تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر شما باد رجوع به كتاب خدا (قرآن) ... كسى كه به آن عمل كند از همه پيشى مى گيرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833411146




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

:«به خاطر سنتوري از شرکت فيلم در بازار کن منصرف شديم»


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: زنده‌كردن خاطره مرحوم فردين، اكران جهاني فيلم و تجربه «سين سيتي» در گفت‌وگو با كارگردان و بازيگر «سربلند»: سعيد تهراني:«به خاطر "سنتوري" از شرکت فيلم در بازار کن منصرف شديم» در يک بعدازظهر گرم تابستانى به دفتر سعيد تهرانى بازيگر،کارگردان و تهيه‌کننده فيلم «سربلند» رفتيم تا با او در مورد فيلمش صحبت کنيم. صحبت‌هايى که در جاى جاى آن سايه فردين احساس مى‌‌شد و تهرانى گفت از اينکه توانسته آرزوى فردين را پس از 10 سال محقق سازد بسيار خوشحال است. مشروح گفت‌وگوى ما با سعيد تهرانى بازيگر،کارگردان، تهيه‌کننده سينما و البته قهرمان سبک شائولين ووشو يه شرح زير است: در اين مدتى‌‌که‌از‌اکران‌«سربلند»‌مى‌‌گذرد واکنش‌هاى متفاوتى در مورد فيلم وجود داشته است، عده‌اى اعتقاد دارند که «سربلند» فيلمفارسى است، عده‌اى مى‌‌گويند تکنيک مونوکرومى ‌‌‌که شما استفاده کرده‌ايد جريان جديدى در سينماى ايران است و به طور کلى نظرات متفاوتى وجود دارد، خودتان نسبت به اين واکنش‌ها چه فکر مى‌‌کنيد؟ - با اداى احترام نسبت به تمامى‌‌‌‌اين واکنش‌ها بسيار خوشحالم که فيلم «سربلند» چنين جايگاهى را داشته است که منتقدان سينمايى نظرات مختلفى را در خصوص آن صادر کنند اما در حقيقت من قصد داشتم فيلمى‌‌‌‌متفاوت کارکنم که ذائقه مردم را يک مقدار از فيلم‌هايى که الان روى اکران است تغيير دهم و با گونه ديگرى از فيلم هم آشنا کنم و براى همين موضوع خواستم تکنيکى فنى براى فيلم خودم نشان دهم که آن هم استفاده از مونوکروم است، در دنيا کسانى که کار مونوکروم را انجام مى‌‌دهند بايد تمام ابزارهاى آن را داشته باشند . بايد در استوديوى مجازى با استفاده از رنگ‌هاى صحنه و رنگ‌هاى بخصوصى فيلمتان را بسازيد اما ما توانستيم اين کار را انجام دهيم يعنى دقيقا تمامى‌‌معيارها و امکانات سينماى ايران را شکستيم تا توانستيم چنين فيلمى‌‌را بسازيم. در مورد همين چگونگى ساخت سربلند با استفاده از شيوه منوکروم بيش‌تر توضيح دهيد. ما آمديم «سربلند» را رنگى به صورت ديجيتال کار کرديم . مجبور بوديم اينکار را انجام دهيم به دليل اينکه در ايران به امکانات چنين کارى را نداشتيم. بنابراين فيلم را ابتدا به صورت رنگى فيلمبردارى کرديم و به جز آن شى‌هايى که مى‌‌خواستيم رنگى باقى بمانند مابقى را سياه و سفيد کرديم. اين کار را که با استفاده از فتوشاپ نمى‌‌شود انجام داد به زيرا رنگ در خواهد رفت. فيلم را ديده‌اند حتما به اين موضوع پى برده‌اند که استفاده از رنگ در پلان‌هاى فيلم کاملا حساب شده بوده است و من دقيقا مى‌‌دانسته‌ام که قرار است چه کارى را