واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - نیما حسنینسب آیا بین اسم فیلمها و کیفیتشان ارتباطی هست که ما تا حالا ازش خبر نداشتیم؟ یعنی میشود با تجربهای که دیروز در سینمافلسطین موقع تماشای فیلمها داشتیم، به این نتیجه برسیم که میزان و تعداد ایدههای خوب و جذاب فیلمنامه و کیفیت محصول نهایی رابطه مستقیمی با اندازه و طول اسم فیلمهای امسال دارد؟! دیروز دوتا فیلم خوب دیدیم که هر دو اسمهای طولانی و غیرمتعارفی داشتند:«پستچی سه بار در نمیزند» (حسن فتحی) و «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» (شهرام مکری). با این وصف از این به بعد باید حواسمان به اسمها هم باشد و اگر فیلمی اسم خاصی داشت، کنجکاو دیدنش بشویم؟ بعید است کسی این شوخی را جدی بگیرد اما سینمای ایران اینطور بارمان آورده که به خرافهها و نکتههای نامربوط ارجاع بدهیم و با این روشهای عجیب دنبال کشف فیلمهای خوب و دیدنی باشیم... اما از شوخی گذشته، دو فیلمی که اسم بردم تا امروز به اندازه بقیه فیلمهای ایرانی جشنواره ایدههای جذاب و بکر روایی و اجرایی رو کردند و ما را با این امید به خانه فرستادند که جشنواره امسال هم فیلم خوب دارد و هنوز میشود روی چند اسم کنجکاویبرانگیز دیگر سرمایهگذاری کرد. پس این دو فیلم را به فال نیک میگیریم و ملال و ناامیدی ناشی از ضعف فیلمهای وسوسهکننده قبلی را از ذهنمان پاک میکنیم و سه روز باقیمانده از جشنواره را با انرژی و شوروشوقی شروع میکنیم که رفتهرفته داشت از دل و ذهنمان میرفت. «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» میتوانست در کنار «صندلی خالی» کشف سینمای تجربی و آلترناتیو سال باشد ولی تقصیر از شهرام مکری است که با فیلمهای کوتاهی که این چند سال اخیر ساخته، آنقدر اسمورسم و اعتبار برای خودش دستوپا کرده که ما را از لذت یک کشف بیهوا و یک کیف غیرمنتظره محروم کرد. مکری در این سالها آنقدر سیمرغ بلورین و تندیس جشن خانه سینما و جوایز و تقدیرهای دیگر بابت فیلمهای کوتاهش گرفته که کیفیت فیلم بلندش را فقط میشود تداوم راهی دانست که از ابتدای به فیلمسازی در پیش گرفته بود. فقط باید به او تبریک گفت و خوشحال بود که ورودش به سینمای حرفهای با فیلمی بود که ازش انتظار داشتیم؛ فیلمی پر از ایدههای دیدنی، فضاهای بکر و بدیع و فیلمنامهای که معلوم است چقدر انرژی و ذوق و قریحه پایش صرف شده است. حسن فتحی هم در زمینه اسمورسم شبیه شهرام مکری است، منتها او این نام و اعتبار را در جایی کاملاً متفاوت و شاید متضاد با مکری کسب کرده است؛ از ساختن سریالهای تلویزیونی برای مخاطب عام. بااینحال تماشای «پستچی سه بار در نمیزند» نشان میدهد که فتحی ایدههای متفاوتی دارد و میتواند فیلمی بسازد که از مرحله ایده اولیه تا اجرای صحنهصحنهاش خطر درنیامدن، خندهدارشدن و توقف در مرحله خطرناک یک ایده تکخطی پرورشنیافته یا حرامشده تهدیدش میکرده است. درباره مضمون پیچیده و پر از اشارات و تمثیلهای هوشمندانه تاریخی و فرهنگی فیلم فتحی موقع اکرانش باید مفصل گفت و نوشت. اینجا فقط محلی است برای اینکه در چند جمله کوتاه و بدون تحلیل و توضیح اعلام کنیم که «پستچی سه بار در نمیزند» این ساختار نامتعارف و ایده اریژینال را در مرحله ساخت هم بهخوبی پرورانده است. ساختار روایتش کمایراد است، دیالوگنویسیاش در خیلی موارد شنیدنی است و بازیهای روانی از بازیگرانش گرفته است. رفتهرفته فضای تعلیق و هراس را وارد ساختار فیلم کرده و چند سکانس ترسناک و پرتعلیق را جوری از کار درآورده که تأثیرگذار باشد و مثل اغلب صحنههای ترسناک سینمای ایران خندهدار و کمیک نشود. همینها برای اینکه به فیلمش امتیاز اولیه خوبی بدهیم کفایت میکند. بقیه حرفها بماند برای زمانی که فیلم پرایده و پیچیدهاش را بار بارهای بعدی هم تماشا کردیم و نکتههایش را گرفتیم؛ درست مثل فیلم شهرام مکری که آن هم با یک بار دیدن همه قابلیتهای جذابش را برای تماشاگر رو نمیکند. ... و تازه همه اینها که نوشتم در شرایطی است که فیلم «درباره الی» در سالن پایین دارد شروع میشود و امید اول امسال هم هست. اگر این مطلب را همینجا تمام نکنم، هم ستون جای چاپش را ندارد و هم فیلم اصغر فرهادی را از دست میدهم. قبول کنید که انصاف نیست این اتفاق بیفتد و بعد از چند ساعت انتظار و تا ساعت یازدهونیم شب در سینمافلسطین ماندن، فیلم «درباره الی» را نبینم... گوشی موبایلم مرتب زنگک میزند که جای نشستن نیست، تیزر جشنواره تمام شد، تبلیغها را رفتند، اصلاً فیلم شروع شد. من رفتم به تماشای «درباره الی» ...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]