واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: تلويزيون - ندا رجبي: در ميان مجموعههايي كه امسال به مناسبت ماه مبارك رمضان پخش شد، اغماء مجموعهاي بود كه بيش از همه بازخورد و جنجال و اعتراض مخاطبان را در پي داشت. بخشي از اين بازخوردها و انتقادها مربوط به سوژه و مضمون حساسيتبرانگيز آن ميشد و بخشي هم به خاطر تعجيل در رساندن كار به آنتن و در رفتن بعضي جزئيات از دست عوامل بود. گرچه سيروس مقدم اين اعتراضها را بر كار وارد نميداند و چنين شرايطي را براي كار كاملاً مطلوب و دلپذير توصيف ميكند! با او در پشت صحنه سريال قرار مصاحبهاي گذاشته بوديم كه به خاطر همين شرايط مطلوب ساعتها منتظر فرصتي براي گفتوگو شديم ولي در نهايت گفتوگوي دست و پا شكسته ما روز بعد در دفتر مونتاژ پي گرفته شد كه البته باز هم از تذكر وقت و بيوقت دستيارش مبنيبر فشردگي وقت در امان نبود. به هر حال اين ماحصل مصاحبه ما با سيروس مقدم است كه از نظر ميگذرانيد. آقاي مقدم مگر با طرح اين موضوع سعي نداريد به مخاطبانتان بگوييد شيطان به نامحسوسترين شكل ممكن به انسان نزديك ميشود؟ چرا، همينطور است. مگردر اغما غير از اين ديديم ؟ اما اين شاخصههايي كه شما براي الياس در نظر گرفتيد خيلي توي ذوق ميزند. مثلا فشار آوردن به شقيقهاش به جاي استفاده از گوشي تلفن، جان به سر كردن پرنده و گربه، پيشگويي. اين شيطان است يا مرد عنكبوتي؟ خب من فكر ميكنم اگر اين بعد نمايشي را از كاراكتر الياس حذف ميكرديم آن وقت با يك ملودرام خانوادگي روبهرو بوديم. چه اشكالي دارد؟ مگر مجموعه «او يك فرشته بود» همينطور نبود. اتفاقا اواخر مجموعه كه معلوم شد شيطان بوده همه باور كردند و ترس برشان داشت كه نكند زندگي خودشان هم دستخوش همين بلا شده. اما اين تصويري كه شما از شيطان ارائه داديد باعث ميشود كسي فكر نزديك شدن شيطان به خودش را هم نكند. البته در اين رابطه بايد با نويسنده صحبت بكنيد. به هر حال ما از همان پلان اولي كه الياس وارد كار شد تاكيد داشتيم بگوييم كه اين موجود ماورائي است كه از قدرتهاي خاصي برخوردار است و يك آدم عادي نيست. يعني شيطان در زندگي همه ما آنقدر غيرعادي حلول ميكند؟ نظر من همان بود كه گفتم. نميخواستيم كار تبديل به يك ملودرام خانوادگي بشود. در ضمن من فكر نميكنم هويت الياس تا قبل از قسمت پانزدهم لو رفته باشد. تنها چيزي همه حدس ميزدند اين بود كه يك آدم عادي نيست. بعضيها حتي تصورشان اين بود كه فرشته است يا روح يك آدم خوب كه به نجات دكتر پژوهان آمده تا از بحران خلاصش كند. پرداخت شخصيت دكتر پژوهان هم پرداخت روشني نيست. با تعريفي كه از اين شخصيت در آغاز كار ارائه شد اين همه نوسان به خاطر مرگ همسرش قابل توجيه نيست. در روز اولي كه من و آقاي تارخ نشستيم كه درباره نقش صحبت كنيم راجع به اين كاراكتر به يك توافقي رسيديم و آن قائل شدن يك كودكصفتي براي او بود. گفتيم پژوهان 50 و چند ساله است با اين خانواده و اين شناسنامه، اما با يك روحيه كودكانه و اين ويژگي لازم بود تا پژوهان را فريفته و شيفته الياس بكنيم تا به واسطه مجذوب شدن به الياس دست به رفتارهاي عجيبي بزند كه از پژوهان منطقي با آن وجهه اجتماعي بعيد باشد. اگر قرار بود پژوهان خيلي اهل منطق و دو دو تا چهارتا باشد بله، قطعاً چنين اتفاقي بعيد بود و اين احساسات در رفتارهاي او با بقيه در برخي از جاها ديده ميشد، مثلا جايي كه به پرستار اعتراض ميكند كه چرا دست اين بيمار را بستيد كه نشان ميدهد اين موضوع ناراحتش ميكند. پس اگر از اين زاويه به قضيه نگاه كنيد و اين كودكصفتي را براي او قائل باشيد اين رفتارها قابل توجيه ميشوند. دكتر برديا چطور؟ او هم رفتاري متناسب با شخصيت اجتماعياش ندارد. يك پزشك است اما تنها كاري كه نميكند انجام وظايف حرفهاي است. دائم در حال پيگيري مسائل شخصي ديگر و حرفهاي خالهزنكي است! اتفاقاً قرار است دكتر برديا را به عنوان گرهگشاي قصه ببينيم، پس او آدمي است كه بايد كنجكاوي بكند و اين رفتارها از روي فضولي نيست، بلكه به خاطر تعلق خاطري است كه نسبت به دكتر پژوهان دارد. او سعي دارد علت سقوط شخصيتي را بفهمد كه برايش مثل يك بت مورد احترام بوده و ميخواهد ببيند چه بر سر اين آدم آمده. پس خالهزنك نيست، كنجكاو است! فكر نميكنيد تمام اين مسائل از آماده نبودن متن در شروع و رسيدن به يك نتيجهگيري قبل از آغاز فيلمبرداري نشأت بگيرد؟ ما براي آغاز كار متن كامل را در دست نداشتيم اما يك سيناپس50صفحهاي داشتيم كه خط قصه در آن مشخص بود و ميدانستيم كه موضوع از چه قرار است. ضمناً حدود 8– 7 قسمت نوشته شده بود كه2 قسمت آن همانطور جلوي دوربين رفت و بقيه هم توسط آقاي افخمي بازنويسي شد. اما با اين حال من فكر نميكنم بيننده در ساختار كار شتابزدگي، بيدقتي و شلختگي ديده باشد. شايد در دكوپاژ و فيلمبرداري و تنوع لوكيشن اين شتابزدگي احساس نشود، اما تا حدودي به متن و بازيها لطمه زده است. مطمئن باشيد اگر ما متن خوبي نداشتيم و در اين باره با چالشي روبهرو بوديم در فضاسازي و ساختار و كارگرداني هم خودش را نشان ميداد ولي اگر اينها قابل قبول است دليلش اين بوده كه قصه به من اين اجازه را داده تا خوب تعريفش كنم. در مورد بازي هم ممكن است مثالي بياوريد؟ مثلاً آقاي كميلي. چرا؟ اتفاقاً من فكر ميكنم از پس نقش خوب برآمده، به دليل اينكه نقش الياس يكي از پيچيدهترين و سختترين نقشهايي بوده كه ما در تلويزيون و سينما شاهد بوديم و ايفاي آن كار راحتي نيست. در مورد نقش بله. اما منظور من بازي بازيگر بود. اتفاقاً شايد به همين دليل پيچيدگي، اين شخصيت درنيامده و ما بيشتر به مدد المانهاي بيروني مثل دود واعوجاج تصوير و... كه مربوط به بخش جلوههاي ويژه است تا حدودي آن را درك ميكنيم، نه بازيگر. ضمن اينكه گريم او هم خيلي هول هولكي و بيمعني است. به طور مثال فرزاد با موهاي پركلاغي و ابروي بور قرار است چه چيزي را تداعي كند؟ تست گريم قبل از شروع كار زده شده و طراحيها در طول كار انجام نشده كه هول هولكي باشد. حالا ممكن است از جايي كه فرزاد وارد قصه ميشود ريشهاي الياس مصنوعي باشد و اين لو برود اما گريم كار در كل خوب بوده، آقاي اسكندري خيلي زحمت كشيدند و من از كارشان كاملاً راضي هستم! تا به حال اين چنين با فشردگي وقت براي ساخت كاري روبهرو بوديد؟ نه. اولين بار است. البته در مورد متن، ما نرگس را هم با 30 قسمت متن شروع به فيلمبرداري كرديم اما به اين شكل با كمبود وقت مواجه نبوديم. با اين حال كار از اين جهت هم جذابيتهاي خودش را دارد و من خيلي فشار احساس نكردم و با خيال راحت كارم را انجام دادم و هيچ ايرادي را از بابت فشردگي وقت نداشتم. طوري حرف ميزنيد كه ممكن است ديگران هم به كار كردن در چنين شرايطي تشويق بشوند! ببينيد، من از اين جهت ميگويم اين شرايط براي ما يك حسن بوده كه در آن از قاعده رج زدن استفاده نكرديم. رج زدن به لحاظ تداوم حسي بازيگر كار سختي است، اما چون ما مجبور بوديم صحنهها را به همان ترتيب كه در قصه است جلوي دوربين ببريم بازيگر همگام با نقش پيش رفته و در واقع با آن زندگي كرده و تاثير آن به نظر در كار خوب بوده است. اما از طرفي هم باعث تعجيل در كار كارگردان و بازيگر و همينطور خستگي گروه ميشود و تاثير اين هم در كار كم نيست! بله، به اين شكل كار كردن در واقع نوعي رياضت است اما تجربه جذابي است و من خوشحالم توانستم كاري را كارگرداني كنم كه در آن تداوم حسي بازيگر و همينطور خودم و باقي عوامل در آن حفظ شود و جلو بروم. اعتراضهايي كه بعضاً از سوي برخي از پزشكان و پرستاران به مسائل مربوط به رفتارهاي حرفهاي شخصيتها شده به چه علت بود. مگر مشاور پزشكي نداريد؟ بله. اولين اعتراضي كه از سوي سازمان نظام پرستاري شد را خود سازمان با صدور جوابيهاي به آقاي ضرغامي اعلام كردند كه اعتراض صورت گرفته نقطه نظرات شخصي يك نفر در روابط عمومي سازمان بوده و وزير بهداشت اين فرد را تنبيه اداري خواهد كرد. به هر حال هر كاري يك عده موافق و مخالف دارد. اتفاقاً خيلي از پزشكان هم هستند كه طرفدار مجموعهاند به اين دليل كه معتقدند ما به مستندات وفادار بوديم و روابط و مسائل تخصصي آنها را درست مطرح كرديم. ما از 2 نفر مشاور پزشكي بهره برديم و خوشبختانه معتقدم كه كار ما نسبت به خيلي از كارهاي ديگر در اين مورد كمترين اشتباه را داشته. اين تصاويري كه مربوط به الهامهاي شيطان از غيب است به چه صورت فيلمبرداري شده؟ همه جلوي دوربين اتفاق افتاده. در كامپيوتر فقط با سرعت بازي كرديم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]