واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: نياز ما اين نيست 1 اليور استون، فيلمساز دستپاچه آمريكايي، يكي از سياسيترين فيلمسازهاي دو دهه اخير سينماي جهان، سياسي به مفهوم مستقيم و بيطعنه كنايهاش، يكي از نسل دهه 1960 كه ويتنام را تجربه كرد و كوشيد آرمانهايش را در قالب سبك بصري پر التهاباش بيان كند و نشر دهد، كارگرداني كه نسبت به اغلب حوادث مهم تاريخ سياسي آمريكا در قرن بيستم واكنش نشان داده و دربارهشان فيلم ساخته، از ترور كندي تا هجوم آمريكا به كشورهاي آمريكاي لاتين تا جنگ ويتنام ( چند بار ) تا واتر گيت و نيكسون و بالاخره برجهاي تجارت جهاني، مجوز خواسته تا به ايران بيايد و درباره محمود احمدينژاد رئيسجمهور منتخب فيلم بسازد. 2 استون به جز واكنشهاي داستاني و دراماتيكاش به حوادث تاريخ معاصر، يك بار ديگر هم سراغ پروژهاي شبيه اين رفته بود. او فيلم مستند "فرمانده" درباره فيدل كاسترو را ساخته است. استون براي ساخت آن فيلم هم از دولت كوبا اجازه گرفت و به اين كشور سفر كرد تا يكي از آخرين بازماندههاي آرمانهاي چپ و ايستادگان در برابر فرهنگ آمريكايي در سراسر جهان را از نزديك ببيند و دربارهاش فيلم بسازد. استون در اين فيلم پاي صحبت كاسترو نشست و همراه او به گوشه و كنار كوبا سرك كشيد. فيلماش با همه چالشها، شد يك اثر جانبدارانه كه كاسترو را در بسياري اوقات، در ميان استقبال گرم شهروندان كوبايي نشان ميداد. اسم فيلماش را هم كه گفتم، گذاشته بود: "فرمانده". يادم هست همان روزها، استون وقتي به آمريكا برگشت، گفت و گويي انجام داد با يكي از پناهندگان كوبايي و در جواب سوالها و ارائه اطلاعات او، كه بخشي از سياستهاي كاسترو را به نقد ميكشيد، پاسخي نداشت كه بدهد يا اصلا اظهار بياطلاعي ميكرد. اين كه نميدانسته كاسترو از اين كارها هم كرده و اين حرفها. 3 اليور استون، هيچ وقت فيلمسازي در سطح اول سينماي سياسي آمريكا نبوده است. مشهورترين و پر سر و صداترينشان در اين حوزه چرا، ولي سياسيسازهاي بزرگ بقيه بودهاند. ما عشاق سينما، اگر بخواهيم به وجود چيزي به اسم "فيلم سياسي" افتخار كنيم، آن وقت بايد برويم سراغ فرانسيس فورد كوپولاي بزرگ و قسمت دوم از سري پدرخواندهها ( كه هر آن چه ميخواهيد درباره قدرت و استعمار مدرن بدانيد، در آن پيدا ميشود ) يا دكتر ژيواگوي ديويد لين بزرگ كه يك مربع عاشقانه را به نمونهاي مينياتوري - احساسي درباره رابطه انقلاب با مردم روسيه تبديل ميكند. و بالاخره نمونه متاخرش، مثلا همين شبان خوب ساخته رابرت دنيرو، كه رابطه ميان ميل به فرمانبري و نياز به حفظ امنيت، را در قالب داستاني درباره پا گرفتن سازماني امنيتي مثل CIA ( سيا )، به مخاطباش منتقل ميكند. از استون اين كارها برنميآيد. مثل هر فيلمساز ديگري در تاريخ سينما، ارزش سبك بصري استون، با پيامي كه درصدد انتقال آن است، ارزشي برابر دارد. سبك بصري زيادي بيانگر و عصبي و شلوغ و پلوغ استون، در تناسب با پيامهاي سياسي رو و شتابزدهاي است كه معمولا ميخواهد براي تماشاگرش بگويد. سبكي كه بيشتر تماشاگر را آزار ميدهد تا به شيوهاي سينماتوگرافيك، تحت تاثيرش قرار دهد. بهترين فيلم استون ( كه البته واقعا هم اثر دوستداشتني و درجه يكي است ) يعني JFK، قدرتاش را از حسرت عميق باقي مانده در جان همنسلان كارگردان، از حادثه ترور جان اف كندي، و همچنين داستان پليسي - جنايي به دقت پرداخت شدهاش ميگيرد. استون اطلاعات فراواني را كه در اختيار داشته، خيلي خوب جمع و جور كرده و از مجموع آنها، به كاملترين شكلي، ديدگاههاي دموكراتمنشانهاش را بيرون كشيده است. 4 اين كه اليور استون بخواهد درباره رئيس جمهور احمدينژاد فيلم بسازد، كاملا