تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بسم اللّه‏، شفاى هر دردى و يارى كننده هر دارويى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820901257




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

راز شهر آبي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راز شهر آبي
راز شهر آبي   نويسنده:محمد مهدي بهمني   ميراث جهاني و شگفتي صنعت و فناوري ايرانيان  

دهمين اثر ثبت جهاني شده ايران، تاييدي است برهوش و ذکاوت ايرانيان. درست برپيشاني تکه سنگ بزرگي که شوشتر نام دارد ، پر آب ترين رود ايران، کارون ، به دام اولين عضو سازه هاي آبي شهر مي افتد. اين تازه اول ماجراست؛ از اين پس شوشتري ها بيش از 100سازه آبي برسر راه کارون تدارک ديده اند. کاروني که از سرشاخه هايش در زردکوه بختياري جان گرفته و به سمت خليج فارس روان است. در برخورد با صخره سنگي بزر گ دو شاخه مي شود و شوشتر را در بر مي گيرد. حلقه آبي کارون زمين هاي زراعي شهر را سيراب مي کند، در نقش خندقي محافظ، شوشتر را در آغوش ايمن اش مي گيرد، چرخ آسياب هاي شوشتري را که يکي از مفصل ترين مجموعه هاي صنعتي دنياي کهن است مي چرخاند، خنکي را در شهر مي دمد و زورق مسافران را مقصد مي رساند. سازه هاي آبي شوشتر اتفاق بزرگي در تاريخ صنعت بشري به حساب مي آيند. دهمين اثر ثبت جهاني شده ايران. مجموعه پيچيده سازه هاي آبي شوشتر است که يکي از شگفتي هاي تاريخ فناوري ايران است. آرامش دشت «عقيلي» در شمال خوزستان اصلا با آن اتفاقي که قرار است براي کارون بيفتد، جور در نمي آيد. تا به اينجا برسد، شهر کرد، لردگان، ايذه، مسجد سليمان و ده ها روستا از آبش استفاده کرده اند. کاروني که در ابتداي راه، در ارتفاعات 3هزار کيلومتري چهارمحل بختياري، نشان چنداني از پر آب ترين رود ايران ندارد، همين که به سمت خليج فارس به راه مي افتد، کم کم جان مي گيرد. شوشتري ها در ميانه راه و در شمالي ترين نقطه شهر شان با بند ذوزنقه اي شکل ميزان، راه را .برخنکي آب کارون مي بندند کارون دو شاخه   سدي در شوشتر هست که شوشتري ها مي گويند:«اينجا را کارگرهاي رومي ساخته اند، با يک عالمه مس.» حکايت اين حرف به روايتي باز مي گردد که در بين شوشتري ها موجود است و تاريخ نگاران هم آن را تا حدودي تاييد کرده اند. در اسناد مکتوب، سازندگان بند ميزان، سپاهيان والرين، سردار رومي هستند. همان والريني که پس از شکست از سپاهيان ايراني، در نقش برجسته هاي نقش رستم به پاي شاپور ساساني افتاده است. سربازان رومي در جبران خسارت هايي که به بار آورده بودند، با تدبير ايرانيان دل بند را پر از لاشه سنگ و ساروج کردند و سطح آن را با سنگ هاي ماسه اي تراش خورده پوشاندند تا بند ميزان يا قيصر بشود باعث جدايي دو شاخه کارون از يکديگر. لشکريان رومي زير نظر کارشناسان ايراني با ساخت بند ميزان،2 ششم آب کارون را متوجه مسيري کردند که خود برايش تدارک ديده بودند و 4ششم کارون را به حال خود گذاشتند. دريچه هاي سد مراقب اند که چيزي بيش از آنچه بايد، روانه مسير مصنوعي نشود و خرابي به بار نياورد. دست ساخته ذوزنقه اي شکل سربازان رومي