تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833483154
فیلمها باید دیوانهام كنند
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: ۲۰شهریور، روز ملی سینما است و محمدرضا فروتن به این بهانه از نوستالژیهای سینماییاش حرف میزند. ۲۰شهریور، روز ملی سینما است و محمدرضا فروتن به این بهانه از نوستالژیهای سینماییاش حرف میزند. مدتها بود كه میخواستیم با محمدرضا فروتن گفتوگو كنیم ولی به دلایل مختلف این اتفاق نمیافتاد. امسال نزدیك روز ملی سینما به این فكر افتادیم كه دربارهٔ عشق به سینما در دوران كودكی و نوجوانی با فروتن حرف بزنیم. با اینكه او در شمال بود ولی بالاخره همه چیز جور شد و این اتفاق افتاد. ● اولین باری كه با نور آبی و پرده سینما مواجه شدید، چه زمانی بود؟ این اولین احساس و ارتباط به زمان كودكیام برمیگردد؛ وقتی كه ۳ ساله و بغل مادرم بودم. در آن تاریكی سالن سینما، تصویری از خانمی بزرگ را به خاطر میآورم كه با سوسكی كه در اتاق راه میرفت، حرف میزد. ● یعنی فیلم... بعدها كه دنبال این تصویر میگشتم، متوجه شدم كه فیلم «بیتا» (هژیر داریوش) بود. این فیلم نقطه شروع ارتباط من با سینما بود. ● پس این علاقه به سینما به نوعی ریشه در خانوادهتان هم داشته؟ نه به آن شكل جدی اما مادرم گاهی ما را به سینما میبرد و همینطور با بعضی اقوام به سینما میرفتیم. در واقع این رفتن و پیگیری فیلمها شكلی كاملا تفننی و عادی داشت. ● تصویر آن خانم كه با سوسك حرف میزد، شما را خیلی تحت تاثیر قرار داد؟ آن تصویری بود كه فقط در ذهن من ماندگار شد؛ اما اتفاقی كه من را واقعا به سینما علاقهمند كرد به تعدادی سریال و فیلم خاص برمیگردد. مثلا سریال «مرد ششمیلیون دلاری» با بازی لی میجرز یا فیلمهایی مثل «آروارههای كوسه» یا «كینگكونگ». پس این علاقه به هنر كه بعد در مسیر سینما ادامه پیدا كرد، از همان كودكی در شما وجود داشته. بله، من از همان كودكی به هنر علاقهمند بودم. مثلا علاقه زیادی به گوش كردن موسیقی داشتم. در واقع وقتی كه بچه بودم، بیشتر دوست داشتم خواننده شوم؛ در نوجوانی هم همینطور. در گوشهای دیگر از رؤیاهایم همیشه خودم را در صحنه تصور میكردم؛ اینكه بتوانم كاری كنم كه دیگران را خوشحال كنم . ● خب، چرا پی خوانندگی را نگرفتید؟ به یك دلیل خیلی ساده، چون واقعا همان موقع خیلیها تو سر صدای من میزدند و همین باعث شد تا ناخودآگاه جذب مسیر بازیگری شوم. ● حالا تا از دوره نوجوانیتان دور نشدهایم، بگویید در این دوره به لحاظ شخصیتی چه حال و هوایی داشتید؟ محمدرضا فروتنی كه الان میبینیم چه به شكل شخصی و چه در سینما، جوانی آرام و متین است؛ در نوجوانی چگونه بود؟ خب، من خیلی خجالتی بودم؛ البته بچه چندان آرامی هم نبودم و بعضی موقعها حتی خیلی پر شر و شور بودم. با این حال ته تهاش اگر حساب كنیم، بیشتر احساساتی و رؤیایی بودم. ● در همین سن چه فیلمهایی مورد علاقهتان بود؟ تعداد این فیلمها زیاد است اما دوست دارم به «سنگام»، «شعله» و «دزیره» اشاره كنم. ● در همه عشق سینماها معمولا یك وجوه مشترك وجود دارد؛ مثلا اهل پوستر جمع كردن بودید؟ طبیعی است كه من هم علاقهمند به جمعآوری پوستر بودم و آنها را به دیوار اتاقم میزدم. در آن دوره، بازیگر مورد علاقهام زندهیاد آقای محمدعلی فردین بود. ● و چقدر به اصطلاح دیالوگباز بودید؟ دیالوگ البته كمتر. یادم هست دیالوگ بهمن مفید را در «قیصر» خیلی دوست داشتم كه میگفت «ما بودیم، حاجی نصرت و رضا پونصد...» (میخندد). همیشه خیلی دوست داشتم این دیالوگ را به طور كامل حفظ كنم ولی هیچوقت حفظ نشدم. الان هم حفظ نیستم (میخندد). ● آن وقتها بعد از دیدن فیلمی كه به شدت تحتتاثیرت قرار میداد، برای دوستان همسن و سالت بازی هم میكردی؟ نه، زیاد اهل این كارها نبودم؛ اما یادم میآید كه دوستان و اطرافیانم خیلی از دست من میخندیدند، برخلاف حالا. ● نگاهتان به سینما فرقی كرده؟ تفاوت كه نه. اما دورهای كه الان داریم درباره آن حرف میزنیم- یعنی دوران كودكی و بعد نوجوانی- مواقعی بود كه الان احساس میكنم همه چیز را چقدر خوب میدیدم و همه چیز چقدر لذتبخش بود! خب، طبیعی است چون در آن دوره همه چیز، رنگی از زلالی و پاكی دارد. شاید هم به این برمیگردد كه آدمها را زیاد تجربه نكرده بودم. نمیدانم، اینقدر بیخبری... شاید این لذتهای دوران كودكی به خاطر این همه بیخبری بود؛ اینكه خبری از این همه قاعده و قانون و حرف و صحبت و سخن و هزار چیز مزاحم نبود. اما به هر جهت، هر چقدر كه سن آدم بیشتر میشود، به همان نسبت این نوع نگاه در زندگی اجتماعی كم میشود؛ یعنی آن رهایی و آزادگی كم كم از دست میرود. شاید من نوعی حالا وقتی كه دارم رانندگی میكنم و دوست دارم آهنگی را زمزمه كنم، مدام حواسم باید به این باشد كه كسی من را نبیند، تا من خجالت نكشم... به هر حال، من این رهایی دوران كودكی را خیلی دوست دارم. ● این حس را نسبت به بازیگرانی كه به نوعی شما را تحت تاثیر قرار دادهاند، هم داشتید؟ این كاملا طبیعی است. من همیشه دوست داشتم یكی از بازیگران مورد علاقهام را ببینم كه این فرصت زمان فیلم «مرسدس» پیش آمد؛ هرچند برای لحظاتی بسیار كوتاه. من هم خاطره كودكیام از فیلم «بیتا» را برایشان تعریف كردم. ● حالا با همین نگاه، اگر از شما بپرسند ۵ فیلم انتخابیتان برای جزیره تنهایی كدام است، پاسخ شما چیست؟ ۵ فیلم... «گوزنها»ی مسعود كیمیایی، «گاو» داریوش مهرجویی و «نرگس» رخشان بنیاعتماد. دو تا فیلم دیگر البته چندان شاخص نیستند و لزومی به گفتن نامشان نیست. داشتم فراموش میكردم، فیلم «بر باد رفته» كه اصلا فوقالعاده است! فیلمی بوده كه زمان تماشای آن این حس غریب را داشته باشید كه كاش جای بازیگر آن بودید؟ الان دقیقا اسم فیلمی خاطرم نیست اما حتما بوده. تمام این بازیگرانی كه خیلی خوشتیپ بودند و خوب بازی میكردند، همه آنها را دوست داشتم . ● فیلمهایی كه به اسمشان اشاره كردید، بار قویای از احساسات دارند، سر این فیلمها یا هر فیلم احساساتی و ملودرامی گریه هم میكردید؟ آره، خیلی راحت گریه میكردم. ● حالا چی؟ الان كه از دوره نوجوانی فاصله گرفتهاید و خب در دل سینما قرار دارید؟ مثلا آخرین بار سر چه فیلمی گریه كردید؟ وقتی كه فیلمنامه «زن دوم» را خواندم، خیلی گریه كردم. ● و باز موقع تماشای كدام فیلم این اتفاق افتاده؟ بوده اما یادم نیست. در دوره نوجوانی سر فیلم «مشت» خیلی گریه كردم؛ داستان بوكسوری بود كه پسر كوچكش میمیرد. یادم میآید تا مدتها پس از دیدن این فیلم، درگیرش بودم. به «دزیره» هم كه اشاره كردم؛ سر این فیلم هم خیلی گریه كردم. فیلم فوقالعادهای است! ● آقای فروتن! شما آرشیو فیلم هم دارید؟ اینكه مثلا گاهی برای بار چندم سراغ دوباره دیدن یك فیلم بروید؟ آرشیو فیلم دارم اما آنقدر كامل نیست و جدیدا هم بیشتر سعی میكنم فیلم نگاه كنم اما راستش را بخواهید كمتر از فیلمی لذت میبرم. ● چرا؟ به نظرم حالا فیلم خوب خیلی كم ساخته میشود اما به جای آن اكثر فیلمهای قدیمی خوب و فوقالعادهاند. ● اخیرا چه فیلمی را نگاه كردهاید كه از آن خوشتان آمده باشد؟ فیلم crash خیلی تحت تاثیرم قرار داد. ● فیلم «۲۱گرم» چی؟ فیلم فوقالعادهای است. خیلی دوستش دارم. دوباره به مقوله حرفهتان برگردیم؛ با عبور از دوران كودكی و نوجوانی و با این حس و عشقی كه به مقوله بازیگری داشتید، چطور به این یقین رسیدید كه راه قطعیتان را پیدا كردهاید؟ اینكه باید حتما بازیگر شوید؟ به این قطعیت كه ته دلم رسیده بودم اما مشكلی كه وجود داشت این بود كه سینما را از زندگی خودم خیلی دور از دسترس میدیدم؛ چون نه آشنایی داشتم و نه دوست و راهنمایی و نمیدانستم قدم اول را باید از كجا شروع كنم. البته در این میانه مسیرهای خیلی ریز و باریكی هم به وجود آمدند. مثلا اولین كارم یك جنگ تلویزیونی بود. بعد از این مرحله بود كه بزرگترین محبت را در حق من اكبر اصفهانی كرد. آشنایی من با ایشان بسیار تصادفی بود. ● چه فیلمی بود؟ فیلم «هدف» به كارگردانی بهرام كاظمی كه من نقشی یك دقیقهای را بازی كردم. ● شما اساسا آدم آرام و متینی هستید و این در چهره شما نیز مشخص است اما چرا اكثر نقشهایی كه به شما پیشنهاد میكنند، همان جوان عصبی درگیر با هزار جور مسئله و مشكل روحی و روانی است كه با جامعهاش مشكل دارد؟ (میخندد) واقعا نمیدانم. به نظر من هم این یك تناقض است. ● ولی الان انگار كه وارد وادی تازهای میشوید؛ از نقش پسرهای عصبی دور شدهاید و در فیلمهای متفاوتتری بازی میكنید ؟ خوشحالم. برای خود من هم این اتفاق جالبی است. به نوعی از اصول به بیاصولی رسیدهام؛ به این معنا كه سعی میكنم بازیهایم فیلم به فیلم تغییر كند. اصلا نگاه و نحوه برخوردم با هر نقش را متفاوت میخواهم. ● در واقع نوعی به اصطلاح كشف و شهود؟ بله. مثلا من یك دورهای در فیلمهای كیمیایی بازی میكردم اما از یك جایی تصمیم گرفتم روشم را تغییر بدهم و برای همین در فیلمهای هنری و خاص بازیام را شروع كردم. شاید اولین نفری بودم كه توانستم بقبولانم میشود كسی ستاره سینما باشد اما جای نابازیگر هم بازی كند. من این سرسختی را داشتم و حتی مدلهای مختلفی را كه كارگردانهای مختلف میخواستند، اجرا كردم. در واقع اگر به ذهنیت كارگردانی علاقهمند شوم، بازیام نیز متفاوت میشود. ● از تمام این فیلمهایی كه بازی كردهاید آیا سكانسی در ذهنتان باقی مانده كه حالا در لحظههای تنهایی به خاطرتان بیاید؟ سكانس شام در فیلم «قرمز». در مجموعه «سرنخ» پوراحمد هم فوقالعاده بودید. با اینكه اولینكار جدی و بلند شما بود اما تقریبا همه متوجه شدند كه بازیگر قدرتمندی متولد شده. واقعا پاسخی ندارم. فكر میكنم خواست و لطف خداوند بود. به هر حال خدا میخواست كه این راه از جایی آغاز شود. من قبلتر از این مجموعه، ۴ تا فیلم كار كرده بودم اما هیچكدام اثری جدی نشدند. ● شما آقای فروتن! به تقدیر اعتقاد دارید؟ من خیلی اعتقاد دارم؛ نه تنها درباره خودم كه درباره همه آدمها. به هر حال خدا درباره هر آدمی یك راه و روش و شیوه زندگیای مدنظرش است و نهایتا آنچه تقدیر نام دارد برای فرد پیش میآورد. برای من هم فكر میكنم آن چیز كه مدنظر خدا بود بالاخره اتفاق میافتاد؛ چه با مجموعه «تماشاخانه»، چه با هر كار دیگری. ● تا حالا نقشی بوده كه خیلی دوست داشتهاید آن را بازی كنید؟ مسلما چنین نقشهایی بودهاند اما آنچه به حال مربوط است، نقش راننده در فیلمنامه «مقصد» - نوشته بهرام بیضایی - است كهآن را خیلی دوست دارم. ● دلیل خاصی دارد؟ این راننده شخصیتی جذاب دارد و از لحاظ بازیگری نیز جای كار زیاد دارد. ● و برعكس آن؟ نقشم را در «حس پنهان» دوست ندارم اما ضرورت ایجاب میكرد كه این فیلم را بازی كنم. ● حالا اگر همین سؤال را به گونهای دیگر بپرسیم؛ اینكه یك نقش باید چه خصایصی داشته باشد تا شما را با تمام این حساسیتها و ریزبینیها سر ذوق بیاورد تا جلوی دوربین بروید؟ دوست دارم عاشق كار باشم، عاشق نقش باشم. دوست دارم نقش تاثیرگذار باشد. مثلا در یكی از همین آخرین كارهایم با فیلمنامه «زن دوم» مشكل داشتم اما درعینحال خیلی دوست داشتم با خانم طائرپور یك همكاری مجدد و دوباره داشته باشم. ● در واقع معیار شما برای گزینش و انتخاب یك نقش، میزان عشق و علاقهتان است؟ دقیقا. فیلمهایی هستند كه واقعا عاشق و دیوانهام میكنند. نقشتان در «شب یلدا» چنین ویژگیهایی داشت. بار حسی فیلم خیلی قوی و خوب بود. «شب یلدا» دقیقا حسی اینچنینی داشت. در صحنههای شب یلدا، واقعا گریه میكردم اما كار كه تمام میشد میخندیدم و میگفتم بازی بود تا دیگران ناراحت نشوند؛ در واقع اكثر فیلمهایی كه كار كردهام بار حسی و قویای داشتند. مثلا در این اواخر میتوانم به فیلم «وقتی همه خواب بودند» اشاره كنم. بلـــه. «نصیر»، مجنون دوستداشتنی و دلنشینی بود. معلوم بود كه از نقش خیلی لذت میبرید. یا نقش كارگری كه در فیلم «به آهستگی» داشتم. بیاندازه این كار را دوست دارم. یا «باغهای كندلوس» كه كار فوقالعادهای است. ● و در كارهای جدیدتان؟ فكر میكنم «كنعان» كار خوبی شده. بههرحال دوستدارم با نقش به یگانگی برسم و از آن لذت ببرم. ● محمدرضا فروتن به شكل شخصیتر دوست دارد چه نوع كاراكترهایی را بازی كند؟ آدمهای شریف و سالم را دوست دارم. قهرمانان زندگی من آدمهایی هستند كه همیشه شرافتشان را حفظ میكنند. ● شما طیفی از فیلمهای متفاوت را كار كردهاید و هربار در نقشی كه بازی میكنید متفاوت و باورپذیر هستید؛ چطور تا این اندازه به نقش نزدیك میشوید و آن را با خودتان یكی میكنید؟ و من اضافه كنم با گریم كم. ● بله دقیقا همیشه گریم در نقشهای شما كم است. این را كه شما میگویید خوشحالم میكند و باعث دلگرمیام است. من تنها سلاحی كه در كارم دارم، عشق است و توكل و خلوص در كارم. این دست خودم نیست؛ یعنی فارغ از من است، از طرف صاحبش است كه آن بالاست و خداست كه ما را یاری میكند. من هم امیدوارم همیشه علاقهمند و عاشقانه كار كنم. ● حالا چه احساسی دارید؟ حالا كه یكی از بازیگران مطرح سینما هستید، چقدر به لحاظ روحی آرزوهایتان برآورده شده؟ به هر حال من در این راه قدم گذاشتهام و خوشحالم كه فیلمهای زیادی را با عشق كار كردهام و امیدوارم بتوانم این مسیر را همچنان ادامه بدهم. ● حالا اگر آقای فروتن، شما بازیگر نمیشدید... نه، اصلا دوست ندارم به این فكر كنم چون خیلی بد میشد. ● مثلا فرض بگیریم بازیگر نمیشدید و اصلا الان شغل دیگری داشتید؛ به هرحال ذات و وجود شما كه فرق نمیكرد؟ نه، فرق نمیكرد اما سرنوشتم به كلی تغییر میكرد. بهخاطر همین هم هست كه میگویم بد میشد چون باید راه دیگری میرفتم و گونهای دیگر زندگی میكردم. اما به خاطر این همه لطف و محبت دیگران نسبت به خودم از خدا سپاسگزارم ولی... ● ولی چی؟ شاید به خاطر اینكه فقط اینها شرط نیست. من خواستهام از خدا این است كه در این فرصتی كه به من اعطا شده و اسمش عمر است، بتوانم آدم درستی باشم، درسهایم را خوب یاد بگیرم و درواقع بتوانم از لطفی كه خدا به من كرده، برای رشد و تكاملام استفاده كنم. ● بهعنوان حرف آخر ؛ این هنر بازیگری برای شما تا چه حد جنبه و وجه تسكین بخشی دارد؟ این لذتبخشترین و خصوصیترین وجه این هنر است. در واقع خیلی اوقات به روحم آرامش میدهد. مارگریت شاهنظریان مصاحبه: همشهری آنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]
صفحات پیشنهادی
رئیس «زندان زنان»
در زندگی کاریام به داریوش عیاری مدیونم؛ کسی که مرا تشویق کرد که فیلم ... بارها افتادیم و بلند شدیم، اما این اتفاقها باید میافتاد. ... اصلا این بو دیوانهام میکند. ...
در زندگی کاریام به داریوش عیاری مدیونم؛ کسی که مرا تشویق کرد که فیلم ... بارها افتادیم و بلند شدیم، اما این اتفاقها باید میافتاد. ... اصلا این بو دیوانهام میکند. ...
مایلی کهن را به دادگاه می کشانم
وقتی فردی میخواهد بر اساس قانون جنگل رفتار كند باید با او برخورد شود. برای من مهم نیست كه در ... فیلم مستندش در تلویزیون موجود است. وقتی این آقا به سمت من آمد ... در دنیایی كه شما عاقله مردش هستید همان بهتر كه من دیوانهاش باشم. تنظیم برای تبیان: ...
وقتی فردی میخواهد بر اساس قانون جنگل رفتار كند باید با او برخورد شود. برای من مهم نیست كه در ... فیلم مستندش در تلویزیون موجود است. وقتی این آقا به سمت من آمد ... در دنیایی كه شما عاقله مردش هستید همان بهتر كه من دیوانهاش باشم. تنظیم برای تبیان: ...
ترانه سرایی
از دیگر ترانه سرایان این دوره باید از امیر جاهد و ملک الشعرا بهار نام برد . ... ترانه های این فیلم را زنده یاد روح اله خالقی ساخته و تنظیم می کند و بنان نیز آنها را می خواند . .... کشم آهی که گردون با خبرشی دل و دیوانهام دیوانه ترشی بترسی از تیر آه سوته دیلان ...
از دیگر ترانه سرایان این دوره باید از امیر جاهد و ملک الشعرا بهار نام برد . ... ترانه های این فیلم را زنده یاد روح اله خالقی ساخته و تنظیم می کند و بنان نیز آنها را می خواند . .... کشم آهی که گردون با خبرشی دل و دیوانهام دیوانه ترشی بترسی از تیر آه سوته دیلان ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها