تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833551753
ترانه سرایی
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : ترانه سرایی magmagf19-05-2007, 08:51 PMنمی دونم جای مناسب این تاپیک اینجاست یا موسیقی اما من ترجیح دادم اینجا بزنم و اگه تاپیک اجازه موندن پیدا کرد امیدوارم راجع به بعد ادبی موضوع بیشتر بحث بشه راجع به ترانه سراها ، تاریخ ترانه سرایی . و ......................... magmagf19-05-2007, 08:52 PMالف ) پیش از شیدا همانند دیگر هنرها تاریخ دقیقی برای ظهور ترانه و این که چه کسی اولین ترانه را سروده نمی توان یافت . پیشینه ی ترانه سرایی در زبان پارسی به متون ساسانی باز می گردد و خسروانی هایی که به باربد منسوب است موسیقی دان و بربت نواز ( بربط = عود ) دربار خسرو پرویز بوده که اشعارش را با ساز می نواخته و می خوانده است .از او در متون ادبی بسیار یاد شده و سی لحن او در ادبیات کلاسیک پارسی معروف است . نمونه ی زیر خسروانی منسوب به اوست : قیصر ماه ماند و خاقان خورشید آن من خدای ، ابر ماند کامگاران که خواهد ماه پوشد که خواهد خورشید در ادبیات پس از اسلام و با نفوذ ادبیات و عروض عرب قالبها و اشکال شعری آنان نیز به سرعت در بین ایرانیان رواج می یابد . از این زمان تا دوره ی قاجاریه به صورت پراکنده به ترانه با تعابیر مختلف اشاره شده است ، همانند : حراره گویی که مقصود از حراره اشعاری بود که توسط عامه ی مردم ساخته و خوانده می شده است . ترانه در متون قدیمی عموما به معنای رباعی به کار رفته است . در هر صورت آنچه از این سالها به دست ما رسیده ، ادبیات رسمی و قالبهای کلاسیک است . این اشعار به همراه موسیقی و به آواز نیز خوانده می شده ولی اشعاری که خارج از قالبهای کلاسیک و صرفا برای اجرای موسیقیایی سروده شده در دست نیست .تنها می توان به فهلویات اشاره کرد که در قالب دو بیتی ، در بحر هزج و به زبانها و لهجه های محلی توسط عامه سروده و همراه با ساز خوانده می شده است . قدیمی ترین نمونه های فهلویات ، دوبیتی های منسوب به بابا طاهر است . ب ) دوره ی اول ( 1250-1319 ) تعریفی که امروزه از ترانه و ترانه سرایی ارائه می شود با علی اکبرخان شیرازی متخلص به شیدا ( 1222-1285 ش مدفون در ابن بابویه شهر ری ) آغاز می شود . او بی شک و به زعم بسیاری احیا گر هنر ترانه سرایی در دوره ی معاصر است که با آگاهی و تسلط بر ظرائف شعر و موسیقی به تصنیف سازی پرداخت و به آن وجه ادبی بخشید . قدیمی ترین تصنیفهایی که امروزه به صورت کامل در اختیار داریم ، از شیداست . تصنیفهایی چون : امشب شب مهتابه ، بت چین ، دوش دوش ، عقرب زلف کجت ، شب وصل ، سلسله ی موی دوست ، در فکر تو بودم ، صورتگر نقاش چین و . . . تا پیش از شیدا تصنیف فاقد شکل ادبی و رسمی بوده و دارای عباراتی سخیف و مبتذل بوده است و توسط خواننده های دوره گرد اجرا می شده است نمونه هایی از این ترانه ها در کتاب کوچه ی شاملو گرد آمده است . برای نمونه : آلو آلو آلو آلو آلوچه قر ِ خوب خوب می خوای ، بزن تو کوچه آلو آلو آلوچه آلو نومزد بازی خوبه پهلو به پهلو و قس علیهذا و یا هجویه ایی که مردم برای مظفر الدین شاه ساخته بودند با این شروع : آبجی مظفر اومده ، بلگ ِ چغندر اومده . عارف قزوینی در باره ی او می گوید " مرحوم میرزا علی اکبر شیدا تغییراتی در تصنیف داد و اغلب تصنیفاتش دارای آهنگ دلنشین است ، مختصر سه تاری هم می نواخته و تصنیف را اغلب نصف شب در راز و نیاز و تنهایی درست می کرد " ابوالقاسم عارف قزوینی ( 1259-1312) در این دوره با سرودن اشعار مهیج ملی میهنی و اجرای آنان در کنسرتهایش محبوبیت فوق العاده ای در بین خاص و عام برای خود کسب می کند . تا آن روزگار شکل عرضه ی موسیقی عموما مجالس بزمی بود . عارف برای نخستین بار اجرای کنسرت در ایران را بنا نهاد و موسیقی و ترانه را به عنوان هنری جدی و رسمی و تاثیرگذار به همگان شناساند . از عارف 29 ترانه به یادگار مانده است که عموم آنها بارها و بارها توسط خوانندگان متعدد اجرای مجدد شده است . چند تن از مشهورترین آنها به شرح ذیل است : آمان آمان ( در دستگاه شور با مطلع : ای آمان از فراقت آمان – به مناسبت ورود فاتحین به تهران 1285 شمسی ) افتخار آفاق ( در سه گاه ) از خون جوانان وطن لاله دمیده ( در دشتی و به هنگام گشایش دوره ی دوم مجلس شورای ملی ) ننگ آن خانه که مهمان ز در خان برود ( در افشاری و به هنگام اولتیماتوم روسیه برای اخراج مورگان شوستر امریکایی از ایران ) از کفم رها شد قرار ِ دل ( در افشاری ) چه شورها ( در شور و به مناسبت آگاهی از مقاصد ننگین عثمانی نسبت به آذربایجان ) گریه کن ( در دشتی و به مناسبت مرگ کلنل محمد تقی خان پسیان ) بهار دلکش ( در ابوعطا ) و . . . از دیگر ترانه سرایان این دوره باید از امیر جاهد و ملک الشعرا بهار نام برد . امیرجاهد ( 1274- 1356 ) ترانه سازی با ذوق و توانا بود و اکثر آثارش برای اولین بار با صدای قمر و تار ارسلان درگاهی اجرا شده است . از ترانه های مشهور وی باید به : امان از این دل که داد ( در سه گاه ) در بهار امید ( در افشاری ) هزار دستان به چمن ( در چهار گاه ) و ملک الشعرا بهار از نخستین شاعران مطرح زمان خویش است که به ترانه سرایی به صورت اصیل آن یعنی سرودن شعر به مبنای ملودی پرداخته و آثار ماندگاری نیز از خود به یادگار گذاشته همانند : مرغ سحر ( در ماهور با آهنگ مرتضی خان نی داود ) ز من نگارم ( در ماهور با آهنگ درویش خان ) در این دوره به غیر از ابداع کنسرت ، شاهد نخستین نمونه های ضبط آثار موسیقیایی هستیم . که البته با توجه به کمبود امکانات در داخل کشور ، بیشتر این صفحه ها در هند و لبنان و آلمان ضبط شده اند . ج ) دوره دوم ( 1319- 1349 ) با تاسیس رادیو در سال 1319 و تغییر و تحولات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بعد از شهریور بیست در کشور ، موسیقی و به تبع آن ترانه سرایی رنگ و بویی دیگر می یابد . از این دوره رادیو به عنوان رسانه ای فراگیر که در دسترس همگان قرار دارد ، به مهمترین و تاثیر گذارترین جایگاه عرضه ی موسیقی آن سالها و تعیین کننده ذائقه ی موسیقیایی جامعه بدل می شود و تا دهه های بعد این نقش را حفظ می کند . مهمترین جریانهای قابل بررسی موسیقی آن سالها در رادیو و سینما شکل می گیرد که البته