که 430متر طول و 11دهنه آبگير دارد، بارها در مقابل فشار کارون پرقدرت کم آورده و احتياج به تعمير و مرمت پيدا کرده است. يکي از آخرين کساني که دست مرمتگرش را برسر سد کشيده است، محمد علي ميرزاي دولتشاه، پسرفتحعلي شاه قاجار است. شرح اين اقدام عمراني را حاج عبدالغفار نجم الملک در سفرنامه خوزستانش چنين گزارش مي کند:«مخارج اين سد زياده از يکصد و بيست هزار تومان شده، چند مرتبه ناتمام، آب زور آور شده، برده ...روز آخر با کمال دقت و تدبير ساختند که ماند و چنان محکم کاري نموده بودند که هنوز آهکش از فرط زيادي شيره مي دهد...سد، عمده اش زير آب است، خاصه در وقت بهار، از خارج چندان معلوم نيست مگر اينکه دليلي نشان دهد.»پل بند ميزان همچنان مشغول جدا کردن 2تقسيم بر 6 آب کارون است و اين .تازه اولين عنصر سازه هاي آبي شوشتر است. گَرگرِ آب عصباني  

بعضي از شوشتري ها مي گويند آب وقتي عصباني است،«گَرگَر»صدا مي کند و به همين علت نام ان 2تقسيم بر6 آب کارون را که از کارون جدا شده و در مسير مصنوعي دستکندش جاري است، گَر گَر مي گويند. البته دليل واضح ترش را بايد در نام محله اي از شوشتر که آب از آنجا مي گذرد و همين اسم را دارد جست وجوکرد 700متر آن طرف تر از بند ذوزنقه اي شکل ، به پل بند گرگري مي رسيم که در انتظار 2دانگ آب کارون است. در نماي شمالي پل ظاهرا اتفاق خاصي نمي افتد. سه دهانه اي که در ديواره پل بند و کف رودخانه گرگر کار گذاشته شده اند، در هر ثانيه 40متر مکعب آب جمع شده پشت سد را سر مي کشند اما سروصداهايي که از آن سوي پل به گوش مي رسد، آرامش اين سد را مصنوعي جلوه مي دهد. هياهوي آن سوي سد متعلق به منظره اي است که هر تازه واردي از ديدن آن، جا خواهد خورد. در نماي جنوبي پل، نهري قرار دارد به عر ض90متر، با آبشارهاي غُراني که از دو سوي نهر و از ارتفاع 5الي10متري به داخل نهر شيرجه مي روند. از سرو صداي آبشارها مي شود حدس زد که 2دانگ آب کارون از تجربه جديدش به شدت هيجان زده است. در جوار اين آبشارها بقاياي ساختمان هاي مخروبه اي وجود .دارد که لابد زماني با آبشارها سروسري داشته اند. با اينکه باستان شناسان رد ضربات تيشه و کلنگ را برديوار نهر گَرگَر ثبت کرده اند، اما باورش سخت است شکافي به اين بزرگي که تا 45کيلومتر آن طرف تر هم ادامه دارد، به دست انسان ايجاد شده باشد. به نظر مي رسد تمام آنچه در عمق 20متري ديده مي شود، در جريان زلزله اي بزرگ يکباره به دل زمين فرورفته است. سرراست ترين و کوتاه ترين مسير براي رسيدن به منظره خيره کننده ميان شکاف، رديف پله هايي است که از کنار پل بند گرگر تا پاي بناهاي مخروبه پايين مي رود. پايين پله ها آبشارها هياهويي به راه انداخته اند. انگار که مي خواهند با سروصدايشان توي دل غريبه ها را خالي کنند. لهجه شوشتري نگهبان مجموعه من را که گرفتار طلسم آبشارها شده ام، به خود مي آورد؛ مردم ، آب خوردنشو از اينجو برمي داشتن، اي پله ها قبلا خاکي بودنه ، مردم پي زحمت زيادي از پله ها مي رفتن پايين.» شوشتري ها براي پرکردن شکم مشک هايشان از آب بايد114پله غربي مجموعه يا116پله شرقي آبشارها را پايين و بالا مي کردند. بوي فاضلابي که روي سطح آب جمع شده، قابل تحمل نيست. نگهبان آبي پوش مي گويد:«او وقت چيزي تواي آب نبيد، از گلاب بالاتر بيد، «.کثيفش مال فاضلات هاس که افتادن توش.» بزرگ ترين مجموعه صنعتي  

