واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - ادامه نشستهای «سینما، شهر و علوم اجتماعی»، نشستی با حضور رسول صدرعاملی در دانشکده علوم اجتماعی تهران برگزار شد هنگامه مظلومی: اگر در تهران بزرگ زندگی میکنید، هر روز در خیابانهای شلوغ از کنار هزاران چهره ناآشنا میگذرید؛ چهرههایی که هیچ چیز جز رسانه در زیر آسمان این شهر به هم پیوندشان نمیزند. کلان شهرها همواره انبوهی از مسائل و مشکلات جدید و غریب را با خود به همراه میآورند، مشکلاتی که هر کدام میتواند به راحتی زندگی انسان مدرن را به یک تراژدی تمام عیار بدل کند و نمایش تراژدی زندگی انسانهای تنها در میان انبوه جمعیت از موضوعهای آشنا برای سینما است. سینمایی که خود به عنوان یک رسانه از مهمترین بسترهای پیوند دهنده انسانهای تنها در سالنهای چند صد نفری است. اینگونه است که ماهیت زندگی انسان شهری میتواند سه مقوله «سینما، شهر و علوم اجتماعی» را در کنار هم قرار دهد. دیروز، 8 بهمن ماه این جلسه به عنوان اولین نشست از سلسله نشستهای «سینما، شهر و علوم اجتماعی» که تا پایان اسفند ماه ادامه دارد، همراه با سومین جشنواره فیلم شهر و با حمایت سازمان فرهنگی وهنری شهرداری تهران و دبیرخانه جشنواره در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. جلسه با پخش فیلم از فیلمسازی شروع شد که اکنون دیگر شایسته نام «فیلمساز شهر» است. «من ترانه، 15 سال دارم» دومین اثر از سهگانه رسول صدرعاملی که مانند دو فیلم دیگرش، «دختری با کفشهای کتانی» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» نمایش زندگی دختران در کشمکش با معضلات خانوادگی و بحران هویت در بستر کلانشهر تهران است، پس از پخش در نشست دیروز مورد نقد و بررسی خود فیلمساز قرار گرفت. صدرعاملی خود را یک سینماگر اجتماعی میداند. سینماگری که همواره شهر را به عنوان عنصری اساسی در متن فیلمهایش گنجانده است. وی خود علت این پافشاری بر روی مسائل شهری را ماهیت اساسا دراماتیک شهر تهران عنوان کرد. شهری که به زعم وی سرگشتگی در آن موج میزند و از همین رو بستر پیدایش بحران هویت در کاراکترهای وی است. این کاراکترها صرف نظر از تفاوتهای ظاهری همگی ادامه مشکلاتی از یک جنس در زمینهای به نام شهر تهران هستند. در «دختری با ...» ما شاهد دختری نوجوان هستیم که در خارج از چارچوب خانه به دنبال زندگی جدیدی میگردد اما در پایان یک روز، شهر چیزی جز بار سنگینی از تحقیرها و خستگیها بر دوشش نمیگذارد. در فیلم «من ترانه ...» تلاش یک دختر را شاهدیم برای مبارزه با سیل توهین و تهدید از سوی جامعه برای شروع یک زندگی آبرومند و مستقل. به همین منوال در «دیشب باباتو ...» آیدا را دختری میبینیم که با واقعیات گستردهتر از زندگی به ظاهر آرام خانوادگی دست و پنجه نرم میکند. در هر سه این فیلمها مشکلات و مصائب قهرمانان شکل گرفته از ویژگیهای شهری است که در آن زندگی میکنند. هر سه آنها با کمی اغماض شاید یک نفرند که به گفته صدرعاملی این بار در فیلم آیندهاش که 25 بهمن ماه کلید میخورد آن یک نفر در مرز نابودی است. صدر عاملی اذعان میکند که همواره در آثارش سعی بر این داشته است که تصویری واقعی از آنچه پیرامونش در جریان است ارائه دهد. به عبارتی، یکی دو گام از زمانهاش پیش باشد و مسائلی را بنماید که هنوز به بحرانی فراگیر تبدیل نشدهاند اما در حال گسترش هستند. واقعیت به زعم وی این است که با ورود مدرنیته پیش از مکانهای دیگر به شهرها و عدم کنترل و مدیریت آن، شهر ما در چند دهه گذشته شاهد ورود خیل عظیمی از المانهای گسسته از هم بوده است، بیآنکه فرهنگ شهروندی جایی در دل این شهر برای خود باز کند. این است دلیل انتخاب شهر تهران از سوی این کارگردان زمانی که دوربینهای کارگردانهای دیگر در