خداي مهربون شكرت

واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: خداي مهربون شكرت
بهروز يكي بود يكي نبود در يك شهر كوچك، در خياباني زيبا و در خانه اي كه يك باغچه كوچك پر از گل داشت، دختر كوچولوي قصه ما يعني گلاره كوچولو زندگي مي كرد. گلاره دختر خيلي خوبي بود، به حرف هاي مامان و بابا گوش مي داد و سعي مي كرد درس هاشو خوب بخونه تا معلم مهربونش هم ازش راضي باشه.

يك روز گلاره در درس علوم، چيزهاي خوبي راجع به گياهان ياد گرفت، اون فهميد كه گياهان براي زندگي انسان ها خيلي مفيدند و قسمت زيادي از غذاي مردم با استفاده از گياهان تهيه مي شه.

اون روز وقتي گلاره از مدرسه برگشت، توي حياط خونه با دقت به باغچه كوچك خونشون نگاه كرد. بابا توي باغچه سبزي كاشته بود و در اطراف باغچه هم شمعداني هاي قشنگ و پر گلي وجود داشت.

گلاره با خودش گفت: اگه سبزي و درخت ميوه كاشته بشه خيلي خوبه ولي كاشتن گل و بوته به چه دردي مي خوره؟ بهتره به مادر بگم به جاي گل، چند تا درخت توي باغچمون بكاريم. اون وقت درخت ها بزرگ ميشن و سيب، آلبالو، گيلاس، انار، انجير و خرمالو مي دن.

گلاره با همين افكار و در حالي كه تصور مي كرد چه خوب مي شه اگه اين همه درخت ميوه تو خونشون داشته باشن، دويد و وارد خونه شد و فرياد زد، مامان، مامان كجايي؟ مادر گفت: سلام دختر قشنگم. چرا اين قدر هيجان زده اي؟

گلاره گفت: مادر مي شه گل هاي داخل باغچه رو از جا در بياريم و به جاي اونا درخت بكاريم؟ مادر گفت: دختر گلم، باغچه حياط ما كوچيكه و نمي شه در باغچه به اين كوچيكي چند تا درخت بكاريم چون خاك باغچه ما نمي تونه غذاي مورد نياز تعداد زيادي درخت رو تأمين كنه. اين گل ها و سبزي ها هم كه مي بيني با زحمت و رسيدگي پدر سبز شدن و رشد كردن.

پدر خاك باغچه رو چند بار عوض كرده و مواد غذايي مخصوص گياهان رو كه بهش كود مي گن، اضافه مي كنه. در ضمن در اطراف خونه ما ساختمان هاي بلندي وجود داره و نمي گذاره نور آفتاب كه براي رشد گياهان لازمه به باغچه برسه، براي همين هم فقط مي تونيم مقداري سبزي و گل توي باغچمون بكاريم.

گلاره دلش گرفت اما مادر كه نمي خواست گلاره غصه دار بشه گفت: ناراحت نشو، همه ميوه ها كه از درخت ها به وجود نميان. بوته توت فرنگي وقتي در خاك قرار بگيره زياد مي شه و اگه قول بدي كه خوب مواظب بوته ها باشي، به پدر مي گم يك بوته توت فرنگي تو باغچه بكاريم اون وقت تو مي توني به جاي آلبالو و گيلاس، توت فرنگي پرورش بدي و توي فصل بهار، كلي توت فرنگي از باغچه بچيني. گلاره خيلي خوشحال شد، صورت مامانو بوسيد و از او تشكر كرد.

مادر گفت: گل ها، زيبايي خاص خودشون رو دارن، درخت ها و بوته ها هم همين طور و خداي بزرگ هر چيزي رو به منظور خاصي آفريده و ما نبايد بگيم گل ها به درد نمي خورن يا درخت سيب از گيلاس بهتره و بايد خدا رو شكر كنيم كه اين همه نعمت و زيبايي رو آفريده.
سه شنبه 7 آبان 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]

[مشاهده در: www.khorasannews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]