تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، بى شرم، كودن، چاپلوس و بدبخت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826099313




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عکس و مصاحبه خواندنی با نفیسه روشن


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: ازدواج ، مافياي سينما، رانندگي ايراني، دستمزد، پارتي‌بازي بدون سانسور»ازدواج ، مافياي سينما، رانندگي ايراني، دستمزد، پارتي‌بازي تولد: متولد ارديبهشت سال 1361 شهر تهران، محله بهار شيراز كه هنوز در اين محل ساكن هستيم. تك دختر خانواده و فرزند بزرگ هستم و دو برادر دارم. ميلاد كه ليسانس كارگرداني دارد و مسعود كه سال اول رشته فيزيك است. پدرم هم بازنشسته نظامي است. تحصيلات: در مصاحبه‌هاي اولم مي‌گفتم كه چه ليسانسي دارم، اما بعدها همه به من مي‌گفتند ليسانس تو چه ارتباطي به بازيگري دارد! از اين رو سعي مي‌كنم كه ديگر نگويم در چه رشته‌اي ليسانس گرفتم! اما تحصيلاتم را در دانشگاه آزاد به اتمام رساندم. بازيگري: پدرم در ابتدا مخالفت مي‌كرد كه اين هم عادي بود، اما همايون شهنواز كارگردان سريال دليران تنگستان و روزهاي به ياد ماندني، پسر دايي مادرم بودند، و از آنجا كه مادرم در يك خانواده هنري زندگي مي‌كرد، مشوق من بود... بهترين تفريح: رانندگي را عاشقانه دوست دارم. موسيقي: پاپ را دوست دارم و به گروه آريان علاقه زيادي دارم، اگر هم وقت كنم به كنسرت‌ مي‌روم. گل: گل رز قرمز را دوست دارم. آدم پر مصرفي هستي يا كم‌مصرف؟ پرمصرف هستم، در زمستون آنقدر بخاري را زياد مي‌كنم كه پنجره‌ها را باز مي‌كنم و در تابستان هم اتاقم را آنقدر سرد مي‌كنم كه زير پتو مي‌خوابم... به طور كلي تلفن و برق زياد مصرف مي‌كنم! رنگ مورد علاقه: آبي فيروزه‌اي. بهترين فيلم سينمايي: عروس. زماني كه 9 سالم بود، و كلاس سوم دبستان بودم با مادرم سه بار به سينما رفتم تا اين فيلم را ببينم. بهترين سريال تلويزيوني: ميوه ممنوعه. به جز ماه عسل: در ايام عيد چون سركار سريال بازپرس بودم، نتوانستم سريال‌هاي تلويزيوني را ببينم ضمن اينكه به مسافرت هم نرفتم، چون بهترين جا تهران بود كه در سكوت و آرامش به سر مي‌برد. آرزوي سال 88: بتوانم در جشنواره فجر يك فيلم براي اكران داشته باشم. برنامه‌ريزي: شديدا اهل برنامه‌ريزي هستم، دفترچه يادداشت كوچكي دارم كه سعي مي‌كنم برنامه‌هايم را در آن بنويسم و به زمان خيلي اهميت مي‌دهم... درست مثل امروز. گفتم راس ساعت 30/12 مي‌آيم كه آمدم (نهم فروردين) چه كاري را به سال 88 واگذار كرديد؟ هيچي، كار ناتمامي ندارم. كارتون: در دوران كودكي كارتون سرندپيتي را دوست داشتم. بهترين سكانس ماه عسل: سكانسي كه من و خانم ولدبيگي در حياط بوديم و او در حال بافتن بود كه في‌البداهه از واژه «قلاب» استفاده كرد. آن سكانس به دلم نشست. ديالوگ: شخصيت شيرين و تمام ديالوگ‌هايم را دوست داشتم. به جز شيرين: نقش خودم را دوست داشتم، چون 80 درصد به اتفاق‌هاي زندگي‌ام نزديك بود! ازدواج: در شرف ازدواج هستم، هنوز تاريخ ازدواجم مشخص نيست و در حال حاضر نامزد هستيم. آشنايي: خيلي اتفاقي آشنا شديم. من به دنبال طراحي سايتم بودم كه يكي از دوستانم مازيار را معرفي كرد، او مهندس كامپيوتر است و اين شد كه يكديگر را براي زندگي مشترك انتخاب كرديم. آغاز زندگي مشترك در خانه اجاره‌اي: تا حالا بهش فكر نكردم. مهريه: به نيت نام حضرت علي(ع)، 110 سكه. قيافه: براي من كه فرقي ندارد، اما اين سوال را كه قيافه چقدر در انتخاب مازيار نقش داشته را بايد از خودش بپرسيد. همسرتان مخالف كار شماست؟ نه، خوشبختانه! هميشه مرا راهنمايي هم مي‌كند. مثل مادرم خيلي صبر دارد. مثلا 40 روز براي «ماه عسل» در رامسر بودم و او هم دوري من را تحمل كرد. فاميل: با مادربزرگم (مادري) خيلي راحت هستم، يك جورايي هميشه «پا» بود! و هر تصميمي كه داشتم به من انرژي مي‌داد. چرا رانندگي ايراني‌ها خطرناك است؟ به خاطر رعايت نكردن حقوق ديگران به نظر مي‌آيد بايد زور پليس و جريمه‌هاي سنگين باشد تا مردم درست رانندگي كنند. ساعت 2 نيمه شب از چراغ قرمز در خيابان خلوت رد مي‌شوي؟ مي‌ايستم چون درصد تصادفات در شب بيشتر است. مهم‌ترين دليل مرگ ايراني‌ها چيست و چرا؟ ايست قلبي. چون زياد حرص مي‌خورند! (مي‌خندد) چون صبر ندارند، وقتي صبر نباشد، عجول مي‌شوند و بعد هم عصبانيت! اتومبيل مورد علاقه؟ «بي‌‌.ام.‌و» را دوست دارم. بهترين دوست دوران كودكي: شيما شريفيان كه در حال حاضر هم با هم ارتباط داريم. آخرين كتابي كه خواندي؟ صد سال تنهايي اثر ماركز. تقلب: دوران دبستان اهل تقلب بودم! يك بار هم معلم كلاس دوم ابتدايي تقلب مرا گرفت. (مي‌خندد). «هر كس نكند تقلب امروز، او بي‌هنر است نه دانش‌آموز» صف را رعايت مي‌كني؟ بله در صف مي‌ايستم، چون دوست ندارم حرمت كاري‌ام از بين برود و بگويند سوءاستفاده مي‌كنم. بازيگران زن قديمي: خانم نادره را خيلي دوست دارم، آن هم به خاطر مادربزرگم... ورزش: فوتبال را دوست دارم، شايد براي‌تان جالب باشد كه بدانيد در سال 79، عضو تيم فوتسال بانوان حجاب بودم و سه سال اين ورزش را ادامه دادم. پيست كارتينگ زياد مي‌روم، زماني هم در ابتداي تشكيل تيم واليبال بانوان هنرمند، عضو آن بودم. سفر خارج: تاكنون سفر خارج نرفتم! دوست دارم به ايتاليا بروم و شهر رم را ببينم. مهم‌ترين اتفاق سال 88: انتخابات رياست جمهوري. چت: اهل آن نيستم، اما اهل گشت و گذار در اينترنت هستم . جراحي بيني: خيلي مخالفم (با لحن خاصي)، چون پول دور ريختن است! حال اگر دليل پزشكي داشته باشد، بهانه خوبي است، اما مي‌بينيم كه اين عمل مد شده، حتي بعضي‌ها بيني قشنگي دارند، چند هفته‌اي از خانه بيرون نمي‌آيند و حتي چسب روي بيني خود مي‌زنند كه مثلا... ما عمل كرديم!؟ سال تحويل: خانه بودم، چون دو سال در برنامه‌هاي و پخش زنده تلويزيوني بودم، امسال تصميم گرفتم كنار خانواده باشم. عيدي خوب: هميشه اولين و بهترين عيدي را از مادر بزرگم به عنوان دشت اول از لاي قرآن گرفتم. مي‌دانيد سال 88 با جمعه‌ها چقدر تعطيلي داريم؟ نه. نزديك صد روز! عجب، اين تعطيلي‌ها راندمان كار را پايين مي‌آورد. انگار كه پشت‌مان باد مي‌خورد... محمد مطيع: در ماه عسل در نقش پدرم بود. خيلي خوشحالم كه با او كار كردم چون خاطره سريال پربيننده «سلطان و شبان» را براي من تداعي مي‌كرد. او سال‌ها در خارج از كشور زندگي مي‌كرد و به تازگي به ايران بازگشته و اتفاقا خيلي هم پركار ظاهر شده است. او از جمله بازيگران حرفه‌اي سينماي ايران است. خاطره‌اي هم با ايشان دارم. محل فيلمبرداري ما خانه‌اي در رامسر بود كه باغ بزرگي از درختان پرتقال و نارنگي در آن وجود داشت، تا سكانس‌ يا پلان تمام مي‌شد از ميوه‌ها مي‌خورديم. حتي صاحب باغ هم گاهي اوقات اعتراض مي‌كرد. شاهد احمدلو: كارگردان بسيار جوان و صبور. او مي‌دانست كه از بازيگران چگونه استفاده كند، از اين كارگردان‌هاي جوان و جو زده نبود كه بخواهد سر بازيگرانش فرياد بزند. آخرش چي مي‌شه؟ فكر نمي‌كردم كه «ماه عسل» تا اين حد پرطرفدار شود. اينكه مردم در ايام عيد در ديد و بازديد و مسافرت هستند و شايد تلويزيون نبينند. چند روز پيش پشت چراغ قرمز بودم كه خانواده‌اي شيشه اتومبيل را پايين كشيدند و از سريال ماه عسل تشكر كردند. شيرين و نفيسه: همان طور كه گفتم شيرين و نفيسه روشن، كاراكتر و زندگي شخصي آنها خيلي شبيه هم بود. از طرفي خانم فلورا سام كه به جز بازيگر، نويسنده هم بودند در داستان مرا دانشجوي حقوق معرفي كرده بود. به او گفتم شما مي‌دانستيد، من حقوق اسلامي خواندم؟ كه گفت نه...! (نفيسه روشن، سرانجام رشته تحصيلي خود را لو داد!) خيلي بامزه بود، كه گويا اين نقش را براي من نوشته بودند. از اين رو خيلي زود با شيرين انس گرفتم. انگار كه زندگي خصوصي خودم است. سوژه‌هاي عاطفي: درباره تلويزيون مردم نظر مي‌دهند، يعني استقبال آنان است كه باعث مي‌شود، يك پروژه بگيرد. به نظر من، مردم سوژه‌هاي عاطفي و عشقي را بيشتر مي‌پسندند، مثل نرگس، ترانه مادري يا ميوه ممنوعه... بازپرس: كار جديدم «بازپرس» است، كاري كه قرار است از شبكه دوم پخش شود و تصويربرداري آن هشت ماه طول مي‌كشد و در سال 89 پخش مي‌شود، من نقش يك تازه عروس فوق‌العاده عصباني به نام «پري» را بازي مي‌كنم و تجربه جديدي برايم بود چرا كه هميشه نقش‌هاي مظلوم را بازي مي‌كنم. تصورم اين است كه تا پايان آذرماه درگير «بازپرس» باشم. فيلم‌شناسي: اولين كارم مجموعه روزهاي به يادماندني در سال 79 به كارگرداني همايون شهنواز بود، سپس روزگار قريب (كيانوش عياري)، كلانتر 2 (شاه‌محمدي)، تله فيلم‌هاي مسافر و آواي زمين، سريال سال‌هاي برف و بنفشه (سلطاني)، اغما (سيروس مقدم)، سريال داداشي و ماه عسل و در عرصه سينما تنها فيلم سينمايي «مادرزن سلام» كار «خسرو ملكان» در سال 85 بود. سانسور هنرمندان: هنرمندان مي‌ترسند كه بدون سانسور حرف بزنند، چرا كه بازخواست مي‌شوند. گرچه خوشبختانه مطبوعات ايران به خودشان اجازه نمي‌دهند كه به زندگي شخصي هنرمندان بپردازند. من خودم به عنوان يك بازيگر، گاهي اوقات از مردم فراري‌ام، چون رفتارهايي مي‌بينم و حرف‌هايي مي‌شنوم كه ناراحت مي‌شوم، براي مثال از نوع لباس پوشيدنت ايراد مي‌گيرند، شايد من در محيط كارم موسيقي گوش نكنم، اما در زندگي شخصي‌ام، موسيقي دوست دارم يا در هنگام خريد شاهد بودم كه در زمان خريد يك مانتو، چند تا خانم كه مرا شناخته بودند، منتظر بودند، ببينند كه من مانتوي گران‌قيمت را بر مي‌دارم يا ارزان قيمت را... و من هم ناخودآگاه گران قيمت را خريدم. گاهي اوقات، فكر و رفتارهاي عامه ما را از زندگي خصوصي‌مان جدا مي‌كند. البته بايد بگويم كه مردم دوست دارند بدانند كه هنرمندان چگونه زندگي مي‌كنند... يك بار در مركز خريدي بوديم، سه تا دختر خانم كه مرا شناخته بودند، با موبايل از طبقه اول تا سوم در حال فيلم گرفتن از ما بودند! و همين مسئله باعث مي‌شود كه ما حواس‌مان بيشتر جمع شود. اگر بخواهم از گفته‌هايم نتيجه بگيرم بايد عنوان كنم، وقتي كه آزادي براي‌مان نباشد، ما هم مجبوريم بسته‌تر زندگي كنيم... يعني نمي‌توانيم، آن طور كه هستيم، خودمان را نشان بدهيم. با پارتي بازي، بازيگر شدي؟ اينكه همايون شهنواز پسر دايي مادرم بود صحيح، اما من در زمان دانشجويي‌ام، عضو تئاتر دانشگاه بودم. يك روز آقاي سيروس كهوري‌نژاد را ديدم و از ايشان راهنمايي گرفتم. من از طرف آقاي كهوري‌نژاد به آقاي شهنواز معرفي شدم، كه او هم گفت: بهتر است نفيسه بازي نكند، چرا كه فردا حرف در مي‌آيد كه او فاميل بازي راه انداخته است. اما دستيار ايشان به او مي‌گفت كه «نفيسه روشن» خود نقش است، نقش «رخساره» در سريال روزهاي به يادمادني.... اگر شهنواز نبود: شايد ديرتر و كمي سخت‌تر وارد اين حيطه مي‌شدم، ايشان راه را براي من باز كرد. دستمزد: دستمزدها نسبت به سال‌هاي گذشته ده برابر شده است! در كارهاي ابتدايي براي من دستمزد مهم نبوده چرا كه سعي مي‌كردم، خودم را نشان دهم و به ثبات برسم، اما در حال حاضر دستمزد من تثبيت شده است. گرچه بايد بگويم گاهي اوقات آنچه را كه روي آن حساب مي‌كني، به آن نمي‌رسي! مثلا در ماه سوم سال روي دستمزد حساب مي‌كني اما ماه نهم به تو پرداخت شود. به هر حال اين هم جزو شرايط كاري ماست، اما در كل راضي هستم... اساس دستمزد: در واقع دستمزد بر مبناي سابقه كاري، پيشكسوت و چهره بودن در آن زمان است... يا اينكه نقش چندم فيلم يا سريال هستيد. ضمن اينكه بايد بگويم در حال حاضر هم فيلمنامه و هم دستمزد برايم مهم است. دوري از سينما: زماني كه خسرو ملكان كارگردان «مادرزن سلام»، فيلمنامه را به من داد، دختر وسطي خانواده نقش اصلي را ايفا مي‌كرد. فيلم در رابطه با جريان ازدواج دختر وسطي