در این میان رادیو رسانه ی موثرتریست . * سال 1335 در رادیو به همت زنده یاد داود پیر نیا برنامه ی گلهای جاویدان و به تبع آن در سالها ی بعد برنامه های گلهای رنگارنگ ، برگ سبز ، یک شاخه گل و گلهای صحرایی شکل می گیرد . این برنامه ها به طور هفتگی و منظم تا سال 57 پخش می شد و اختصاص به اجرای موسیقی ایرانی داشت و در دو بخش آواز و ترانه با دکلمه ی برگزیده ی اشعار کلاسیک پارسی همراه بود . مهمترین و ماندگار ترین آثار موسیقی ردیفی ( آواز و تصنیف ) قرن معاصر در این برنامه ها اجرا شده است . برجسته ترین هنرمندان موسیقی معاصر در این برنامه ها همکاری داشته اند . آهنگسازانی چون : روح اله خالقی ، مجید وفادار ، علی تجویدی ، مرتضی محجوبی ، مهدی خالدی ، پرویز یاحقی ، حبیب اله بدیعی ، جواد معروفی ، انوشیروان روحانی ، همایون خرم ، اسداله ملک ، عطا اله خرم و . . . خوانندگانی چون : دلکش ، مرضیه ، بنان ، محمودی خوانساری ، ایرج ، علی اکبر گلپایگانی ، الهه ، پوران ، محمد رضا شجریان ، عبدالوهاب شهیدی و . . . و البته ترانه سرایانی که به آنان " ترانه سرایان کلاسیک " نیز اطلاق می شود هر چند تعدادی ترانه نیز از اینان می توان یافت که در این طیف قرار نمی گیرد . کسانی چون : رهی معیری ، معینی کرمانشاهی ، بیژن ترقی ، بهادر یگانه ، اسماعیل نواب صفا ، تورج نگهبان ، پرویز وکیلی و . . . . از ویژگی های " ترانه سرایی کلاسیک " به موارد زیر می توان اشاره کرد : تقدم ملودی بر کلام ، عموما زبانی رسمی با مختصات و زیبایی شناسی سبک عراقی و عموما همان مضامین سبک عراقی ولی در قالب ترانه . در هر صورت این ترانه ها در آن سالهای محبوبیت و مقبولیتی فراوان داشتند و هنوز هم به جز حرکات جسته و گریخته ای چند ، همان زبان و حتی فرم ملودی نویسی در موسیقی ردیفی رواج دارد . ** از سال 1327 صنعت سینمای ایران شکل حرفه ای به خود می گیرد و از سالهای آغازین دهه ی سی آنچه که بعدها فیلمفارسی نامیده شد ، پدید می آید و تا سالها به عنوان تنها جریان سینمایی کشور به حیات خود ادامه می دهد و هنوز هم البته در قید حیات است ! یکی از نخستین فیلمهای پر فروش سال 1327 فیلمی است از دکتر کوشان به نام : توفان زندگی " فیلم به ماجرای عشقی یکی از اعضای ارکستر سمفونیک تهران اختصاص دارد . ترانه های این فیلم را زنده یاد روح اله خالقی ساخته و تنظیم می کند و بنان نیز آنها را می خواند . بنان گوشه ی دیلمان را نیز گویا برای اولین بار در این فیلم می خواند .از یک سو موفقیت این فیلم و از سویی دیگر تقلید سینماگران آن سالها از سینمای مصر و هند باعث می شود تا اجرای ترانه در متن فیلم به عنوان عنصری جدا ناپذیر در فیلمفارسی تبدیل شود . سالهای آغازین این حرکت در دهه سی همراه با آثار هنرمندان برجسته آن سالهاست ولی کم کم سر و کله ی نابلدها در موسیقی و آواز پیدا می شود و ترانه در ورطه ای گرفتار می شود که غایت آن به " نی ناش ناش ناشم من " می رسد . این جریان را می توان " آهنگفارسی " نامید و تا سالها تنها در سینما و احیانا "صفحه فروشی ها " این ترانه ها شنیده می شد ولی از سالهای میانی دهه ی پنجاه ، رادیو