تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):يا على دانشمند سه نشانه دارد: راستگويى، حرام‏گريزى و فروتنى در برابر همه مردم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835220831




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

محاکمه در آفتاب


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما  - چند نکته در حاشیه و متن مجموعه‌ نُه مستند درباره فیلم‌های مسعود کیمیایی نیما حسنی‌نسب: از همان ابتدا شروع کنم؛ از این‌که مسعود کیمیایی هیچ‌وقت به‌قدر موقعی که مشغول فیلم‌ساختن و آماده‌کردن فیلم تازه‌اش است، با حوصله و سر حال و در دسترس نیست. انرژی و شوری که از فیلم‌ساختن می‌گیرد، حتی امروز در دهه هفتم زندگی هم او را برای کارهایی که به‌ظاهر از توانِ سن و سالِ تقویمی‌اش به‌دور است آماده و قبراق نگه می‌دارد. این آمادگی و شور به این معنا نیست که حرف‌های خوب و خوش بزند یا با دنیا و آدم‌های اطرافش بی‌دلیل مهربان‌تر از قبل بشود. بیش‌تر از آن، منظورم این است که اگر حرف‌های تلخ و درددل‌هایی دارد، اگر انتقاد و گلایه‌ای دارد و اگر قرار است درباره فیلم‌های گذشته و آن‌چه بر آن‌ها و خالق‌شان رفته حرف بزند، راحت و شفاف و راست و بی‌ملاحظه است. شاید هم از شانس خوب من بوده که کیمیایی از ساختن «محاکمه در خیابان» راضی است و به قول خودش بعد از مدت‌ها یک فیلم ساخته؛ فیلمی که همزمانی تولیدش با پروژه مستندها برای من هم فرصتی پیش آورد تا گاهی در گوشه و کنار شکل‌گرفتنش باشم و از نزدیک مراحل به ثمر نشستنش را تماشا کنم و از اولین کسانی باشم که بخش‌هایی از آن را می‌بینم. خوش‌شانسی‌ام به این خاطر است که کنار فیلمی بودم که بی‌دردسر و با خیال راحت، بدون نگرانی از هزار و یک موضوع و حاشیه و احتمالِ اتهام‌های جورواجور که این روزها مثل نقل و نبات در دهان کوتوله‌های دور و برمان می‌چرخد و در فضای مطبوعاتی و سینمایی منتشر می‌شود، می‌شود پایش ایستاد، به علاقمندان قدیم و جدید مسعود کیمیایی توصیه‌اش کرد و نگرانِ واکنش‌های بعدی هم نبود. «محاکمه در خیابان» قطعاً از بهترین‌های این سال‌های کیمیایی است که متفاوت‌بودنش از جهت‌های مختلف موقع اکران اتفاق‌های مختلفی را باعث خواهد شد و خلاصه بی‌درد سر و بی‌حاشیه از پرده‌ها پایین نخواهد آمد. حس و حال کلی‌اش و چند سکانس به‌یادماندنی‌اش را دوستداران این جور سینما به خاطر خواهند سپرد و خلاصه این‌که به انتظار کشیدنش می‌ارزد. باقی حرف‌ها بماند به وقت اکران که معلوم نیست تا آن موقع دنیا چه شکلی خواهد بود...اما این مستندها چه گرفت‌وگیر دیگری با فیلم تازه فیلم‌ساز دارند؟ عرض می‌کنم. از حال و هوای خود کیمیایی که بگذریم، خیلی از آدم‌هایی که باید برای این مستندها سراغ‌شان می‌رفتیم و حرف‌شان را می‌شنیدیم، حال و روز و شکل برخوردشان ربط مستقیمی به نسبت‌شان با «محاکمه در خیابان» داشت. اگر در فیلم به شکلی حضور دارند، هر کاری بخواهیم می‌کنند و همه‌جوره در خدمت استاد هستند! ولی اگر قرار بوده در فیلم باشند و نیستند یا بامزه‌تر این‌که خودشان فکر می‌کنند که باید در فیلم می‌بودند و طبیعتاً نیستند، هر کدام قصه‌ای داشتند و دارند که بخش‌هایی از این حاشیه‌ها به فیلم‌های ما هم راه پیدا کرده و خیلی خیلی بیشترش در حافظه و خاطره‌مان می‌ماند و تجربه زندگی یاد می‌گیریم و می‌فهمیم دور و برمان چه خبر است، آدم‌ها چه‌قدر گاهی می‌توانند کوچک باشند یا خودشان را کوچک کنند و مهم‌تر این‌که این‌همه حاشیه و حرف و حدیثِ کوچک و بزرگی که دور و اطراف فیلم‌سازان نام‌دار سینمای ایران نقل محافل است، چه ساده می‌تواند محصول دروغ‌ و خیال‌پردازی‌ و عقده‌گشایی‌هایی باشد که نتیجه یک توقع بی‌جا، سوءتفاهم بی‌مورد یا اجابت نشدن یک تقاضای نامربوط بوده و هست و خواهد بود. سوی دیگر ماجرا را هم فراموش نکرده‌ایم؛ جایی که آدم‌های قدرشناسی قرار دارند که شاید فقط یکی دو بار کنار کیمیایی کار کرده‌اند، اما یادشان نرفته قبل از آن چه بودند و بعدش چه شدند. بحث مرام و معرفت و انصاف نیست که باید باشد. بیش‌تر بحث این است که انگار خیلی از ما کارمان را درست بلد نیستیم و بعد ناکامی‌های‌مان را گردن همه‌چیز می‌اندازیم الا ایرادهای خودمان. بعضی‌ها که از به حاشیه‌رفتن یا در حاشیه‌ماندن این‌قدر دلگیر و بدخُلق و بدرفتار شده‌اند، یادشان رفته که وضع فعلی‌شان حاصل اشتباهاتی ا‌ست که کرده‌اند و می‌کنند. اگر از کسی اسمی نمی‌برم به این دلیل است که خواننده این چند خط با مختصر شناخت و کمی رجوع به حافظه به‌راحتی می‌تواند تشخیص بدهد که منظورم چه کسانی هستند. بازیگری که از فراموش‌شدن و از دست دادن دور شهرت و اعتبار و در نتیجه بی‌کلاه‌ماندن سرش از پول و خبرسازی و توی بورس بودن می‌نالد و این را بهانه می‌کند که از فیلم‌های خوب گذشته‌اش هم حرف نزند، چطور نمی‌داند که همین امکان مختصر اما مؤثر را هم برای مطرح‌شدن دوباره یا یادآوری کارهای خوبش از دست می‌دهد؟ این‌جور مستندها که این روزها تعدادشان کم هم نیست، فرصتی ا‌ست که برای رسانه‌ای‌شدن دوباره خیلی از فراموش‌شدگان پیدا شده است. تمام این فیلم‌ها هم با نبود یکی دو نفر از آدم‌های اصلی هر فیلم هم بالاخره ساخته و نمایش داده می‌شود. این وسط ضرر اصلی مال کسانی‌ست که این امکان حرفه‌ای را با لج‌بازی کنار می‌گذارند تا به خیال‌شان به فیلم یا فیلم‌ساز ضربه‌ای بزنند و ضرب‌شستی نشان بدهند، نه فیلم‌سازانی که اعتبار و جایگاه‌شان با این حضور یا عدم حضورها جابه‌جا نمی‌شود و منزلت فیلم‌ها هم همین‌طور. متاسفم که ناچارم جوری حرف بزنم که عده‌ای تصور کنند فرصت‌های این‌چنینی را خرج هم‌نسل‌های‌مان می‌کنیم. منتها کار مداوم و تمام‌وقت در این دو سه ماه این نتیجه قطعی را به دست می‌دهد که فکرهای درست، اخلاق و رفتارهای حرفه‌ای، هوش و دانش لازم و خلاقیت و پیش‌رو بودن در شرایط امروز بیش‌تر به دست جوان‌ترهاست. معدود هنرمندان و سینماگران باهوش و حواس‌جمع نسل‌های گذشته که مسعود کیمیایی با هر متر و معیاری یکی از مهم‌ترین آن‌هاست، خوب می‌دانند