واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: روح سرگردان یک عاشق سینمای ما - امیرحسین جلالی: حمید فرخ نژاد را اولین باردرهیئت یک جوان جنوبی متعصب و در فیلم "عروس آتش" خسرو سینایی دیدیم و با وجود این که نقشش منفی بود از نوع حرکات و لهجه اش خوشمان آمد. "ارتفاع پست"، نخستین همکاری اش با ابراهیم حاتمی کیا بود. فیلمی که از روی یک ماجرای واقعی ساخته شده بود و فرخ نژاد این بار دیگر کاملا ثابت کرد که چه بازیگر خوب و توانایی است."به رنگ ارغوان" حاتمی کیا را نتوانستیم ببینیم و هنوز هم داریم حسرتش را می خوریم، چون داستان فیلم آنقدر بدیع و خاص هست که بی صبرانه منتظر نتیجه کار باشیم، هرچند که دیگر بعید است این اتفاق لااقل در سینماها بیفتد.پارسال و در "چهارشنبه سوری" اصغر فرهادی از دیدن بازی خوب فرخ نژاد لذت یردیم و امسال هم منتظر بودیم تا در "پوست موز" علی عطشانی ببینیمش که البته نشد. هفته گذشته آخرین قسمت سریال "حلقه سبز" حاتمی کیا پخش شد و همین قضیه بهانه ای است تا کمی درمورد فرخ نژاد بنویسیم، البته با تمرکز بر سریال و نقش عجیب و غریب حسن گلاب."حلقه سبز" دومین تجربه تلویزیونی حاتمی کیا بعد از "خاک سرخ" است که از همان ابتدا حساسیت ها و کنجکاوی های زیادی را پیرامون خود ایجاد کرده بود. داستان از این قرار است که یک جوان معلول دچار مرگ مغزی می شود و مسئولان بیمارستان تصمیم می گیرند قلبش را به یک بیمار اهدا کنند. در این میان یکی از پزشکان زن بیمارستان قادر است روح حسن را ببیند و با او ارتباط برقرار کند و از این طریق متوجه می شود که روح حسن راضی نیست قلبش اهدا شود. این ماجرا همین طوری ادامه پیدا می کند تا اینکه نهایتا روح حسن عاشق خانم دکتر می شود و آخرسر هم که دیدیم معشوق نیز به سرنوشت عاشق دچار می شود و هردو با هم به دیار باقی سفر می کنند.خود این داستان چندخطی به تنهایی هم جذاب است و هم کشش دراماتیک لازم برای ساخت یک سریال را دارد، این در جواب اساتیدی که در مخالفت با "حلقه سبز" می فرمایند داستانش کشش یک فیلم سینمایی را هم ندارد. اما آیا حاتمی کیا توانسته از تمام ظرفیتهای چنین داستانی به خوبی استفاده کند و سریال پرکشش و درگیرکننده ای بسازد؟ ظاهرا که خیر.چه اشکالی دارد؟ حالا که به بهانه سریال داریم از فرخ نژاد می نویسیم بگذارید کمی هم به بهانه فرخ نژاد از "حلقه سبز" بنویسیم! سریال حاتمی کیا فضای صمیمی و دوست داشتنی ای دارد، آدم می تواند کاملا درگیرش شود و حواسش را جمع کند و منتظر بماند تا ببیند چه اتفاقات جدیدی قرار است بیفتد. این طوری بود که ما به انتظار نشستیم ولی متاسفانه هیچ اتفاق جدیدی نیفتاد. حتی وقتی به دلایلی نشد که چند قسمت از سریال را ببینیم و دوباره مشغول دیدن قسمتهای جدید شدیم اصلا حس نکردیم که چیزی از داستان را از دست داده ایم و به این ترتیب فهمیدیم که "حلقه سبز" کار خیلی موفقی در کارنامه حاتمی کیا به حساب نمی آید.این چند خط که مثلا نقد "حلقه سبز" است درست شبیه خود سریال است، اگر این طوری است که 16،15 قسمت یک سریال باید همین اندازه اطلاعات و محتوا و سرگرمی تحویل مخاطبش بدهد که "حلقه سبز" داده پس نقدش هم این طوری می شود که می بینید.اما در همین سریال صمیمی ولی بی ملاط حاتمی کیا نیز حمید فرخ نژاد خوبی را شاهدیم. خیلی سخت است که یک سری دیالوگ و موقعیت را بارها و بارها تکرار کنی و انگیزه و اشتیاقت را ازدست ندهی. این نشان می دهد که فرخ نژاد به کارش ایمان دارد و همه می دانیم که این مساله چقدر در پیشرفت آدم موثر است.فرخ نژاد یک بازیگر واقعی است که المان های ثابت فردیش را در هر نقشی وارد می کند و گرچه بعضی ها این را یک ضعف در کارنامه بازیگرانی چون او و مثلا خسرو شکیبایی تلقی می کنند ولی به نظر من چنین امری نه نشانه ضعف که اتفاقا دلیل قدرت تالیف بالای بازیگر است.حمید فرخ نژاد را دوست داریم و ازته دل آرزو می کنیم که سالهای سال در سینمای ایران بماند و بدرخشد. منبع خبر : سینمای ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3917]