واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: کار نگارش فیلمنامه این سریال را مصطفی عزیزی و امیر عربی به عهده داشتهاند و در آن بجز بازیگرانی که نامشان آمد الهام حمیدی، آزاده صمدی، سیروس گرجستانی، سروش صحت، بهاره رهنما، علی عمرانی، سیامک صفری،... کار نگارش فیلمنامه این سریال را مصطفی عزیزی و امیر عربی به عهده داشتهاند و در آن بجز بازیگرانی که نامشان آمد الهام حمیدی، آزاده صمدی، سیروس گرجستانی، سروش صحت، بهاره رهنما، علی عمرانی، سیامک صفری، حمید ابراهیمی، داریوش اسدزاده، عباس کوثری، پویا پرستویی، سینا رازانی، احمد یاوری، مهدی طاهری و عباس توفیقی نیز به ایفای نقش میپردازند. یکی از سوژه های مورد علاقه فیلمسازان چه در سینما و چه در تلویزیون، سرقت بوده و در این میان سوژه سرقت جواهرات، بارها به تصویر کشیده شده است. سوژه دزدی جواهرات از گاو صندوقی بسیار ایمن شاکله داستان این مجموعه را تشکیل داده که داستانک هایی مانند:شریک سابق غلامرضا و برادرش و ... بدان افزوده شده تا بیننده احساس خستگی و کسالت نکند.ایجاد گروه های موازی برای رسیدن به جواهر نیز در همین راستا به کار گرفته شده و به جذابیت های داستان می افزاید. میری در ابتدای کار به شکل هوشمندانه ای هوشنگ را سر راه غلامرضا قرار داده و با ایده شراکت، وی را به دام می اندازد. در واقع وی مقدمات کار را خوب فراهم کرده و با استفاده از کاراکتری جذاب به نام پرفسور ،بیننده را برای تماشای باقی داستان کنجکاوتر کرده است، اما هرچه داستان پیش می رود این ظرافت ها کمتر و کمتر دیده شده و به دام تکرار مکررات می افتد. در واقع مشکل از جایی آغاز می شود که بسیاری از کارهای وطنی با آن درگیرند و آن چیزی نیست، جز فیلمنامه. در اینجا بسیاری از حوادث، منطق روایی نداشته و کاراکتر با هوش غلامرضا را به فردی کند ذهن شبیه می سازد؛مانند اتفاقاتی که بیرون بانک افتاده و به دزدیدن کیف پول منجر می شود. دیگر اینکه، در جای جای کار، به حساسیت آقای پروانه به اتاق کار و علی الخصوص گاو صندوقش اشاره می شود، اما در ادامه می بینیم که غلامرضا و شریک دزدش به راحتی وارد این محل شده و اهل خانه نیز واکنشی نشان نداده و هیچ شکی نمی برند. جالب تر اینکه زنی به عنوان دختر دایی غلامرضا بارها و بارها وارد خانه پروانه شده و کوچک ترین مشکلی هم ایجاد نمی کند! کاراکتر جلوه نیز با تمام زد و بندها و پنهان کاری هایش ،در قطب کاراکترهای دوست داشتنی گاو صندوق قرار گرفته و بیننده نسبت به آن سمپاتی پیدا می کند. این شخصیت خاکستری بر خلاف کاراکتر آویزانی همچون دکتر، در پیشبرد داستان نقش داشته و رابطه اش با دختر و همسر تازه اش، پویایی بیشتری به داستان بخشیده است. نکته بعدی شغل پروانه و دارودسته اش است و اینکه این حضرات به شغل شریف نزول خواری مشغولند یا دلالی و تجارت و .... بطوری که گنگ بودن این قضیه ، نگاه بیننده به کاراکتر موجهی مانند پروانه را خدشه دار کرده و دچار تردید می سازد. البته عزیزی در نگارش فیلمنامه اش بسیاری از قواعد ژانر سرقت را لحاظ کرده و از این رهگذر کاراکتر دوست داشتنی عباسی را خلق کرده؛ ضد قهرمانی جذاب که بیننده با وجود منفی بودنش، دوستش داشته و برایش دل می سوزاند. مشابه این کاراکتر در کارهای این ژانر به وفور دیده شده و به جزیی تفکیک ناپذیر تبدیل شده اند. کاراکتر جلوه نیز با تمام زد و بندها و پنهان کاری هایش ،در قطب کاراکترهای