قابل درك و پيشبيني است. احمدينژاد در اين يكي دو ساله، خودش را به عنوان يكي از مردان مقاوم در برابر سياستهاي نظم نوين جهاني شناسانده است. اين به خودي خود براي استون جذاب است، ضمن اين كه به عنوان يك فيلمساز هم، طبع جاهطلبانه و ماجراجويانه استون، باعث ميشود تا او اشتياق هماوردي با چنين سوژه جذابي را در خود احساس كند. نزديكان رئيس جمهور گفتهاند كه در حال تحقيق در برابر اين اتفاق هستند. اين كه به استون اجازه چنين كاري را بدهند و مجوز ساخت چنين فيلمي را صادر كنند يا نه. اما راستاش را بخواهيد، اين كه استون بخواهد چنين فيلمي را بسازد، موضوع چندان مهمي نيست. اين كه نتيجه كار قرار است چه فيلمي از آب درآيد هم مهم نيست، چون با توجه به ديدگاه سياسي استون و زاويه ديد محدودش، نظرش درباره محمود احمدينژاد، چيزي نيست كه بخواهيم به آن استناد كنيم و از آن نتيجه خوب يا بد بگيريم. حالا چه استون تصوير مثبتي از رئيسجمهور بسازد، چه منفي. 5 پس چي؟...حالا بياييد از زاويه ديگري به موضوع نگاه كنيم. اين كه ديدگاه استون درباره كشور خودش چيست. در برابر انتقادهاي پايان ناپذير او در فيلمها و گفت و گوهايش نسبت به دولت آمريكا ( استون همين اواخر گفت كه كاملا به تئوري توطئه ايمان دارد و فكر ميكند بوش و همقطاراناش از طريق چنين توطئهاي، دولت آمريكا را در دست گرفتهاند ) باز به آمريكايي بودناش افتخار ميكند. براي چندمين بار است كه اين ديالوگ محشر JFK را تكرار ميكنم و چارهاي نيست. وقتي كوين كاستنر در دادگاه ميايستد و خطاب به حاضران ميگويد: وظيفه هر ميهنپرست واقعي اين است كه از كشورش در برابر دولتاش محافظت كند. همين آقاي استون مخالف آمريكا، وقت وقتاش كه شد، يعني زماني كه قرار شد فيلمي درباره يازده سپتامبر بسازد، فيلمي ساخت اتفاقا آخر ملودرام، درباره مردمي كه قرار است هر جور هست، از زير خرابههاي WTC زنده بيرون بيايند. فيلم ضعيف و خستهكنندهاي است، اما صحنه نجات نيكلاس كيج از زير آوار هنوز يادم مانده، وقتي بدن مجروحاش كه بعد از مدتها از زير خرابههاي ناشي از انفجار بيرون كشيده شده، روي دست ملت آمريكا ميچرخد و به وادي امن ميرسد. حالا كه موقعاش شده، استون تشخيص داده كه در برابر چنين هجومي بايد از كشورش دفاع كند. او بايد يكي از شكستهاي تاريخ مملكتاش را از طريق هنرش به پيروزي تبديل كند. ( درباره ويتنام لازم نبود، سالها گذشته بود ). بر خلاف آن چه بسياري از ما فكر ميكنيم، فيلمسازاني مثل مايكل مور و اليور استون، آن قدر كشورشان آمريكا را دوست دارند كه از سياستهاي بوش بدشان ميآيد و با آن مبارزه ميكنند. 6 فيلم استون يا ساخته ميشود يا نميشود. يا نزديكان و مشاوران رئيس جمهور اين اجازه را صادر ميكنند يا نميكنند. و تازه در مرحله بعد، فيلماش يا تصويري دوستداشتني از احمدينژاد ارائه ميدهد، يا نميدهد. اما اينها هيچ كدام مهم نيست. براي ما مهم تربيت و درك هنرمنداني است كه چنين تلقي دارند و چنين رابطهاي با كشورشان و تاريخاش برقرار ميكنند. فيلمسازاني كه سياستهاي دولتشان را تا بن استخوان نقد ميكنند، اما ميدانند كه ته همه اين كارها براي مملكتشان است. اين انتقادها، كادويي براي مجامع و جشنوارههاي خارجي نيست، ضمن اين كه براي خلق چنين حامياني در دورانهاي بحراني، اعتماد و آزادي لازم است كه هنرمند ايراني را سركوفته و سرخورده نكند. در چنين محيطي است كه هنرمندان آزادهاي پديد ميآيند كه از كشور و فرهنگشان در برابر دولتشان محافظت ميكنند. اليور استون چه مستندش را بسازد چه نه، به درد ما نميخورد. شخصيت و آينده ما و هنرمندان ما دست خودمان است. منبع خبر : همميهن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]