انجام دهم و با استفاده از سيستم ماسک يکى از دوستان خوبم به نام رضا فخارى چنين کارى را انجام داد. که 8 ماه تمام روى کار گرافيکى اين فيلم کار کردم و حدود دوازده روز کار رندر کردن اين فيلم زمان برد و تنها کافى بود در طى اين مدت برق برود چون بايد تمام کار را از ابتدا انجام مى‌‌داديم. البته به تمام اين مشکلات بايد مشکل انتخاب بازيگر را هم اضافه کنيم چرا که بازيگرى را با چنين خصوصياتى نداشتيم. يعنى شما مجبور شديد در فيلم خودتان بازى کنيد؟ نه اصلا اتفاقا فيلمنامه بر اساس نقشى که من بازى مى‌‌کنم نوشته شده بود اما براى ما بقى نقش‌ها و به طور خاص نقش سروش صحت هيچ بازيگرى را نداريم که بتوانيم در چنين نقشى استفاده کنيم و اصطلاحا با نقش همخوانى داشته باشد ضمن اينکه مردم سروش را قبلا يک بار در چنين نقشى ديده اند بنابراين براى مردم باور پذير بود. حتى براى نقشى که خانم بديعى ايفا مى‌‌کند از کدام بازيگر مى‌‌توانستم استفاده کنم که با همان نگاه اول کل ماجرا را لو ندهد در حالى که تماشاچى از نگاه بديعى نمى‌‌تواند هيچ چيزى را بفهمد و در لحظه آخر که شليک مى‌‌کند تمام سينما متعجب مى‌‌شوند و حتى ابوالفضل پورعرب در جايى استفاده شده است که هرگز چنين نقشى را از او نديده بوديم. حالا بعد از اينکه توانستم بازيگر مناسب را پيدا کنم بايد از زمينه‌هاى ذهنى مردم استفاده مى‌‌کردم و آنها را به گذشته‌ها مى‌‌بردم و خاطره‌ها را برايشان زنده مى‌‌کردم پس اين کار را انجام دادم و مردم را به کوچه پس کوچه‌هاى خاطره انگيز بردم و چون فيلم سياه و سفيد بود قصه را به گذشته بردم. شما حتى در فيلم شهرگناه (سين سيتي) رابرت رودريگز هم که با استفاده از منوکروم ساخته شده مى‌‌بينيد که رودريگز قصه‌هاى فيلمش را به دوران 60 و 50 برده است که براى مردم خاطره انگيز است. در واقع رابرت رودريگز سينمايى را در سين سيتى نشان داد که همه مردم آمريکا و حتى جهان نسبت به آن تعلق خاطر داشتند. بله و ماهم در تاريخ سينماى خودمان به دهه‌هاى مختلف نظير دهه 40 تعلق خاطر داريم، من هم آمدم از اين خاطره استفاده کردم و احساسم اين بود که از تلفيق اينها يعنى تکنيک‏، قصه و خاطره استفاده کنم تا تبديل به فيلمى‌‌شود که وقتى مردم ازسالن سينما بيرون مى‌‌روند به چند چيز فکر کنند:1- فيلمى‌‌ ديديم با ساختارى که شبيه هيچ فيلم ديگرى نباشد، 2- اينکه مخاطب احساس کند به گذشته‌هاى خاطره‌انگيز برده شده است که براى اين کار از صداى آقاى چنگيز جليلوند که مردم خاطرات بسيار زيادى را از صداى ايشان دارند و نهايتا يک قطعه‌اى از تاريخ را در نظر گرفتم و هيچ انتظارى هم در اين رابطه نداشتم که فکر کنم فيلم من مى‌‌تواند با فيلم‌هايى که اکران شده اند رقابت کند. در اين شرايط آيا مردم ما حق ندارند که بيايند به سينما و فيلمى ‌‌خاطره‌انگيز را تماشا کنند؟ حالا منتقدان اسمش را فيلم فارسى يا هرچه مى‌‌خواهند بگذارند. اما اگربا مولفه‌هاى فيلم فارسى مى‌‌توانند به صورت دقيق در مورد فيلم من اسم اينکار را انجام دهند که بعيد مى‌‌دانم مولفه واقعى فيلم فارسى را در «سربلند» به دلايل مختلف بتوان پيدا کرد. من احساس کردم شما از اينکه منتقدان؛ در «سربلند» را فيلمفارسى معرفى کرده اند، ناراحت شده ايد. اتفاقا اينطور نيست. شايد همه فيلم فارسى را به خاطر آبگوشت خوردنش نگران کننده ببينند اما من با دانستن همين موضوع صحنه، آبگوشت خوردن را در فيلمم گنجاندم چون يک زمانى آبگوشت غذاى متداول مردم بود و به خاطر همين هم در فيلم‌هاى قديمى ‌‌استفاده مى‌‌شد چون جزئى از زندگى مردم بود. حالا اگر وجود آبگوشت نشانه فيلم فارسى است من قبول دارم و گرنه الان آن موقع در فيلم‌ها پيتزا مى‌‌خوردند يا امروز هر فيلمى ‌‌که در آن پيتزا مى‌‌خورند را بايد فيلم فارسى دانست. هميشه وقتى از جنگ حرف مى‌‌زنيم در فيلم‌ها کمپوت و کنسرو هم نشان مى‌‌دهند حالا اگر در فيلمى کمپوت و کنسرو خورده شد آن فيلم جنگى است؟ من واقعا خواستم ذائقه مخاطبان تغيير کند و با طعم جديدى از فيلم در دهه 80 آشنا شود. يعنى شما «سربلند» را بر اساس يک احساس نياز در جامعه ساختيد؟ دقيقا همين‌طور است و احساس کردم جامعه ما در حال حاضر به اين نوع فيلم نياز دارد و براى اين فکرم دليل دارم، هنوز هم مردم از ديدن فيلم‌هاى قديمى‌‌ لذت مى‌‌برند و حتى جوانان و نوجوان ديالوگ‌هاى قيصر، داش آکل، گوزن ها، کوچه مردها و... را از حفظ هستند و وقتى من را مى‌‌بينند مى‌‌گويند که فردين اينجاست آنها فردين را از کجا مى‌‌شناسند و از کجا مى‌‌دانند من شبيه به مرحوم فردين هستم؟ به خاطر همين موضوع خواستم تا يکبار ديگر مردم را به گذشته‌ها ببرم و خاطرات فردين را برايشان زنده کنم. که خوشبختانه در ارشاد وقتى خواستند به فيلم مجوز ساخت بدهند به هيچ عنوان اشکال تراشى نکردند و نگاه عميق ترى داشتند. شايد ارشاد به اين دليل به «سربلند» مجوز ساخت و در نهايت اکران داد که در سال‌هاى اخير عملا شاهد ساخت فيلمفارسى‌هاى مدرن با رنگ و لعاب دهه 80 هستيم حالا 40 سال گذشته و ما با امکانات دهه 80 داستان‌هاى دهه 40 را به خورد مخاطبان مى‌‌دهيم، پس عملا ارشاد دليلى براى مخالفت با فيلم شما نداشت. بله، اينکه شما مى‌‌گوييد درست است اما ارشاد بازهم مى‌‌توانست به واسطه برخى مسائل مانع ساخت فيلم شود که فکر مى‌‌کنم بيش از اين نمى‌‌شود در مورد آن توضيح داد. اينکه گفتيد امکانات فيلم را روى نگاتيو 35mm نداشتيد آيا واقعا اين امکانات را نداشتيد يا دراختيار شما نگذاشتند؟ نه واقعا در ايران امکانات فيلمى ‌‌با فرمت مونوکروم روى نگاتيو را نداريم. من خيلى دلم مى‌‌خواست از ابتدا يک فيلم 35 بسازم که سياه و سفيد فيلمبردارى کنم چرا که ساخت 35 براى خودش تبليغ مى‌‌آورد و در صفحات خاصى از روزنامه تبليغ مى‌‌شود، اما ما واقعا در کشور هيچ مرکزى را نداريم که بتوانيم کارهاى گرافيکى روى نگاتيو 35 انجام دهيم و لو نرود. ما در فيلم‌ها يک اسپشيال افکت انفجار را مى‌‌گذاريم و کاملا معلوم است که برش تصوير را روى نگاتيو گذاشته‌ايم و آنقدر مردم ما فيلم‌هاى متنوع ديده‌اند و حرفه‌اى شده اند که يک انفجار غيرحرفه‌اى و يا يک اسپشيال افکت اساس يک فيلم را زير سوال مى‌‌برد. پس دوست داشتم مخاطب فيلم را خيلى جدى بگيرد و براى هر صحنه فکر کنند که چرا اينجا رنگى شد. در اين شرايط مثل خيلى‌ها اصلا تبليغات نکردم که مثلا فلان جاى فيلم را بايد در خارج از کشور درست کنيم که شايد اگر اين کار را انجام داده بودم فروش فيلم بسيار متفاوت‌تر از اين مى‌‌شد. و هر فليمسازى که فيلم را ديده است به من گفت فيلمت يک روايت بسيار صادقانه است که سعى نکردى هيچ فيلمى‌‌ را کپى کنى و با شرايط امروزى به مخاطب قالب کني. پس بر خلاف نظر عده‌اى «سربلند» کپى از هيچ فيلمى‌‌خاص نيست؟ شايد هم باشد. من قصه تکرارى دل بستن دو رفيق به يک دختر را روايت کردم. اين موضوع در سنگام هم بوده است اما آيا تمام فيلم‌هاى دنيا از روى سنگام کپى شده‌اند؟ من فکر مى‌‌کنم تنها يک چيز است که مخاطبان را به شک وا مى‌‌دارد و آن چهره من و صداى چنگيز جليلوند است وگرنه «کوچه مردها» که همه جا صحبت از شباهت فيلم من با آن است را ببينيد، متوجه مى‌‌شويد که اصلا قصه و روايت آن فيلم چيز ديگرى است. و اصلا خدا کند که منتقدان فکر کنند«سربلند» شبيه «کوچه مردها» است چراکه موضوعاتى در اين قبيل فيلم‌ها بود مثل جوانمردي، معرفت، انسانيت، گذشت و... که الان که جامعه به آنها نياز دارد اما در فيلم‌هاى امروز ما ديده نمى‌‌شود. سينماى امروز ما دلخوش شده است به چهار تا سوپراستار که هر کارگردانى حتى مطرح، براى اينکه از حضور مخاطبان بهره ببرد از اين افراد استفاده مى‌‌کند و با داستان‌هايى به شدت کليشه‌اى و دم دستي، فيلم مى‌‌سازيم، مگر ما چند بازيگرمطرح مثل پرويز پرستويى و رضا کيانيان داريم که فيلم فقط براساس توانايى‌هاى آنها بفروشد و در آن خبرى از چشم و ابرو نباشد؟ و اين وظيفه من فيلمساز است که براى همه ذائقه‌ها فيلم بسازم و در اين صورت است که صنعت سينما حرکت مى‌‌کند اما ما صنعت سينما را تنها در يک محور ستاره‌سازى حرکت داده‌ايم و ما بقى محور‌ها را کور کرده ايم. فکر مى‌‌کنم اينجا بد نباشد يک پرانتز باز کنيم و مقدارى از بحث فيلم فاصله بگيريم، اينکه شما مى‌‌گوئيد سينماى ما براى اينکه بتواند بفروشد از چشم و ابروى بازيگران استفاه مى‌‌کند درست است اما در همين شرايط بازهم مخاطبان امروز سينماى ما حس و حال سينما رفتن را ندارند و يا نسبت به گذشته کمتر شده است دليل اين اتفاق چيست؟ تفاوت اين قضيه بين دو جمله است. يک تصوير قشنگ با يک تصوير جذاب خيلى فرق مى‌‌کند و مخاطبان ما هم به اين تفاوت‌ها پى برده اند. قشنگ را شما مى‌‌بينيد و همان موقع تمام مى‌‌شود و مثل هاله‌اى در ذهن شما باقى مى‌‌ماند اما جذاب هميشه زيبا است و مخاطب را به فکر مى‌‌دارد. يعنى در حال حاضر سينماى ما جذابيت خود را براى مخاطبين از دست داده است؟ دقيقا به دليل اينکه در طى اين سال‌ها به دنبال قشنگى رفته‌ايم و دليل آن هم گيشه پسند بودن دست‌اندرکاران سينمايى است و اين دقيقا مثل يک زنجير مى‌‌ماند و نتيجه آن اين است که در کشور ما يک گروه فيلمساز براحتى فيلم مى‌‌سازند و مابقى فيلمنامه‌ها در يک جايى خاک مى‌‌خورد. من فيلمم را ساخته‌ام و در اين شرايط اگر توانايى جذب مخاطب را داشت در اکران مى‌‌ماند اما اگر نداشت که از اکران پائين مى‌‌آيد و من فيلمساز مى‌‌دانم که فيلم ساختم اما جذب مخاطب نکرد. پس هرکدام از ما اگر ناموفق بوديم بلافاصله همان فرمولى مى‌‌رويم که جواب مى‌‌دهد، قصه اى بسيار ساده و دم‌دستى با حضور بازيگران مطرح که به هيچ جايى هم بر نخورد. و سينما‌داران بايد بيايند و براى ما تعيين تکليف کنند که کدام بازيگر و گروه سينمايى را براى فيلمت مى‌‌خواهي؟ يعنى شما هم جزو سينماگرانى هستيد که معتقدند اين سينماداران هستند که شرايط اکران را تعيين مى‌‌کنند؟ مطمئنا همينطور است. من اين صحبت را با قاطعيت مى‌‌گويم که وقتى چهار تا بازيگر بفروش را در کنار هم داشته باشيد ديگر اصلا مهم نيست کارگردان يا تهيه‌کننده کيست و قصه هم که اصلا مهم نيست. تهيه‌کننده تمام سرمايه‌اش را مى‌‌گذارد روى دوتا بازيگر و ديگر نه منت سينمادار را مى‌‌کشد و نه منت پخش‌کننده را چرا که اول از همه مى‌‌پرسند بازيگران کارت چه کسانى هستند؟ پس شرايط اکران به ما مى‌‌گويد که اگر مى‌‌خواهيم موفق شويم بايد هرکدام از ما سوپر استار شويم يا از سوپر استارها در فيلم هايمان استفاده کنيم. با اين شرايط برنامه اى براى اکران خارج از کشور فيلم داريد؟ من به شخصه نسبت به فروش فيلم در خارج از کشور بسيار اميدوار تر هستم و با پخش‌کننده هم در اين خصوص صحبت کرده‌ايم چون «سربلند» مايه‌هاى بودن در اکران‌هاى خارجى را دارد. اما در داخل کشور همه ما داريم فرياد مى‌‌زنيم که چرا سينماى ما دارد مى‌‌رود به طرف يکسرى ناهنجارى‌ها در حالى که اين ما هستيم که ناهنجارى را هنجار کرده‌ايم. مگر از فيلم من چقدر حمايت شده است؟ تازه در روزنامه‌ها هم نوشته اند که «سربلند» تله فيلم است و... اين لفظ تله فيلم بودن «سربلند» از کجا به وجود آمده است؟ از اينجا که اگر من مى‌‌خواستم اين فيلم را روى نگاتيو بسازم با امکانات سينماى ايران نمى‌‌شد. من مى‌‌خواستم کارى را در همين کشور و دفتر خودم انجام دهم پس مجبور شدم که ديجيتال بگيرم و آن را تبديل به مونوکروم کنم که براى اين موضوع 8 ماه زمان صرف کردم تا تبديل شود به آن چيزى که دلم مى‌‌خواهد. پس فيلم به هيچ عنوان به سفارش تلويزيون و براى تلويزيون ساخته نشده است، تلويزيون اصلا اين فيلم را به واسطه شکل و گونه‌اش قبول نکرد و به صلاح رسانه ملى ندانست و «سربلند» تماما با سرمايه شخصى ساخته شده است. با توجه به موضوع فيلم و شباهت شما با مرحوم فردين، صداى چنگيز جليلوند و. . . شايد اگر فيلم در مهرماه و شروع فصل مدارس اکران مى‌‌شد فروش بيشترى داشت. چرا «سربلند» در اين تاريخ اکران شد؟ بعد از فيلم‌هايى که الان روى اکران هستند و از مهرماه فيلم‌هايى به روى پرده مى‌‌آيند که متعلق به کارگردانان برجسته‌اى هستند. اگر «سربلند» در اکران عيد فطر مى‌‌آمد با توجه به اکران 70 روزه اين فيلم‌ها نهايتا فيلم اکران بعدى مصادف با محرم مى‌‌شد و محرم که تمام مى‌‌شود دهه فجر شروع مى‌‌شود که يکسرى فيلم با تبليغات جديد مى‌‌آيند و پس از آن اکران عيد نوروز شروع مى‌‌شود و عملا اکران سال بعد شروع مى‌‌شود و بين اين همه فيلم در انتظار اکران از کارگردانان بزرگ همين که «سربلند» را توانسته ايم اکران کنيم خودش موفقيت خوبى محسوب مى‌‌شود. به علاوه اينکه ما براى اکران خارج از کشور مجبور بوديم مجوز اکران خارجى را دريافت کنيم. وضعيت اکران فيلم در شهرستانها به چه صورت است؟ خوشبختانه وضعيت اکران فيلم در شهرستان‌ها و با وجود اينکه تا امروز در سه شهرستان تبريز، اصفهان و شيراز اکران شده است تقريبا برابر با تهران بوده است. خوشبختانه من در سفرى که اخيرا به رشت داشته ام متوجه مردم در شهرستانها فيلم را مى‌‌شناسند و کاملا منتظر اکران آن هستند. چه شد که آقاى جليلوند بعد از مدت‌ها به نوعى دوباره به جاى صداى فردين صحبت کردند؟ کاملا اتفاقي، صداى فيلم دچار اشکال شد و بنده به اتفاق بهمن هاشمى‌‌ به استوديو قرن بيست و يک رفتيم که آنجا صدايى را که دچار اشکال شده بود دوباره ضبط کنيم. موقعى که من تکه‌هايى از فيلم را گذاشته بودم آقاى جليلوند داشت از کنار اتاق آقاى جعفرى مدير موسسه رد مى‌‌شد و يک دفعه آمد درون اتاق پرسيد اين کدام فيلم فردين است؟ و در نهايت با توجه به شباهتى که من با فردين دارم از آقاى جعفرى خواست تا اين فيلم را دوبله کند و گفت که من خيلى وقت است که نخودى خنديدن‌ها و تکيه کلام‌هاى فردين را در هيچ فيلمى‌‌استفاده نکرده ام و ما هم از اين موضوع استقبال کرديم و وقتى صداى ايشان روى تصوير آمد همه ما حيرت کرديم. خودتان چقدر سعى کرديد مولفه‌هاى آشناى بازيگرى فردين را رعايت کنيد؟ من واقعا سعى خودم را کردم. البته فردين نگاه‌هاى مخصوص به خودش را داشت. و به هرترتيب از اينکه توانستم با اين نقش ياد مرحوم فردين را دوباره زنده کنم خيلى خوشحالم. ضمن اينکه خانواده فردين (دختر‌ها و نوه ها) آمدند در دفتر من و تکه‌هايى از فيلم را ديدند و آن روز غوغايى شد. در حقيقت من به اتفاق مرحوم فردين قرار بود فيلمى‌‌را در سال 76 به نام باد و شقايق کار کنيم که در نهايت اجازه بازى را به ايشان ندادند اما فردين آن موقع يک جمله به من گفت که «سعيد دلم مى‌‌خواهد يکبار ديگر نوه‌ام من را روى پرده سينما ببيند» و روزى که باد و شقايق اکران شد متاسفانه 6 ماه بود که فردين فوت کرده بود و هميشه دلم مى‌‌خواست کارى کنم تا روح فردين خوشحال باشد و بعد از ده سال توانستم اين کار را انجام دهم. بعد از اينکه به تعبيرى بار ديگر خاطرات فردين را براى مردم زنده کرديد چقدر وسوسه شده ايد تا برخى از فيلم‌هاى فردين را بازسازى کنيد؟ اگر واقعا وزارت ارشاد‏، قسمت‌هاى فرهنگى و مردم از «سربلند» حمايت مى‌‌کردند و فيلم فروش مى‌‌کرد واقعا دلم مى‌‌خواست فيلم‌هاى ديگرى از فردين را حتما بسازم و يک سرى از فيلم‌هاى فردين را با توجه به ساختارى که قابل نمايش باشد بسازم و اتفاقا خانواده فردين هم اين پيشنهاد را به من دادند اما اين کار خيلى هزينه گزافى دارد و مطمئن باشيد اگر در عرصه سينما بخواهم در روزهاى جديد کارى بکنم اينکار اتفاق خواهد افتاد. فردين نامه‌اى چهار صفحه‌اى به من داده است که من آن را روزى به موزه سينما هديه خواهم کرد که در آن نوشته است من هميشه در فيلم‌هايم جوانمردى و مردانگى را داشتم و نمى‌‌دانم چرا نمى‌‌توانم مجوز براى کار بگيرم. بدون شک هيچکس نمى‌‌تواند اسطوره بودن فردين آنهايى که فيلم را ديدند سعيد تهرانى را نديدند محمد على فردين را ديدند. البته در اين ميان گروهى دارند با اکران «سربلند» مخالفت مى‌‌کنند چرا آنها معتقدند که بازسازى فيلم‌هاى گذشته را بايد تنها در اختيار خودشان داشته باشند. اين گروه مشخصا چه کسانى هستند؟ مشخصا عده‌اى تهيه‌کننده هستند که دارند بازسازى فيلم‌هاى گذشته را به اسامى‌‌ديگرى مى‌‌سازند و معتقدند کس ديگرى حق ورود به اين عرصه را ندارد و به صورتى بسيار زيرکانه اى دارند با «سربلند» مخالفت مى‌‌کنند به دليل اينکه حتى در اتحاديه هم با فيلم مخالفت کردند و مطمئن باشيد در آينده ديگر هيچ کارگردان و يا تهيه‌کننده‌اى جرات استفاده از شيوه منوکورم را نخواهد داشت و به جرات مى‌‌گويم «سربلند» تنها نمونه در اين زمينه باقى خواهد ماند چرا که بقيه به سرنوشت سعيد تهرانى نگاه مى‌‌کنند که چه بلايى بر سرش آوردند. من که نمى‌‌توانستم از گلزار جاى سروش صحت استفاده کنم پس بنابراين فيلمم به مذاق عده‌اى خوش نمى‌‌آيد و مخالفت‌ها از همين جا شروع مى‌‌شود. اميدوارم من عبرت سايرين نشوم. يک سوال حاشيه‌اي، فيلم براى بازار فيلم کن انتخاب شده بود اما چه شد که به يکباره نظرات عوض شد؟ «سربلند» از همان ابتدا جزو انتخاب‌هاى نهايى بود اما به خاطر اينکه بخواهيم فيلم را به بازار کن ببريم مجبور بوديم کپى‌هاى مختلفى را تهيه کنيم و امکان داشت کل فيلم از دست ما در برود و همان اتفاقى که براى «سنتوري» افتاد براى «سربلند» هم بيفتد و اصلا به خاطر «سنتوري» از شرکت فيلم در بازار کن منصرف شديم. درحالى که فيلم اگر در بازار کن حاضر مى‌‌شد مورد استقبال قرار مى‌‌گرفت. و صحبت پاياني. . . اميدوارم اتفاقى نيفتد که سال‌ها بگذرد و ما برگرديم به فيلم‌هايمان نگاه کنيم و فکر کنيم چه فيلم‌هايى در اين روزها از دست رفتند ، چه فيلم‌هاى خوبى که در اين سال‌ها ساخته شدند اما قدرشان را در زمان خودشان ندانستيم. و بدانيم که فيلم مثل انتخابات مى‌‌ماند وقتى وارد آن نشويم و در آن شرکت نکنيم مثل اين مى‌‌ماند که در آينده خودمان چيزى را رقم مى‌‌زنيم که گريبان خودمان را خواهد گرفت بنابراين بايد از فيلم‌هاى خوب حمايت کنيم که متاسفانه اختيار سينمايمان را در دست عده‌اى با نگاه سرمايه دارى داده‌ايم که در آينده نتايج زيان‌بارى را براى سينما به ارمغان مى‌‌آورند و استعدادها را در نطفه خفه مى‌‌کنند. منبع خبر : قاعده بازي سينماي ما




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 580]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن