محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826063130
گزارشی از پشت صحنه سریال «آشپزباشی»
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: به همراه گفتگوهایی با جواد نوروزبیگی، فرهاد اصلانی و مهراوه شریفینیا؛ گزارشی از پشت صحنه سریال «آشپزباشی» ساخته محمدرضا هنرمند سینمای ما - سال گذشته ایتالیاییها به آقای کارگردان تندیسی اهدا کرده بودند که نمادی از اهمیت تلویزیون در زندگی انسان امروز به شمار میرفت؛ تندیسی با یک قطعه الماس برای اثری که نه تنها به حضور این رسانه مهجور در ایران وقاری خاص بخشید، بلکه در طول برگزاری جشنواره تولیدات تلویزیونی ایتالیا هم، با واکنشهای مشابهی از سوی امریکاییها، هندیها، هنگ کنگیها، ایرلندیها و بیش از همه ایتالیاییها مواجه شد. آنها همه محو جزئیاتی شده بودند که استمرار زندگی، آنها را برای ما عادی کرده است. مثل دورٍ هم جمع شدن اعضای خانواده، نشستن روی زمین و سالاد درست کردن زنهای خانه، نان سنگک آوردن دایی که خودش نانوا بود و... اما« آشپزباشی» این بار آدمهایش را از سمت و سوی دیگری از جامعه انتخاب کرده است. من آدمهای این قصه را در خانه شان در حالیکه پروژکتورها، ریلها، دوربین، سیمها و بومها و هنرمندان بسیاری دور و بر زندگیشان میچرخند ملاقات میکنم. در حالیکه هر حرکتشان رو به دوربینهایی است که احوال درونی شان را برای آدمهایی این سوی عدسی فاش میکند؛ و چه تجربه غریبی است زندگی را با دکوپاژ دیگری پیش بردن. وقتی کسی درست چند قدم آن طرفتر و رو به مونیتور کوچکی که تصویرت را در آن قاب گرفته، به تو که درحال حرف زدن با پدر قهر کردهات هستی بگوید : ملیکا ! دقت کن دیالوگ مال خودت بشود. این صدای آقای کارگردان است. دستیارش پرهام مشیری هم کنار اوست و دیالوگ آدمهای پشت خط را برای بازیگرها میخواند. همه عوامل مثل اعضای یک پیکره در کنار اویند. در مجاورت پنجرهای رو به حیاط خیس و بارانی و باغچههای نم زده و ایوانی مملو از بند و بساط فیلمبرداری. خانه اکبر و مینو، خانه زیبایی است. با اشیایی که در میانشان به رسم همه خانههای مجلل امروزی، نشانههایی از روزگار دور مثل شمعدانهای پایه دار و ظروف و تابلوهای قدیمی دیده میشود و از نشانههای امروزی تر آن آکواریوم بزرگی است که ماهیهایش در زیباترین میزانسن طبیعتشان شنا میکنند. پرویز پرستویی، ساکت و آرام کنار هنرمند نشسته است. در این تصویر، پیدا کردن حاج کاظم « آژانس شیشه ای » و دیگر نقشهای جدی اش مثل « پاداش سکوت » و « به نام پدر » و... در او آسان تر است تا ظرفیتهای دیگرش در کاراکترهای طنز. درست همانگونه که در جنب و جوش فاطمه معتمد آریا، یافتن «ننه گیلانه» آسان نیست؛ دو بازیگری که چون هنرمند، ترکیبی از دو قابلیت متضادند؛ خنداندن و گریاندن. واقعیت این است که بخشی از کار هر بازیگری جدا از خلاقیت، شناخت و استعداد، به ارتباط با عوامل دیگر برمیگردد، که در این میان کارگردان مهمترین عامل به شمار میرود. گویا اعتماد و ارتباط پرویز پرستویی و فاطمه معتمد آریا هم بعد از کارهایی چون «مرد عوضی » ، «عزیزم من کوک نیستم» و سریال «زیرتیغ»، حالا دیگر به حدی از کمال رسیده که در «آشپزباشی» دوباره بستری برای نمایش قابلیتهای بازیگری شان ایجاد کند. تجربه این سالها نشان داده است که تماشاگر تلویزیون با اثری ارتباط برقرار میکند که شخصیتهای آن با استانداردهای رفتار و روانشناسی روزمره خودشان تطابق داشته باشد؛ مثل آدمهای «زیر تیغ» و مثل مینو و اکبر، سارا و منوچهر و همه آدمهای «آشپزباشی». مخاطب تلویزیون کمتر خودش را درگیر شگردهای