ماه مبارک رمضان پرداختند. در این میان طنز تلویزیونی شبانه ماه رمضان ، به لحاظ تعداد بیینده رواج بی رقابتی در مقایسه با سایر برنامه های تلویزیونی در میان مردم داشته و به نوعی توانسته سرگرمی مناسب و نسبتا شادی را برای اوقات مردم داشته باشد. البته چندین سال است که نوع سریالها با سالهای پیش تفاوتی عمده داشته و هر کدام از آنها به موضوعات خاصی می پردازند و سعی کردند در زمینه های متنوع همانند مذهب ، خانواده بپردازند، در این میان تنها سریالی که فضایی طنز آلود دارد سریال یک وجب خاک است که از شبکه سه پخش می شود. یک وجب خاک وقتی مراحل تصویربرداری را سپری می کرد به نام مجموعه تلویزیونی "نقشی بر زندگی" شناخته شده بود ولی بعدها بخاطر محوریت داستان به "یک وجب خاک" که بخاطر پول همه رو مجبور به دروغ گفتن و حیله گری می کرد ، تغییر نام داد. این مجموعه مسیر تحول فردی را به تصویر می کشد که او در اثر برخورد با موانعی دچار تزلزل می شود. در این مجموعه ، طبق معمول آدم های خوب با دنیای ساده و خانه قدیمی و توقعات انسان دوستانه شان مدام مورد آزار واذیت « آدمهای بد» قرار می گیرند .داستان مجموعه یک وجب خاک چیزی جز این ندارد و همه موضوعات و موقعیتهایش با هدف ایجاد این تقابل با مرکزیت یک معما شکل گرفته است . نوع بازی بازیگران در این قسمت بسیار تصنعی است و از همه بدتر اینکه با چند دیالوگ ساده مشخص می شود که این دو پسر شباهت های فراوانی با هم دارند آنقدر این ماجرا کودکانه برگزار می شود که هر تماشاگر ساده پسندی هم از این روایت بد فیلم دچار حیرت می شود . دلایل ساخت این سریال را باید در موقعیت بهتر سریال زیر زمین دانست چرا که موفقیت سریال زیر زمین در جذب مخاطب و به عنوان موفق ترین سریال مناسبتی سال گذشته باعث شد تا ، سازندگان آن سریال در فکر ساخت سریالی با همان فرمول باشند که نتیجه کار یک وجب خاک شد . با این تفاوت که این سریال فاقد بسیاری از نقاط قوت مجموعه قبلی است و تبدیل به یکی از ضعیف ترین کارهای مناسبتی ماه رمضان امسال شد . این مجموعه بخاطر اینکه تنها سریال طنزآمیز امسال است ، باعث شده بود که بسیاری این سریال را شانس اول در میان مجموعه های امسال بدانند . در چند قسمت اول هم تقریبا وضع به همین منوال بود اما ، با گذشت یک هفته شوخی های تکراری که یا برگرفته از کارهای طنز رضا عطاران بود و یا شباهت به سریال سال پیش عبدالعلی زاده یعنی زیر زمین می داد ، باعث شد که تا حد زیادی یک وجب خاک قافیه را به سایر رقبا ببازد و یکه تازی خود را در همان چند قسمت اول واگذار کند . در حال حاضر نیز بیشتر رتبه سوم در میان سریالهای اغماء و میوه ممنوعه داشته باشد. دلیل کسب رتبه سوم این مجموعه نیز در دوران تولید و تصویربرداری می باشد که زمان مناسبی را برای تولید بهتر نداشت. به طوری که مسئولان شبکه سوم با اضافه کردن عوامل جدید به گروه سعی در جمع کردن هرچه سریعتر کار دارند. این در حالی است که جذابیت این مجموعه هرچه به اواخر ماه رمضان نزدیک می شویم به دلیل شتابزدگی در ساخت سریال کمتر می شود. عدم شخصیت پردازی منسجم و اتفاقات ریز و درشتی که تنها برای سرهم بندی داستان در پی هم می آیند مهمترین مشخصه این سریال است . بر خلاف زیر زمین که در انتخاب بازیگران و نوع پوشش و محل زندگی شان دقت بسیاری به کار رفته بود اما در یک وجب خاک به هیچ وجه این مسائل رعایت نشده است . به طور مثال خانواده افشاری به عنوان خانواده ای پایین شهری معرفی شده اند که با حداقل ممکن روزگار می گذرانند اما ، نوع پوشش افشاری با نقش آفرینی رضا بابک که در کل برای این نقش مناسب نیست و یا نوع پوشش همسرش با مانتوهای گرانقیمتی که می پوشد و تزئینات گران قیمتی که در خانه آنها موجود است بیشتر یادآور خانواده ای متوسط رو به بالای شهری است . ساده و بی ریا بودن افشاری و اعتماد بیش از اندازه او به دامادش شاید باور پذیر باشد اما درباره فرزندانش چندان باور پذیر نیست . خصوصا اعتماد بی دلیل آنها به مهندس دروغین که در برابر فرزندان تحصیلکرده افشاری گاف هم زیاد می دهد، و یا همین رفتارها تماشگران را به دروغ ، حیله و مکر دعوت می کند ، چرا که عامل موفقیت همین شخص در دروغگویی او بوده است. همین نکات باعث می شود که حساسیت نقد پردازی به سریالهای ماه رمضان بهدلیل تداوم حس بینندگان بیشترشود ، چرا که در هر شب و ساعات پخش آن در زمانی که بیشتر مخاطبان پای تلویزیون نشستهاند و همچنین موضوعات و تاثیر این نوع رفتارهای حیله گری و زیرآب زنی همیشه حساسیتبرانگیز بودهاند. ولی آنچه موجب افزایش نقد این سریال ها بهویژه با سریالهای امسال ماه رمضان می شود ، رشد آفتی است که گریبانگیر سازمان صداوسیما شده و آن هم عام زدگی است. درحقیقت محور همه این جبههگیریها آن است که تلویزیون در ساحت برنامهریزی از حوزه اندیشه کمتر بهره میگیرد و درست مانند عوامالناس که راجع به هر موضوعی، حقبهجانب اظهارنظر میکنند. حتی این عوامزدگی در روند ساخت سریالها هم تسری یافته و با وجود مشخص بودن زمانهایی چون رمضان، نوروز، محرم یا... همه دستاندرکاران ترجیح میدهند، تولید را موکول به دقیقه 90 کنند تا بهجای تکیه بر فکر و اندیشه، تنها تابع احساسات لحظهای خود، کار را پیش ببرند و اتفاقا این نکته را با افتخار بیان میکنند، غافل از اینکه رسانه ملی که بر این ملی بودن خود میبالد، عرصه بروز احساسات فردی و گروهی و سلیقهای نیست. طنزپردازی آن هم در تلویزیون به دلیل این همه محدودیتها کار چندان سادهای نیست. اگر هنرمندی با رعایت همه این اصول بتواند دیگران را بخنداند، طناز است و از همین رو خلاقیت مهمترین خصیصه چنین هنرمندی است. طنز و مزاح یکی از نیازهای اصلی زندگی ماست؛ بخصوص در دنیای امروز که جدیت و دغدغههای گوناگون دست از سر زندگیهای ما بر نمیدارد و قدرت و توانایی طنزپردازی و خندیدن همراه دیگران از نشانههای یک شخصیت سالم و یک خانواده و حتی یک جامعه سالم است. طنز در هر قالبی باید سبب رشد فکری جامعه را فراهم کند و باعث بدبینی نشود. طنزی که در رسانهای مانند تلویزیون به مخاطب ارائه میشود، همراه لحظههای زندگی افراد جامعه است و بخشی از خاطره جمعی آنها و بهانهای برای گفتوگوهای مفرح آنها با یکدیگر. طنز، هنر ارتقا دادن ارزشهاست نه به قهقرا کشیدن آنها و ابزاری است برای فرهنگسازی. اینجاست که وقتی انعکاس سریالهای طنز تلویزیونی را در کوچه و بازار و مدرسه و دانشکده میبینیم، حسرت میخوریم کاش برنامههای خلاقانهتری را شاهد بودیم. یک وجب خاک بدون شک تماشگران زیادی دارد ، اما دلیل وجود این تماشگران ، طنز خوب یا داستان قوی آن نیست ، بلکه دلایل آن را باید در زمان پخش و عادت ببننده به تماشای تلویزیون جستجو کرد . موقعیتهای طنز ، حوادث و رویدادهای داستانی و درگیری و آدم های خوب و بد همه و همه در یک وجب خاک از پیش لو رفته اند و تماشگر به راحتی می تواند پایان آنها را حدس بزند و یا موقعیتهای خنده دار بعدی را پیش بینی کند . این مساله مسلماً ارزش و کیفیت اثر را پایین آورده و از فدرت درگیری سازی و موثر آن را با بیینده کاهش می دهد . شاید بزگترین دلیل تماشای این سریال تا حدودی به تصویر کشیدن فضاهای صمیمی و زندگیهای بی رنگ و ربای محله های قدیمی و ادمهایی که هنوز مناسباتشان خیلی امروزی و مدرن نشده است باشد. در آخر باید گفت ، اکنون که صداوسیما توانسته است در ساعاتی که روزه داران و مردم مسلمان کشورمان بلافاصله پس از افطار گوش به زنگ و چشم انتظار دیدن مجموعه های تلویزیونی هستند، خود را شریک دقایق و ساعات آنها کند و تاثیراتی غیرقابل انکار بر مخاطب میلیونی خود داشته باشد، جای آن دارد که بیش از اینکه هست، برای تولید فیلمنامه های محکم و آثار قابل قبول سرمایه و وقت بگذارد و ارزشمندی چنین اتفاقی را بیشتر حس کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]