که این‌طور است و همین است که او در چهار دهه کار مداومش اغلب اوقات با جوان‌های آن نسل کار کرده و نتایج خوبی گرفته است. «محاکمه در خیابان» هم با حضور کارگردانی در آستانه هفتادسالگی پر از شور و انرژی جوان‌ها و حال و هوای جوانانه است؛ حضور اصغر فرهادی در مرحله کلیدی پرداخت قصه اصلی، بازیگران حرفه‌ای مثل پولاد کیمیایی، حامد بهداد، محمدرضا فروتن و نیکی کریمی و تازه‌آمده‌های آینده‌دار و پرتوانی مثل شبنم درویش که این اولین حضورش جلوی دوربین است، یا رضا یزدانی با ترانه‌های متفاوت و شنیدنی و فرزین قره‌گوزلو که بعد از همکاری نه چندان موفقش در «رئیس» با موسیقی این فیلمِ تازه حتماً اسمش سر زبان‌ها و ملودی‌هایش ورد زبان‌ خواهد شد. چیز‌هایی که جوان‌های جدید و قدیم در این مستندها درباره همکاری با کیمیایی تعریف می‌کنند، بهتر از هر توصیف و توضیحی می‌تواند تصویر فیلمسازی را مصور کند که نامش مترادف جوانی در سینما بوده و هست. خیلی چیزها مانده که می‌شود درباره شرایط و اتفاق‌های ساخت این‌جور مستندهای گفت‌وگومحور درباره فیلم‌ها و فیلمسازان گفت و نوشت که جایش در این مختصر نیست. اگر بخواهم حرف را کوتاه و به یک نکته تمام کنم، کلید اصلی و مؤثر در ساخت این نُه فیلم و محوریت موضوع‌هایش یک جمله اساسی و عجیب از کیمیایی بود که در مستند «آقای کیمیایی» ساخته امیر قادری و گفت‌وگویی که امیر با کیمیایی برای روزنامه هم‌میهن انجام داد گفت: «این روزها به محاکمه خودم نشسته‌ام و به این فکر می‌کنم که بعد از "خط قرمز" دیگر نباید فیلم می‌ساختم.» سعی کردم چرایی این جمله و نتیجه محکمه شخصی و درونی فیلمساز را در این مستندها تا اندازه‌ای که می‌شد باز کنم. فیلم‌ها مال دوره‌ای از کارنامه کیمیایی بود که خودم و خیلی‌ها دوست داریم؛ دوره‌ای که «دندان مار»، «گروهبان»، « «سرب» و خصوصاً «ردپای گرگ» را در برمی‌گیرد و غیر از «سرب»، باقی فیلم‌ها در این مجموعه بود. غیر از آن، آسیب‌شناسی تجربه‌ها‌ی ناموفقی مثل «تیغ و ابریشم» و «تجارت» و تجربه‌های کمال‌نیافته‌ای مثل «سلطان» و «ضیافت» هم بود که باعث می‌شد هر کدام از این فیلم‌ها ماجرای مخصوص خودش را پیدا کند. برای دوستداران این فیلم‌ها و این سینما حرف‌ها و لحظه‌های شنیدنی و دیدنی در این مجموعه کم نیست و برای مخالفان هم سوژه به‌قدر کافی موجود است! اما اگر نظر مرا بخواهید، حرف‌هایی که کیمیایی در مستند مربوط به «ردپای گرگ» جلوی دوربین ما زد، تا به حال هرگز به این شکل گفته و ثبت نشده است. حرف‌هایی از ته دل درباره این دوران سخت؛ حرف‌هایی به پیچیدگی «ردپای گرگ» و برای محرمانی که «ردپای گرگ» را می‌فهمند. حرف‌هایی به قصد محاکمه خود و دیگران، از زبان فیلمسازی که این سه دهه خیلی محکمه‌های مختلف را رفته یا نرفته برایش حکم صادر شده است؛ محاکمه‌ای به صراحت و عمق و جذابیت «محاکمه در خیابان»... راستی، حرف‌هایش در مستند «حکم» هم مثل خود فیلم عجیب و جالب و شنیدنی‌ست.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن