واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: نه فقط متن يادداشتها - كه حتي كامنتها! سينماي ما - دزدان اینترنتی آدم ها بی مایه و بی استعدادی هستند که تصور می کنند انسان ها هنوز در جنگل زندگی می کنند و هرکاری می توانند بکنند بدون این که کسی کاری به شان داشته باشد. البته نوشته های من چندباری تا حالا مورد سرقت این قبیل سارقان قرار گرفته اما اخیراً با یک مورد بسیار عجیب و غریب مواجه شده ام که هم عصبانی ام کرده و هم به خنده ام انداخته. آقایی (که حالا دیگر از خیر ذکر نامش گذشته ام و) خودش را به خوانندگانش به عنوان دکتر معرفی کرده، وبلاگی راه انداخته به اسم مرد مرداد که اسم رسمی وبلاگ قدیمی من در بلاگفا و بعدتر سایتم به نشانی علیرضا معتمدی دات کام است. و جالب این که بیش از نود درصد پست های این وبلاگ نوشته های من است (یعنی 37 تا از نوشته های من را در وبلاگش کپی / پیست کرده) آن هم بدون هیچ توضیح و ذکر منبع. اما در میان این پست ها چند اتفاق شگفت انگیز هم افتاده که برای انبساط خاطر شما نقل شان می کنم: - ایشان دو نوشته ی من به مناسبت سالروز تولد 29 و 30 سالگی ام را عیناً نقل کرده. و به این ترتیب خاطراتی را که در پست 29 سالگی ام نوشته ام به خودش نسبت داده. از جمله این که نوشته بودم که تا چند سال پیش سنم را به رفقایم دروغ می گفتم و ... - جناب دزد با درج پوستر مسابقه ی عکس دست دوم، حتا جایزه ای را که من به عنوان یکی از اسپانسرهای این مسابقه به برندگان اهدا خواهم کرد کپی/پیست کرده واعلام کرده که با اهداءیک عدد میز پینگ پونگ به جمع اسپانسرها پیوسته (حالا صبر کنید، تازه کجاش را دیده اید) - پارسال مطلبی نوشته بودم در مورد تعداد نوزادان دختری که در اطرافم به دنیا آمده اند که جناب سارق این مطلب را هم کپی کرده آن هم با اسم نوزادانی که در مطلب من بوده و همه اقوام من هستند. فاطمه و پرنیان و دیگران! یعنی آدم ربایی هم کرده یک جورهایی!!! - دوسال پیش وبلاگم در بلاگفا ف ی ل ت ر شده بود که ایشان احساس کرده اند بد نیست یک سابقه ی این جوری هم برای خودشان بتراشند، بنابر این این مطلب را هم کپی فرموده اند. - یک مطلبی نوشته بودم در مورد ملاقات با دو پسربچه که وقتی تازه به دنیا آمده بودند در اصفهان من خیلی مراقب شان بودم و حکم پدر معنوی شان را داشتم. یکی شان ایلیا بود که با هم به کتاب فروشی رفته بودیم و ... . سارق نامحترم نه تنها این خاطرات را هم دزدیده بلکه در کمال وقاحت عکس ایلیا را هم توی وبلاگش گذاشته!!! - یکی دو هفته پیش عکسی از دالان ِ کوچه های کودکی در سایتم منتشر کرده بودم و ماجرای آن پیرزن را نقل کرده بودم و از حدید تشکر کرده بودم که این عکس را برایم پیدا کرده. دزد ما این مطلب را کپی کرده و به جای حدید از "دکتر بابک شایگان" تشکر کرده که "دالان سیاره خانوم را" برایش پیدا کرده. بنابر این می شود نتیجه گرفت که سارق مورد نظر اصولاً دوستی به نام دکتر بابک شایگان ندارد! چون اگر داشت از او بابت عکسی که او پیدا نکرده تشکر نمی کرد! -ایشان تقلید را به جایی رسانده که مطلبی را که درباره ی سوختن 60 گیگ از اطلاعات روی لپ تاپم نوشته بودم هم کپی کرده، شاید تصور کرده این جوری کلاس کارش بالاتر می رود! - مقاله ای درباره ی برباد رفته می نوشتم که در وبلاگم از خوانندگانم نظرشان را درباره ی شخصیت اسکارلت پرسیده بودم که سارق غیر مسلح ما این مطلب را کپی کرده و پُز نوشتن مقاله ی مورد نظر را هم داده است. - شوخی ای کرده بودم با ناتالی پورتمن که حتماً یادتان هست. ایشان این مطلب را هم دزدیده است و ته ش آن اشاره ی شخصی مرا هم که نوشته بودم: خانه ام دارد برق می زند، نقل کرده است بدون این که معنایش را بداند. - مقاله ی "ما هم تیم ملی خودمان را داریم" هم طبعاً سرقت شده که ایشان جمله ی "منتشر شده در روزنامه ی تخصصی دنیای فوتبال" را هم آورده اند تا به همان یکی دوتا خواننده ی احتمالی شان پُز بدهند که مثلاً برای مطبوعات هم مطلب می نویسند. چون در پایان نوشته ی من استثنائاً زحمت کشیده اند و یکی دوخط در این مورد توضیح داده اند که اشکالی ندارد به عنوان یک پزشک در مورد سینما و فوتبال و ادبیات هم اظهار نظر می فرمایند و اصلاً این وبلاگ را هم برای همین راه انداخته اند (که خیل طرفداران شان را از نظرات مشعشعانه ی خود درباره ی همه ی حوزه ها سیراب بفرمایند. زهی وقاحت!) - ایشان شوخی تغییر نام مرد مرداد به پدر رالف را هم عیناً نقل فرموده اند - مطلبی نوشته بودم همین چند روز پیش که " عشق آزمایش گرد بودن زمین است، من از این سوی میدان نقش جهان بروم و تو از آن سو" که سارق نا محترم این مطلب را بازنویسی فرموده اند به این شکل که: من از این سوی تهران بروم و تو از آن سو همدان!!!! گذشته از همه ی این سرقت ها ایشان دست به ابتکار جالبی هم زده است، سرقتی که گمان نمی کنم تا به حال کسی مشابه آن را دیده باشد: این آقای به ظاهر محترم حتا کامنت های سایت/وبلاگ من را هم دزدیده است و کل استعدادی هم که به خرج داده این بوده که خطاب های خوانندگان را به جای آقای معتمدی به آقای ... (نام خودش) تغییر داده و البته پاسخ های مرا هم به جای عین.میم به اسم خودش تبدیل کرده است!!!! به چند نمونه از این حرکت مبتکرانه ی ایشان توجه کنید: ------------------------------- نویسنده: هانیه دوشنبه 1 مهر1387 ساعت: 14:26 سلام.عباداتتون قبول. انشاالله همگی از دسته سوم باشیم. خدانگهدار و التماس دعا. --------------------------------------------------------------------- نویسنده: نازلی دوشنبه 1 مهر1387 ساعت: 14:27 ای کاش !اقای ... این عکسو نمی ذاشتید اینجا... فک نمیکنم ؛حضرت علی(ع) این شکلی بوده باشند... ... : نازلی جان! کسی نگفته که حضرت علی این شکلی هستند. تصاویری از این دست ارزش تاریخی و مستند ندارند، بلکه اهمیت آن ها به ارزش تصویری و هنری شان است. اصولاً برخلاف تصور رایج، تصویر سازی از بزرگان و قدیسین به جهت نمایش خصلت های مشهور و معروف آن بزرگان در قالب تصویر است. و این هم یکی از هزاران نقاشی از این دست است متعلق به دوران قاجار. ----------------------------------------------------------------------- نویسنده: نيلوفرپنجشنبه 28 شهریور1387 ساعت: 7:49 عشق؟ - تنهاست و از پنجرهای کوتاه به بیابانهای بیمجنون مینگرد. ---------------------------------------------------------------------- نویسنده: امید غیاثی پنجشنبه 28 شهریور1387 ساعت: 7:50 ما که هنوز داریم میریم و تنها چیزی هم که پشت سرمون میبینیم نقش یاره که هی کمرنگ تر میشه........ مخلص. ----------------------------------------------------------- بی چاره هانیه و نازلی و نیلوفر و امید!! البته می دانم که یک چنین انسان بیماری با چنین وضعیت خطرناک آشفتگی روانی و اعتماد به نفس نابود شده و عقده های حقارت حاد، لایق این که این همه از وقت من و شما را بگیرد ندارد. اما به نظرم افشا کردن حرکات زشت و غیرمتمدنانه ای از این دست لازم است، باشد تا دیگران اگر روزی خواستند دست به کار مشابهی بزنند یادشان بیاید که دنیا آن طور هم شبیه تصورات آن ها نیست، و زندگی آن ها شبیه صحرا نشینی نیست که یک بار تا لب جاده رفته و خاطراتی از مسافران شنیده و تا آخر عمر خاطرات آنان را به عنوان فتح الفتوح خود برای هم قبیله ای هایش نقل می کند بی آن که کسی دریابد او کذاب و پشت هم انداز است. در روزگاری که با یک جست و جوی ساده ی اینترنتی می توان به بسیاری از اطلاعات دست یافت، باید برای دزدی هایی از این دست اندکی هوش و ذکاوت داشت آقای دکتر ! (البته هیچ بعید نیست این آقای دکتر از آن دست تزریقات چی هایی باشند که به خودشان می گویند آقای دکتر و کم کم باورشان هم می شود که طبیب هستند)به هر حال به ایشان فرصت داده ام که ضمن عذر خواهی از من و خوانندگانم فوراً مطالب سرقت شده و نام دزدیده شده را از روی وبلاگ شان (که خدا می داند بقیه ی مطالبش را از روی سایت کدام بدبختی بلند کرده) بردارد، وگرنه به زودی اقدامات جدی ای برای برخورد با او خواهم کرد. از رفقا و دوستانی که وبلاگ می نویسند تقاضا می کنم با نقل این مطلب یا بخش هایی از آن هم حرکت زشت و غیرمتمدنانه ی ایشان را فاش کنند و هم دیگرانی را که ممکن است در دام این شیاد بیفتند یا ازشان سرقت شده و خودشان هنوز خبر ندارند، هوشیار کنند. پی نوشت: البته هیچ بعید نیست ایشان همین مطلب را هم در وبلاگ خود کپی/پیست کنند!!! پی نوشت: آقای "دکتر" به حرمت نام مولا علی و قسم هایی که داده بودید نام تان را از سرتاسر این نوشته حذف کردم. امیدوارم به قدر کافی عبرت گرفته باشید و دیگر دست به چنین حرکات محیرالعقولی نزنید و همان طور که قول داده اید کارتان را به نحوی شایسته جبران کنید. منتظر توضیحاتتان هم برای درج در این صفحه می مانم (امیدوارم خُلف وعده نکنید و وادارم نکنید نام تان را دوباره منتشر کنم) خداوند از سر تقصیرات همه ی ما بگذرد و به شما و به من بیش از شما عقل و معرفت احترام گذاشتن به دیگران و به حقوق دیگران را عطا کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]