واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: مقدم: «پايتخت» عيدي خوب من به مردم ايران بود خبرگزاري فارس: سيروس مقدم با اشاره به اينكه من تا به حال در عمرم كار سفارشي نساختهام، گفت: قبل از عيد همه از من پرسيدند: عيدي براي ما چه داري؟ و من گفتم: «پايتخت» عيدي سازندگان اين سريال به مردم است و فكر ميكنم كه عيدي خوبي به مردم دادم. [عکاس: مقداد مددي - مورخ: 90/01/14 نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني پايتخت ] ● گزارش تصويري مرتبط ------------------------------- به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني «پايتخت» به همت خبرگزاري فارس امروز با حضور سيروس مقدم (كارگردان)، الهام غفوري (تهيهكننده)، محسن تنابنده (فيلمنامهنويس و بازيگر نقش نقي)، ريما رامينفر (بازيگر نقش هما)، احمد مهرانفر (بازيگر نقش ارسطو) و سميرا حسنپور (بازيگر نقش گلرخ) برگزار شد. بنابراين گزارش، مقدم در اين نشست در پاسخ به اين سؤال كه: "شما خيلي رو و مستقيم به بحث مذمت مهاجرت به پايتخت اشاره كرديد، آيا اين كار سفارشي بود و يا تاكيد شده بود كه با اين مضمون سريال بسازيد؟ " گفت: من تا به حال در عمرم كار سفارشي نساختهام. قبل از اين كه بحث ساخت «پايتخت» جدي شود، روي طرح تعريفي تنابنده به وجد آمديم و تازه ما پيشنهاد دهنده به شبكه بوديم كه به آنها سريال را ارائه داديم. هدف و فرم سرگرداني خانوادهاي همراه با كاميون در تهران بود. وي ادامه داد: بنده خودم يكي از آدمهايي هستم كه به حرف سريال «پايتخت» معتقدم. تهران جاي بسيار خوبي است ولي به درد بعضيها نميخورد و مثل مهاجرت ما به كشورهاي ديگر است. خيلي مسائل بايد اتفاق بيفتد كه يك مهاجرت به مشكل برنخورد. ما در سفرمان به عليآباد ساعت هفت صبح به هرجا ميرفتيم، در خانهها بهرويمان باز بود و مهماننوازي خوبي داشتند ولي در تهران اينگونه نيست. اگر حرف رويي در اين سريال زده شده باشد، خود من آن را دوست دارم و كار بدي انجام ندادهايم. وي همچنين توضيح داد: بخش عمدهاي از سريال برگرفته از مسائلي است كه واقعا براي ما اتفاق افتاده است. مثل دزدي گوسفند و يا آتش گرفتن كرسي و رهاشدن ترمز دستي. همه اينها اتفاقاتي است كه اطراف ما افتاد و ما هم در سريال استفاده كرديم. به همين دليل است كه تا اين حد براي مخاطب باورپذير شده است. مقدم درباره انتخاب حسنپور براي ايفاي نقش گلرخ نيز عنوان داشت: در انتخاب اين نقش دو ديدگاه وجود داشت. يكي اين كه ما گلرخ را از ميان بازيگران شناخته شده انتخاب كنيم و ديگري اين كه ميبايست اين بازيگر به مخاطب ما پيشزمينه ندهد و مخاطب در اولين سكانس او را به عنوان دختري كه از شهرستان آمده ولي هنوز صفا و صميميت زادگاه خود را به همراه دارد و تجربه عشق ندارد و بايد با پديده عشق ارسطو آشنا شده و وارد آن شده و از آن عبور كند. من گزينه دوم را انتخاب كردم و احساس كردم بيشتر جواب ميدهد و امروز هم فكر ميكنم انتخاب بهتري بود. مردم همان شبهاي اول با اين خانواده ارتباط برقرار كردند و امروز محبوب هستند. كارگردان مجموعه تلويزيوني «چارديواري» در جواب به اين پرسش كه: "چرا از ساخت آثار آپارتماني پرهيز ميكنيد و در تصويربرداري از چند دوربين استفاده ميكنيد؟ "، گفت: من وقتي كه ساخت زير هشت را تمام كردم، فكر ميكردم سختترين كارم است ولي كمي مورد بيمهري قرار گرفت و سختي كار در من ماند. همان موقع هم گفتم كه كار بعديام را در آپارتمان ميسازم اما سه تا چهار روز نگذشته بود داستان سخت «پايتخت» را انتخاب كردم. در من بيدغدغه كار كردن وجود ندارد و گويي از كودكي با من بوده است. «پايتخت» به مراتب از «زير هشت» سختتر بود و اولين كار من بود كه بدون دكوپاژ جلو ميرفتم و خودم را با رويدادها يكي ميكردم و ميزانسن را بر اساس آنچه پيش خواهد آمد، تغيير ميدادم. من بعد از تمرين بچهها تازه جاي دوربينها را پيدا ميكردم تا كار به مستندترين شيوهاش تصوير شود. وي ادامه داد: سه عامل بازدارنده در كار من كه هركدام به تنهايي ميتوانست كار را زمين بزند، در سريال «پايتخت» وجود داشت. يك اين كه امسال خلاف سال گذشته كه براي زير هشت زمستان ميخواستيم و نبود، زمستان بسيار سختي داشتيم و هوا سرد بود به خصوص كه ما از منطقه بسيار سردي كار را شروع كرديم. دوم دو بچه 5 ساله كه مهار و كنترل اينها واقعا كار سختي بود و گروه بايد خود را با اينها هماهنگ ميكرد. همچنين عامل مهمتر از همه اينها يك كاميون هفت متري 12 تني بود كه تاكيد خود من هم اين بود كه تا جايي كه ميشود بدل نداشته باشيم و خود آقاي مهرانفر رانندگي كنند. مقدم افزود: آوردن اين كاميون به بافتهاي قديمي تهران و خانوادهاي را سوار و پياده كردن بسيار سخت بود. ولي هر سه اين عوامل به شدت جذاب است. لوكيشن خانه آنها خيلي سخت ولي بسيار جذاب بود. اين سريال توليد سختي داشت. اين سختي به گروهي سختكوش احتياج داشت و در همان هفته اول تنبلهاي گروه غربال شدند. وي درباره استفاده ار دخترهاي دوقلو در سريالش نيز اظهار داشت: ما روز اول دو عروسك همسايز اين دو كودك تهيه كرديم چون فكر ميكرديم كه خيلي مشخص نميشود و ميتوانيم در جاهايي از عروسكها استفاده كنيم ولي حتي نفس كشيدن اين كودكان در خواب هم بسيار اهميت داشت. به همين دليل از عروسكها استفاده نكرديم. چون حتي نفس كشيدن آنها هم به كار زندگي ميبخشيد. وي درباره موسيقي مجموعه تلويزيوني پايتخت نيز تصريح كرد: منطقه مازندران منطقهاي است كه فرهنگ و آداب دارد و خود به خود مبدأ حركت است. مخصوصا مازندران كه موسيقي خيلي غني دارد به ويژه منطقه عليآباد كه هم نوازندگان ماهري دارد و هم خوانندگان زبدهاي. به همين دليل وقتي صحبت از موسيقي پايتخت شد، خود به خود نام «آريا عظيمينژاد» مطرح شد، او سالها روي موسيقي اقوام و نواحي كار كرده و آرشيو غني دارد و آدمها را ميشناسد. او به مازندران و گلستان رفت و موسيقي سريال را پس از گفتوگو با هنرمندان اين خطه ساخت. اين موسيقي با ورود به تهران كمي الكترونيك ميشود و وقتي پايتخت مشكلات خود را بر خانواده مسلط ميكند، موسيقي الكترونيك نيز بيشتر ميشود. در آخر هم وقتي خانواده تهران را رها ميكنند، موسيقي ناب خودشان غالب ميشود. وي در پايان سخنان خود گفت: قبل از عيد همه از من پرسيدند كه: عيدي براي ما چه داري؟ و من گفتم كه: پايتخت عيدي سازندگان اين سريال به مردم است. و فكر ميكنم كه عيدي خوبي به مردم دادم. انتهاي پيام/ا*
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 362]