واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - خبر جهت بررسی زوایای مختلف استراتژی آمریکا در افغانستان با دکتر نوذر شفیعی کارشناس مسائل شبهقاره گفت و گو است. روزنامههای نیویورک تایمز و واشنگتن پست آمریکا زوایای جدیدی از اختلافات پشت پرده سران تصمیمساز آمریکا در مورد اعزام نیروی مازاد به افغانستان منتشر کردند. بر اساس این گزارشها کارل ایکنبری سفیر آمریکا در افغانستان، طی نامهای اظهار داشته است که نیروهای مازاد زمانی باید به افغانستان اعزام شوند که کرزای موضوع فساد و بیکفایتی را در دولتش حل و فصل کند. این در حالی است که ژنرال استنلی مک کریستال فرمانده نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان خواستار اعزام حداقل 40 هزار نیروی کمکی به افغانستان شده است. اختلافات مقام ارشد نظامی و سیاسی آمریکا در کابل در حالی علنی میشود که بر اساس گزارش رسانههای آمریکایی در واشنگتن نیز میان مقامات ارشد کاخ سفید در این باره اختلاف نظر وجود دارد. رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا پس از افشای این اختلافات ضمن انتقاد شدید نسبت به افشای مباحث مربوط به استراتژی آتی آمریکا در افغانستان پذیرفت که این جزئیات از سوی منابع مختلف دولت فاش شده است. وی در عین حال خاطرنشان کرد که تعهد آمریکا نسبت به افغانستان بیپایان نیست. این جمله را باراک اوباما نیز بلافاصله پی از پایان جلسه روز چهارشنبه هفته گذشته کابینه جنگ آمریکا تکرار کرد. خبر جهت بررسی زوایای مختلف استراتژی آمریکا در افغانستان این موضوع را در گفتوگو با دکتر نوذر شفیعی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل شبهقاره مورد بحث قرار داده است. *بهرغم اینکه باراک اوباما وعده افزایش نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان را داده بود، تاکنون ایالاتمتحده آمریکا در اینباره اقدامی نداشته است. به اعتقاد شما آیا استراتژی آمریکا در افغانستان تغییر کرده است؟ آمریکا نمیتواند افغانستان را به حال خود رها کند چرا که رها کردن افغانستان به حال خود پیامدهای خطرناکی برای آمریکا در پی دارد که یکی از مهمترین آنها رشد رادیکالیزم است. اگر بپذیریم 11 سپتامبر محصول رادیکالیزم بوده خروج آمریکا از افغانستان به معنای وقوع انواع متنوعی از اقدامات تروریستی خواهد بود. ادامه این نبرد تا حصول یک نتیجه مشخص هم به لحاظ ضرورتهای کارکردی مقابله با یک تهدید و همچنین به جهت حفظ پرستیژ آمریکا شاید یک ضرورت باشد. لاینحل بودن این جنگ بدون شک به اقتدار آمریکا ضربه میزند و در عین حال موقعیت نیروهای رادیکال را تحکیم میبخشد. بدین ترتیب نیروهای سیاسی آمریکا اعم از دموکرات و جمهوریخواه نباید در رابطه با تلاش برای سرکوب تروریسم در افغانستان و پاکستان شک داشته باشند. اختلاف آنها در نحوه برخورد با این مسئله است. نکته دیگر این است که به نظر میرسد استفاده از نیروهای نظامی به عنوان یک ابزار فشار علیه کرزای همچنان وجود دارد چرا که تلاش آمریکا برای ابقای کرزای در سمت ریاست جمهوری با این هدف انجام شد که وی برنامهها و دیدگاههای ایالات متحده را انجام رساند. اولین کاری که آمریکاییها از کرزای خواستهاند مبارزه با فساد اداری است. آن روی سکه این درخواست این است که نیروهای طرفدار آمریکا به ساختار حاکمیت افغانستان وارد شوند. برای اینکه کرزای به این خواسته تن در دهد شاید تأخیر در برخی سیاستها مانند اعزام نیرو به افغانستان یک روش مناسب برای آمریکاییها باشد. *با این فرض که برای آمریکا، افغانستان و پاکستان به لحاظ مبارزه با رادیکالیزم از اهمیت یکسانی برخوردارند، نمیشود در پاکستان جنگ همه جانبه علیه افراطیون به راه انداخت و در قبال افغانستان تعلل کرد. ارزیابی شما از این سیاست چیست؟ پایه و اساس اقدامات آمریکا استراتژی افپاک است. در این استراتژی آمریکا و افغانستان مکمل هم شدهاند. از مجموع اظهارات مقامات آمریکایی درباره اعزام نیرو به افغانستان اینگونه استنباط میشود که شاید تصمیمگیری نهایی به سمت بومی کردن جنگ باشد. در پاکستان ارتش وارد عمل شد و یک جنگ بومی در جریان است. یعنی عملاً جنگ پاکستانیزه شده است. اما در افغانستان هنوز ارتش آنچنان قدرت ندارد که جنگ افغانیزه شود به همین دلیل برخی منابع آمریکا پیشنهاد دادند که تا آمادگی کامل ارتش افغانستان جنگ در جنوب افغانستان نیز به ارتش پاکستان واگذار شود. در مجموع برآوردها نشان میدهد این اقدام به لحاظ اقتصادی نیز به نفع آمریکاست. هزینه آموزش، تربیت و آمادگی 400هزار نیروی ارتش افغانستان در یکسال با هزینه یک ماه نیروهای آمریکا در این کشور برابر است. البته ارتش افغانستان در حال حاضر فقط 100 هزار نیروی آموزش دیده دارد و برنامه آتی این کشور رساندن این نیروها به تعداد 134هزار نفر است. اما مطلوب افغانستان براساس برآوردهای وزارت دفاع این کشور و همچنین پنتاگون ارتش 400 هزار نفری است. *چرا آقای اوباما ابتدا از انتقال نیروهای آمریکا از عراق به افغانستان سخن گفت و سپس در عمل این بحث اجرایی نشد. آیا مشاورهها به رئیسجمهور آمریکا اشتباه بوده؟ یا مسئله دیگری مطرح است؟ آقای اوباما آنچه که در استراتژی افپاک پیشبینی شده بود را بازخوانی کرد. بنابراین باید به نحوه تهیه این استراتژی توجه کرد تا پاسخی مناسب برای این سوا دریافت. این استراتژی در مدت 60 روز توسط فرماندها امنیتی آمریکا در افغانستان، فرماندهان امنیتی پاکستانی و افغانستانی و همچنین کارشناسان امنیتی دهها مؤسسه مطالعات امنیتی آمریکا تهیه و تدوین شد. بنابر این ترکیب این گروه کاری ضعیف نبوده است و زمان کافی نیز برای تهیه برنامهای راهبردی در اختیار داشتهاند. آنچه به ذهن متبادر میشود این است که در آن مقطع واگذاری امور به نیروهای بومی کمتر مورد توجه بوده است. البته درگیر کردن ارتش پاکستان پیشبینی شده بود ولی اینکه به جای بخشی از 100 نیروی مازاد آمریکایی که بر اساس استراتژی افپاک باید به افغانستان اعزام میشدند، نیروهای بومی مورد استفاده قرار گیرد موضوع جدیدی است که به نظر میرسد به طور جدی مورد توجه مقامات کاخ سفید قرار گرفته است. اخیراً در چندین مقاله معتبری که از سوی کارشناسان برجسته و ذینفوذ آمریکا منتشر شده ،بحث رومنیزه کردن جنگ یا بیزانسیزه کردن مطرح شده است. رومیها خود مستقیم در جنگ واردمی شدند ولی بیزانسیها بیشتر از نیروهای بومی استفاده کرده و خود تنها نقش فرمانده را ایفا میکردند. احتمال گرایش آمریکا به این سمت دور از ذهن نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]