تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى‏انديشد و سپس آن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798679018




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تعبير چند نسل ا‌ز عشق


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: با اميرشهاب رضويان درباره سينما و فيلم «ميناي شهر خاموش» جام جم آنلاين: اميرشهاب رضويان چندين سال است فيلم مي‌سازد از نوجواني و زماني كه فعاليت خود را در انجمن سينماي جوان همدان شروع كرد. او آنقدر عاشق فيلمسازي بود كه از همان ابتدا گام‌هايش را محكم كرد تا بتواند در سينما دوام بياورد. وي تاكنون حدود 30 فيلم كوتاه ساخته است كه اين فيلم‌ها در جشنواره‌هاي داخلي و خارجي جوايزي دريافت كرده‌اند. رضويان با ساخت فيلم «سفر مردان خاكستري» به جمع فيلمسازان حرفه‌اي پيوست و پس از آن فيلم «تهران ساعت7 صبح» را كارگرداني كرد كه قصه و ساختار آن مورد توجه منتقدان قرار گرفت. اين كارگردان 2 سال پيش با كارگرداني فيلم «ميناي شهر خاموش» نشان داد سينما را مي‌شناسد و از زير و بم آن بخوبي آگاه است. رضويان معتقد است فيلمسازي فعاليتي فرهنگي است كه به حمايت نياز دارد. اين حمايت لزوما نبايد فقط مالي باشد. حمايت‌هاي معنوي و فكري از يك فيلمساز مي‌تواند براي او حياتي باشد. يكي از اين حمايت‌هاي كارساز، حمايت از اكران خوب فيلمي است كه نمي‌توان آن را در رديف فيلم‌هاي سطحي قرار داد. رضويان 2 سال پيش ميناي شهر خاموش را در جشنواره فيلم فجر نمايش داد و توانست در بخش فيلمنامه، كارگرداني و بازيگري مورد توجه داوران قرار گيرد؛ اما پس از آن تمام تلاش رضويان به اين معطوف شد كه اين فيلم را كه استاد عزت‌الله انتظامي در آن نقش اصلي را بازي مي‌كند، اكران كند. رضويان مي‌گويد: شما نمي‌دانيد روزها براي كارگرداني كه در انتظار اكران فيلمش است، چقدر سخت مي‌گذرد. فيلمي كه براي ساختنش زحمت زيادي كشيده است. با رضويان همراه شديم تا از چگونگي ساخت ميناي شهر خاموش بيشتر بدانيم. با ديدن فيلم ميناي شهر خاموش مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه از ديدگاه شما يك ايراني در هر كجا كه هست، بايد ايراني بودن خود را حفظ كند و روزي به وطن برگردد. آيا با اين برداشت موافق هستيد؟ اين مساله‌اي است كه من به آن فكر مي‌كنم. ما ايرانياني داريم كه در طول دوره‌هاي مختلف از ايران رفته‌اند. اينها اگر برگردند، تخصص‌هاي خوبي را به كشور وارد مي‌كنند و از ديدگاه اقتصادي سرمايه زيادي مي‌توانند وارد ايران كنند. ما ثروتمندان زيادي داريم كه در خارج زندگي مي‌كنند. چه اشكالي دارد اگر آنها به ايران برگردند. ايراني‌هاي زيادي در دنيا زندگي مي‌كنند كه حق دارند مثل من، شما و بقيه در ايران زندگي كنند. مسائل ملي براي من خيلي مهم است، مسائلي مانند تماميت