واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم آنلاين: «بزنگاه» در ادامه كارهاي رضا عطاران باز هم داستانش را در حوزه آثار اجتماعي روايت ميكند. حوزهاي با مختصات آشنا كه طبق معمول قرار نيست اتفاق فوقالعادهاي در داستان آن بيفتد. در واقع همه چيز در يك روند كاملا مشخص حادث ميشود. موضوع اصلي داستان دعوا بر سر تقسيم ارث است، اما خيلي زود اتفاقات ديگري ميافتد كه اساسا ماجراهاي داستان را سمت و سوي ديگري سوق ميدهد. بزنگاه با مرگ آغاز ميشود و اين براي سريالي كه قرار است حال و هواي طنز داشته باشد و در طول بيست و شش قسمت پخش شود آنقدر سنگين است كه اين ترس وجود دارد مخاطب خيلي با آن همراهي نكند. بزنگاه چيزهاي ديگري هم دارد كه ميتواند احيانا باعث وازدگي مخاطب شود. رضا عطاران براي اولين بار در نقشي ظاهر شده كه خيلي محبوب نيست. از اين گذشته داستان سريال خيلي دير شروع ميشود يعني شايد تا قسمت هفت، سريال سرگرم معرفي شخصيتهاي مختلف داستان است و تنها بعد از آن است كه سريال در مسيري كه بايد ميافتد. در بزنگاه برخلاف بيشتر كارهاي عطاران، ديگر دعواي «فقر و غنا» و مسائل حاشيهاي آن مطرح نميشود، اگر چه ميتوان همچنان بسياري از نشانههاي كارهاي قبلي عطاران را ديد و البته شيوه بخصوص او در ارائه «طنزش» همچنان مشهود است. همچنين معلوم است بسياري از شوخيها در هنگام نوشتن فيلمنامه پيشبيني شده، اما عطاران تنها به «متن» خود را محدود و مقيد نكرده است و همچنان ريزهكاريهايي كه نوع طنز او را از ديگران متمايز ميكند در كار گنجانده است. اين شوخيها خصوصا در لحظاتي كه به «موقعيتها» و «اسباب صحنه» مربوط است بيشتر به چشم ميآيند. نگاه كنيد كه از شوخي دندان مصنوعي پدر در ليوان آب در چند جا استفاده شده است. در بزنگاه مانند بيشتر كارهاي عطاران باز هم سرزندگي يك خانواده متوسط ديده ميشود. سرخوردگي و اميد و تلاش افراد خانواده در كار تعريف شده است و در اين ميان هيچ حاشيه امني براي هيچ شخصيتي تدارك ديده نشده است. آدمهاي بزنگاه مانند بيشتر آثار كارگردانش به طور مطلق در زير يك مجموعه «خوب و بد» دستهبندي نميشوند. در واقع از هر تمهيدي استفاده شده تا آدمها ملموستر و قابل باورتر به نظر برسند و در اجرا هم تا حدود زيادي موفق ميشود اين «نسبتها» را رعايت كند. در بزنگاه خطركردن سازندگان براي ساخت يك طنز متفاوت كاملا مشهود است. با اين همه به نظر ميرسد بزنگاه در محدوده آثار تلويزيوني و نيز طرح نوع طنزي كه با مخاطب در ميان ميگذارد آنقدر به روز است كه بازتابهاي مثبت داشته باشد. در بزنگاه تلاش شده در كنار طرح يك موضوع به روز، خنداندن مخاطب هم هدف قرار بگيرد. خود اين مساله يعني بازگويي يك قصه تلخ (مردي كه معتاد است و از همسرش طلاق گرفته و اكنون با خانواده بر سر تقسيم ارث دعوا دارد) به همراه خنداندن مخاطب آنقدر كار سخت و خطرناكي به نظر ميرسد كه خيليها ترجيح ميدهند اصلا خود را وارد چنين فضاي مخاطرهآميز و «پارادوكسيكالي» نكنند؛ اما سازندگان بزنگاه انگار به مشكلات كار واقف بودهاند و ميدانستهاند كه پا در چه مسير ناهموار و دشواري ميگذارند. نتيجه كار هم تا اينجا به نظر راضيكننده ميرسد. حداقلش اين است كه مخاطب از كنار آن بيتفاوت عبور نكرده. شايد خود همين بيتفاوت عبور نكردن و حساسيت نشان دادن به موضوع تلخ و فراگيري مثل اعتياد كه خيلي از ما به سادگي از كنارش عبور ميكنيم و جمع كردن آن زير سقفي به نام طنز خودش يك كار بزرگ باشد كه در بزنگاه اتفاق افتاده است. در شكلگيري نهايي «بزنگاه» البته نويسندگان فيلمنامه نقش بسزايي داشتهاند، اما نميشود از بازي خوب خود عطاران و تلاش او براي ارائه يك كار متفاوت به راحتي گذشت، همچنان كه حميد لولايي و علي صادقي بيهيچ ظرافتي در كار تقريبا همان بازيهاي هميشگي را ارائه دادهاند. با بسط و گسترش داستان بزنگاه اين انتظار هست كه در شبهاي آينده شاهد قسمتهاي متفاوتي از اين سريال طنز باشيم. مهدي غلامحيدري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 506]