تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805036251
حکایت دوست ما که عاشق شد!
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: یکی از همکارهای من دو سال پیش عاشق شد.ولی خب طرفش یکی از کارمندهای متاهل اداره بود که تازه یکسال بود ازدواج کرده بود.البته اون آقا هم بی تقصیر نبود و اونقدر نخ به دوست ما داد تا عاشقش کرد.دوستم زیر پای یارو نشست که باید زنت رو طلاق بدی.ولی اون آقای نامرد که زنش خیلی زیبا بود و دانشجوی دکترای ادبیات هم بود،گفته بود بذار به رابطه ما پی ببره . بعد اونقدر زجر بکشه که مهریه اش رو ببخشه و بره.چون من پول ندارم مهریه اش رو بپردازم.خانمش هم با عشق زن این نامرد شده بود و به خاطر اون از خانواده اش بریده بود.پدر هم نداشت، خلاصه دوست ما خیلی تو زندگیشون موش دووند و حتی کارش به جایی رسیده بود که وقتی خانمه نبود می رفت با یارو همبستر می شد و تازه یارو رو توبیخ می کرد که چرا کنار تخت خوابتون قرص ldبوده و تو حق نداری با زنت رابطه داشته باشی. خلاصه یکسال گذشت و خانمه این دوتا رو با هم دید و به همه چی پی برد و بی سر و صدا و دلشکسته از زندگی یارو بیرون رفت. ولی حالا یارو اصلا به روی مبارک نمیاره که بره خواستگاری دوست ما.هروقت نیاز جنسی داره طرفش میاد و حتی دوست نادان ما با اینکه از خانواده اش خیلی می ترسه، ولی آقا رو مخفیانه می بره خونه شون و بهش سرویس میده.آقا هم راهش رو یاد گرفته.هرچند وقت یه بار میاد دوباره اظهار علاقه میکنه و میره خوه خانم.کارش که تموم شد دوباره یه بهونه یی ردیف می کنه و باهاش قهر میکنه. دوست ما هم روانی شده و به همه مشکوکه.به همه همکارهای زن مشکوکه و هر روز به یکی تهمت می زنه که با اقا در ارتباطه.هر خانمی که واسه کار اداری بره پیش یارو،دوست ما بهش انگ هرزگی!می زنه و خلاصه خواب و خوراک رو از خودش و دیگران گرفته.نمی دونم این به خاطر آه اون زن مظلوم بی گناهه که دامنش رو گرفته یا کلا اینجور عشقها عاقبتشون اینجوری می شه!!! /www.ashpazonline.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]
-
گوناگون
پربازدیدترینها