واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > بادی، نزهت - فیلم فرهادی طلسم رکود و بی تفاوتی رایج در مخاطبان سینما را شکسته و یک شور جمعی و تب و تاب تازه ای در جامعه ایجاد کرده است. از همان نخستین روزهای نمایش فیلم "جدایی نادر از سیمین" بحث و گفتگوهای مختلفی درباره آن مطرح شده که بندرت درباره فیلم دیگری شاهد آن بوده ایم. با اینکه تقریبا مدت نمایش فیلم تمام شده و فیلمهای تازه تری سر رسیده است اما می بینیم که همچنان فیلم، موضوع داغ جامعه است.هنوز در مجلات، نشریات، سایتها و وبلاگهای مختلف به فیلم می پردازند و نقدها، یادداشتها، گقتگوها و اظهارنظرها درباره فیلم ادامه دارد. جلسات و نشستها در دانشگاهها، فرهنگسراها و مکانهای فرهنگی و هنری پیرامون نقد و بررسی فیلم برگزار می شود و نخبگان، روشنفکران و هنرمندانی که در حوزه های خارج از سینما فعالیت دارند، درباره لایه های متفاوت فیلم نظر می دهند.هرچند مواجهه با همین بحث و نظرهای تخصصی نیز درباره یک فیلم اتفاقی کمیاب است اما شاید مهم تر از آن، گفتگوهای عمومی باشد که میان مردم عادی شکل گرفته است. به طوری که این فیلم توانسته است برای مدتی بحث رایج در محافل خانوادگی و دوستانه را از مسائل سیاسی دور کند و به حرف زدن درباره سینما بکشاند. حتی کسانی که فیلم را دوست نداشتند، باز هم با آن ارتباط برقرار کرده اند و درباره اش حرف می زنند.درواقع این فیلم موفق شده است که طیف های مختلفی از جامعه را با جایگاه اجتماعی و سلیقه و دیدگاه متفاوت به سمت خود بکشاند و نظر نخبگان و افکار عمومی را توامان جلب کند و به موضوعی همگانی برای طرح پرسش و بحث و گفتگو تبدیل شود. چه امتیازی بالاتر از این برای یک فیلم وجود دارد که بتواند بهانه ای برای با هم به سینما رفتن، دور هم جمع شدن، جلسه راه انداختن و گپ زدن درباره سینما را فراهم آورد. فیلم فرهادی طلسم رکود و بی تفاوتی رایج در مخاطبان سینما را شکسته و یک شور جمعی و تب و تاب تازه ای در جامعه ایجاد کرده است. مواجهه با چنین جریان فراگیری درباره یک فیلم که بعضی ها آن را به سیاه نمایی و تلخ گرایی متهم می کنند، در جامعه ای که اساسا سینما از دغدغه های اصلی آن نیست، خیلی عجیب به نظر می رسد و شاید کمتر کسی انتظار چنین مشارکتی از سوی مخاطبان نسبت به یک فیلم را داشت.ممکن است به نظر برسد حاشیه های زمان اکران، موضع گیری های خارج از فیلم و تقابل آن با فیلمی مثل اخراجی ها3 بخشی از دلایل این جریان باشد. اما حتی اگر چنین چیزی را هم تا حدی در ماجرا موثر بدانیم، جالب است که می بینیم این اتفاق برای فیلم دیگر نیفتاد. فیلم ده نمکی با وجود استفاده از حواشی و جنجال های خودساخته و هر چیزی که می توانست مخاطب را برای دیدن فیلم وسوسه کند، هرچند مبتذل باشد، به فروش بالایی دست یافت اما چنین توفیقی در جلب افکار عمومی نیافت و مثل تب تندی بود که خیلی زود سرد شد.موفقیت فیلم فرهادی در ایجاد این حس و حال جمعی که شامل آرا و نظرات متفاوت و گسترده ای می شود، هیچ ربطی به تحریم و توطئه علیه فیلمهای دیگر و یا حمایتی که بعضی ها آن را مشکوک می دانند و قومی و قبیله ای می خوانند، ندارد و بیش از هر چیزی از خود فیلم برمی آید که دیگران بارها به طور مفصل و با ارائه جرئیات به آن پرداخته اند که دیگر نیازی به تکرار آن نیست. مواردی مثل استفاده از قصه ای که در دل ساختار معماگونه اش مخاطب را با پرسشهای اخلاقی گوناگونی روبرو می سازد، عدوم قضاوت و بازخواست نسبت به شخصیتها و پرهیز از قطب بندی خیر و شر در میان آنها و از همه مهم تر نزدیکی دنیای درونی فیلم به حس و حال زندگی مردم جامعه امروزمان.فقط امیدواریم که این جریان مثبتی که با فیلم فرهادی به راه افتاده، با فیلمهای خوب دیگر ادامه بیابد و گفتمان های سینمایی همچنان در جامعه باقی بماند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]