و تلویزیون نیز به عرضه ی این آثار می پردازند . جعفر پورهاشمی از پیشروان این جریان ، فیلمنامه نویس و کارگردان بود و ترانه های فیلمش را نیز خودش می نوشت و می ساخت و پای کسانی چون : آفت و مهوش را به عالم خوانندگی در سینما باز کرد و متاسفانه این نوع خواننده و آهنگساز و ترانه سرا شدن هیچ گاه دست از سر موسیقی ما بر نداشت ! زیاده روی در این جریان تا بدانجا پیش رفت که در هر فیلمفارسی به هر بهانه ای شده و بسیاری از مواقع بدون بهانه ! قهرمان فیلم را به کاباره می کشاندند تا شاهد اجرای کامل آهنگی ضربی و رقصهای همراه ! باشیم . اهمیت این آهنگها به نوعی بود که عموما پیش از ساخت فیلم با هماهنگی کارگردان و هنرپیشه های نقش اول ساخته می شد . رد پای این سنت حتی در فیلم " قیصر" مسعود کیمیایی که خود پیشرو موج نوی سینمای ایران است نیز به چشم می خورد . د ) دوره سوم ( 1350-1357 ) همزمان با موج سینمای ایران در اواخر دهه ی چهل ، جریان تازه ای در ترانه سرایی ایران شکل می گیرد که بعدها " ترانه سرایی نوین " نامیده می شود . بسیاری ترانه ی دو ماهی شهیار قنبری را آغاز گر این جریان می دانند ترانه ای با صدای گوگوش ، آهنگ بابک افشار ، تنظیم واروژان با این شروع : ما دو تا ماهی بودیم توی دریای کبود خالی از اشکای شور خالی از بود و نبود و . . . این ترانه در زمستان 49 نوشته و در بهار 50 منتشر می شود و مورد استقبال مردم نیز قرار می گیرد . ( 1 ) خیلی زود ایرج جنتی عطایی، اردلان سرفراز و بعدها کسانی چون زویا زاکاریان ، منصور تهرانی و . . . به این جریان می پیوندند و به نوشتن آثاری می پردازند که از یک سو مقبولیت و محبوبیت در میان عامه ی مردم پیدا می کند و از سویی دیگر وجه ی ادبی و رسمی خود را دارند و از این دوره می توان به جرات ترانه را به عنوان " ژانری مستقل در ادبیات ایران " بررسی کرد . ترانه سرایی نوین با تاخیری 50 ساله نسبت به شعر معاصر از زیر سایه ی سنگین شعر کلاسیک رها می گردد و به عنوان عنصری پویا ( و نه تفننی ) در زندگی شهروند معاصر ایرانی حیات خود را آغاز می کند . این جریان باعث می شود تا نوع ترانه ی جدی در سینمای آن سالها مطرح شود و در این رهگذار بسیارند ترانه هایی که در ابعادی بالاتر و موثر تر از خود فیلم به ماندگاری و محبوبیت رسیده اند . به جز پیدایش ترانه نوین ، جریانهای زیر را نیز در این دوره می توان مورد مطالعه قرار داد : - قدرت یافتن شرکتهای تولید و پخش صفحه و کاست و تاثیر آنها بر تولیدات موسیقیایی - افول رادیو از سویی و رواج تلویزیون و نقشی که تلویزیون از این دهه در شکل دهی ذائقه ی شنیداری و دیداری جامعه ایفا می کند . - رواج فرهنگ کاباره داری در این سالها ، که پای بسیاری از هنرمندان مطرح و صاحب نام موسیقی معاصر را به کاباره ها می کشاند و همچنین تقلید از موسیقی عربی در این نوع آهنگها . ه ) دوره چهارم ( 1357 تا امروز ) در حقیقت این دوره را می توان دنباله ای از دوره ی سوم دانست ولی آنچه باعث این تفکیک می شود ، وقوع انقلاب بهمن 57 است و تبعات آن در مسائل سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور است . جریانهای