مادام ديولافوا جهانگرد فرانسوي که در عهد قاجار گذرش به شوشتر افتاده، با ديدن مجموعه آبشارها، در دستنوشته هاي روزانه اش آنها را بزرگ ترين مجموعه صنعتي دنيا قبل از انقلاب صنعتي توصيف مي کند. منظور او از بزرگ ترين مجموعه صنعتي دنياي کهن همان ساختمان ها و خرابه هايي است که در دل شکاف عميق جا گرفته اند؛ يعني همان 50آسيابي که زماني چرخ آبشان به قوت و نيروي همين آب هاي غران مي چرخيد. حاج مهدي قلمي، خرمافروش پيري که سال هاست درجوار پله هاي مجموعه پشت سيني هاي پرازخرمايش مي نشيند و رفت و آمد عابران را زير نظر مي گيرد، مي گويد که «تمام خوزستان بار گندم پِه شتر کشيدنه، آوردنه اينجو. خورکردنه، بردنه. عرضُم به حضور سرکارت تمام اي آباديا که دور ناصري(اهواز) بيدنه، گندم مي آوردنه. آاي طي از بوشهر و گناوه رو تا ايذه، اَاو طي تا خرم آباد، جو و گندم آوردنه اينجو. بارانداز بيد اينجو.» تعداد زياد کاروانسراهايي که روي نقشه راهنماي ميراث فرهنگي توي دستم شماره شده اند، حرف هاي خرمافروش مجموعه را تاييد مي کند. آسياب هاي شرق مجموعه هميشه چشم به راه آبي بودند که قرار بوده تونل بليتي با خود بياورد. هر چند آن قدرها هم نمي شد روي آب بليتي حساب باز کردچون ارتفاع دهانه آبگير بليتي که متوجه درياچه سد است، از دو دهانه ديگر بالاتر است و فقط در فصل زمستان که سطح رود گرگر بالا مي آيد، آبگيري انجام مي شود، به همين خاطر آسياب هاي شرقي مجموعه که در سال هاي رونق بازار، تعدادشان به 12عدد مي رسيد از تونل دهانه شهر که سطح آبگيرش پايين تر از بليتي است هم تغذيه مي کردند. 21آسياب غرب مجموعه هم چرخش آس هايشان را مديون تونل سه کوره بودند. تونل سه کوره سال هاست که در کف رودخانه گرگر جا خوش کرده و اين يعني مي تواند در تمام طول سا ل آبگيري کند تا آسياب هاي غرب مجموعه هميشه آبشان به راه باشد. آبي که تونل ها با خودشان آورده اند، بعد از چرخاندن چرخ آسياب ها ، از ارتفاع پنج الي ده متري توي گرگر شيرجه مي روند و هر چقدر که مي خواهند سروصدا به پا مي کنند. شوشتري ها هر کدام ازآبشارهاي غران سرازير به گرگر را به اسمي مي خوانند؛ دو برادرون، لوفا، دهانه شهر و... بزرگ ترين آبريز مجموعه که «توف ديدي» لقب گرفته، آبش را از تونل بليتي مي گيرد. آبي که 360متر کانال را طي کرده، چنان در رساندن خودش به گرگر شتاب دارد که هنگام خروج از دهانه اش به شکل بخار و دود در مي آيد. شوشتري ها به همين خاطر غران ترين آبشار مجموعه را توف ديدي(دودي) مي گويند. آسياب هاي شوشتري دو نوع دارند يا شيبي اند يا تنوره اي. در آسياب هاي شيبي آب برسطح شيبدار مي لغزد تا نيرومند شود و چرخ آسياب را که حول محور افقي گردش مي کند، بچرخاند. نيروي چرخشي افقي بايد با يک تسمه تبديل به نيروي چرخشي عمودي شود تا دو آس (سنگ)آسياب برهم بلغزند و گندم و جو را خرد و آرد پس بدهند. در عوض آسياب هاي تنوره اي يک مخزن