شخصیتی یک اثر هنری میکند و «هنرمند» این تفاوت نگاه را میشناسد. رو به روی دوربین حالا فقط دو نفر در حال بازی کردن هستند. شیرین ( ملیکا شریفی نیا ) دختر کوچک اکبر( پرویز پرستویی ) و دایی منوچهر ( سید مهرداد ضیایی ). آن سوی خط هم انگار عمه خانم است که در دعوای خانوادگی میان اکبر و مینو( فاطمه معتمد آریا) که گویا تمام قصه بر آن استوار شده، جانب برادرش را میگیرد. به خاطر همین است که حالا شیرین عصبانی است و همینطور با اخم ایستاده تا پشت سرش دو نفر تابلویی را روی دیوار بکوبند و دوربین نمای درشت عصبانیتش را قاب بگیرد. میان دو پلان، معتمد آریا از پلهها پایین میآید؛ کمی کنار ما میماند و میرود. میگوید:من که امروز نقشی ندارم. میروم خانه! و باز صدای سید مهرداد ضیایی که بدون تصویر هم میشود شناخت. - صبر کن، یک دقیقه قطع نکن. ببین چی میگم. عذر میخوام. غلط کردم، شوخی کردم. و صدای هنرمند:- این شوخی را خیلی بهش بار میدهی. اصلا صداسازی نکن. با صدای خودت باش. ضیایی در فاصله میان دو پلان، در دنیای دیگری انگار زندگی میکند. گاه او را میبینم که در ایوان حیاط در حالی که به سیبی گاز میزند، به نقطه ای دور خیره شده. معتمد آریا کمیمانده به ظهر مهیای رفتن میشود. حالا دیگر نمای تعقیبی دوربین، همه اتاق را در خود میگیرد. جایی برای ایستادن نیست. پشت قفسههای کتاب مینشینیم و از تصویر تلویزیون در قاب پنجره، پلنگ صورتی تماشا میکنیم. - سلام بابا جون. تو رو خدا بیا خونه. جان من ! به خدا اینجا همه دلشون برات یک ذره شده. دایی منوچهر، گوشی را از دستش میگیرد. هنرمند، به ملیکا یادآوری میکند که دایی باید تلفن را به زور از او بگیرد. صحنه زنگ زدن به اکبر عالیمقام که گویا از خانه قهر کرده و توصیههای روانشناسانه دایی منوچهر و خواهش و التماسهای شیرین، بارها و بارها تکرار میشود و سرانجام به عمر کوتاه روز قد نمیدهد. هیچ چیز از نگاه هنرمند غافل نمیماند. حتی اندازه بالا رفتن ابروهای شیرین برای تعجب از شنیدن صدای عمه خانم. روی جلد کتابی که ملیکا در دست دارد نوشته شده است :خزندگان ایران ! لباسهایش سن و سال او را کمتر از آنچه که هست نشان میدهد. - ملیکا لحنت باید عوض بشه. باید برای بابا لوس بشی. لوس، لوس، لوس.... حالا باید سارا ( مهراوه شریفی نیا ) داخل شود و نگاه شیرین به سمت او برگردد. بعد هم با اشاره چشم، به دایی منوچهراشاره کند که یعنی چیزی درباره این دعوا به سارا نگو. تنها برای تنظیم جهت نگاه اوست که مهراوه مسیر در ورودی تا آشپزخانه را طی میکند. لباسهای او هم خارج از قاعده نازیبای اغلب سریالهای تلویزیونی است. گویا در این کار، طراحی لباس مسیر جدی تری را دنبال کرده است. این را به راحتی میشود با یک نگاه گذرا به در و دیوار اتاق لباس هم فهمید. روی یکی از کاغذها نوشته اند : پیرهن جلوبسته، سردکمه شیری، شلوار شتری، تی شرت قهوه ای ! و روی دیگری: پارچه خریداری شده برای پیراهن آقای پرستویی : سبز، اخر، سفید و... صدای هنرمند از میان همه رنگها و فرمها به گوش میرسد. - مهرداد تو برای بالا بردن صدایت خیلی نگرانی؛ صدایت را کنترل کن، خودت را رها کن ! و پرستویی هنوز آرام است و زل زده به بازیها. جز ملیکا و مهراوه شریفی نیا که دختران او در آشپزباشی هستند، محمد رضا غفاری هم نقش پسر بزرگ او را بازی میکند که گویا از طرف خود پرستویی به هنرمند معرفی شده است. سعید قرار است شخصیتی آرام و درونگرا باشد و در کنار او علی طباطبایی، نقش فرهاد پسر کوچک خانواده را بازی میکند که به قول خودش، نمک خانواده است. در زاویه دید دوربین مسعود کرانی، همه