واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گفتگو با نادر سلیمانی ، بردبار خان!
با شروع مجموعه تلویزیونی « باغ مظفر » شاید اولین كسی كه خیلی زود مورد توجه مخاطب تلویزیونی قرار گرفت، شخصیت بردبار با آن تكیه كلام معروفش(كه خودش امیدوار است با وجه منفی دیده نشود) بود. حضور نادر سلیمانی شاید یكی از بهترین انتخابهای مدیری برای این شخصیت با آن ویژگیهای منحصر به فردش بود. حضور او در باغمظفر « ییهویی! » و به علت تركیدگی لولههای آب در تقابل با خان مظفر به وجود آورنده موقعیتهای طنز قابل توجهی بود كه البته ادامه پیدا نكرد. گفتگوی صمیمانه بانی فیلم را با وی از نظر می گذرانید :آقای سلیمانی گویا قبل از باغ مظفر با داریوش مهرجویی هم همكاری كردید؟- بله قبل از این كار سر فیلم ایشان <سنتوری> بودم. قبل از آن هم سر نمایش <یك زن و یك مرد> بودم. همزمان با كار آقای مدیری هم در یك كار سینمایی به نام<نصف مال من، نصف مال تو> به كارگردانی آقای نیكخواه بازی میكنم.هنوز مشخص نشده چه زمانی، اما قرار است در مجموعه<كلاه پهلوی> كار آقای ضیاءالدین دری هم حضور داشته باشم.خدا را شكر سرتان حسابی شلوغ است، شاید علت اینكه خانواده بردبار در باغ مظفر حضور كمرنگ بعد از چند قسمت پیدا كردند، همین باشد؟- بله، شاید مقداری درگیریهای كاری خود من بود، اما گذشته از آن نوشته كه نمیتواند تنها روی یك نفر بچرخد، بلكه باید بافت نوشته روی كل كاراكترهای گروه باشد فكر میكنم این اتفاق تا اندازهای رخ داده است. ابتدای كار هفت تا هشت قسمت ما به طور كامل بودیم. آن زمان هنوز باغ مظفر مشخص نبود. با آمدن باغ مظفر نوشتهها و داستان به سمت این باغ و افراد آن خانه رفت كه شما بردبار را در آنجا كمتر دیدید. این مسئله را نمیتوان به عنوان حضور كمرنگ یا پررنگ مطرح كرد، چون این مسئله به خاطر چگونگی سیر داستان و سناریو است.شخصیت بردبار شاید از ابتدا در تقابل با كاراكترهای باغ مظفر شكل گرفته است، نادر سلیمانی چگونه آن را تراشیده است؟- به عقیده من وقتی كه به یك بازیگر نقشی پیشنهاد میشود، حالا چه آن را دوست داشته باشد، چه نه، به خاطر مسائل مالی آن را قبول كرده باشد، باید بسازدش. باید روی كاراكتر فكر كند، به صورت شبانه روز، ساعتها و اگر زمان باشد سالها روی آن شخصیت بررسی كند. وقتی سناریو را خواندم، حس كردم كه شخصیت قشنگی میتواند از آب دربیاید. به آقای قاسمخانی و خود مهران هم گفتم كه نقش خوبی هست و اینبار با دیدباز بازی در این نقش را پذیرفتم و كمكهای شایانی از طرف خود آقای مدیری و برو بچههای نویسنده شد تا این كاراكتر شكل بگیرد.مثلاً انتخاب لهجه بردبار...- این لهجه با هماهنگی پیمان قاسمخانی و مهران مدیری بود. پیمان میگفت من یك جور این را نوشتم، نمیدانم كه میشود یا نه، حس میكنم این آدم... گفتم یك چیزهایی در ذهن من هست، بگذارید ببینم جواب میدهد. به مهران هم كه میگفتیم در جواب میگفت درست میشود. این یكی از خصوصیات مهران مدیری است كه بازیگرانش را قبضه نمیكند. او وقتی كه میفهمد بازیگرش نقش را درآورده است، او را رها میكند و شخصیت و كاراكتر به دست آمده را نمیشكند تا از نو بسازد. این مسئله به اعتقاد من از خصوصیات مثبت كارگردانی مدیری است. درمورد لهجه بردبار هم باید تأكید كنم كه این لهجه مختص به هیچ ایل و تباری نیست، من درآوردی است. این مسئله را میگویم كه به هیچ كس برنخورد. اوایل كه نقش پیدا شد این گویش كمی برایش تند و تیز و برای چنین شخصیتی مثل جیغ بود مخصوصاً خود من با دیدن دومین قسمت اذیت شدم، اما كمكم به مرور زمان پختهتر شد و چیزی كه الان میبینید از آب درآمد. حالا نمیدانم قابل پذیرش هست یا نیست. این را مردم باید تشخیص بدهند.از فضای خانواده بردبار و كنتراست تكتك افراد آن با ساكنان باغ مظفر صحبت كنید. این تفاوت در خصوصیات افراد هر دو خانواده وجود داشت، چگونه در روابط هم ایجاد شد؟-در این سریال دو قشر خانواده زندگی میكنند، یكی قشر بیبند و بار كه مقید به هیچ چیزی نیستند و یك قشر هم بااصالت و مقید شدند به اخلاق و اصول. ما در خانواده بردبار میبینیم كه میگویند هرچه آید خوش آید، اما باغمظفریها آداب و رسوم خاص خودشان را دارند و به آن مقید هستند. اگر دقت كرده باشید البته این نظرمن است. ما این افراد را فقط در باغ خودشان میبینیم و عملاً جای دیگری تا به حال ندیدهایم. در حالی كه بردبار را با مردم مختلف و اربابرجوع میبینیم، خانواده بردبار خصوصیات خاص خودشان را دارند. آنان خانواده خوشگذران و شوخطبعی هستند و ما شادابی را در رفتار افراد این خانواده میبینیم اما در این طیف رفتارها به گونهای دیگر است. این تفاوتها در ارتباط این دو قطب كه به نظر من لازمه هر نوشته و سناریوی خوب است، به خوبی دیده میشود. به اعتقاد من اینها قطبهای مخالف هستند كه در جایی باید كنار هم قرار بگیرند. حالا یا یكدیگر را جذب میكنند یا به عكس، همدیگر را دفع میكنند. اصولاً همدیگر را دفع میكنند و همین دفع، میشود پایه و اساس كمدی.و این تأكید از سوی نویسندگان مختلف این مجموعه لحاظ شده است؟-بله، نویسندگان مختلف از خود پیمان قاسمخانی به عنوان سرپرست گرفته تا محراب، آقای ژوله، آقای برزگر، آقای گودرزی و ...همگی پایه تولید كمدی را در این مجموعه، بر همین اساس یعنی دو قطب مخالف گذاشتهاند. به هر حال شما در داستان هم میبینید، از وقتی این دو خانواده از طریق یك وصلت به یكدیگر متصل شدند، یكسری فضاهای طنز ایجاد شد، چون ارتباطها بیشتر شد. برای خانواده بردبار مهم نیست كه روز چگونه شب میشود، وضع مالی مهم نیست، حسادت در میان این خانواده نیست، اما از آن طرف در خانواده مظفر میبینیم حسادت در میان افراد مختلف از دخترشان (فروغ) گرفته تا بالاتر كه خود خان والا مظفر است، این مسائل باعث بروز درگیریهایی میشود كه مایه طنز كار است.ما در چند قسمت ابتدایی كار بردبار را یكنواخت، اما قابل پذیرش دیدیم. چه كردید با گذشت زمان (با توجه به روتین بودن كار) بردبار برای تماشاگر یكنواخت و قابل حدس نشود؟-من به این مسئله فكر نكردم. این را بدانید كه افراد ثابت هستند. یك انسان از كودكی تا بزرگسالی خصوصیاتی را جذب میكند و با آن شخصیتش شكل میگیرد. چرا شما میپرسید یا بقیه توقع دارند كه حتماً با یك تغییر ویژگی داشته باشد! این موقعیت است كه تغییر میكند.منظور من هم قرار گرفتن در فضای جدید و همچنین دیدن واكنشهای جدید از بردبار است؟