مهم این دوره را می توان به صورت زیر دسته بندی کرد : - جریان موسیقی ردیفی با رویکردی جدید نسبت به روند برنامه ی گلها ، تفاوت این رویکرد را در صدا دهی ارکستر ، نوع ملودی نویسی و اجرای آوازی و همچنین کلام می توان مشاهده کرد . که حاصل آثار دو گروه مهم موسیقی بین سالهای 55- 62 می باشد : الف ) گروه شیدا به سرپرستی محمد رضا لطفی تاسیس در سال 54 ب ) گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده ، تاسیس در سال 55 نام این دو گروه حکایت از رجعت به سنت تصنیف سازی دوره ای اول ترانه ، با اعمال خلاقیتهایی جدید دارد . - از سال 1360 تا 1376 موسیقی پاپ و اساسا ترانه نویسی در داخل کشور تعطیل می شود و آنچه که مدیریت دولتی در عرصه ی فرهنگ به عنوان خوراک فرهنگی از طریق رادیو و تلویزیون به جامعه تزریق می کند ، موسیقیی است که عنوان " ترانه های گل و بلبلی " را به خود گرفت . در دهه ی 60 به جز سرودهای مناسبتی صدا و سیما تنها خواندن اشعار کلاسیک و بعضا نیمایی مجاز بود و تصاویر این آهنگها همواره با مناظری از چشمه و جنگل و . . . پخش می شد از سالهای اول دهه ی 70 با اندکی تساهل صدا و سیما دست به تولید آثار گل و بلبلی پاپ می زند ، با ملودی و خوانش و کلامی که سابقه ی تاریخی در ذهن مخاطبین ندارد و مسئولان اصرار دارند تا برای نمونه " بهار را صدا بزن " را به عنوان ترانه و موسیقی آرمانی به شنونده تحمیل کنند که البته این جریان راه به جایی نبرد و نتیجه ای در بر نداشت جز انبوه آثار دولتی ساخته شده در بایگانی صدا و سیما و تبعاتی که بعدا از رهگذار این خلا گریبانگیر موسیقی داخل کشور شد . - سال 57-58 با توجه به جو فرهنگی و سیاسی حاکم بسیاری از فعالان موسیقی به خارج از کشور مهاجرت کردند و بعضی هم که به امید گشایش مانده بودند اوایل دهه ی شصت تن به غربت دادند . البته در این میان عده ای هم ماندند و اگر فعالیتی داشتند به تولید آثاری متفاوت با ساخته های پیشین خویش پرداختند . اجتماع ایرانیان در لوس آنجلس و به تبع آن نیاز به خوراک موسیقیایی باعث شد تا هنرمندان مهاجر در غربت به ادامه ی روند حرفه ای خود بپردازند و البته عموما نه به ارزشمندی و قدرت تولیدات پیشینشان در وطن ! و البته با پیدا شدن چهره هایی که تنها خاطره ای کوتاه از وطن داشتند و بعضا متولد آنجا بودند و زبان مادریشان را نیز به سختی صحبت می کردند از یک سو و از سویی دیگر نوع چرخه ی اقتصادی آثار در آنجا موسیقی جدیدی به نام موسیقی لوس آنجلسی شکل گرفت که با توجه به تعطیلی بازار تولید داخلی ، به محبوبیت و مقبولیت فراوانی دست یافت و هر آنچه در آنجا تولید شد، در اینجا به عنوان " اسلوب زیبایی شناسی " در ذهن مخاطب جا خوش کرد و عجبا که مدیران فرهنگی وطنی وقتی به خود آمدند که دیگر دیر شده بود و . . . - از سال 76 چهره ی فرهنگی کشور تغییر کرد و اندکی باز شد و تولید موسیقی پاپ در داخل از سر گرفته شد . با توجه به رکود 20 ساله ی تولید موسیقی پاپ ، سالهای آغازین این حرکت منطقا با تولید آثاری شروع شد که ادامه دهنده ی جریانهای منقطع بیست سال پیش بود ولی رفته رفته عموم این آثار شکل مستقلی به خود گرفته است . با توجه به تعطیلی بیست ساله ی آموزش در زمینه های آهنگسازی ، خوانندگی و ترانه سرایی از یک سو و کمبود امکانات عرضه در رسانه های عمومی ( نوع برخورد صدا و سیما با موسیقی پاپ ) و اجرای کنسرت ، از دیگر سو و همچنین اعمال ممیزی های سلیقه ای از سوی وزارت ارشاد ، شاهد آن هستیم که آثار تولیدی داخل بعضا به جز مقوله هایی چون : امکانات صدا برداری از نمونه های تولیدات آنطرف آب چیزی کم ندارند و باعث پیروی بسیاری از لوس آنجلس نشینان از این اثار شده اند . با این که بیش از یکصد سال از عمر ترانه سرایی می گذرد ، نخستین گامها در زمینه ارائه نظریه های تئوریک و تبیین معیارهای زیبایی شناسیک ترانه سرایی در این سالها برداشته شده است . و نکته ی مهم در این میان اقبال ترانه سازان خارج از کشور به ترانه سرایان داخلی است . از چند سال گذشته بسیاری از خوانندگان و آهنگسازان مطرح و به نام لوس آنجلسی با ترانه سرایان ساکن داخل کشور همکاری داشته و دارند و این موضوع هر سال روند رو به رشدی را تجربه کرده است . و طرفه آنکه این آثار جزء تولیدات پر فروش و قابل توجه آنطرف آبهاست . از سال گذشته جریان ضبط آهنگ به طور کامل در استودیوهای داخلی و ارائه و پخش آن در خارج از کشور نیز شروع شده است . سعید کریمی - شهریور هشتاد و چهار http://saeedkarimi.blogfa.com/post-48.aspx magmagf19-05-2007, 08:55 PMلالای لالای گل پونه بابات رفته دلم خونه بابات امشب نمی آید گرفتن بردنش شاید http://www.aftab.ir/articles/art_culture/literature_verse/images/50731024760a 55d 73a 75e5d 2b 1ecfc35.jpg بخواب آروم چراغ من گل شب بوی باغ من بابات شب رفته ازخونه که خورشید و بجنبونه لالای؛لالای ترانه روح هرملتی است. در واقع بیان احساسات و هیجانات فردی و جمعی مردم درقبال نوع کارشان و درددلهایشان ازسختی معیشت وشکوه ازجهان ومحیط پیراموناشان از زمانهای بسیاردور؛ به صورت کلام موزون و آهنگین نمود پیدا کرده و سپس سینه به سینه منتقل شده است. خاستگاه اجتماعی منطقهی خاص جغرافیایی؛ نوع کار و ویژگیهای ملی و فرهنگی هرمنطقه؛ همه درشکلگیری ترانههای عامیانه تاثیر داشتهاند. این سرودهها؛درتاریخ شفاهی و فرهنگ مردم گسترش پیدا کرده و با مشخصات معینی درسطح کشورها رواج یافتهاند و از آنجا که از لطف و جاذبهی شدیدی برخوردارند؛ درطول حیاتاشان باتمام فراز و نشیبهایی که متحمل شده؛هیچگاه از بین نرفتهاند و اگر گاه هم درمحاق حکومتهای متعصب گرفتار آمده چون ترنمی سبز؛ جوانه زده و سربرون آوردهاند. اساسا تاریخ فرهنگ هرملتی را میتوان باتامل در فرهنگ شفاهی و ترانهها و سرودههایشان یافت و جستوجو کرد.به قول «صادق هدایت»:«...(ترانه)صدای درونی هرملتی است و در ضمن سرچشمه الهامات بشر ومادر ادبیات وهنرهای زیبا محسوب میشود.» درایران نیایشهای زرتشت که در«گات»ها و سرودههای مینوی زرتشت ثبت شده؛به عنوان اولین بارقههای روحیهی ایرانی نمود پیدا میکند.