روستاها میگشت و دستهایشان به دنبال جوایز آن سوی آبها. چرا که رسول صدرعاملی معتقد است که یک سینماگر اجتماعی باید مشکلات کمرنگ ولی مهم را زودتر از دیگران ببیند و هشدار دهد البته با توجه به این امر که سر دیگر ماجرا نه به دست مردم و یا هنرمندان بلکه به دست مسئولین شهری است که هشدارهای داده شده را جدی بگیرند و در جهت کنترل ناهنجاریها اقدام کنند. حرف از ناهنجاری که میشود صدرعاملی نکتهای دیگر را مطرح میکند و آن تعرف خاص جرم و ناهنجاری اجتماعی در جامعه ماست. بسیاری از کنشهایی که در کشور ما ناهنجاری و یا حتی جرم تلقی میشوند در هیچ جای دیگر از دنیا چنین عنوانی را نمیگیرند. مثال بارز بدحجابی است. صدرعاملی میگوید بیآنکه تلاشی بنیادی صورت گیرد تا ارزش حجاب درک و درونی شود، کشمکش بیپایانی بین نیروی انتظامی و خانمها ایجاد شده که هدفش انجام عملی از سوی شهروندان بر خلاف میل باطنیشان است، به وجهی که در آخر به لگدمال شدن فردیت انسانی میانجامد و این در حالی است که ما از سوی دیگر موارد موفقی از فرهنگسازی و اجرای قانون در مورد کمربند ایمنی را تجربه کردهایم. در اینجا صدرعاملی پس ازانتقادی چند از مسئولین یادآور شد نیم دیگر حل مشکلات کلان شهرها در گرو تک تک شهروندان است که تا چه حد بتوانند با تکیه بر خودشان در جهت فرهنگ صحیح شهرنشینی گام بردارند. آنچه آزاردهنده و مشکلزا مینماید این است که اکثر مردم، به جهت نوع آموزششان از کودکی بار مسئولیت چندانی برای توسعه و پیشرفت بر دوش خود احساس نمیکنند، همان طور که قهرمانهای آثار سه گانه در آخر درمییابند که اکنون فقط خودشان هستند و زندگی در پیش رو، کودکان ما نیز مانند کودکان فرانسوی در مدرسه باید یاد بگیرند که بدون دلگرمی به منابع کشوری یا فرهنگ و تمدن چندین هزار ساله، گامهای استوار به سوی آینده بردارند. این کارگردان سینمای اجتماعی میگوید که اکنون تهران بسیاری از ویژگیهای کلان شهری را داراست اما مناسبت درونی شهروندانش به واسطه نبود فرهنگ شهرنشینی و همچنین عدم کنترل و مدیریت معضلات شهری بسیار سست و خطرناک است. به عبارتی دیگر توسعه ناقص، خود، سبب عدم تحقق توسعه همه جانبه و پایدار شده است. مراکز فرهنگی که میتوانند مکانی اساسی در ایجاد همدلی و پیوند دادن شهروندان متکثر باشند انگشت شمارند. در حالی که فرهنگسراها به عنوان پیشانی یک شهر عمل میکنند و از بهترین محیطها برای با هم بودن، ایجاد احساس آرامش در افراد و تبادل افکار است. البته پیش از این طرحهای بسیاری برای گسترش مراکز فرهنگی ارائه شده اما اغلبشان به مرحله اجرا نرسیدند. به عنوان مثال طرحی بود که قصد داشت کلیه فضای بین تالار وحدت و تئاتر شهر را به یک پاتوق فرهنگی بزرگ بدل کند که فقط در حد طرح باقی ماند. این معضلات در محیط تهران که صدرعاملی بر آن بوده است در هر کدام از فیلمهایش گوشهای از آنان را در رابطه با زنان و دختران به تصویر بکشد به قول خود وی رو به فزونی است. چنانکه بایدِ حرفهای یک فیلمساز اجتماعی را در این شرایط هشدار دادن قرار داده است. صدرعاملی تاکید میکند که فیلم اجتماعی گرچه وظیفه ارائه راه حل را به هیچ وجه بر عهده ندارد اما باید بتواند پیش از مسئولین حرکت کرده و آسیبها را بنماید. وی در جملهای زیبا میگوید: «سکانسهای اصلی فیلم آنهایی است که در فیلم نیست». این سکانسهای نانوشته و آن صحنههای تصویر نشده، همانهایی است که باید در خلال فیلم توسط مخاطب درک شود تا ایجاد بینش کند. در آخر صدرعاملی اضافه کرد که برگزاری چنین نشستهایی از سوی شهرداری میتواند در شناخت مشکلات و یافتن راه حل مناسب برای آنان بسیار مفید باشد و البته در این راه بزرگترین مسئولیتها به گردن شهرداری است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 605]