واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: مرگ تدريجي يك رويا سينماي ما - روز نامه جام جم ار گان رسمی صدا وسیما که طبیعتا باید نقش حمایتی از آثار تلویزیونی داشته باشد از سریال فریدون جیرانی انتقاد کرد که این موضوع با توجه به توضیحات فوق بسیار عجیب و غریب به نظر می رسد! متن اين يادداشت از اين قرار است: نام فريدون جيراني در سينماي ايران به معناي فيلمها و فيلمنامههايي است كه مهمترين مشخصه آنها عنصر «جذابيت» است. دنياي اين فيلمساز با در نظر گرفتن نوشتهها و ساختههايش كاملا مشخص و معين است. او بارها در مصاحبههاي خود گفته كه به طبقه متوسط ايران علاقه دارد و براي آنها فيلم ميسازد. تجربههاي او در زمينه فيلمنامهنويسي به نامهايي همچون سناتور، گلهاي داوودي، دبيرستان و... ميرسد و در عرصه فيلمسازي نيز منهاي فيلم ناموفق صعود، ديگر ساختههاي او همچون آب و آتش، شام آخر، صورتي، سالاد فصل، ستارهها و پاركوي هميشه بحثبرانگيز بوده است. اين پشتوانه براي مخاطبي كه ميخواهد هر هفته بيننده سريالي از اين كارگردان باشد توقع زيادي ايجاد ميكند، اما آيا مخاطبي كه پيش از اين فيلمي مانند «شام آخر» را از اين كارگردان ديده و جمله «من عاشق شدم، عشق زميني، عشق آدم به آدم» را شنيده ميتواند باور كند كه سريال عجيب و غريبي مانند «مرگ تدريجي يك رويا» ساخته و پرداخته چنين كارگرداني است؟ آيا بايد باور كرد تمام خلاقيت و هنر كارگرداني كه در فيلمهاي خود همواره صحنههاي عاطفي و جذابي را خلق كرده، در نمايش باردار شدن يك زن به عق زدنهاي پياپي او محدود شود؟ فريدون جيراني در سريال خود دنيايي را خلق كرده كه فضاي كلي آن با جامعه ما فاصلهاي طولاني دارد. براي افرادي كه با شرايط ادبي جامعه ايران آشنا باشند، شخصيتي مانند مارال كه با چاپ يك كتاب به شهرت و محبوبيتي عظيم ميرسد و اين مساله زندگي او را تحت تاثير قرار ميدهد، غيرواقعي و خندهدار است. هيچ نويسندهاي در كشور ما مانند استفن كينگ كتابش با چاپهاي متعدد و تيراژهاي ميليوني منتشر نميشود كه بتواند در هنگام امضاي قرارداد، پيشقسط خود را كه شامل يك دسته چك پول است دريافت كند و يا در وزارت ارشاد، بعد از دادن مجوز كتابش با او درباره اصلاحيههاي اثرش گفتگويي «دوستانه» شود. براي تماشاگران نيز اين مساله كه زني نويسنده آنقدر مشغله داشته باشد كه به وسوسه اطرافيانش براي سقط جنين فكر كند هم كمي عجيب و اغراقآميز است. در اين سريال نه آدمها به دنياي قبلي جيراني تعلق دارند و نه مناسبات ميان آنها شبيه كارهاي ديگر اين كارگردان است. حالا در چنين شرايطي كه اغلب عناصر داستان سست و غيرواقعي است، چگونه ميتوان توقع داشت تا داستان تاثير درستي بر مخاطب بگذارد؟ ميگويند حرفه سينما و تلويزيون جزو مشاغل سخت محسوب ميشود. هيچ كارگرداني در سر صحنه وزنه 100 كيلويي جابهجا نميكند و مانند يك كارگر معدن عمق زمين را نميكاود، اما روايت داستاني كه براي مخاطب قابل حدس زدن نباشد نيز دست كمي از كشف يك رگه طلا در دل يك معدن ندارد، اما داستان اين سريال آنچنان سست است كه بر اساس آنچه تاكنون ديده شده و نيز تيزرهاي پخش شده ميتوان به سادگي حدس زد احتمالا مارال به دنبال آريان به لندن خواهد رفت و در تركيه گرفتار قاچاقچيها خواهد شد و حامد نيز به دنبال او راهي تركيه خواهد شد. چنين مناسبات و روابطي با در نظر گرفتن صحنههايي كه با تاكيد زياد قشر نويسنده مورد اشاره داستان را اهل «الكل» و « سگ» نشان داده ميتوان پيشبيني كرد اين سريال نيز به نوعي مكمل فيلم «ستاره ميشود» است كه در آن جيراني با نمايش روابط پشت صحنه سينماي ايران، تصوير تعجببرانگيزي از مناسبات اين حرفه نشان داد كه با اعتراضهايي نيز مواجه شد. البته هنوز مشخص نيست اين سريال نيز يك افشاگري درباره قشر نويسنده است يا با همين صحنهها كار خاتمه مييابد و در ادامه داستان شكلي اميدواركننده به خود ميگيرد؟ به عنوان يكي از علاقهمندان آثار جيراني دوست دارم اتفاق دوم بيفتد. تجربه نشان داده مخاطب تلويزيون بيش از آنكه مجذوب ايدههايي همچون «اسلوب اسكرين» يا «همان چند تصوير در قاب» شود و از تماشاي چنين جلوههايي لذت ببرد، تمايل دارد يك داستان جذاب را مشاهده كند. جيراني به سادگي ميتواند براي ادامه سريال خود، در صحنههاي مبهم و گنگي كه واقعا معلوم نيست به چه دليل از سريال او سر درآورده؛ از اين تكنيك تصويري استفاده كند تا سريالي روانتر را به مخاطب خود عرضه كند. مرگ تدريجي يك رويا سهشنبهها ساعت 15/21 از شبكه دو سيما پخش و چهارشنبهها ساعت 14 تكرار ميشود. منبع خبر : قاعده بازي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]