واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: - شخصیت های شما در فیلم شخصیت هایی خاص هستند که تنها در فیلم های برادران کوئن می توان با آنها روبه رو شد. چه چیزی در این شخصیت ها دیدید که بازی در نقش آنان را پذیرفتید؟ باردم؛ می دانم که جاش برولین برای بازی در نقش خودش در این فیلم سختی های بسیاری را متحمل شد چرا که مجبور بود یکی از شخصیت های منفعل فیلمنامه را از انفعال خارج کند و آن را در قالب شخصیتی فعال و تاثیرگذار به تصویر بکشد. شرایطی که برای یک بازیگر شرایط بی نهایت دشواری است. برولین؛ شخصیتی هم که خاویر در فیلم بازی می کند یکی از بهترین شخصیت های منفی است که تا به حال دیده ام. با اینکه همه آثار کورمک مک کارتی را خوانده ام و با شخصیت های منفی بسیاری در طول این سال ها مواجه بوده ام اما هیچ وقت با چنین شخصیت منفی خاص و منحصر به فردی مواجه نبوده ام که خاویر هم البته به خوبی از عهده آن برآمده است. - ظاهراً از همکاری با یکدیگر در این فیلم لذت برده اید و پشیمان نیستید. هنگام فیلمبرداری فضای تیره و تار فیلم و دشواری های کار در لوکیشن های غرب امریکا آزارتان نمی داد؟ برولین؛ «پیرمردان وطن ندارند» به فیلم های اولیه تارانتینو شبیه شده است. از آن فیلم هایی است که مخاطبان نمی دانند هنگام تماشای فیلم باید بخندند یا از ترس و خجالت به زیر صندلی پناه ببرند. با این حال همکاری من و خاویر با هم در این فیلم بسیار لذتبخش بود. شاید به این دلیل که هر دویمان می دانستیم فیلم های برادران کوئن بی هیچ تعریف و تعارفی فیلم های خوبی هستند و آنها هم کارشان را به درستی بلدند و می توان به توانایی های آنان اعتماد کرد و خود را به فیلم سپرد. - با این حال همه می دانیم که بازی در فیلم های برادران کوئن سختی هایی دارد که در فیلم های دیگر کارگردانان کمتر با آنها مواجهیم. شما هم با همین سختی ها مواجه بودید؟ باردم؛ تا دلت بخواهد. همان روز اول فیلمبرداری جوئل و ایتان به بهانه صحبتی کوتاه من را به کناری کشیدند و گفتند «ما نمی دانیم که هدفت از بازی در این فیلم چیست؛ نمی دانیم درباره نقشی که قرار است بازی کنی چه نظر و ایده یی داری و اصلاً برایمان مهم هم نیست؛ مهم این است که فقط و فقط همان چیزی که ما می خواهیم را در بهترین شکل ممکن اجرا کنی و یک قدم پس و پیش نکنی.» بقیه اش را خودتان حدس می زنید یا باز هم بگویم؟ برولین؛ یادم می آید زمان صحبت اولیه درباره بازی در فیلم حق هر گونه اظهار نظری را از من سلب کردند و فقط می خواستند هر چه زودتر قرارداد را امضا کنم. به من گفتند «خیلی شانس آوردی که قرار شد در این فیلم بازی کنی.» باردم؛ زمان امضای قرارداد با من هم همین برخورد را کردند و تا خواستم دهان باز کنم گفتند «نه نه نه، اجازه صحبت نداری. خصوصا ً اینکه اسپانیولی هستی و زبان ما را هم خوب بلد نیستی. قراردادت را امضا می کنی، موهایت را کوتاه می کنی، در نقشت فرو می روی و چند نفر را می کشی و آخر سر هم به اسپانیا برمی گردی. همین و بس.» برولین؛ البته با تمام این مصائب هر روز که از فیلمبرداری می گذشت روابط همگی ما با یکدیگر بهتر می شد و گاهی اوقات بدون اینکه هیچ کدام حرفی بزنیم با حرکات دست و صورت منظور هم را می فهمیدیم. البته کوئن ها شیوه خاص خودشان را در فیلمسازی دارند که اگر با آن آشنا نباشید در روز های اول به شدت غافلگیر می شوید و جا می خورید. مثلاً در یکی از صحنه های فیلمبرداری وودی هارلسون قرار بود دیالوگ هایی را پشت سر هم بگوید اما حافظه اش یاری نکرد و در اواسط کار به لکنت افتاد. تا اینکه با هر مصیبتی بود توانست به نحوی دیالوگ هایی را از خودش به متن اضافه کند و صحنه را به اتمام برساند. همه ما انتظار داشتیم کوئن ها عصبانی شوند و دستور تجدید نما را صادر کنند اما با کمال تعجب دیدیم که هر دوی آنها از شادی در پوست خود نمی گنجیدند و به هم می گفتند؛ «وای خدای من، عجب چیز معرکه یی شد،» مصاحبه: روزنامه اعتماد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 652]