چیز خوب پیش میرود. شیرین، در آخرین برداشت این پلان آنقدر قابل قبول است که گل از گل هنرمند میشکفد و میگوید : خوب بود ! این را از کارگردانی میشنوم که یک دیالوگ دیگر هم دارد که : خوب بود اما میخواهم بهتر شود. وقتی همه برای خوردن ناهار به طبقه بالا میروند. در هر گوشه میتوان قصه ای تازه پیدا کرد. در خلوت هنرمند و پرستویی که صدایش به ما نمیرسد، در پچ پچ ملیکا و مهراوه وقتی درباره بازیهایشان با هم حرف میزنند و حتی در تقلای گروه تدارکات که آبهای جاری شده از لوله ای ترکیده روی زمین را خشک میکنند، آرام آرام سر و صدای دعوای خانوادگی اکبر و مینو تمام میشود. دوربینهای خاموش پشت پنجره آرام میگیرند و ماهیها فارغ از حضور دوربین، بهترین بازیهایشان را تصویر میکنند. راستی بعد از تجربه « زیر تیغ» و «روزگار قریب» و سریال هایی از این دست و بعد از تلاش تلویزیون در این سالها برای نجات خودش از تقلید و تکرار و بی مایگی، آیا مخاطب امروز « آشپزباشی» از نظر سلیقه و درک هنری تفاوت کرده است؟هنرمند درباره موفقیت «زیر تیغ» و اینکه آیا این همه تلاش ارزش خرج کردنش را داشت یا نه گفته بود: «تصور کنید میلیونها نفر در سراسر کشور و حتی جهان، در یک ساعت معین مقابل گیرندههایشان نشسته و همزمان یک ارتباط جمعی شکل بگیرد؛ این همان ارتباط جادویی فوق العاده است، ارتباطی زنده و پویا در یک زمان واحد؛ چیزی که خیلی از مدیران فرهنگی جامعه از آن غافلند. من وقتی هنگام پخش سریال «زیرتیغ»، یعنی دوشنبه شبها ساعت 10 که آرامش شهر همیشه پرهیاهوی تهران را میدیدم، این انرژی را شناختم و از آن انرژی مضاعفی گرفتم». سال گذشته چیزی بالاتر از 70 درصد تماشاگران، «زیر تیغ» را دیدند و پسندیدند. اینها آمارهایی است که نمیتوان به صحت و سقم آنها یقین کافی داشت. برای تخمین لذتی که « آشپزباشی » با همه عوامل حرفهایاش به ما خواهد بخشید، نیازمند تحقیق و نظرسنجی نخواهیم بود؛ لذتی که داستانش را اصغر عبداللهی، امیر عباس ترابی و امیر جهددوست نگاشتهاند و تنها قائم به محمدرضا هنرمند و بازیگرانش نیست. نمیتوان تصویرهای مسعود کرانی و چهرهپردازی عبدالله اسکندری، هویت هنری اجزا را بدون مشکین مهرگان، رقص موزون رنگها و پارچهها و لباسها را در طراحی سارا خالدی، چینش هماهنگ عناصر صحنه را در طراحی رضا دین محمدی، خستگیهای تولید را در چهره محمدرضا منصوری و همینطور صداهای واقعی را بدون نام مرتضی دهنوی و در کنار همه اینها جمع نامحال نگرانی و اعتماد را در تهییهکنندهای به نام جواد نوروز بیگی و همچنین نقش اساسی برنامهریزی نوید میهندوست را نادیده گرفت و بعد از میان همه گزینههای موجود، روی مربعی علامت زد که کنار آن نوشته است: خیلی خوب ! برگی از فیلمنامه اکبرجلو میآید. کلاه حولهای را پس میزند و چشم در چشم مینو میایستد. اکبر: من اصلا دلم نمیخواد زنم توی رستوران من کار کنه قاطع) تمام! مینو به همراه بچهها: جدا ! اکبر: بله! همه تون درست شنیدین مینو: تو میفهمی چی میگی؟ اکبر: اتفاقا برای اولین باره که میفهمم چی میگم! مینو: فقط همین قد بهت بگم که تو این سالها اگه من نبودم و یه قرونهاتو دو زار نمیکردم، الان به جای این رستوران یه کلهپزی داشتی توی چهار راه شاپور یا فوقش یک کافه کوهستانی توی دربند. نمکنشناس! اکبر: راست میگی... حالا که فکر میکنم میبینم چقد خاک بر سر بودم که اجازه دادم یه زن توی کارام دخالت کنه و امروز همه چیزو بزنه به نام خودش... تومیخوای قهرمان باشی، ولی توی رستوران من مردم به قهرمان نیازی ندارن؛ اونا میخوان غذای خوب بخورن و لذت ببرن. من اینکار