است، اما متاسفانه هيچ وقت متوجه نشدم كه خسرو ملكان چرا از 45 دقيقه دوم فيلم، داستان را چرخاند و عجيب‌تر از آنكه در بيلبورد و عكس روي جلد CD تصوير و نام مرا نگذاشت! اما در تبليغات مطبوعاتي هميشه تصوير و نام مرا از آنجا كه يك چهره تلويزيوني‌ام، استفاده كرد! به همين خاطر دوست ندارم در سينما فعاليت كنم، چون دو بار دقيقه 90 با اينكه قرارداد داشتم، نام من از فهرست بازيگران بيرون ماند و در «مادرزن سلام» هم كه نام مرا حتي روي بيلبورد هم ننوشتند! پس ترجيح مي‌دهم كه در پروژه‌هاي تلويزيوني بازي كنم. متاسفانه در سينما جايي براي شكايت نيست، اما حداقل در تلويزيون مي‌داني كه اگر اعتراض داشتي مي‌‌تواني به مديران شبكه مراجعه كني. جا دارد از مديريت خوب آقاي ضرغامي هم در چند سال اخير به عنوان رئيس سازمان تشكر كنم. وقتي كه ناراضي بودم سرگروه‌ها، مشكلاتم را حل كردند. در سينما مافيا هست: من زياد در حيطه سينما نبودم تا در اين مورد اظهارنظر كنم، اما به عنوان يك بيننده وقتي كه بيلبوردهاي سينمايي را مي‌بينم، كاملا مشخص است كه يك كارگردان معمولا با بازيگران ثابت طي چند سال كار مي‌كند و ناخودآگاه اين موضوع براي يك بيننده تداعي مي‌شود كه پشت پرده خبرهايي است!؟ اما وضعيت در تلويزيون عادلانه است. چرا شبكه دو: نه اين طور نيست، بلكه به طور تصادفي در سريال‌هاي مناسبتي ماه رمضان 87 و نوروز 88، سريال‌هايي مثل هيچ كس و ماه عسل، هر دو پيشنهاد از شبكه دو بود، فقط همين. سينما چه زماني؟ چون با كار خسرو ملكان خاطره خوبي از سينما ندارم، منتظرم تا يك نقش خوب به من پيشنهاد شود تا حرفي براي گفتن داشته باشم و ديده شوم و سرانجام كانديداي سيمرغ شوم كه نمي‌دانم اين اتفاق چه زماني مي‌افتد... با نشريات مشكل داري: من با تعد‌ادي از مطبوعات مشكل دارم چرا كه حرف‌هايم را برعكس، چاپ يا آن طوري كه خودشان دوست داشتند چاپ كنند، چاپ كردند... از اين رو تصميم گرفتم كه كمتر مصاحبه كنم... نشريه‌اي من و مادرم را دعوت كردند تا به دفتر آنها برويم... اما نه تنها آن تصوير را روي جلد نگذاشتند بلكه حتي يك تيتر هم از آن مصاحبه چاپ نكردند! تصور نكنيد كه دوست دارم تصويرم را روي جلد چاپ كنند، نه! اما از ابتدا راستش را بگويند كه گفتگو با شما براي صفحات داخل مجله است. به هر حال صداقت در هر كاري مهم است... يا مجله‌اي كه خيلي دوستانه وارد روش فكري من شد و من هم خيلي صادقانه به آنها پاسخ دادم، در صورتي كه در جامعه هنري بازخواست شدم كه چرا اين حرف‌ها را زدم، در صورتي كه آنان بايد با من چك مي‌كردند. رابطه دو طرفه: من جايي مصاحبه داشتم و راس ساعت آنجا بودم، اعضاي تحريريه تعجب كردند كه معمولا بازيگران سر قرار خوش قول نيستند، مي‌خواهم بگويم كه رابطه هنرمندان و مطبوعات بايد دو طرفه باشد... كلاس بيهوده: من به عنوان بازيگر، رفتارهايي از نوع كلاس‌هاي الكي و بيهوده را دوست ندارم. به نظر من اين آدم‌ها يك جايي كم هستند، يك جايي خالي هستند و چون كم هستند فرار مي‌كنند، اما كسي كه روراست است و شيله پيله‌اي ندارد، از اين كارها نمي‌كند... به نظرم اين دسته از افراد بايد ابتدا كلاس و پرستيژ را براي خودشان تعريف كنند، كه چه كارهايي را بايد انجام دهند كه بشوند يك فرد با كلاس، يعني مدل پوشش و رفتار و مو... بعضي‌ها فكر مي‌كنند كارهاي الكي كردن و بي‌برنامه بودن يك «تريپ» است كه در نهايت اين نوع كلاس گذاشتن باعث از بين رفتن آنان مي‌شود... سوپراستار: ويژگي‌هاي سوپراستار اين است كه هم در كارش خيلي حرفه‌اي باشد و هم در رفتار با مردم حرفه‌اي عمل كند، گرچه شرايط سينماي ما با هاليوود تفاوت دارد، سوپراستار در هاليوود معناي ديگري دارد، اما در ايران امنيت بيشتري دارد و شايد به اين خاطر است كه آنان در هاليوود هواپيماي شخصي يا اتومبيل ضدگلوله دارند! با تمام شرايطي كه گفتم هنرمندان در ايران برخلاف اروپا و آمريكا راحت‌تر زندگي مي‌كنند... روي جلد نشريات: يك زمان يك بازيگر در يك سريال يا پروژه سينمايي موفق مي‌شود و نشريات به سراغ او مي‌آيند و ممكن است هم‌زمان چند نشريه تصوير او را روي جلد چاپ كنند. يك زماني هم است كه يك عده از بازيگران هيچ‌گاه از ذهن علاقه‌مندان به هنر خارج نمي‌شوند، مثل اكبر عبدي، نيكي كريمي يا رضا گلزار... كه با ديدن تصاوير آنان روي جلد نشريات تعجب نمي‌كني، اما يك زمان مي‌بيني كه از يك بازيگر مدت‌هاست كه خبري نيست، نه فيلمي، نه سريالي و نه تقديري، اما هم زمان روي جلد چند نشريه است كه اين جاي سوال دارد!(مي‌خندد) نفيسه روشن: دختري صبور، دل نازك، فداكار، عاشق كار و زندگي، خدا را خيلي دوست داره، عاشق اينه كه عاشق باشه و براش مي‌جنگه... و خانواده‌سبز: هميشه خوب بوده، خوب است و اين روند را دنبال خواهد كرد و سعي كرده كه هيچ وقت به حواشي نپردازد و جالب اينكه بدون حواشي به تيراژ رسيده و اين نشان داده كه مردم آن را باور كرده‌اند. البته بدشانسي من بوده كه قرعه اولين گفتگوي «بدون سانسور» به نام من خورده است. جا دارد كه از آقاي اوجي و تمامي كساني كه مرا در اين راه هدايت و راهنمايي كردند مخصوصا مادرم كه تمامي نبودن‌ها و سختي‌هاي كار مرا تحمل كرد، تشكر كنم. بدقولي برايم اتفاق افتاده كه در يك پروژه سينمايي، قرارداد بستم، حتي چمدان‌هايم را هم بستم، اما بعد از يك هفته متوجه شدم كه آن كارگردان با يك گروه ديگر قرارداد بسته و حتي يك هفته هم است كه فيلمبرداري شروع شده است! و شما اعتراض كردي؟ من فكر نكنم كه سينما جايي براي اعتراض باشد، چون كه قراردادهاي سينمايي معمولا به اين شكل است كه اگر طرف اول يعني كارگردان و تهيه‌كننده فسخ كنند، مشكلي پيش نمي‌آيد، اما اگر بازيگر فسخ كند بايد جريمه بپردازد منبع : خانواده سبز




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4687]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن