واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - سال 2011 موزهای در کنار دریاچه ژنو در سوییس افتتاح میشود که به چارلی چاپلین اختصاص دارد، اما سئوال اصلی درباره میراث این ستاره بزرگ دنیای سینماست. جان والش: برای راهاندازی این موزه هزینهای در حدود 50 میلیون دلار در نظر گرفته شده است. قرار است در این موزه فیلمهای مطرح چاپلین شامل «روشناییهای شهر»، «پسر بچه» و «دیکتاتور بزرگ» به نمایش درآید و بازدیدکنندگان با دوران کاری طولانی او آشنا شوند.برپایی نمایشگاههای چندرسانهای و آشنایی با روند فیلمسازی در اوایل قرن بیستم از دیگر بخشهای موزه چاپلین است. در این بین چند سئوال به ذهن میرسد:چرا موزه چاپلین در ژنو ساخته میشود؟خانهای که قرار است موزه شود، همان خانهای است که چاپلین دوران بازنشستگی و 20 سال آخر زندگی خود را در آن گذراند. او در کورسیه ـ سور ـ وووه سوئیس زندگی میکرد. چاپلین نمیتوانست در آمریکا زندگی کند، برای اینکه در دهه 1950 و در دوران مککارتی به انجام فعالیتهای ضد آمریکایی متهم شده بود. او در همان سالها این کشور را ترک کرد. چاپلین تا پایان عمر تنها یک بار دیگر آن هم در سال 1972 به آمریکا بازگشت تا یک جایزه اسکار افتخاری دریافت کند. (حاضران در مراسم اسکار پنج دقیقه او را تشویق کردند.)هیچ شهر دیگری نیست که مناسب مرد بزرگ سینما باشد؟لندن چطور است؟ چاپلین سال 1889 در خیابان شرقی والورث در جنوب لندن به دنیا آمد. پدر و مادر چارلز هر دو در تماشاخانه برنامه اجرا میکردند، اما چون پدرش الکلی بود و مادرش هم مشکل روانی داشت، چارلی و برادرش روزهای سختی را در خیابانهای لامبث گذراندند و همین مبنای تاثر و فقر در فیلمهای کلاسیک او بود.تاثر و فقر. مشکل همین جاست. این طور نیست؟ ما باستر کیتون را ترجیح میدهیم، نمیدهیم؟چاپلین قطعا خیلی آسانتر از باستر خویشتندار و چهرهسنگی به موضوعات پرسوز و گداز میپرداخت، اما پرسونای ولگرد کوچک چیزی بیش از یک آدم بدبخت عاشقپیشه است. او استاد کارهای جسورانه، دلاوری و در مجموع چیزی است که ما به آن آشنایی با چم و خم زندگی شهری میگوییم.وجود او بیرون از آسایش بورژوایی و اخلاقیات قراردادی تعریف شده که بهتر است به هر دو بخندیم. چاپلین نوشته است: «این آدم جنبههای مختلف دارد: ولگرد، جنتلمن، شاعر، رویابین، مردی تنها و کسی که همیشه به رومانس و ماجرا امید دارد. او کاری میکند باور کنید یک دانشمند، موزیسین، دوک یا چوگانباز است، هرچند اگر لازم باشد آبنبات یک بچه را هم میدزدد. پس ولگرد اساسا خود چاپلین است؟نه، او نسخهای ماجراجوتر از مهاجر 21 ساله دستپاچه و درماندهای است که سال 1910 به نیویورک آمد. به اعتقاد لوسی مور که زندگی چاپلین را در دهه 1920 بررسی کرده، او نیویورک را «جایی ترسناک و غیردوستانه» میدانست، جایی که او احساس «تنهایی و انزوا» میکرد.چاپلین عمیقا فقر را احساس میکرد. وقتی سه سال بعد او بالاخره توانست پول خوبی درآورد، برای اولین بار به هتلی شیک رفت و در همان حال که در وان حمام هتل با شیر آب گرم و سرد بازی میکرد، به این فکر کرد که «تجمل تا چه حد خوب و اطمینانبخش است.»میشد بجای موزه با باشگاهی مخصوص طرفداران کار را شروع کرد؟راهاندازی موزه یک نوع ادای احترام مناسب به نقش چاپلین به عنوان یک فیلمساز است. برنارد شاو او را «تنها نابغه سربرآورده از صنعت سینما» خطاب کرد، دقیقا به این خاطر که او خیلی کارها کرد: به عنوان بازیگر، کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و حتی آهنگساز.چاپلین حلقه ارتباط تماشاخانه در اواخر دوران ویکتوریا و عصر کلاسیک فیلمسازی در هالیوود بود. او در دوران رکود اقتصادی عزم خود را جزم کرده بود تماشاگران آمریکایی را شاد کند و به آنها درباره ظهور استبداد هشدار بدهد.چاپلین به عنوان یک کارگردان تا چه حد تاثیرگذار بود؟چاپلین کارگردانی پرتوقع بود، یک کمالگرا مانند استنلی کوبریک - که مثل او اگر میخواست میتوانست فیلمبرداری یک صحنه را صد بار تکرار کند - و کسی که مانند مایک لی فیالبداهه و از روی فیلمنامهای که بیشتر به شبح شباهت داشت، کار میکرد.آیا هم دورههای چاپلین هم او را بزرگ میدانستند؟قطعا همین طور است. جیمز آگی منتقد سینما نقشآفرینی چاپلین در «روشناییهای شهر» را «بهترین نقشآفرینی ثبتشده روی سلولوئید در تاریخ سینما دانست.» مجله هارپرز او را با ارسطو، سروانتس و سوئیفت مقایسه کرد.مجله نیو ریپابلیک از «وسعت آزادمنشی» او نوشت و ادموند ویلسن سرشناسترین منتقد آمریکا واکنشهای چاپلین را به اندازه یک شاعر، «تازه و بسیار شخصی» دانست. بورلی نیکولز نویسنده بریتانیایی نوشت: «هیچ جنبه تراژیک زندگی نیست که چاپلین آن را نشناسد، نه به این خاطر که او قلب بزرگی دارد، بلکه به این دلیل که او خود در تراژدی سهیم بوده است.»پس چرا همه او را کنار گذاشتند؟لیتا گری، بازیگر 16 ساله از چاپلین بچهدار شد و وقتی حاضر نشد بچه را بیندازد چاپلین با او ازدواج کرد و دو سال او را نادیده گرفت و آزار داد. فاش شدن این خبر خیلیها را رنجاند. بعدها معلوم شد چاپلین با زنان دیگری هم ارتباط داشته است.او در دادگاه به پرداخت یک میلیون دلار محکوم شد و گروههای زیادی در سراسر آمریکا خواستار ممنوعیت نمایش فیلمهایش شدند. رسواییهای اخلاقی چاپلین ادامه داشت و او به دفعات در دادگاههای مختلف به پرداخت جریمه محکوم شد.چاپلین به لحاظ سیاسی همیشه چپگرا بود و برای حمایت از کمونیسم روسی مورد انتقاد قرار گرفت. او در دهه 1940 فیلم «آقای وردو» را ساخت که انتقادی آشکار از کاپیتالیسم بود و اعتراضهای بسیاری را آمریکا به همراه داشت.اما در بریتانیا همه چاپلین را دوست داشتند، درست است؟راستش را بخواهید، نه. روزنامههای بریتانیایی چاپلین را به خاطر آنکه نتوانست در جنگ جهانی اول در ارتش خدمت کند مورد انتقاد قرار دادند. در واقع، او میخواست در ارتش ثبت نام کند، اما به خاطر اینکه خیلی کوچک و لاغر بود با درخواستش موافقت نشد.البته این به معنای رفع اتهام از چاپلین نبود. هرچند سال 1931 پیشنهاد شد به او مدال افتخار بدهند، اما او تا سال 1975 یعنی دو سال پیش از مرگ شوالیه نشد.پس به همین دلیل است که نه در آمریکا و نه در بریتانیا هیچ موزهای به او اختصاص ندارد؟دقیقا. با این حال چاپلین در پیادهروی مشاهیر هالیوود یک ستاره دارد و تندیسی هم در میدان لستر لندن.پس میراث چاپلین پابرجاست؟حتما همین طور است. با وجود عادات زشت و رسواییهای اخلاقی، چاپلین همچنان غول تاریخ سینماست، مردی که به تنهایی یک صنعت بود، یک ژنراتور بسیار خلاق و یک کمالگرا که حتی در دوران طفولیت سینما بر بالاترین کیفیت تولید تاکید داشت.تاثیر چاپلین بر نویسندگان نوگرا مانند ساموئل بکت همین طور فیلمسازان غیرقابل انکار است. تلفیق کمدی، اسلپاستیک، تاثر، سوررئالیسم و ترفندهای تصویری در فیلمهای او تمام سینما را تحت تاثیر قرار داد. دیگر وقت آن شده یک نفر خانه مجلل او را به یک معبد عمومی تبدیل کند.آیا چاپلین همچنان ارزش خود را به عنوان یکی از نمادهای قرن بیستم حفظ کرده است؟بله ...- او خالق چند شاهکار سینمایی با سکانسهایی است که اکنون بخشی از افسانه سینما هستند.- او عمیقا تاریخ کمدی را تحت تاثیر قرار داد و آن را به سطح جدیدی از احساس رساند.- او روند ترکیب، قاببندی، تدوین و حتی موسیقی و طراحی رقص در سینما را تغییر داد.نه ...- او به عصر فراموششده نماهای نامنظم دوربین و چهرههای کج و کوله تعلق دارد که هیچ ربطی به سینمای مدرن ندارد.- او با خوشایند بودن، حرکتهای احساسی و تاثر سر و کار دارد و این یعنی چیزی در حد نورمن ویزدم.- او فساد اخلاقی داشت و از این رو نمیتواند نمونهای از تلاش انسانی باشد.ایندیپندنت / 25 نوامبر / ترجمه: علی افتخاری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]