و براشون میکنم و به تو هم نیازی ندارم. اکبر به داخل خانه میرود و به دنبال دستمال کاغذی میگردد آنرا پیدا میکند. مینو در آستانه در قرار میگیرد. منوچهر و بچهها هم میآیند. مینو: آقای عزیز! تو بدون من فقط یه آشپزی... من اینو بهت ثابت میکنم... وقتی میخوان یه رستوران رو افتتاح کنن، مینویسن با مدیریت جدید؛ نمینویسن با آشپز جدید. اکبر: حالا میبینیم. مینو: حالا میبینیم. با فرهاد اصلانی بازیگر سریال آشپزباشی حرف زدن با فرهاد اصلانی، در وهله نخست نوعی کلنجار رفتن با فلسفه چرایی گفتگوست. او همیشه به واسطه اعتقادش به عدم تاثیرگذاری حرفهایی که مدام تکرار میشوند و راه به جایی نمیبرند، از گفتگو طفره میرود. اگرچه انگار این مصاحبهگریزی، خاصیت اغلب بازیگران این مجموعه است. در کنار بازیگران شناخته شدهای چون پرویز پرستویی و فاطمه معتمد آریا که مهر تاییدی بر موفقیت هر اثرسینمایی و تلویزیونی به شمار میروند، حضور فرهاد اصلانی از آن انتخابهایی است که بر ظرافت و ریزبینی محمدرضا هنرمند انگشت میگذارد. نقشآفرینی متفاوت اصلانی در آثار سینمایی و تلویزیونی، هر کدام توانسته است تنها گوشهای از قابلیتهای بازیگری او را نمایان کند؛ به طوری که گاه در موفقترین بازیهای خود نیز به اندازه توان و استعدادش دیده نشد. اما به نظر میرسد «عبید الله بن زیاد » در مختارنامه و « هومن » در آشپزباشی، نقشهاییاند که قابلیتهای ویژه او را بیش از گذشته آشکار خواهند کرد. اصلانی درباره چرایی پذیرفتن این نقش، میگوید: به عنوان یک بازیگر، قطعا یکی از دلایل اصلیام متفاوت بودن این نقش با کارهای دیگر من است و واقعا مدعی این تفاوت هستم. من با اعتماد کامل به آقای هنرمند و سابقهای که ایشان در زمینه کارگردانی داشتند به گروه ملحق شدم و در این زمینه هیچ استراتژی خاصی ندارم، جز این که خودم را به طور کامل به آقای هنرمند سپرده ام و با هم جلو میرویم.اصلانی علاوه بر اینکه هنرمند را کارگردان فوق العادهای میداند، معتقد است که بازیگرانی چون معتمد آریا و پرستویی هم در این کار علامتهای خوبی برای او هستند؛ بازیگرانی که آنها را پیشکسوت خودش میداند و لذت در کنار آنها بودن را بعد از سینما و تئاتر حالا در تلویزیون هم تجربه میکند.گمان میکنم برای اصلانی تنها یک اصل وجود دارد؛ اصلی که بنای آن بر مکاشفه و تازگی و هیجان نقشهای تازه استوار است. میگوید: «واقعا دوست ندارم کاری را تکرار کنم. همیشه در بازیگری دنبال یک کار نو بودهام؛ چراکه فکر میکنم اگر من بتوانم از کارم لذت ببرم، حتما مخاطب من هم لذت خواهد برد. در واقع همیشه دنبال کار جدیدی هستم که مکاشفه و هیجانش من را بترساند و کمتر پیش آمده که به خاطر فاکتورهای دیگری مثل پول کار کرده باشم . گفتگو با مهراوه شریفینیا مهراوه شریفینیا بازیگر سریال «ساعت شنی» و «روز حسرت» در حال حاضر نقش سارا دختر بزرگ خانواده در مجموعه «آشپزباشی» را بر عهده دارد. با او سرصحنه این سریال درباره نقش تازهاش و همکاری با محمدرضا هنرمند گفتگوی کوتاهی داشتهایم که میخوانید. اولین تجربه حضورت در کار آقای هنرمند به دوران کودکی برمیگردد. حالا بعد از سالها این تجربه چه حسی دارد؟ همه چیز برای تجربه ایده آل است . و یک شرایط ایدهآل برای تجربه با چه مولفههایی شناخته میشود؟ اول وجود یک کارگردان کاربلد و خوب است که من خیلی دوستشان دارم. چرا که اولین خاطره بازیگریام در 8 سالگی به بازی در کار ایشان برمیگردد؛ و بعد هم بازیگرانی که بهترینهای سینما ما هستند و در کنار آنها یکجور تجربه است. چون من خودم سینما را تجربی یاد گرفتم. دانشگاه را هم بعد از یک ترم رها کردم. چون حس کردم فایدهای ندارد و چیزهایی که من میدانستم اصلا آنجا وجود نداشت. فکر میکنم این تجربه بهترین اتفاقی است که میتواند برای آدم بیفتد! و خدا را شکر که من در همه کارهایم، در کنار بهترینهای سینما قرار گرفتهام و جز اینها یک قصه خوب، یک نقش خوب و ... عوامل خوب. آقای هنرمند چقدر نسبت به کارگردانی که در8 سالگی شناختی، تغییر کرده است؟ آن موقع من خیلی کوچک بودم. تقریبا 19 سال گذشته است. فقط یادم میآید که خیلی دوستشان داشتم و هنوز هم همان حس را دارم. این سارا که قرار است نقشش را بازی کنی چه جور دختری است؟ دختر بزرگ خانواده است و شرایطی که دارد خیلی شبیه خودم است. دختری است با شرایط مالی خوب که هنوز ازدواج نکرده؛ و در واقع نیازی نداشتم برای رسیدن به نقش خیلی تلاش کنم؛ فقط باید ویژگیهای خود این کاراکتر را پیدا کنم. اینکه مثلا چنین دختری که مادر مدیری داشته و خیلی خودساخته و مسئولیتپذیر نیست، چقدر باید لوس باشد، چقدر بتواند مدیریت کند و مواردی مثل این؛ یعنی باید لحظهها را بشناسی. آیا ما اتفاقات خاصی حول این شخصیت میبینیم؟ قصه ما یک قصه حادثهای نیست. یک دعوای خانوادگی است و روندی که قهر پدر و مادر ما طی میکند؛ در واقع همه نقشها تاثیرگذار هستند. اولین بار است که پیشنهاد نقشی شبیه خودت را داشتی؟ نه! این از آن نقشهایی است که خیلی به من پیشنهاد میشود. منتها هیچکدام از آن کارها چنین شرایطی را نداشتند. البته در چنین شرایطی کار آدم سختتر است. در کارهای دیگر تو میدانی که مثلا در فلان شاهسکانس کارت را انجام میدهی و نظر کارگردان را جلب میکنی؛ اما اینجا چون شرایط اوج بازی وجود ندارد، همیشه باید راکورد خوبی برای آن شخصیت حفظ کنی. اغلب نقشهایی که بازی کردهام خیلی درگیری در شخصیتش وجود داشته است. حالا برای این نقش که به نوعی میشود گفت یک نقش آرام است کمی میترسیم؛ به خصوص که در کنار بازیگران بزرگی باید کار کنم. در سریال روز حسرت شاید اگر از همان اول متن را به من میدادند، برای بازی رو در رو با آقای قریبیان و برخوردی که قرار بود توی یک صحنه با ایشان داشته باشم میترسیدم. گاهی اوقات توی خانه دیالوگهایی میگفتم تا رو در رو شدن با این هیبت برایم خیلی سخت نباشد و چون قرار بود سر آقای قریبیان داد بزنم، خیلی از تخیلم استفاده میکردم. جالب اینکه خیلی از دیالوگهای ذهنی من دقیقا با آن چه بعدا نوشته شد، منطبق بود. یعنی حدس من برای اینکه فریده میرود دفتر حاج رضا و میگوید شما با پسرتان هیچ فرقی ندارید کاملا درست از آب درآمد. چیزی هم در این نقش کم و زیاد میکنی؟ من اصولا خیلی با نقش کلنجار میروم و اغلب این کار را توی خانه انجام میدهم. با کمک مامان و بابا؟ اگر مشکلی پیش بیاید خیلی از مامان کمک میگیرم. اگر جایی احساس کنم درک درستی از نقش ندارم و یا به آنچه فیلمنامه میخواهد نمیرسم، با مامان مشورت میکنم. اغلب افراد موفقیت بازیگرانی را که در یک خانواده هنری به دنیا میآیند، برخاسته از شرایطی میدانند که خانواده فراهم میکند. به نظرت نقش استعداد در این موفقیت چقدر است؟ خیلی مهم است، اما امتیازی که برای من وجود دارد این است که من تحت آموزش غیرمستقیم قرار میگیرم و این آموزش غیرمستقیم، تاثیر بیشتری دارد. به طور کلی انسان همیشه دلش میخواهد آموزش مستقیم را پس بزند. در این شرایط میشود گفت من توانایی قرار دادن خودم در شرایط مختلف را به طور ناخودآگاه در پس ذهنم دارم. آنجا جای امنی است و فراموش نمیشود، فقط باید درست از آن استفاده کنم و درگیر چیزهای دیگر نشوم. درگیریهای یک بازیگر چه چیزی میتواند باشد؟ این حرفه حاشیه زیادی دارد و باید خیلی مواظب باشیم. یک چیزی است با دورنمای زیبا ؛ اما همینکه به طرفش میروی، نابودت میکند. به هرحال وسوسه این حرفه خیلی جدی است و خودش را به تو تحمیل میکند. باید خیلی مواظب بود. آیا ایدهآلی برای خودت متصور هستی؟ دقیقا این یکی از حواشی و وسوسههای بازیگری است. ایده آلم این است که همین امروز وقتی نقشم را بازی میکنم، کارگردان بگوید: خوب بود! امروز ایدهآل من همین است. جواد نوروزبیگی تهیه کننده مجموعه «آشپزباشی» تهیه کننده مجموعه «آشپزباشی» در زمانی دراز پیش از این، علاوه بر تهیهکنندگی، مجری طرح، مدیر تولید و مشاور نظامی هم بوده است. «سجاده آتش»، «ارتفاعپست»، «یک تکه نان» «بهنامپدر» و« آواز گنجشکها» و... برخی از آثار کارنامه معتبر جواد نوروزبیگی در این زمینهها را تشکیل میدهند. تازهترین فعالیت او به عنوان تهیهکننده هم بر میگردد به فیلم «پستچی سهبار در نمیزند» ساخته حسنفتحی که به تازگی فیلمبرداری آن به پایان رسیده است. شاید همکاری او با محمدرضا هنرمند در تهیه مجموعه «آشپزباشی» را بتوان شروعی موفق در تلویزیون برای وی به شمار آورد. خودش درباره چگونگی شکل گرفتن این همکاری میگوید: «همکاری من با آقای هنرمند در این پروژه خیلی اتفاقی شکل گرفت. در واقع ابتدا آقای رئیسیان تهیهکننده مجموعه «آشپزباشی» بودند اما به دلیل وقفهای که در تولید این کار پیش آمد، درگیر فیلم سینمایی خودشان شدند و کار را به من سپردند. البته با آقای هنرمند از قبل رفاقت داشتیم و به نوعی همدیگر را درک میکردیم. به این ترتیب حدود یک هفته مانده به آغاز ماه رمضان، پیش تولید این پروژه را شروع کردیم و از هفده آبان هم کار کلید خورد».گویا وی در انتخاب مجدد بازیگرانی چون پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا نیز با هنرمند مشورت داشته است. به گفته وی در این کار، پرویز پرستویی علاوه بر ایفای نقش اصلی مجموعه، در زمینه انتخاب بازیگران هم هنرمند را همراهی کرده است و بازیگران مجموعه با همفکری آنها انتخاب شدهاند. نوروزبیگی در خصوص آخرین تغییرات بوجود آمده در پروژه میگوید:«تنها تغییری که در این فاصله داشتیم جایگزینی مسعودکرانی فیلمبردار به جای سیروس عبدلی بود». وی اضافه میکند: «در مورد نقش دختران خانواده گزینههای دیگری هم مدنظر داشتیم که آمدند و تست دادند، ولی در نهایت به ملیکا و مهراوه شریفینیا رسیدیم» به نظر میرسد در حال حاضر نوروزبیگی با همه مشکلاتی که وجود دارد از شرایط تولید و روند پیشرفت کار راضی است و مدت زمانی هم که برای اتمام کار پیشبینی کرده حدود هفت ماه است. وی میگوید: «مجموعه «آشپزباشی» یک کار کمدی به معنایی که خیلیها تصور میکنند نیست؛ بلکه یک کار اجتماعی است که در موقعیتهای طنز قرار میگیرد و فکر میکنم حتی چند برابر«زیرتیغ» مورد توجه قرار بگیرد».گویا هزینهای که برای این کار در نظر گرفته شده در حد استاندارد سریالهای الف ویژه است و به همین نسبت نیز از تجهیزات پیشرفته و عوامل حرفهای در کار بهره گرفتهاند.براساس آنچه تهیه کننده «آشپزباشی» به ما میگوید، به نظر میرسد هم چیز خوب است و تنها باید تا بهار سال آینده در انتظار نتیجه این شرایط خوب باشیم. منبع خبر : فرهنگ آشتی آرزو شهبازی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 637]
صفحات پیشنهادی
گزارشی از پشت صحنه سریال «آشپزباشی»
به همراه گفتگوهایی با جواد نوروزبیگی، فرهاد اصلانی و مهراوه شریفینیا؛ گزارشی از پشت صحنه سریال «آشپزباشی» ساخته محمدرضا هنرمند سینمای ما - سال گذشته ...