دوست داشتنی گاو صندوق قرار گرفته و بیننده نسبت به آن سمپاتی پیدا می کند. این شخصیت خاکستری بر خلاف کاراکتر آویزانی همچون دکتر، در پیشبرد داستان نقش داشته و رابطه اش با دختر و همسر تازه اش، پویایی بیشتری به داستان بخشیده است. رضا بابک در نمایی از گاوصندوق در خلق غلامرضا به عنوان کاراکتر مرکزی داستان ، بسیار به قواعد ژانر فوق توجه شده و شخصیت نابغه ای ریاضی را که به دلایل مختلف سر از تبهکاری در آورده، برای چندمین بار به تصویر کشیده است. این کار دارای محاسنی است که از جمله می توان به آشنایی بیننده با کلیشه های فوق و در نتیجه نزدیکی سریع ترش با این شخصیت یاد کرد. مازیار میری پس از ساخت چند فیلم و سال ها تجربه تدوین در تلویزیون،در گاو صندوق ریسک بزرگی کرده و به سراغ کاری روتین با مایه های کمدی (آن هم نه از نوع نود شبی!)رفته و بسیاری از ایرادهای فیلمنامه ای را با کارگردانی سنجیده اش پوشش داده است. وی در قالب هایش ضمن رعایت قواعد کار تلویزیونی ، تنوع را لحاظ کرده و به لحاظ بصری چشم نواز عمل نموده است. در واقع میری به سنت کارهای شبانه عمل نکرده و کیفیت را فدای کمیت نکرده و به شعور بیننده احترام گذاشته است. وی در انتخاب بازیگران نیز وسواس به خرج داده و جمعی از بهترین های سینما و تئاتر و تلویزیون را گرد هم آورده است. اما اشتباه میری در این بوده که در نگارش فیلمنامه وسواس به خرج نداده و گاف های بسیاری در آن به چشم می خورد که به مرور و با نزدیک شدن به انتهای کار ، بیشتر و بیشتر می شود. رضا بابک برای نقش پروانه انتخاب خوبی بود که به تنهایی جذابیت زیادی به کلیت کار بخشیده و وسواس بیمارگونه این کاراکتر را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده است. برای اثبات این امر کافیست به سکانس های مربوط به شرکت جلوه و پلان های دو نفره اش با فرهاد اصلانی توجه نمایید. فرهاد اصلانی که خاطره بازی اش در سفر به چزابه و ... هنوز در یادها مانده، نقش جلوه را با تمامی ریزه کاری هایش ایفا می کند و در این راه از زبان بدن بهترین بهره را گرفته است. نوع گویش و لحن ادای دیالوگ ها به این کاراکتر رنگ و بوی خاصی بخشیده و بیننده را مجذوب خویش می سازد. فرهاد اصلانی که خاطره بازی اش در سفر به چزابه و ... هنوز در یادها مانده، نقش جلوه را با تمامی ریزه کاری هایش ایفا می کند و در این راه از زبان بدن بهترین بهره را گرفته است. نوع گویش و لحن ادای دیالوگ ها به این کاراکتر رنگ و بوی خاصی بخشیده و بیننده را مجذوب خویش می سازد. اما این اتفاق در مورد افشین هاشمی رخ نداده و این بازیگر با استعداد در نقش غلامرضا خوب ظاهر نشده و تلقی درستی از نقش نداشته است. در واقع وی با تصور ریاضی دان بودن کاراکترش، به یک بازی خشک و سرد و بسیار درونی روی آورده که نتیجه اش دور شدن تماشاگر از او و انتی سمپات بودنش گشته است. در واقع کارگردان بازیگران خوبی را درکنار هم گذاشته که به تنهایی خوب و قابل قبولند، اما ترکیبشان نتیجه جالبی نداشته و شیرینی قصه را تا حدی کاهش داده اند که از جمله این بازیگران می توان به سیامک صفری، بهاره رهنما و سیروس گرجستانی اشاره کرد. البته هنگامی که گاو صندوق را با برخی از مجموعه های تلویزیونی در حال پخش قیاس می کنیم ، به توانایی های میری ایمان آورده و منتظر سریال بعدی او می مانیم. 30nema.blogsky.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]