يا تنوره بلند استوانه اي شکل دارند که با پرشدن آن و ايجاد فشار (حاصل از وزن آب جمع شده در مخزن)،آب به شدت از روزنه کوچک کف مخزن به سمت پره هاي چوبي «چرخ آب» پرتاب مي شود تا چرخ دور محور عمودي شان بچرخد. چرخش اين محور، باعث گردش سنگ چرخان اولين آسياب روي سنگ زيرين مي شود. آسياب هاي شيبي معمولاً مسن تر از آسياب هاي تنوره اي هستند. استهلاک بالاي آسياب ها شيبي کم کم آنها را از رده خارج کرده است. به اين ترتيب آسياب هاي کم سن و سال تر شوشتر معمولا تنوره اي اند و تسمه اي براي مستهلک شدن ندارند تا از نظر اقتصادي براي صاحبانشان به صرفه تر باشند. سازندگان چرخ آسياب ها يا به قول شوشتري ها«چَرقوپينار»ها، چرخ آسياب ها را براي آسيابان يا به زبان شوشتري«لووينه»،معمولا از جنس چوب سرسخت و مقاوم درخت کنار که بومي همين منطقه است ، مي ساختند و حجاران آنها را در دل تونل هاي فرعي که از سه تونل اصلي جداکرده بودند، کار مي گذاشتند. نسل جديد صنايع   آخرين اجزايي که به مجموعه صنعتي فرورفته در دل زمين اضافه شدند، کارخانه برق مستوفي، تلمبه خانه و کارخانه يخ شوشتر بودند. اولين نيروگاه برق شوشتر در واقع دومين نيروگاه برقي -آبي تاريخ ايران بود که به همت حاج محمد علي نمکي به محوطه آسياب هاي غرب مجموعه اضافه شد. چرخ توربين کارخانه برق نمکي به کمک آبريز تونل سه کوره و هفت پرسنل پرکارش مي چرخيد. همکاري تونل سه کوره و پرسنل کارخانه عامل تامين برق چهاربخش شهر شد. ده سال بعد در سال1323ه. ش. هم نوبت آقاي مستوفي بود تا دومين کارخانه برق شوشتر را در شمال مجموعه راه اندازي کند؛ کارخانه اي که بايد 48ساعت آماده مي شد تا در سفر پهلوي اول به شوشتر افتتاح شود. اين اتفاق راس تاريخ مقرر شده افتاد و نوار افتتاح کارخانه قيچي شد تا کارخانه برق آقاي مستوفي از آن به بعد وارد چرخ تأمين برق شهر شود. کارخانه هاي برق شوشتر تا سال1334کارکردند و بعد به يکباره خاموش شدند تا کم کم تبديل به قسمتي از خاطرات شوشتري ها شوند. کارخانه يخ هم که قسمتي از خاک جزيره واقع در غرب مجموعه را اشغال مي کرد، تا دهه 40هر روز بخشي از دو دانگ آب گواراي کارون را تبديل به يخ مي کرد و به منازل شوشتري ها مي فرستاد تا حتي در وسط گرماي طاقت فرساي تابستان خوزستان، آب خنک از گلوي شوشتري ها پايين برود. تلمبه خانه شهر هم که بخش ديگري از دودانگ آب کارون را روانه لوله کشي منازل مي کرد، تا دهه40بيشتر دوام نياورد. علاوه برتمام ابنيه و تاسيسات آبي، در محوطه آبشارها يک چهارطاقي قاجاري هم به چشم مي خورد که باستان شناسان، تمام شايعات و حرف و حديث هايي که در مورد باستاني بودن آن مطرح شده، يکجا رد کرده اند و آن را فقط محلي براي اقامه نماز و استراحت آسيابانان خسته از کار روزانه دانسته اند. گرگر از اينجا به بعد بايد44کيلومتر به سمت جنوب برود و برکت و خنکي کارون را همچنان به تمام زمين هاي سرراهش بچشاند و خود را در محلي به نام بند قير به شاخه جدا افتاده اش؛ يعني شُطيط برساند. ظاهرا در گذشته اي نه چنان دور، در اين محل سدي آجري قرار داشته که در ساختنش از ملات قير استفاده کرده بودند. سد را آب با خود برد اما نامش براين مکان باقي ماند. دزهم در همين محل به دو شاخه کارون مي پيوندد تا کارون پرآب تر از هميشه راه اهواز را در پيش بگيرد. سوار برگرگر  

به گواه سفرنامه ها و دست نوشته هاي تاريخي، کشتي هاي بخار جمع و جور و مَرکب هاي تجار شوشتري در عهد قاجار خود را تا روستاي شليلي در حوالي شوشتر(بخش ميان آب) بالا مي کشيدند و بارشان را تحويل تجار چشم به راه شوشتري مي دادند. اينجا آخرين نقطه کشتيراني در خليج فارس بود. ديولافوا در سفرنامه اش از شکر، ادويه و پنبه به عنوان محصولات هندي که در شوشتر بازار دارد نام مي برد و مسير ورود اين کالاها را نير از راه دريا و بندر خرمشهر ذکر مي کند. او مي نويسد:«کالاها را در اينجا توسط زورق هاي کوچک عربي تا حدود دو فرسنگي شهر اهواز مي آورند و تخليه مي کنند و با وسايل زميني مي برند. زيرا بستر رودخانه در اينجا داراي تخته سنگ است. کمي بالاتر مجددا بارها را سوار قايق مي کنند و تا سه فرسنگي شوشتر مي رسانند. در اينجا باز هم آنها را پياده مي کنند و بار ديگر برگرده قاطر مي نهند تا به شوشتر برسانند.» ديولافوا بايد اينها را جزء به جزء پرسيده باشد و در سفرنامه اش ثبت کرده باشد، چون خود او اين مسير را تجربه نکرده است. شوشتري ها البته قبل از دوران قاجار هم سوار شدن برامواج کارون را تجربه کرده بودند؛ اولين مرکب هاي معلق شوشتري ها برآب کارون، تخته الوارهايي بودند که برمشک هاي پراز باد سواري مي کردند. و آنها جِرس مي ناميدند. مرکب هاي اوليه، مردم را از ساحلي به ساحلي ديگر مي رساندند يا سنگيني صيفيجات روستاهاي بالا دست را تا شوشتر تحمل مي کردند. اما اولين استفاده هاي اقتصادي قابل اعتنا را ظاهرا شوشتري هاي قاجاري از گرگر بردند. سطح بالاي آب در اين شاخه از کارون(که به خاطر عرض کمتر و عميق بيشتر نسبت به شطيط بود) باعث شد تا وسيله هاي نقليه آبي روانه اين نهر شوند. تجار شوشتري شکر مرغوب و پارچه هاي خوش نامشان را در شليلي که روستايي در جنوب شوشتر(بخش ميان آب) است. بار کشتي يا مرکب هاي معلق برگرگر مي کردند و مي فرستادند به امان خدا. مرکب ها در عوض در برگشت پر از ادويه، زردچوبه هندي و خرماهاي بصره اي مي شدند و غلامان و کنيزکاني هندي با خود مي آوردند تا براي هميشه در شوشتر ماندگار شوند. گزارش تمامي اين رفت و آمدها در اسنادي که سابقه تجارت شوشتر با دورترين بنادر دنيا را در خود دارد، ثبت شده است. با آزاد شدن حق کشتيراني در کارون براي فرنگي ها در سال1266ه.ش.تمام منافع اين جابه جايي ها نصيب شرکت هاي حمل و نقل دريايي انگلستان شد گرگر مسافران و بارهايشان را تا دوره پهلوي همچنان به مقصد مي رساند. چنانچه رضا شاه پهلوي در سفرنامه خوزستانش مي نويسد:«از اهواز به شوشتر دو راه است؛ يکي آب و يکي خشکي. از طريق اول که در کشتي بخار يا شراعي برخلاف مجراي رودخانه بايد طي شود، قريب 27فرسنگ مسافت است و راه دوم که از خشکي و در کنار رودخانه سير مي کند و از پيچ و خم هاي بسيار رود کارون احتراز مي جويد20فرسنگ است و از هر حيث ترجيح دارد.» با راه اندازي خطوط آهني و شوسه، کم کم کشتيراني برگرگر از رونق افتاد و تجارت شوشتر از پا در آمد. شوشتري ها هم آرام آرام خاطره آن شهر شلوغ و آباد را فراموش کردند و مردم ديگر شهرها هم کمتر نامي از شوشتر شنيدند. افسانه يک پل  

«رود شوشتر از جلوي دروازه مي گذرد و از يسار به سمت يمين پلي روي آن زده شده، خيلي طويل و معتبر ولي مستقيم نيست. چندين زاويه و انحنا دارد.» تقريبا هيچ جهانگرد، تاريخ نگار و جغرافي داني نيست که از شوشتر يادي کرده باشد و پل مشهور شادروان را جا انداخته باشد. چنانچه نجم الملک در همين گزارش اش از آن ياد مي کند. تک و توک دهنه هاي جدا افتاده شادروان را بايد حوالي ميدان باطني پيدا کنيد. شادُروان در عهد عافيت و سلامتش با بيش از 540متر درازا، يکي از طولاني ترين پل هاي تاريخي جهان بود. بند شادُروان درست به ماري مي ماند که براي رسيدن به مقصد، به اندامش کش و قوس داده است. ظاهرا سازندگان شادروان در چيدن دهانه هاي بند، از بستر صخره اي رودخانه پيروي کرده اند تا دهانه ها بر سطحي مطمئن بنشينند و سلامتشان براي مدتي طولاني تضمين شود. با برقرار شدن پل بند شادروان، اصلي ترين مسير عبور و مرور مسافران به شوشتر، از اين پل مي گذرد. به اين ترتيب در آستانه ورودي پل، دروازه اي برپا مي شود تا به رسم آن روزگار از مسافران ماليات اخذ شود. شاپور ساساني پس از چيره شدن برسپاهيان روم، احداث سد شادروان را شرط آزادي والرين و سپاهيانش قرار مي دهد تا سردار رومي و لشکريانش راهي شوشتر شوند و به جبران مافات بپردازند. يادگاري هاي روميان در شوشتر به تدبير برانوش معمار که سپاه روميان را همراهي مي کرده، ساخته شده است . داستان سفارش ساخت پل به روميان را مي توان حتي ميان ابيات شاهنامه فردوسي خواند:«همي برد هر سو برانوش را /بدو داشتي در سخن گوش را /يکي رود بد پهن در شوشتر/که ماهي نکردي بروبر گذر/برانوش را گفت گر هندسي /پلي ساز آنجا چنانچون رسي/که ما بازگرديم و آن پل به جاي/بماند به دانايي رهنماي/به رش کرده بالاي اين پل هزار /بخواهي زگنج آنچ ايد به کار/تو از دانشي فيلسوفان روم/فراز آر چندي براي مرز و بوم/چو اين پل برآيد سوي خان خويش/برو تازيان باش مهمان خويش/ابا شادماني و با ايمني/زبد دور وز دست اهريمني/به تدبير آن پل باستاد مرد/فراز و آوريدش براي کارکرد/بپردخت شاپور گنجي بران/که زان باشد آساني مردمان /چو شد شه برانوش کرد آن تمام /پلي کرد بالا هزارانش گام/چو شد پل تمام او زششتر برفت/سوي خان خود روي بنهاد تفت.» از عجايب بند شادُروان اما، تنها درازاي آن نيست. عجيب تر از تمام اين حرف ها، سنگفرشي است که اسراي رومي بر بستر رودخانه و دهانه پل پهن کرده اند. آنها کف رودخانه کارون را، از حوالي بند ميزان تا پاي بند شادُروان، با سنگ هاي تراش خورده اي که با بست هاي فلزي کنار هم نگه داشته شده اند، فرش کرده اند. درز سنگ ها هم با سرب پر شده تا فرش سنگي، هيچ راه نفوذي نداشته باشد. فرش سنگي باعث شده تا کف رودخانه در اثر جريان بي وقفه کاروان از آنچه هست عميق تر نشود و ارتفاع نهر داريون براي سرکشيدن آب کارون و آبگيري هميشه مناسب باشد. نهر هخامنشي  