ارضي، محيط زيست ميراث فرهنگي. اما همه اينها را از دريچه ناسيوناليسمي كه منتهي به ناسيوناليسم افراطي يا شووينيسم مي‌شود، نگاه نمي‌كنم. معتقدم مسائل ايران بدون درنظر گرفتن مليت و مذهب نمي‌تواند بررسي شود و راه حلي براي آنها نوشته شود. مليت، مذهب و زبان 3 عنصر مهمي ‌هستند كه ما را از تمام كشورهاي دنيا متمايز مي‌كنند. ميناي شهر خاموش را مي‌توانيم فيلمي ‌در ستايش ميهن بدانيم؟ بله، اين فيلم درباره عشق به ميهن است كه قديمي‌ها از آن با نماد «مام ميهن» ياد مي‌كردند. مام ميهن خيلي چيزها به ما مي‌دهد. اگر در خارج از كشور مدتي تنها مانده باشيد و مدام زبان خارجي شنيده باشيد، فرضاً روزي اتفاقي از كنار كسي رد شويد كه با همراهش فارسي صحبت مي‌كند، ناخودآگاه به آن توجه مي‌كنيد. اين قضيه براي كساني كه به آن طرف مي‌روند و حتي مليت خود را هم انكار مي‌كنند، وجود دارد. حس غريبي در همه انسان‌ها هست كه به آب و خاك زادگاه پيوندشان مي‌دهد. با ديدگاهي كه شما داريد، تم ميناي شهر خاموش از كجا آمد و چگونه شكل گرفت؟ واقعيت اين است كه هر قسمتش از جايي آمد. شروع قصه ما درابتدا اين نبود. قصه پيرمرد نابينايي بود كه اگر چشمانش را جراحي مي‌كرد، بينايي‌اش رابه دست مي‌آورد، اما اين جراحي با موانعي روبه‌رو مي‌شد كه يكي از موانع را همسرش ايجاد مي‌كرد كه دوست نداشت پيرمرد بينايش را به دست بياورد. در ادامه ماجرا دكتري از فرنگ مي‌آمد و پيرمرد را عمل مي‌كرد. اما در مسير نوشتن فيلمنامه ديدم اگر دكتر بيايد و قلب پيرمرد را عمل كند بهتر است. بعد ديدم اگر قصه حول محور دكتر باشد كه از دوستي با پيرمرد به يك شناخت برسد، قصه بهتر پيش مي‌رود. تغييرات همچنان ادامه يافت تا به شكل ميناي شهر خاموش درآمد. روي فيلمنامه ميناي شهر خاموش دو سه سال كار شد كه در اين مدت شكل‌هاي متفاوتي به خود گرفت. پس دغدغه بازگشت به وطن اصلا در قصه اوليه وجود نداشت؟ چرا بود، به عنوان تم اصلي از زماني كه دكتر براي عمل به ايران مي‌آمد وجود داشت. در قصه اوليه ماجرا اين‌گونه بود كه دكتر به ايران مي‌آيد و به زادگاهش مي‌رود و در آنجا خواهرش را مي‌بيند كه 30 سال است او را نديده است؛ اما خواهر او را نمي‌پذيرد. فيلمنامه را ما سي چهل بار بازنويسي كرديم. ميناي شهر خاموش فيلمنامه‌اي نبود كه خيلي سريع نوشته شود و مقابل دوربين برود. چون من معتقدم نگارش فيلمنامه بايد طول بكشد تا قوام بيابد. فيلمنامه ما با جزئيات زيادي شروع شد و بتدريج شكل گرفت. پيرمرد دكتر را به زادگاهش، بم مي‌برد و ما ديديم در چنين شرايطي طرح مساله عشق گمشده مي‌تواند جذاب باشد بنابراين او را به بم برديم و او را واداركرديم جستجو براي پيدا كردن مينا را آغاز كند و باز برايمان اين مساله به وجود آمد كه آيا او مينا را پيدا كند يا نه؟ در بازنويسي فيلمنامه، دكتراميد روحاني خيلي به من كمك كرد حتي پيشنهاد نام قناتي را ايشان داد. دكتر روحاني پيشنهاد كرد كه مينا پيدا نشود؛ چون اگر دكتر او را بيابد، فيلم شبيه ملودرام‌هاي هندي مي‌شود. تم عشق به وطن، وقتي شخصيتي را از خارج وارد مي‌كني به درون قصه راه مي‌يابد. اما واقعيت اين است كه شخصيت ما چندان هم راغب نبود كه به وطن برگردد. او در ابتدا گيج و مبهوت است، چون آنچه مي‌بيند خارج از تصوراتش است. اما ما مي‌خواستيم وطن به او نگرش جديدي بدهد. تم بازگشت به وطن وقتي مطرح مي‌شود، شخصيت فيلم تو بايد ببيند، ياد بگيرد و بفهمد كه به اين آب و خاك تعلق دارد. اين وسط دغدغه شما چه مي‌شود؟ چون در بازنويسي فيلمنامه چند نفر به شما كمك كرده‌اند. چه بخشي از قصه مال شماست و چه بخش‌هايي زاييده فكر ديگران است؟ وقتي فيلمنامه مي‌نويسم، از مشورت خيلي‌ها كمك مي‌گيرم. من آدم اهل مشورتي هستم و در بخش فيلمنامه‌نويسي مستبد نيستم؛ اما در زمان اجرا معتقدم همه چيز بايد آن‌طور كه من مي‌خواهم، پيش برود. ميناي شهر خاموش از ابتدا به همين شكل كلاسيك نوشته شد؟ بله، چون از ابتدا نمي‌خواستم براي اين فيلم، فيلمنامه مدرن بنويسم. اما فيلم‌هاي سفر مردان خاكستري و تهران ساعت 7 صبح كلاسيك نبودند. چه شد كه روش كارتان را تغيير داديد؟ فيلم سفر مردان خاكستري را خيلي دوست دارم. چون اين فيلم محصول يك ذهن آزاد بود و مي‌توان آن را حديث نفس خودم دانست. تهران ساعت 7 صبح، فيلمنامه داشت؛ اما من زياد مقيد به فيلمنامه نبودم و اگر فضا و صحنه اجازه مي‌داد، مسير قصه را عوض مي‌كردم. تهران ساعت 7 صبح تلاش من بود براي نزديك شدن به سينماي قصه‌گو. در ميناي شهر خاموش كاملا تم قصه‌‌گويي را انتخاب كردم و فيلم بعدي‌ام هم قصه‌گو خواهد بود. در واقع هيچ وقت دنبال تكرار خودم نبوده‌ام. از همان زماني كه فيلم كوتاه مي‌ساختم دوست داشتم در كارم تنوع داشته باشم و تم‌هاي مختلف را تجربه كنم. ميناي شهر خاموش را به شيوه قصه‌گويي، زماني نوشتم كه احساس كردم بيننده قصه مي‌خواهد و من هم مي‌توانم قصه‌اي برايش روايت كنم. به نظر من در سينماي ما تعدادي فيلم ساخته مي‌شوند كه به درد غنا بخشيدن به سينماي ايران مي‌خورند مثلا فيلمي ‌مثل سرب كه فيلم خوبي است، اما شايد مخاطب زيادي نداشته باشد. ميناي شهر خاموش هم شايد مخاطب زيادي نداشته باشد، اما خيلي اصولي ساخته شده است و مي‌تواند در تاريخ سينماي ايران مهم باشد. اميدوارم اين‌طور باشد و كساني كه فيلم را تماشا مي‌كنند، به اين نتيجه برسند كه كاري متفاوت مي‌بينند. به نظر من ميناي شهر خاموش فيلم ارزشمندي است چون در سينماي فعلي ما ساخت فيلم كلاسيك قصه‌گو خيلي سخت است؟ بله. در دوره‌اي كه ساخت فيلم‌هاي «دختر پسري» خيلي باب شده، ساخت فيلم كلاسيك دشوار شده است، اما واقعيت اين است كه 20 سال پيش با وجود كمبود امكانات شرايط اينقدر سخت نبود. در دوره اي كه فيلم‌هايي چون شايد وقتي ديگر، ناخدا خورشيد، باشو غريبه كوچك، شبح كژدم، ماديان، آن‌سوي آتش و خانه دوست كجاست؟ ساخته مي‌شد، نگاه كيفي به سينما و وجه فرهنگساز آن عمده‌تر از بخش تجاري آن بود. در دوره‌اي كه سينما بيشتر به ابزاري سرگرم‌كننده تبديل شده است و زبان سينما در جهت فرهنگ‌سازي زياد جدي تلقي نمي‌شود، فيلمي‌ مثل ميناي شهر خاموش بيشتر به چشم مي‌آيد. فيلم ميناي شهر خاموش را شما به صورت مستقل توليد كرده‌ايد، اما اين فيلم مي‌توانست به سفارش يك نهاد دولتي ساخته شود. چون فيلمي ‌است كه از بسياري از آرمان‌هاي ما دفاع مي‌كند. با اين توصيف آيا بازهم مي‌توان ميناي شهر خاموش را يك فيلم مستقل دانست؟ در كشور ما سينماي مستقل به معناي واقعي وجود ندارد. سينماي مستقل بيشتر يك تعبيراست. من ميناي شهر خاموش را با حمايت فارابي و معاونت سينمايي ساخته‌ام؛ اما بيشتر سرمايه فيلم را خودم تامين كرده‌‌ام. هرچند پولدار نيستم، اما به اراده بشر ايمان دارم و با همين ايمان ‌3 فيلم بلند سينمايي ساخته‌ام. من به شركت‌هاي مختلف سر مي‌زنم و مي‌گويم مي‌خواهم فيلمي ‌فرهنگي بسازم كه دختر پسري نيست و اگر شما به من كمك كنيد، اين فيلم موفق‌تر خواهد شد و هميشه مديران هوشمندي يافته‌ام كه در ازاي تبليغ شركتشان در فيلم، به من كمك مالي كرده‌اند. البته اين را هم بگويم كه در كشور ما كمتر مي‌توان براي ساخت فيلم اسپانسر جذب كرد. جذب اسپانسر در روند فيلمنامه تاثير نداشت؟ نه، چون ما بر اساس فيلمنامه پيش مي‌رفتيم و در فيلمنامه ماجراهايي وجود داشت كه دست ما را در جذب اسپانسر باز مي‌گذاشت. مثلا صحنه‌هاي مرتبط با چاي در فيلم وجود داشت و وقتي شركت گلستان حاضر شد به ما كمك كند، من آرم اين شركت را به فيلم اضافه كردم. جايي كه آقاي انتظامي‌ مي‌گويد: چايي را بايد دم كني بعد بنوشي، چايي را بايد بجوي نبايد قورت بدي، اينها از ابتدا در فيلمنامه وجود داشت كه ازعلاقه خود من به چاي نشات مي‌گيرد. من رفتم لاهيجان و ديدم چاي ايراني روي دست چايكاران مانده و دارد خراب مي‌شود؛ در حالي‌كه بازار از چاي خارجي اشباع شده است بنابراين تصميم گرفتم حس چاي ايراني را در فيلمم نشان بدهم. منطقه ويژه اقتصادي ارگ جديد در بم بسيار به ما كمك كرد و الان كه فيلم را مي‌بينيد، ارگ جديد حضوري متين در فيلم دارد. همين طور شركت گلرنگ كه از حاميان اين فيلم بود و خانواده فضلي هنگامي‌ كه براي ادامه كار مشكل مالي جدي داشتيم، كمك‌هاي شاياني به فيلم كردند. به دنبال اسپانسرهاي ديگر هم رفتيد؟ يك شركت خودرو سازي خارجي حاضر بود يك ماشين هفتاد هشتاد ميليون توماني به ما امانت بدهد كه در صحنه‌هاي فيلم حضور داشته باشد. اما ترجيح دادم از خودروي سمند استفاده كنم كه مهندسان ايراني آن را ساخته‌اند و خودروي ملي نام گرفته است. مديران ايران خودرو حتي به نامه‌هاي ما كه از آنها خواستيم در ساخت فيلم به ما كمك كنند و يك خودروي سمندي به ما امانت بدهند، جواب ندادند و مجبور به اجاره يك‌دستگاه سمند شديم و حدود 3 ميليون تومان هم پرداختيم. به هر حال با وجود اين كم لطفي ايران خودرو از اين كه محصول وطني‌مان را در فيلم نشان داده‌ام راضي هستم. حالا كه صحبت به اينجا رسيد، بد نيست به اين نكته هم اشاره كنيم كه تازگي‌ها مد شده است تا كارگرداني معضل اجتماعي را مطرح مي‌كند، به او يادآور مي‌شوند كه نبايد بزرگ‌نمايي يا بهتر است بگويم سياه‌نمايي كني. به نظر شما يك كارگردان تا چه ميزان حق بزرگ‌نمايي مشكلات جامعه را دارد؟ تا هيچ اندازه. اما فيلمساز مي‌تواند مشكلات را به شكلي منطقي نشان بدهد. اگر به شبكه 4 سيما دقت كنيد، مي‌بينيد گاهي اوقات فيلم‌هاي مستند بي‌واسطه و آگاهي‌بخشي نشان مي‌دهد كه واقعا تكان‌دهنده هستند، موضوعاتي مثل اعتياد، چاقوكشي و بزهكاري كودكان. به نظر من سينما فقط يك ابزار سرگرم‌كننده نيست، بلكه ابزاري است براي آگاهي‌بخشي. مصرف اصلي فيلم ايراني در داخل ايران است، پس بايد فيلم‌هايي ساخت كه به مردم مستقيم و غيرمستقيم آگاهي بدهد. سينماي مستند به نوعي مي‌تواند به اين آموزش عمومي ‌كمك كند و سينماي داستاني به نوعي ديگر. به نظر من فيلمي‌كه نتواند مخاطب را به فكر وادارد و به او تلنگر بزند، فيلم نيست. فيلم بايد وجدان خفته مخاطب را بيدار كند. اين وجدان خفته حتما نبايد وجدان يك مدير باشد، بلكه بايد روي تك‌تك مخاطبانش اثر بگذارد. در ميناي شهر خاموش انتقادهايي به برخي مسائل اجتماعي دارم. اما يكطرفه به قضايا نگاه نكرده‌ام و در كنار نابساماني‌ها، خوبي‌ها را هم ديده‌ام. مثلا به من ايراد مي‌گيرند كه چرا در فيلمت موتورسيكلتي نشان داده‌اي كه 5 نفر روي آن سوار شده‌اند. من در پاسخ مي‌گويم: نشان داده‌ام كه جلوي آن را بگيرند. من به عنوان فيلمساز حق دارم اجتماع را نقد كنم. در فيلم ميناي شهر خاموش شما 3 نسل را كنار هم گذاشته‌ايد. بهرامي‌كه نماينده نسل جوان است، گويا بايد در اين سفر به شناخت تازه‌اي دست يابد. آيا اين شخصيت از ابتدا در فيلمنامه بود؟ بله. بهرامي‌ از ابتدا بود و ما مي‌خواستيم قناتي و بهرامي ‌در عين حال كه مقابل هم هستند، مكمل يكديگر نيز باشند. هر چقدر قناتي متين است، بهرامي‌ شيطنت دارد. هر چقدر قناتي در عشق پابرجاست، بهرامي ‌عشق را جدي نمي‌گيرد. يك جايي قناتي به پارسا مي‌گويد: ببين ما چه جوري عاشق مي‌شديم، شما چطور عاشق مي‌شديد و جوان‌هاي امروز چگونه عاشق مي‌شوند. تعبير نسل‌ها از عشق عوض شده؛ اما واقعيت اين است كه هر سه نفر اينها قرار است در فيلم عاقبت به خير شوند. صابر ابر در فيلم شما خوب بازي كرد و در ادامه هم موفقيت خود را تكرار كرد. او را چگونه براي بازي در نقش بهرامي‌ انتخاب كرديد؟ صابر ابر را حبيب رضايي به من معرفي كرد. صابر ابر در فرمي ‌كه ما به او داديم، به برخي از پرسش‌ها پاسخ نداد كه همين براي من جالب بود. مثلا ننوشته بود كه قبلا چه كار كرده و يا دوست دارد چه نقش‌هايي را بازي كند. اين نوع جسارت براي من جذاب بود، هرچند مي‌توانست در من يا دوستانم كه از علاقه‌مندان بازي در اين نقش تست مي‌گرفتيم، اين انگيزه را هم ايجاد كند كه او را انتخاب نكنيم. اما من كنجكاو شدم ببينم او چه چيزهايي در چنته دارد. ابر نشان داد كه استعداد لازم را براي بازي در نقش بهرامي‌ دارد. البته اين را بگويم كه ابر نابازيگري نيست كه في‌البداهه كار كند و در لحظه از اتفاقاتي كه مي‌افتد، استفاده كند و نقش را جلو ببرد. شخصيت بهرامي ‌كه او بازي كرد با تحليل همراه بود و ما ساعت‌ها با هم تمرين كرديم تا بهرامي‌اي را كه مي‌خواستيم صابر ابر اجرا كرد. در چهره صابر ابر بي‌تفاوتي‌اي ديده مي‌شود كه به او در بازي‌هايش كمك مي‌كند. شما هم حتما متوجه اين قضيه شده‌ايد؟ بله و او به اين توانايي‌ها كاملا آگاه است. صابر ابر را از ميان 300 پسر جوان كه تست گرفتم انتخاب كردم. او براي فيلم من يك شانس بود. البته شخصيت بهرامي، شخصيت كميكي هم دارد كه گاهي باعث خنده بيننده مي‌شود. به هرحال بيننده نبايد در سراسر فيلم غم و نااميدي ببيند. يك جاهايي هم بايد لبخندي بزند. به نظر من هر جايي كه فيلمنامه دچار افت مي‌شود، بايد يك اتفاق جديد يا موقعيت طنز شكل بگيرد تا بيننده با فيلم همراه بماند. عشق در فيلم شما يك چاشني است يا يك اصل؟ عشق اصل است. به نظر من مهمترين چيزي كه انسان اگر درست تجربه‌اش كند يك زندگي خوب خواهد داشت همين عشق است. در دل فيلم شما تراژدي عشق قناتي وجود دارد كه بيننده فيلم نمي‌تواند آن را فراموش كند. اين عشق تراژيك را چگونه طراحي كرديد؟ اين عشق واقعي است. در همدان پيرمردي زندگي مي‌كرد به نام قاسم رستگار معروف به قاسم‌برقي. يك موجود غريب، با فرهنگ، دوست‌داشتني، اما بي‌سواد. بي‌سوادي كه ديوان اخوان ثالث و حافظ را حفظ بود، مولوي را خوب مي‌شناخت و بسيار طناز بود. سال 83 در سن 90 سالگي فوت كرد، اما در آن سن هم ذهني بسيار شفاف و آماده يادگيري داشت. اين عشق را قاسم رستگار تجربه كرده بود و در فيلم سفر مردان خاكستري، اين عشق افسانه‌اي خودش را مقابل دوربين تعريف كرد. پس اين عشق را در دو فيلم خود روايت كرده‌ايد؟ بله. عشق قاسم رستگار را در ميناي شهر خاموش هم تكرار كردم و براي شخصيت قناتي در نظر گرفتم. در يكي از بازنويسي‌ها به اين فكر كردم كه چه اشكال دارد اگر قناتي هم در زندگي‌اش يك ماجراي عاشقانه داشته باشد. البته عشق قناتي برگ برنده فيلم هم هست. بله، برگ برنده است. تا زماني كه اين عشق را به قصه نياورده بودم احساس مي‌كردم قصه يك چيزي كم دارد. وقتي به آقاي انتظامي‌ گفتم كه پدر دكتر يك افسر ارتش بوده كه قناتي سربازش بوده و قناتي اولين كسي بوده كه عاشق مادر دكتر شده و... استاد گفت: حالا شد! قصه به اينجا كه رسيد، ما سربالايي نوشتن را پشت سر گذاشتيم و پيش‌توليد را آغاز كرديم. فيلمتان را براي چه گروهي از مخاطبان ساخته‌ايد؟ از نظر سواد براي كساني كه حداقل ديپلم دارند و براي 25 سال به بالا. چون شايد جوان‌ترها از اين فيلم خوششان نيايد؛ اما سنين بين 30 تا 60 سال حتما با فيلم ارتباط برقرار مي‌كنند. البته 60 سال به بالا با ديدن فيلم ياد عشق‌هاي جواني‌شان خواهند افتاد. آيا ميناي شهر خاموش را مي‌توانيم يك فيلم نمادين قلمداد كنيم؟ خير، چون من نمي‌خواستم فيلمي نمادين بسازم. اما در فيلم شما شهر بم، قنات، بازسازي و به آب رساندن دوباره قنات ديده مي‌شود كه همه اينها مي‌توانند نماد باشند. بهتر است به جاي نمادين، بگوييم ميناي شهر خاموش فيلمي‌«تاويل‌پذير» است. قنات در فيلم من وجود دارد تا مخاطب را به اين قضيه آگاه كنم كه مردم كشورش در قديم با چه عشقي براي آباداني تلاش مي‌كردند. آنها با يك تيشه و يك فانوس دل زمين را مي‌كندند تا به آب برسند. خاك مظهر مادر است، قنات باعث مي‌شود تو به دل وطنت راه بيابي و به يك هدف دست پيدا كني، باعث مي‌شود از دل اين خاك به مكاشفه برسي. بد نيست به اين قضيه اشاره كنم كه ريشه قنات در فيلم ميناي شهر خاموش از كتاب كوير نوشته دكتر شريعتي آمده است. دكتر شريعتي در مسير نوشتن اين كتاب سفري ذهني يا شايد هم عيني به دل قنات داشته است. همراه يك مقني به راه مي‌افتد، از راهروهاي آن عبور مي‌كند تا به مظهر قنات و روشنايي مي‌رسد. ترجيح مي‌دهم قنات را تاويل‌پذير تعريف كنم تا نمادين، چون قنات در فيلم من نماد هيچ چيز نيست. قنات مي‌تواند احساس مختلفي را در بيننده ايجاد كند. قنات مي‌تواند حس نوستالژيك ما را نسبت به وطن برانگيزد. پس مي‌توانيم بگوييم فيلم شما يك فيلم نوستالژيك است؟ آدم‌هايي كه حس شاعرانه دارند و گاهي دلتنگي به سراغشان مي‌آيد از ديدن فيلم ميناي شهر خاموش لذت مي‌برند، اما كساني كه به فيلم‌هاي «دختر پسري» و اكشن علاقه‌مندند نبايد توقع داشته باشند كه از ديدن اين فيلم لذت ببرند. فيلم را به سفارش جاي خاصي كه نساخته‌ايد؟ نه. به سفارش دلم ساخته‌ام. پس اين گفته هم درست نيست كه برخي مي‌گويند ميناي شهر خاموش فيلمي‌ سفارشي است كه مي‌خواهد مهاجران ايراني را كه در كشورهاي ديگر زندگي مي‌كنند تشويق به برگشت به وطن كند؟ در خارج از كشور در برخي نمايش‌هاي ميناي شهر خاموش با من برخورد بدي شد، چون بعضي‌ها فكر مي‌كردند من اين فيلم را به سفارش دولت ساخته‌ام كه جلوي فرار مغزها را بگيرم، اما واقعا چنين نيست. خيلي جاها به من براي ساخت اين فيلم جايزه دادند مثل دفتر نانوتكنولوژي، سازمان امور مالياتي، سازمان نظام‌پزشكي، مجمع فيلم و عكس دانشجويان كشور و... چون ديدند كه من بدون دريافت سفارش به همه اينها توجه نشان داده‌ام، چون واقعا نگاهم به سينما يك نگاه ملي است. هيچ سازماني به من نگفته است فيلمي ‌بسازم كه باعث برگشت مغزها به ايران شود، اما خوشحال مي‌شوم ايرانياني كه خارج از كشور زندگي مي‌كنند با ديدن فيلم من تمايل پيدا كنند به وطن بازگردند. فيلم از هر نوع وابستگي سياسي و جناحي مبراست و آن فيلم را كاملا مستقل ساخته‌ام. ميناي شهر خاموش در دستان آقاي بازيگر از ابتدا كه طرح فيلمنامه را نوشتم، مي‌خواستم نقش قناتي را آقاي عزت‌الله انتظامي‌ بازي كند. من نوجوان بودم كه فيلم «گاو» را ديدم و شيفته استاد شدم. بعدها كه وارد كار سينما شدم، هميشه آرزو داشتم روزي فيلمي ‌بسازم كه ايشان در آن بازي كنند، تا اين‌كه فيلمنامه ميناي شهر خاموش را نوشتم. بهمن سال 83 به استاد زنگ زدم و گفتم من رضويان هستم. چند تا فيلم كار كرده‌ام و اكنون تصميم دارم فيلمي ‌بسازم كه شما در آن بازي كنيد. ابتدا فيلم‌هايم را براي ايشان بردم كه ببينند. پس از چند روزي به من زنگ زدند و گفتند كه فيلم‌ها را ديده‌اند، هرچند اين نوع سينما مطلوبشان نيست؛ اما خوبي اين فيلم‌ها در اين است كه بوي «فيلمفارسي» نمي‌دهند. بعد گفتند كه فيلمنامه را برايشان ببرم. فيلمنامه راكه خواندند، گفتند خوب است؛ اما كمي‌ كار دارد. من فكر كردم كمي ‌كار دارد يعني چند روزي بايد روي فيلمنامه كار كنيم؛ اما اين يك كمي‌ تبديل شد به 13 ماه كه ما مدام با هم راجع به فيلمنامه صحبت كرديم و من فيلمنامه را بارها بازنويسي كردم و هر بار يك نسخه را پيش ايشان بردم و هر بار ايشان فيلمنامه را خواندند و كنارش نوشتند: «الهي به اميد تو، اميدوارم اين آخرين نسخه‌اش باشد!» اما من بازهم يك نسخه ديگر بردم، تا جايي كه فيلمنامه آنقدر كامل شد كه وقتي ما كار را كليد زديم، كاملا به شخصيت‌هاي قناتي، پارسا و بهرامي ‌احاطه داشتيم و مي‌دانستيم آنها چه كساني هستند و ما چه انتظاراتي از آنها داريم. بزرگترين پرسشي كه انتظامي ‌به عنوان پير بازيگري و كسي كه فيلمنامه كلاسيك را خوب مي‌شناسد در ذهن من ايجاد كرد، اين بود كه شخصيت قناتي چه كسي است؟ بعد كه فكر كردم متوجه شدم واقعا اين شخصيت را خودم خوب نمي‌شناسم و همين دوباره شناختن شخصيت به ما كمك كرد تا درباره او و فضاي فيلمنامه بيشتر تحقيق كنيم. 7 ماه پيش از شروع كار فيلمبرداري، ما با هم چند روزي به بم سفر كرديم و مردم و زندگي آنها را ديديم و وقتي برگشتيم، به اين نتيجه رسيديم كه ما نبايد سياهي و تلخي زندگي مردم بم را نشان بدهيم و بايد از يك زاويه ديگر به قضيه نگاه كنيم و بيشتر حاشيه‌هايي را ببينيم و مسائلي كه ديگران كمتر به آن توجه كرده‌اند. طاهره آشياني‌




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 707]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن