واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: گفتگو با کارگردان دموكراسی تو روز روشن علي عطشاني را پيش از اين با فيلم« پوست موز» ميشناختيم. فيلمي که عدم نمايشاش در جشنواره بيستوششم فيلم فجر در کنار چند اثر ديگر جنجالهاي زيادي را به پا کرد. حال دو سال پس از آن جشنواره، «دموکراسي تو روز روشن» در بخش فيلمهاي اول و دوم پذيرفته شده است. فيلمي که از همان ابتدا به دليل حضور تعداد زيادي از ستارگان و حواشي پرداخت دستمزد غيرمعمول به يکي از آنها جزو حاشيهسازترين فيلمهاي جشنواره امسال شد. در کنار اينها ميتوان سوژه بکر و جديد عطشاني را يکي از عاملهاي موفقيت فيلم در جشنواره امسال دانست. ميخواستم به عنوان اولين سوال نظرتان را درباره جشنواره فيلم فجر بدانم؟ به نظرم جشنواره فجر بهترين و بزرگترين ويترين سينماي کشور است که هر کدام از ما محصولاتمان را در اين ويترين ميگذاريم تا مردم از همه اقشار به ديدن اين ويترين بيايند. خب طبيعتا از يکسري آثار خوششان ميآيد و از يکسري هم بدشان ميآيد. مهمترين ويژگي اين جشنواره اين است که بر خلاف جشن خانه سينما که يک جشن صنفي است، اهالي نقد و نظر کشور هم فيلمها را ميبينند و نظراتشان را ميدهند و در اين شرايط است که نقاط ضعف و قوت يک فيلم ديده ميشود. آقاي عطشاني به دليل اينکه فيلمهاي شما در داخل ايران کمتر ديده شده است برخي با شما و کارهاي قبليتان آشنايي ندارند. براي شروع بحث بهتر است يک بيوگرافي از خودتان به خوانندگان ما بدهيد. متولد 1357 هستم. تحصيلاتم در رشته کامپيوتر گرايش نرمافزار است، اصلا نميدانم چگونه به سينما گرايش پيدا کردم. اولين فيلم کوتاهم را زماني که سوم دبيرستان بودم ساختم. تا به امروز هم که جلوي شما نشستهام،چهار فيلم بلند ساختهام که به ترتيب« پوزتيوهاي فراموش شده»، «يک قدم تا خدا»، «پوست موز» و «دموکراسي تو روز روشن» است. نکته عجيب در مورد من هم اين است که هيچ وقت دستياري نکردم و از تجربيات فيلمهاي کوتاهم به اينجا رسيدم. در تمامي آثار بلند شما يک گرايش ويژه به مسائل متافيزيک و تا حدودي ديني ديده ميشود. آيا علاقه خاصي به اين نوع موضوعات داريد؟ واقعيت ماجرا اين است كه هيچ تعمدي در پيگيري اين سوژه نداشتم و شايد بهطور اتفاقي فيلمهايم به اين سمت گرايش پيدا ميکنند. بيشتر دنبال سوژههاي جذاب و جالب بودم. حالا ميتوانست اين سوژه مثلا درباره برزخ هم اتفاق بيفتد. شباهتهايي بين «پوست موز» و «دموکراسي تو روز روشن» ميبينم. نظر خود شما درباره اين مساله چيست؟ اگر از لحاظ نوع طنز بخواهيم اين دو اثر را با هم مقايسه کنيم به دو چيز کاملا متفاوت ميرسيم. فيلم «پوست موز» بيشتر يک کمدي فانتزي بود ولي« دموکراسي تو روز روشن» يک طنز تلخ است اما در اينکه سوژه هر دو فيلم در برزخ ميگذرد با نظر شما کاملا موافقم. فيلم شما سوژه بکر و تازهاي دارد. کمي درباره شکلگيري فيلمنامه براي ما توضيح ميدهيد؟ درست بعد از فيلمبرداري «پوست موز» بود که يکي از دوستانم به نام افشين رضايي به سراغم آمد و گفت، فيلمنامهاي را سراغ دارد که سوژه جالبي دارد و خيلي شبيه «پوست موز» است. من فيلمنامه را خواندم و خيلي از کار خوشم آمد. آن موقع اسم فيلم «دموکراسي توي روز روشن» نبود. با فيلمنامهنويس کار که آقاي مسعود احمديان بودند براي ساخت اين فيلم به توافق رسيديم. ظاهرا قبل از من هم قرار بود آقايان کمال تبريزي و ابراهيم حاتميکيا اين فيلمنامه را بسازند که بنا به دلايلي به سر انجام نرسيده بود. چرا عنوان فيلم را «دموکراسي تو روز روشن» گذاشتيد؟ اين سوالي است که ترجيح ميدهم خود شما به عنوان تماشاگر به جوابش برسيد و من چيزي نگويم. يکي از نکات حاشيهاي فيلم شما حضور حجتالاسلام محمدعلي زم به عنوان تهيهکننده است. ميدانيم که ايشان سالهاست ديگر کار تهيه فيلم نميکنند، چگونه او را پيدا کرديد؟ بعد از بلاهايي که سر فيلم« پوست موز» در جشنواره دو سال پيش آمد، پخش بيخبر فيلم درشبکه نمايش خانگي در روزهاي پاياني سال تکميل کننده اين سناريو بود. در تحقيقاتي که کردم متوجه شدم شرکتي که فيلم «پوست موز» را از تهيه کننده خريده، سازماني است به نام مرکز فرهنگي هنري ايرانيان به مديريت آقاي زم. من ايشان را دورادور به واسطه فيلمهايي که تهيه کرده و مقالههايي که نوشته بودند، ميشناختم اما ملاقات حضوري با وي نداشتم. يک روز در دفترم نشسته بودم که معاون ايشان با من تماس گرفت و گفت بيا دفتر ما. رفتم آنجا و به بنده گفتند آيا فيلمنامهاي داريد که بخواهيد آن را کار کنيد؟ من هم گفتم بله و «دموکراسي تو روز روشن» را به آنجا ارائه دادم. يک هفته بعد من، آقاي زم و آقاي احمديان براي شروع پروژه دور يک ميز نشستيم. فکر کنم چون خود آقاي زم روحاني هستند و به مسائل ديني آشنايي دارند در پيشبرد فيلمنامه کمکهايي کردهاند؟ شديدا، تا اين حد که ميگويم اگر آقاي زم نبود نميشد اين فيلمنامه را کار کرد. چون در کشور ما سخت است ورود به عالم ماورا و هميشه با اما و اگرهايي همراه است. چرا فيلم را با دوربين ديجيتال فيلمبرداري کرديد؟ به دو دليل؛ اول: بهخاطر حجم بالاي تروکاژهايي که در اين فيلم داشتيم و با استفاده از اين دوربين کارمان راحتتر ميشد. دوم: خودم مايل بودم فيلم با يک سيستم پيشرفته تصويربرداري گرفته شود به هر حال دوربين si2-k که در اين فيلم مورد استفاده قرار گرفته يکي از دوربينهاي روز دنياست و تصويري که به شما ميدهد به مراتب بهتر از دوربين 35 ميليمتري است و امکان مانور بيشتري را به شما ميدهد. فيلم آخر بهمن قبادي هم با همين دوربين گرفته شده است. در فيلم شما طيفهاي مختلفي از بازيگران حضور دارند. از حميد فرخنژاد گرفته که بيشتر متعلق به سينماي خاص و فرهنگي است تا محمدرضا گلزار که يک بازيگر گيشهاي است؟ واقعيت امر من اينگونه نگاه نميکردم بلکه به همراه عليرضا شمس ( دستيار و مسئول انتخاب بازيگر) نشستيم و ديديم که مثلا اين شخصيت به چه کسي ميخورد؟ حالا فرقي نداشت او يک سوپراستار بود يا يک بازيگر متعلق به جريان فرهنگي سينما. بلکه چينش دقيق و درست مدنظر ما بود که فکر ميکنم تا حدودي به آن دست يافتهايم. هنگام ساخت اين فيلم چقدر به گيشه فکر ميکرديد؟ از روز اول به اکران فکر ميکرديم، چون در عين اينکه حرفهاي خوبي در فيلمنامه زده ميشود، فيلم ميتواند با اقشار مختلف مردم ارتباط بر قرار کند. روي همين مساله تمرکزمان را روي بازيگراني گذاشتيم که چهره شناخته شدهاي باشند و قابليت کشيدن مردم را به داخل سالن سينما داشته باشند. فيلم قرار است جزو اكران نوروزي باشد؟ يک صحبتهايي انجام شده مبنيبر اکران فيلم در نوروز 89 که البته هنوز قطعي نيست. يک سوال مخصوص دارم و خواهشميكنم آن را جواب دهيد. اين قضيه 90 ميليون گلزار چه بود؟ واقعيت امر هنوز که هنوز است نميدانم اين شايعه از کجا و چگونه در آمد و آنقدر هم گسترش پيدا کرد. اصلا مدل قرار داد آقاي گلزار اين چنين نبود. اين خبر از پايه غلط بود. آقاي گلزار دقيقا 11 روز در خدمت تيم ما بودند و پولي هم که گرفتند کمتر از اينها بود. همين مساله باعث شد، فيلم در سه هفته اول فيلمبردارياش در سکوت کامل خبري بگذرد طوري که هيچ عکس و خبري از فيلم ما در نشريات منتشر نشد. ولي ايکاش اين دوستاني که اين شايعه را در آوردند، رقم بيشتري را ميگفتند تا فيلم من بيشتر سر و صدا کند. ميخواستم نظرتان را درباره بازي آقاي گلزار در فيلم بدانم؟ به نظر من آقاي گلزار يکي از با استعدادترين و باهوشترين بازيگران سينماي ايران هستند اما متاسفانه پيشنهادهايي که به ايشان ميشود، قابليت نمايش اين استعداد را ندارند. در همين حد بگويم که من و محمدرضا گلزار با يک اشاره ساده منظورمان را بههم منتقل ميکرديم و خيلي هم خوشحال هستم که ايشان در فيلم بنده حضور دارند. تا الان هم هر کسي فيلم را ديده از بازي ايشان تعريف کرده است. هر فيلمي براي سازندهاش يک مشخصه بارز دارد که بهواسطه آن، فيلم را در ذهنش دوستداشتنيتر ميکند. در «دموکراسي تو روز روشن» اين مشخصه براي شما چه بود؟ به نظرم تجربهاي که در طول ساخت اين فيلم به دست آوردم، بزرگترين مشخصه اين فيلم برايم بود. در اين فيلم کارهايي انجام دادم که در سينماي ما کسي حوصله انجام آنها را ندارد مثلا يک ماه قبل از شروع فيلمبرداري من، تدوينگر و مدير فيلمبرداري در همين اتاقي که شما ميبينيد فيلمي ميگذاشتيم و ميديديم و بحث ميکرديم که مثلا ميخواهيم فلان پلان به اين شکل باشد يا برخي از پلانها را حتي بازي ميکرديم و يا براي تکتک پلانهاي اين فيلم استوري بورد حرفهاي طراحي کرديم چون به نظرم «دموکراسي تو روز روشن» يکي از پرپلانترين فيلمهاي سينماي ايران است. ما در اين فيلم بهجز چند جا، پلان بالاي شش ثانيه نداريم. چقدر جايزه گرفتن برايتان مهم است؟ اميدوارم اين حرفي که ميزنم در ذهن شما معناي شعار را ندهد. من هميشه دوست داشتم فيلمهايم در مواجهه با مخاطب موفق باشند تا اينکه جايزههاي متعددي بگيرم، اينکه وقتي شما به عنوان يک روزنامهنگار و يک بيننده از سالن سينما بيرون ميآييد از فيلم من رضايت داشته باشيد،برايم حکم بزرگترين جايزه را دارد البته خيلي دوست دارم فيلم «دموکراسي تو روز روشن» سيمرغ بهترين فيلم از نگاه تماشاگران را بگيرد. بهعنوان آخرين سوال، اگر خاطرهاي از جشنواره فيلم فجر داريد براي خوانندگان ما بگوييد؟ دو سال پيش درست در چنين روزهايي بود که شاد و خوشحال از اينکه فيلمم «پوست موز» در بخش مسابقه سينماي ايران پذيرفته شده است وارد دفترم شدم، ديدم همه ساکت و ناراحت به من خيره شدهاند؛ با تعجب وارد اتاقم شدم و يک روزنامه سينمايي را که فهرست اسامي فيلمهاي حاضر در جشنواره را چاپ کرده بود ديدم اما فيلم «پوست موز» در هيچ يک از بخشهاي جشنواره نبود. آن روز حال عجيبي پيدا کردم و هنوز با اينکه دو سال از اين واقعه ميگذرد اما خاطرهاش همچنان مرا ناراحت ميکند. فيلم «پوست موز» به دليل چند شوخي کوتاه با عزرائيل از شرکت در جشنواره بيستوششم فيلم فجر باز ماند. منبع: تهران امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 389]