به همراه گفتگوهایی با جواد نوروزبیگی، فرهاد اصلانی و مهراوه شریفینیا؛ گزارشی از پشت صحنه سریال «آشپزباشی» ساخته محمدرضا هنرمند سینمای ما - سال گذشته ...
سفره رنگين براي بازيگران سرشناس
آنچه میخوانید گزارشی است از حضور خبرنگار «جامجم» در پشت صحنه آشپزباشی. ... رستوران پشت صحنه سریال آشپزباشی، مثل هر رستوران دیگری در وقت ناهار، پر از ...
آنچه میخوانید گزارشی است از حضور خبرنگار «جامجم» در پشت صحنه آشپزباشی. ... رستوران پشت صحنه سریال آشپزباشی، مثل هر رستوران دیگری در وقت ناهار، پر از ...
میرباقری از پشت صحنه مجموعه "آشپزباشی" بازدید کرد
میرباقری از پشت صحنه مجموعه. ... به گزارش خبرنگار مهر، عوامل مجموعه تلویزیونی "آشپزباشی" در ماههای گذشته ... مجموعه "آشپزباشی" به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی در 30 قسمت 45 دقیقهای به سفارش گروه فیلم و سریال شبکه یک و بر مبنای فیلمنامه ...
میرباقری از پشت صحنه مجموعه. ... به گزارش خبرنگار مهر، عوامل مجموعه تلویزیونی "آشپزباشی" در ماههای گذشته ... مجموعه "آشپزباشی" به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی در 30 قسمت 45 دقیقهای به سفارش گروه فیلم و سریال شبکه یک و بر مبنای فیلمنامه ...
«آشپزباشي» از 9 آذر روي آنتن شبكه يك
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، سريال تلويزيوني «آشپزباشي» به ... در اين سايت به آدرس www.ashpazbashi.tv كه حاوي عكسهاي پشت صحنه و صحنه و نام ...
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، سريال تلويزيوني «آشپزباشي» به ... در اين سايت به آدرس www.ashpazbashi.tv كه حاوي عكسهاي پشت صحنه و صحنه و نام ...
شوخي با پزشكان در شبكه 3
حریرچیان را ابتدای سال در سریال آشپزباشی و در نقش پدر مینو (فاطمه معتمدآریا) ... گزارش پشت صحنه سریال ساختمان پزشكان بزودی در روزنامه جامجم به چاپ میرسد. ...
حریرچیان را ابتدای سال در سریال آشپزباشی و در نقش پدر مینو (فاطمه معتمدآریا) ... گزارش پشت صحنه سریال ساختمان پزشكان بزودی در روزنامه جامجم به چاپ میرسد. ...
شوخی با پزشكان در شبكه 3
حریرچیان را ابتدای سال در سریال آشپزباشی و در نقش پدر مینو (فاطمه معتمدآریا) ... گزارش پشت صحنه سریال ساختمان پزشكان بزودی در روزنامه جامجم به چاپ میرسد. ...
حریرچیان را ابتدای سال در سریال آشپزباشی و در نقش پدر مینو (فاطمه معتمدآریا) ... گزارش پشت صحنه سریال ساختمان پزشكان بزودی در روزنامه جامجم به چاپ میرسد. ...
آشپزي در سينما و تلويزيون ايران
هنوز خيلي زود است كه بخواهيم سريال آشپزباشي و داستان آن را تحليل كنيم ، چون قسمت مهمي از اين ... در فيلمهاي پيش از انقلاب خانوادههاي مرفه و اشرافي با ژستهاي متكلفانهاي پشت ميز ... اولين فيلمي كه كليشه غذا خوردن در سينماي ايران را بر هم زد «گزارش» (عباس ... صحنه غذا خوردن در خانه علاوه بر نماي ظاهري آن كه يك رفتار فيزيكي و جزو ...
هنوز خيلي زود است كه بخواهيم سريال آشپزباشي و داستان آن را تحليل كنيم ، چون قسمت مهمي از اين ... در فيلمهاي پيش از انقلاب خانوادههاي مرفه و اشرافي با ژستهاي متكلفانهاي پشت ميز ... اولين فيلمي كه كليشه غذا خوردن در سينماي ايران را بر هم زد «گزارش» (عباس ... صحنه غذا خوردن در خانه علاوه بر نماي ظاهري آن كه يك رفتار فيزيكي و جزو ...
آشپزی در سینما و تلویزیون ایران
پخش سریال آشپزباشی به كارگردانی محمدرضا هنرمند از چند هفته پیش آغاز شده و همانطور كه از اسمش ... در فیلمهای پیش از انقلاب خانوادههای مرفه و اشرافی با ژستهای متكلفانهای پشت میز ... اولین فیلمی كه كلیشه غذا خوردن در سینمای ایران را بر هم زد «گزارش» (عباس ... صحنه غذا خوردن در خانه علاوه بر نمای ظاهری آن كه یك رفتار فیزیكی و جزو ...
پخش سریال آشپزباشی به كارگردانی محمدرضا هنرمند از چند هفته پیش آغاز شده و همانطور كه از اسمش ... در فیلمهای پیش از انقلاب خانوادههای مرفه و اشرافی با ژستهای متكلفانهای پشت میز ... اولین فیلمی كه كلیشه غذا خوردن در سینمای ایران را بر هم زد «گزارش» (عباس ... صحنه غذا خوردن در خانه علاوه بر نمای ظاهری آن كه یك رفتار فیزیكی و جزو ...
مارادونا، حاج کاظم، یواخیم لو و ما
بايد با سينما هم آشنايي داشته باشيد تا زماني که صحنه خاصي از فيلم پخش ميشود ... دوربين از پشت به او نزديک شد و سپس صورتش را با يک کات از جلو در نمايي ... آنقدر كه مثلاً جواد خياباني در گزارش خود آنقدر حرف ميزند و قصه سر هم ميكند كه گاهي يادش ... «آشپزباشي»: از نفس افتاده عنوانبندي سريال آشپزباشي با حضور آنهمه نام آشنا در ...
بايد با سينما هم آشنايي داشته باشيد تا زماني که صحنه خاصي از فيلم پخش ميشود ... دوربين از پشت به او نزديک شد و سپس صورتش را با يک کات از جلو در نمايي ... آنقدر كه مثلاً جواد خياباني در گزارش خود آنقدر حرف ميزند و قصه سر هم ميكند كه گاهي يادش ... «آشپزباشي»: از نفس افتاده عنوانبندي سريال آشپزباشي با حضور آنهمه نام آشنا در ...
افسانه پاکرو: بدون پارتی وارد سینما شدم!
محمدرضا غفاری، بازیگر سریال آشپزباشی اولین بازی جدیاش را در فیلم رویای خیس ارائه ... روز اول كلید خوردن سریال رسم عاشقی آقای ضرغامی برای بازدید آمد و همه رسانهها هم برای تهیه گزارش آمده بودند. ... منشی صحنه به من میگوید تو راكوردت را خوب حفظ میكنی. ... نتیجهاش این میشود كه هنرجویان بازیگری باید سالها و سالها پشت درهای بسته ...
محمدرضا غفاری، بازیگر سریال آشپزباشی اولین بازی جدیاش را در فیلم رویای خیس ارائه ... روز اول كلید خوردن سریال رسم عاشقی آقای ضرغامی برای بازدید آمد و همه رسانهها هم برای تهیه گزارش آمده بودند. ... منشی صحنه به من میگوید تو راكوردت را خوب حفظ میكنی. ... نتیجهاش این میشود كه هنرجویان بازیگری باید سالها و سالها پشت درهای بسته ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها