واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - من این حروف چنان نوشتم که غیر ندانستتو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی سینمای ایران برای هر کسی که در جستجوی مبانی و نظام قابل تعریفی برای وقایع آن باشد، " جزیره حیرانی " است. البته چند سالی است که معدودی از فیلمسازان، تعطیلات عیدشان را در این جزیره خوش میگذرانند... مبارکشان باشد. اما تبعات این حیرانی، بخصوص از جهات روانی، برای هر بزرگتری کهاین سینمای ملی دارد (چه در حوزه مدیریت دولتی و چه در تشکلهای صنفی)، مستحق نگرانی است. پیش از هر سخنی، فروش خارق العاده فیلم "اخراجیها 2 "را به شخص آقای دهنمکی، سایر تهیه کنندگان موفق فیلم، پخش کننده کامروای آن و صاحبان سالنهای سینما (اعم از گروه و آزاد) درسراسر ایران تبریک میگویم. امیدوارم باور بدارند که این جهش چشمگیر آماری، برای همه سینماگران، در اثبات توان بالقوه سینما، کارآمد بوده و آنها را نزد کسانی که اصولاً سینمای ایران را در جذب مخاطب ناتوان میشمرند و همچنین آنانی که درک درستی از پدیده مراجعه مشتاقانه و داوطلبانه مردم جامعه بهاین مکان عمومی را نداشته و ندارند، سربلند کرده است. تجربهاین سالیان نشان داده که هر از گاهی جرقههایی در سینما، منشا جریانهای کاذبی شده که شناوران آنها، در فهم عوامل و شرایط پیدایش آن جرقه، مبتلا به زودباوری و خوش خیالی شده، به سرعت به کپیسازی پرداخته و چیزی نگذشته که جماعتی را در سینما رقم زدهاند. این ابتلا هم در حوزه موضوعی فیلمها مثالهای فراوان دارد و هم در فرآیند تولید و توزیع و نمایش. به جای اشاره به نمونههای رفته، با اجازه آقای ده نمکی (که از صمیم قلب، قلم و دوربین به دست گرفتن ایشان را ارج مینهم) میخواهم با ترازوی توفیق "اخراجیهای 2"، پرسش هایی را از بزرگترهای سینمای ملی ایران - همانها که سیاست سینما، وجاهت سینما، مدیریت سینما، کرامت سینما و بقا و ارتقای سینما در دست آنهاست - بپرسم: آیا جرقه " اخراجیهای 2" در عرصه موضوع، با همین جسارت و جنس طنزی که دارد، میتواند نمونه قابل تقلیدی برای سایر فیلمسازان هم باشد؟... هم به معنای امنیت ورود به موضوع و هم به معنای اخذ تایید سیاستگذاران فرهنگی ایران. آیا جرقه "اخراجیهای 2" در عرصه تولید، در صورت تبدیل شدن به جریانی متکثر، میتواند از مسیر عنایتها و حمایتهای مشابه عبور کند ؟... آیا جرقه " اخراجیهای 2 " در عرصه توزیع، میتواند مشوقی برای همه توزیع کنندگان باشد که امکان دستیابی به بیش از صد سالن نمایش همزمان برای یک فیلم وجود دارد و اگر فیلمی برای خواص و عوام چنین عزیز افتد، میتوان قید حقوق و سهم سایر فیلمهای همزمان و یا در نوبت مانده را زد و مالک بلامنازع این اکران کوپنی شد ؟... و کار را به جایی رساند که فیلمهای همزمان، به سرریز مشتریهای این جرقه، دلخوش باشند؟ آیا جرقه "اخراجیهای 2 "در عرصه تبلیغات، میتواند به چیزی غیر از حیرت و سئوال برای صاحبان همه فیلمها، در دستیابی به امکانات رسانهای و شهری، بدل شود؟ آیا جرقه "اخراجیهای 2 " در عرصه حقوق نمایش خانگی و تلویزیونی، میتواند جز کسب رقمی رکورد شکن برای خود، به افزایش نرخ این مصارف برای همه فیلمها منجر شود ؟ آیا جرقه " اخراجیهای 2 " در عرصه نقد، بخصوص نقد دوستان مکتبی، میتواند فضایی مشفقانهتر و به عبارتی دیگر منصفانهتر در منع رطب خوری، برای همه فیلمها ایجاد کند؟ آیا جرقه "اخراجیها 2 " در عرصه سلیقه سازی، الگویی قابل تایید و پیروی برای سایر فیلمسازان در عرصه سینمای ملی ایران است؟ آیا جرقه " اخراجیها 2 " در عرصه مناقشات رقابتی (اعم از فردی و صنفی)، مصداقی قابل اعتراض به عدم رعایت عدالت و سوء تدبیر توسط مراکز تصمیم گیری، در تقسیم مویز اکران، میان همه قلندران مدعی نیست؟ آیا جرقه " اخراجیها 2 " در عرصه کارنامهخوانی مدیریت دولتی، سندی برای سرافرازی و توفیق در ساماندهی و رونقبخشی به سالنهاست؟... و نقش مدیریت اکران برای ایجاد شرایطی استثنایی و مقطعی برای این فیلم و سالنها، بی اعتنا بهایام راکد قبلی و یا دوران پر تشتت بعدی، نقشی قابل دفاع به شمار میآید؟ آیا جرقه " اخراجیها 2 " در عرصه تنوع و تشخص تولید، صرفا یک استنثای همه جانبه و غیر قابل تقلید است که سر هر مقلد خوش باوری را در آینده، به دیوار موانع قانونی، شورایی، آیین نامهای، سلیقهای و... خواهد کوبید و هیچ بعید نباشد که حتی یکی از آن پروانههای همیشه پران نمایش نیز نصیبش نشود؟ آیا جرقه " اخراجیهای 2 " در عرصه انگیزه سازی، به همان نسبتی که برای فیلمسازان مستقل و معتقد به نوع دیگری از فیلمسازی، یاس فلسفی از تولید و ارتباط با مخاطب ایجاد کرده، برای فیلمسازان جوان و در راه سینمای ملی ایران، چراغی راهگشا برای موفقیت هنری و اقتصادی، در مسیری امن و محترم است ؟ همه دستاوردهای مثبت تاریخی، سینمایی، اجتماعی و اقتصادی "اخراجیهای 2 "، مبارک شخص آقای ده نمکی باشد که امنیت و تهور دست زدن به چنین تجربهای را داشته و آن را با مشارکت بخش بزرگی از عزیزان این سینما به کار برده و دهها صاحب سالن ورشکسته را دعاگوی خود ساخته و صدها هزار زن و مرد محتاج شادی این سرزمین را به ریز و درشت فیلم خود خندانده.... اما خوشه چینان اعتباری و اقتصادی این ماجرا که نقش شان در جغرافیای کل سینمای ایران دیده میشود و نه صرفا دریک مقطع استثنایی، حواسشان باشد که جرقه "اخراجیها 2 "، کارشان را در مدیریت دورههای بعدی اکران، صدور مجوزهای بعدی ساخت، ارائه پروانههای بعدی نمایش و تبیین سیاستهای ارزشی، سینمایی و فرهنگی در آینده، به مراتب سختتر از گذشته خواهد کرد. بانیان و حامیان فیلمهای مفرح! تنها گروهی در صنعت سینمای ایران هستند که خوشبختانه به جایگاه محکم و تعریف شدهای از خود، درعرصههای تولید وتوزیع و نمایش رسیده اند...و مباحث نظری! و راهکارهای اجرایی شان نیز از انواع تریبونهای مشفق و مغرض، پیوسته اعلام میشود. موفقیت خارج از قاعده فیلمهایی چون " اخراجیها 2 " نیز با دلیل و بی دلیل، تبدیل به امتیازهایی برای این جریان میشود. جریانی که ظاهرا بخشی از مدیریت دولتی نیز در مجلس"جیک جیک مستانه"بهاریشان، دعوت دارد. اما سینمای ملی ایران، صرفاً در چنین گروهی مختصر نمیشود و در سوی دیگر این استثنائات، قاعدههای وجود دارند که از مسیر تعلق به انواع دیگری از فیلمسازی، رعایت قانون، احترام به ضوابط، ملاحظه مصالح کلی سینما، باور شعائر فرهنگی و هنری، ادای آداب فعالیتهای صنفی و... آنهم توسط اکثریت سینماگران برقرار مانده اند. این گروه ضمن احترام به جایگاه مدیریت دولتی در سینما، عمدتا چشم به عملکرد و تدابیر تشکلها و صنوف مرتبط سینمایی دارند تا توازن تولید و توفیق را در سینما (فارغ از تغییرات مدیریتی و جریانات سیاسی و اجتماعی در جامعه) برقرار کند. تشکلها و شوراهای صنفی، با بهره گیری از عمر و تخصص و تجربه کارشناسان سینما و مدیران فهیم و دلسوز، قوام یافته و تنها تیرکهای خیمه سینما، در توفانهای متعدد و مخرب بوده اند. اکنون جا دارد کهاین شوراها، ضمن دلگرمی از دستاوردهای جرقه " اخراجیها 2 " به ساماندهی جریانات مفید و مضری که از تبعات طبیعی چنین وضعیتی خواهند بود، اقدام ورزیده و با مراقبت هوشمندانه از شرایط اکرانی که میتواند اینگونه دچار نوساناتی ناهمگون شود، نقش کارشناسی خود را ایفا کند. تحلیل دلایل استقبالی چنین چشمگیر و بی سابقه از سوی مردم عادی جامعه و ایضا مدیران فرهنگی نیز قاعدتا وظیفه مسئولانی است که برای سلیقه هنری، فهم فرهنگی و نیاز به تفریح این ملت، در طول این سالها برنامهریزی و تلاش کردهاند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 493]