بعدها به تدریج ترانه سرایانی چون «بربد»؛«نکیسا»؛«رامتین» و دیگران در همان قبل از ورود اسلام ؛این روحیهی ایرانی را نمود عینیتر بخشیدند. اما در واقع عمده بحث ما به صورت شفاهی و البته با سرایندگان گمنان سروکار دارد زیرا زمزمههای مردم در دل این کلام موزون همراه با موسیقی و ترنمی به شدت ساده و دلنشین از دورترین زمانها و در دل روستاها در هنگام کار؛ راز و نیاز با معشوق و روح دردکشیدهی آنها و البته با توجه به این که بسیاری از این مردم سوادخواندن و نوشتن نداشتند؛ چیزی نبود که بتوان ثبتاش کرد. معهذا این ترانههای زیبا و به یادماندنی؛دارای چنان اهمیت سرشاریاند که با تحقیقی مردمشناسانه؛ میتوان از اعماق همین زمزمههای بسیار ساده؛ زندگی و معیشت تودههای مردم را در زمانهای مختلف جستوجو کرد.مضمونهای انسانی این شعرهای عامیانه به علت حضور مفاهیمی چون عشق و دلداگی؛ نوع دوستی؛ کمک به دیگران و به طورکلی تلاش برای زیستی عاشقانه و به دور از هرگونه پلیدی و بیصداقتی؛ دروغ؛ ریا و کینه و دشمنی؛ آن چنان آدمی را تحت تاثیر خود قرار میدهد که هرجه از این دریای بیکران مینوشی سیر نمیشوی و البته باعث تعجبات میشود وقتی ترس حکومتهای مستبد و متعصب را میبینی که چه طور مانع از بازتاب این ترانهها میشوند. کشم آهی که گردون با خبرشی دل و دیوانهام دیوانه ترشی بترسی از تیر آه سوته دیلان که آه سوته دیلان؛ کارگرشی(باباطاهر) اگرچه بعد از اسلام ترانه سرایی به سکوت تن داد و مانندبسیاری از هنرها چون نقاشی؛ موسیقی؛ مجسمهسازی و...به محاق تعصب و بددلی گرفتار آمد؛ اما روح ایرانی هیچگاه زمزمههای دلنشین را فراموش نکرد و روحیهی تلطیف شده خود وحتا روح حماسیاش را با این بددلیها نه تنها آزرده نکرد بلکه حتا در دل خود به پرورش آن پرداخت و اگرچه مدتی -به اجبار- تن به خاموشی سپرد اما کم کم ترانههای فارسی؛ رونق گرفتند تا الان که به دست ما رسیده است. توکه ماه بلند درهوایی منم ستاره میشم دورت و میگیرم توکه ستاره میشی دورم و میگیری منم ابری میشم روت و میگیرم توکه ابری میشی روم و میگیری منم بارون میشم تن تن میبارم توکه بارون میشی تن تن میباری منم سبزه میشم سردر میآرم توکه سبزه میشی سردر میآری منم گل میشم پهلوت میشینم توکه گلی میشی پهلوم میشینی منم بلبل میشم چه چه میخونم بعد از تحول اجتماعی عظیم انقلاب مشروطه که در تمام ارکان زندگی مردم تاثیر گذاشت؛ ترانه و ترانه سرایی نیز تحت تاثیر این جریانات اجتماعی و سیاسی قرارگرفت وپربار شد و البته از آن حالت بدوی و اولیهاش و در کل؛ خصوصیتی کاربردیتر به خودگرفت. در این میان افراد زیادی پیدا شدند که درزمینهی ادبیات شفاهی و تحقیق در فرهنگ مردم کار کردند. «حسین کوهی کرمانی» مدیرمجلهی «نسیم شمال» اولین کسی است که در ایران به تشویق و راهنمایی «بهار»به جمعآوری و انتشار ترانههای ملی همت گماشت. بعدها«صادق هدایت»؛ «انجوی شیرازی»؛ «احمدشاملو»؛ «علی بلوک باشی» و...تلاشهای فراوانی برای جمعآوری و تدوین فولکلور ایران کردهاند که در این میان نقش هدایت به عنوان شروع کنندهای که به صورت علمی دست به این کار زد و به تحقیق پرداخت؛ حایز اهمیت است. هدایت از مثلها و ترانههای مردمی که از ایام قدیم؛ در دل مردم بود؛ نم� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4410]
-
گوناگون
پربازدیدترینها