- ما هنوز ابتدای كار هستیم. باید ببینیم مواجه شدن بردبار با افراد این باغ چگونه جواب میدهد. خودم نمیدانم!در مورد تكیه كلامهایی كه برای بردبار انتخاب كردید؟- تعدادی تكیه كلام جدید هم برای بردبار در نظر گرفتم كه البته نمیدانم جواب بدهد یا خیر، اما تكیه كلام قبلی(تو غلط میكنی) بیشتر یك حالت شوخی و مصطلح دارد. امیدوارم هیچوقت شكل منفی به خودش نگیرد. این تكیه كلام بیشتر جزو گویش این شخصیت است.خیلیها معتقد هستند لهجه بردبار به نوعی از گویش استان فارس یا كرمان نزدیك است؟- خیر، من به هیچوجه لهجه این آدم را به هیچ گویشی نزدیك نكردم. اگر هم اینطور شده یك ادغام من در بیاری است. چون هم به زبان و لهجه شیرازی خوب میتوانم صحبت كنم و هم لهجه كرمانی را بلدم، اما هیچوقت نخواستم لهجه جایی را بگیرم.خوشگذرانی و كمی باری به هر جهت بودن بردبار(البته وجه مثبت آن را در نظر بگیرید) چقدر به نادر سلیمانی نزدیك است؟- با شخص من اصلاً نزدیك نیست، چون كوچكترین مسئله روی من تأثیر میگذارد. حالا این مسئله نقطه ضعف است. نمیدانم، اما به هیچوجه این نوع از رفتار به خود من نمیتواند، شبیه باشد.معتقدید الان 180 درجه مخالف شخصیت خودتان را بازی میكنید؟- بله، چون به هیچوجه نمیتوانم از یك جمله مثلاً <تو بیخود میكنی> بگذرم و بگویم مهم نیست! من دنبال این مسئله میروم كه او چرا این جمله را به من گفته است! یا باید منطقی پشت حرفش وجود داشته باشد... یا اینكه اگر اشتباه كرده باید عذرخواهی كند و من با كسی تعارف هم ندارم. بردبار از شخصیت من دور است، اما من الان به حدی آن را باور كردهام كه به هم نزدیك شدهایم. در زمان كار به حدی با بردبار هستم كه واقعاً بیخیال هستم، اما به محض اینكه یك دقیقه كار تمام میشود، دوباره خودم میشوم. بعضی مواقع كه یك صحنه خوب درنمیآید، از مهران میخواهم یك بار دیگر آن صحنه را بگیریم، اگر آدم بیخیال باشم كه... .در مورد پوشش ظاهری این شخصیت صحبت كنید كه با افراد مختلف این مجموعه، حتی بعضی مواقع با افراد خانواده خودش هم فرق دارد؟ معمولاً لباس اسپرت میپوشد و...- در مورد پوشش این آدم با طراح صحنه، خانم سلطانی، عربشاهی و خود آقای مدیری كه مشورت كردیم، به این نتیجه رسیدیم این آدم بیشتر اسپرت میپوشد. اگر دقت كرده باشید، اولین نمادی كه این شخصیت خودش را با آن معرفی میكند، این است كه او میگوید من از كوه میآیم(اولین قسمت). او خوشگذران و اهل ورزش است، خوب میخورد و همیشه دوست دارد تیزپا باشد. یعنی الان بگویی بلندشو برویم كوه یا فلان جا، آماده و قبراق شاید یكی از تفاوتهای او با خان مظفر در همین مسئله باشد. به همین دلیل وقتی كه پیش هم هستند، برای همدیگر غیرقابل تحمل میشوند. برای مثال بردبار را میبینیم كه با دارت به عكس پدربزرگ مظفر میزند و بعدش میخندد و میگوید: <حالا شد خان میان ابرویی>! اگر دقت كرده باشید افرادی از این دست در اجتماع زیاد داریم. آدمهایی هستند كه به هیچوجه موقعیت دیگران برایشان اهمیت ندارد. بردبار ذره كوچكی است كه از شخصیت این گونه از آدمها كه آگراندیسمان شده است.پس از گذشت سالها مجدداً با مهران مدیری همكاری میكنید، چقدر طی گذشت این زمان او را در كارش و شناختش از این ژانر، متفاوتتر میبینید؟ به عنوان كسی كه در شروع، كار او را دیده و حالا هم در آخرین كارش در كنار او است.- مهران كاملاً با این سبك آشنایی دارد و خوب میداند چه باید بكند و به علاوه خیلی امتیازات مثبتی كه دارد یك خصوصیت مهم او انتخاب درست بازیگر و عواملش است. ما سالها به قول شما از هم فاصله داشتیم، نه بحثی خدای نكرده بین ما بوده و نه مشكلی داشتیم. از ساعت خوش تا امسال شاید سه یا چهار كار با مهران داشتم، اما به عنوان میهمان حضور داشتم. هر موقع گفته بیا، رفتم چون دوستش دارم و خالصانه به عنوان كسی كه در این سبك و سیاق كار میكند، قبولش دارم و گذشته از آن با یكدیگر رفیق هستیم. من زمانی رفیقم را قبول دارم كه در عالم دوستی با هم همكاری هم داشته باشیم. مهران با آشنایی كامل بازیگرش را انتخاب میكند. او میداند نادر سلیمانی در چه فضایی میتواند كار كند. هیچوقت نادر سلیمانی نمیتواند جای محمدرضا هدایتی با آن ویژگیها كار كند. محمدرضا خیلی خوب كار میكند. بچهها همه خوب هستند. رادش، سیامك، خانم جوزانی، خانم دهقان، خانم عبدالرزاقی و... این هماهنگی میان بچهها و آرامش موجود در كار و.... از درایت كارگردان است. یكی دیگر از خصوصیات مثبت مهران، بیسروصدا بودن محیط كار است. ما دغدغهای هنگام كار نداریم. حتی اگر به روز پخش هم برسیم. مهران قابلیت بازیگرش را میداند. به عنوان یك بازیگر وارد هر گروهی كه میشوم، نه این گروه، در هر پروژه دیگری كه حضور داشته باشم، فردی را كه به عنوان كارگردان قبول میكنم، تا آخر كار در كنارش هستم و او را میپذیرم. شما روابط خوب بین بازیگران این كار را از رابطه خوب با كارگردان بدانید كه در جلوی دوربین نتیجهاش مشخص و باعث میشود حتی در بازی هم با یكدیگر تعامل خوبی داشته باشند. هیچ كس خودش را اول نمیداند. مهران هم با حساسیت خاص خودش پشت دوربین است و عملكرد همه را از زیر نظر دارد. گاهی اوقات ما بعضی از صحنهها را پنج-شش بار تكرار كردیم. شما روابط بین بچهها را از پشت صحنههای كار میبینید كه خیلی خوب است. هیچوقت هم آقای مدیری به این مسئله ایراد نمیگیرد، چون میداند در این كار اگر یك بازیگر را ببندی برای همیشه آن كار مرده است. عقیده خود من همه همین است.یكی از خصوصیات مثبت یك بازیگر طنز احاطه داشتن بر بداههگویی در زمان لازم است. چقدر در این مجموعه شخصیتهای مختلف و خود شما اجازه این كار را دارید؟- بداهه هم برمیگردد به نظر خود آقای مدیری، بعضی مواقع با بداهه موافق است، بعضی مواقع میگوید این را نگویید چون از فضا خارج میشوید. ما هم نه اینكه آن را حذف كنیم، شكل و شیوه بیانش را تغییر میدهیم و با شكل دیگری آن را تكرار میكنیم.ناگفتهای از باغ مظفر اگر مانده، بگویید.- امیدوارم كه موردپسند مردم باشد و امیدوارم بتوانم از خجالت مردم و مخاطب طنز تلویزیون بعد از این 10 سال كه نبودم ، دربیایم. بیش از این توقعی ندارم و از خدا میخواهم تمام كسانی كه دوست دارند بازی كنند پایشان به این كار باز شود.منبع : بانی فیلم -- مجتبی احمدی
لینک:گفت و گو با نویسندگان باغ مظفر«باغ مظفر» فقط برای خندیدن استگزارشی از سریال «باغ مظفر»«باغ مظفر» از نگاه مخاطبان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 582]