واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: زیاری جمی فاكس كه سال ۱۹۶۷ به دنیا آمد، در دوران كودكی جزو گروه كر كلیسای محل زندگیاش بود. او كه در تگزاس به دنیا آمده راهی طولانی را طی كرد تا به جایگاه امروزیاش برسد، او كه قبل از بازیگرشدن در دنیای موسیقی كار میكرد- و حتی یك آلبوم هم به بازار ارائه كرد- در سال ۲۰۰۴ و بعد از بازی در درام موزیكال «ری» تبدیل به چهرهای درجه یك شد. او به خاطر بازی در نقش ریچارلز نوازنده و خواننده كلاسیك و نابینای عالم موسیقی، اسكار بهترین بازیگر مردسال را گرفت. مراسم گلدن گلوپو اتحادیه بازیگران سینما هم جایزه خود را برای این فیلم به او دادند. بعد از « ری » فاكس با مایكل من در «پلیس میامی» همكاری كرد. سال قبل «دریم گرلز» او یك بار دیگر نامش را در سطح وسیعی مطرح كرد. تازهترین كار سینمایی فاكس «قلمرو» یك درام دلهرهآور واكشن سیاسی است كه قصهاش در عربستان سعودی رخ میدهد و نوع یك بمبگذاری باعث حضور یك افسر متخصص افبیآی (با بازی فوكس) در این كشور میشود. او و همراهانش در یك ماموریت ۵روزه محرمانه تلاش دارند، عوامل بمبگذار را پیدا كنند. اما آنها هرچه جلوتر میروند متوجه موانعی میشوند كه سر راهشان وجوددارد. كمكم این افسر به صداقت برخی از مسئولین سعودی و آمریكایی برای حل این معما مشكوك میشود. او كه برای پیدا كردن یك هدف به عربستان رفته، خودش هدف یك ماجراجویی خطرناك قرار میگیرد. ● خودت كمی درباره «قلمرو» برایمان حرف بزن. ▪ افتتاحیه فیلم برای شما تاریخی را بازگو میكند كه عربستان سعودی چگونه به پول رسید. زمانی هم كه پول در میان باشد امكان وقوع هر اتفاقی و رخدادی هست. انواع و اقسام طمعها و سازشها و مصالحهها در این زمان به وجود میآید و در این حالت تمام دنیا محل نشو ونما میشود. در درجه اول، كمپی كه بمبگذاری در آن صورت میگیرد به نمایش در میآید. اینجا مكانی است كه آدمهایی كه در آن برای كمپانی نفتی كار میكنند، به نوعی با یك بهشت و زندگی راحت روبهرو هستند. ورود به این محل خیلی سخت است و هر كسی امكان رفت و آمد به آنجا را ندارد. اما مشكل و دردسر در داخل همین بهشت است كه به وجود میآید. كسی كه خودش را در گوشهای پنهان كرده با انفجاری كه انجام میدهد یك آشفتگی خلق میكند. یكی از دوستان كاراكتر من در فیلم در جریان این انفجارات به قتل میرسد. در آغاز كار این مسئله یك مسئله شخصی نیست و من ماموریت دارم كه این پرونده را حل كنم. اما كمكم این موضوع برایم حكم یك مسئله شخصی را پیدا میكند. كاراكتر من میخواهد بداند آیا میتواند كاریكند كه هم معمای انفجارات حل شود و هم موضوع قتل دوستش. زمانی كه من میخواهم این كار را انجام دهم، اتفاق قشنگی رخ میدهد. در عربستان آدم دیگری را ملاقات میكنم كه انگیزهای مثل من دارد. او یك افسر پلیس سعودی( اشرف بارهوم) است كه دستش بسته است. این جور مواقع همینطور است . وقتی با موضوعاتی مثل همین مشكل داخل فیلم روبهرو هستیم، دست برخی از افسران پلیس بسته است و نمیتوانند كاری انجام دهند. ما با هم دوست میشویم و این دوستی در طول فیلم گسترش پیدا میكند. به واسطه همین دوستی است كه هر دوی ما شهامت آن را پیدا میكنیم تا وارد آن دنیای غریب و پیچیده ریاكارانه و متقلب شده و واقعیتها را كشف كنیم. چه كسی در پشت تمام این مسائل حضور دارد؟ حرف اصلی فیلم همین است و میخواهد این نكته را بازگو كند. ● كاراكتر تو افسر رونالد فلوری چگونه میخواهد این پرونده را حل كند؟ ▪ او مجبور است آدمهایی را كه در آنجا وجود دارند و میخواهند در بخش و محدودهشان چنین اتفاقاتی رخ ندهد را تحریك كند. او این كار را به شیوه خاصی انجام میدهد.فلوری تلاش دارد به آنها بفماند مهم نیست كه چه كسی و با چه نیتی چنین كارهایی را انجام میدهد و دیگران را به قتل میرساند. بحث اصلی این است كه نفس عمل وحشتناك است و همه افراد حاضر را تحت تأثیر خود قرار میدهد. ● و از این طریق است كه یك اعتماد متقابل فرهنگی بین دو طرف گسترش پیدا میكند. ▪ بله، و من در كاراكتر اشرف میبینم كه او حقیقتا میخواهد كارهای خوبی انجام دهد. اما او نمیتواند، زیرا چنین كاری میتواند در نقطه مقابل خیلی چیزها قرار گیرد. اقدامات او علیه خواست آنهایی است كه نمیخواهند این جنایت شكافته و حل شود. شاید مقداری تاكتیكهای ترس در این نمایش وجود دارد. هرچه كه باشد، من احساس میكنم او میخواهد قدمهایی برای حل این موضوع بردارد. من هم میخواهم همین كار را بكنم. در این رابطه، هر اتفاقی هم قرار باشد برای ما رخ بدهد رخ میدهد. در یك نگاه كلی هر دوی ما میخواهیم به یكدیگر بگوییم:« من حالا به تو اعتماد دارم وواقعا میخواهم به تو كمك كنم ما با كمك یكدیگر میتوانیم این موضوع را به سمت وضعیت مثبتی ببریم.» و جه طلایی فیلم هم همین نكته است. ● همبازی شدن در مقابل اشرف چگونه بود؟ ▪ او فوقالعاده است. كار كردن با او غیرقابلتصور بود، زیرا او از مكانی كاملا متفاوت میآید و به ما شبیه كسانی نگاه میكرد كه متعلق به محل بسیار دوری هستیم. بخشی از این چیزی كه میگویم دقیقا در خود قصه فیلم هم اتفاق میافتد. ● پیتربرگ در مقام كارگردان فیلم چطور بود؟ ▪ باید از او به عنوان یك فیلمساز عالی اسم ببرم، زیرا او یك كارگردان، بازیگر است. وی از آن دسته كارگردانانی است كه میتواند یك بازی خیلی خوب از بازیگرانش بگیرد. علتش هم این است كه او از زاویه كار بازیگری میآید و قبل از فیلمساز شدن، یك بازیگر گردان بوده است. من شانس آن را داشتم كه قبل از این در فیلم«وثیقه» مایكل من برای مدت كوتاهی با او كار كنم. فیلمهایش را دیدهام و وقتی دارید با او كار میكنید، متوجه میشوید او با۳ دوربین صحنهاش را میگیرد و این كار را در تمام مدت فیلمبرداری به راحتی انجام میدهد. بعضی وقتها او دستور توقف فیلمبرداری را نمیداد و این كمك خیلی زیادی به همه ما میكرد تا كارمان را بهتر انجام دهیم. این كار كمك میكرد تا كاراكترهایمان را بهتر حفظ كنیم. به این ترتیب هر برداشتی در طول كار فیلمبرداری پر از نمك و مزه بود. خود او هم آدم بامزهای است مسائل را خیلی صریح و شفاف توضیح میدهد. در حرفه ما لازم است كه وقتی داری كاری انجام میدهی سرزنده باشی. در این صورت تو اوقات خوبی داری و میتوانی كار بهتری ارائه بدهی. ● درباره همبازی شدن با جنیفرگارنر هم صحبت میكنی؟ ▪ كار كردن با او باعث خوشوقتی است . او آدم با محبتی است و كارش را بسیار جدی میگیرد. زمانی كه داشتیم فیلمبرداری میكردیم او در حال مراقبت از بچه كوچكش بود. برای همه ما باعث تعجب و شگفتی بود كه او چگونه صدوده درصد توجهش معطوف بازی در فیلم بود و در همان زمان صدو ده درصد مراقب دختر كوچكش بود! فكر میكنم او قویترین آدم كره خاكی است كه بلافاصله پس از مادر شدن سرصحنه فیلمبرداری حاضر میشود، آن هم فیلمی كه قصهاش در یك صحرای خشك میگذرد! ● صحنههای فیلم در ابوظبی فیلمبرداری شدند. كار فیلمبرداری مشكل نبود؟ ▪ خیلی خوب و عالی بود. برای تولید فیلم آنها درهای قصرها و محلهای بزرگ را باز كردند. در آنجا، شما میتوانید یكی از بهترین وزیباترین معماریها را ببینید. نكته جالب این است كه آنها به ما اعتماد كردند و رفتار و برخورد خیلی خوبی با ما داشتند. آنها در عین حال فرصت تماشای فیلم را هم به دست آوردند. میدانی، یك فیلم زمانی خوب میشود كه میزبانان هم نسبت به آن دلواپس باشند و بخواهند كه یك اثر خوب ساخته شود. تحت تأثیر برخورد خوب، گرم و مهربان مردم آنجا قرار گرفتم. با بیصبری منتظرم تا فرصت كار تازهای در این محل به وجود بیاید و تجربه بیشتری را در این زمینه كسب كنم. ● با خشكی و گرمای صحرا چهطور كنار آمدی؟ ▪ خب، آن گرما چیز دیگری بود! خوشبختانه ما امكان آن را داشتیم كه كار فیلمبرداری را از صبح زود شروع كنیم. كار ما تاحوالی ساعت۲بعدازظهر طول میكشید، به همین دلیل با گرما مشكل زیادی نداشتیم. ● از بازی در سكانسهای اكشن لذت بردی؟ ▪ خب، بازی در این صحنهها را دوست دارم. آن تیراندازیها، تعقیب و گریزآدمها، نبردها و نزاعها و آن زمین خوردنها همه اینها لذت بخش بود و از بازی در این جور صحنهها لذت میبرم. نكته اصلی این بود كه ما باید از شهر خارج میشدیم و میدانستیم كه باید راز و معمای این جنایت را حل كنیم. اما هنوز این اتفاق رخ نداده است كه یكی از همكارانمان دستگیر میشود. طبیعی است كه ما باید او را نجات دهیم و از اینجاست كه همه چیز شكل تازهای به خودش میگیرد. بعد از آن است كه صحنه تعقیب و گریز شروع میشود و ما با آن سكانسهای درگیری و تیراندازی روبهرو میشویم، سكانسهایی كه به نظر من حیرتانگیز و خارقالعادهاند. ● فكر میكنی تماشاگران با تماشای «قلمرو» چه چیزی عایدشان شود؟ ▪ آن چیزی كه تماشاگران میتوانند از این فیلم انتظار داشته باشند، این است كه یك قصه نسبتا واقعی را تماشا كنند و نسبت به آن واكنشی منطقی نشان دهند. باید تمام مسائل سیاسی را فراموش كرد و به روح كاراكترهای فیلم دست یافت. هنگام تماشای فیلم باید به یك سواری ساده و صمیمانه فكر كرد و آن را با دل و احساس تماشا كرد. كاراكترهای فیلم تا پایان ماجرا دست از فعالیت برنمیدارند، تا اینكه در پایان ماجرا – و پس از آنكه به خواستهشان میرسند- دیگر از پا میافتند. باید این كاراكترها را درك كرد. ● برای فیلم پیشبینی موفقیت اسكاری میكنی؟ ▪ نمیدانم. «قلمرو» بیشتر در رده فیلمهای سرگرمكننده جای میگیرد تا كارهای غیرمتعارف و اسكاری. البته فیلم در فصل منتخب به فصل فیلمهای اسكاری اكران شده، ولی نمیتوان آن را فیلمی اسكاری قلمداد كرد. با این حال، این اعضای آكادمی اسكار هستند كه باید در اینباره اظهارنظر كنند. Foxfilmreviews.com ترجمه كیكاووس مصاحبه: همشهری آنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 524]