سازندگان نهر داريون آن قدر در پنهان کردن دهانه هاي نهر وسواس به خرج داده اند که بدون راهنما پيدا کردن دهانه تشنه نهر، کار سختي است. داريون که مسير دور و درازش را درست از زير قلعه سلاسل شروع مي کند، قديمي ترين سازه آبي شوشتر است. بعضي کارشناسان معتقدند نام نهر داريون از نام داريوش گرفته شده و بنابراين کانال بايد در دوره هخامنشي برپا شده باشد. داريون، درست زير قلعه سلاسل، هشت دهانه داشته که حالا فقط يکي از آنها رو به کارون باز است. شادروان و پايه هاي بلندش که در نقش يک پل بند ظاهر مي شوند، سطح کارون را حتي در مواقع کم آبي، بالا نگه مي دارند تا آب به راحتي روانه دهانه داريون شود. نهر هخامنشي تمام 30متر مکعب آبي را که در هر ثانيه سرمي کشد، به زمين هاي تشنه قرار گرفته بين دو شاخه شطيط و گرگر مي رساند و باقيمانده آن را يا به گرگر مي رساند يا به بند قيرپس مي دهد. شوشتري ها به همين راحتي 36هزار هکتار از زمين هاي زراعيشان را که در محدوده ميان حلقه آبي گرد شوشتر گير افتاده اند، سيراب مي کنند تا تمام شوشتر يکدست به رنگ سبز دربيايد. البته آب داريون در گذشته اي نه چندان دور با جريان در جوار حصار شهر، امنيت شوشتري ها را هم تامين مي کرد. ساکنان قلعه باستاني سلاسل (که تا همين اواخر محل اقامت حکمرانان شوشتري بوده) هنگام محاصره قلعه توسط دشمن براي تهيه آب هم دست به دامن کانال هاي زيرزميني داريون مي شدند. داستان سازه هاي آبي شوشتر همچنان ادامه دارد. شوشتري ها نمونه چنين سازه هايي آبي را کم ندارند. اينجا آب همه کاره است. شوشتري ها آب را به خدمت گرفته اند تا چرخ اقتصاد و زراعتشان را بچرخاند. آنها به اين راحتي ها آب سرگردان کارون را رها نمي کنند راهنماي سفر   چطور برويم؟   تا به حال مسير آهني تهران-اهواز ايستگاهي به اسم شوشتر نداشته. نزديک ترين ايستگاه راه آهن به شوشتر، انديمشک است. و از انديمشک تا شوشتر هم 45تا60دقيقه راه ماشين رو است. مسير اهواز شوشتر گزينه بعدي است. اتوبوس ها و سواري هاي شوشتر را مي توانيد در ترمينال چهار شير اهواز پيداکنيد. اتوبوس ها جاده 95کيلومتري اهواز شوشتر را با 800تومان مي روند وسواري ها به کمتر از 4000تومان راضي نمي شوند کي برويم؟   براي سفر به شوشتر بايد منتظر خنک شدن هواماند. شوشتر را سرحوصله ببينيد و هيچ کدام از ابنيه آبي وغير آبي اش را از دست ندهيد. به فهرست بناهاي آبي اين گزاش، بند ماهي بازان، سيکا، بند خاک و پل لشگر را هم اضافه کنيد و از ديدن مسجد جامع کهن و قلعه سلاسل غافل نشود. کجا بمانيم و چه بخوريم؟   در شوشتر به جز مهمانسراي جهانگردي در بلوار شرافت با ده اتاق و مهمانسراي ممتاز، جاي ديگري براي اقامت نيست. البته به فاصله نيم ساعت با شوشتر، هتلي80تخته به نام کارون وجود دارد که جاي مناسبي است. اگر خواستيد مي توانيد در شهرهاي شوش يا اهواز هم اقامت کنيد و با طلوع آفتاب خودتان را به شوشتر برسانيد. براي صبحانه، قُلقُل که نوعي حليم شوشتري است را امتحان کنيد و غذاي محلي سيرباقاله را تجربه کنيد. رستوران مستوفي که جنب ميدان باطني است، از بهترين رستوران ها براي خوردن غذا هاي شوشتري است. اين رستوران خانه تاريخي مستوفي الممالک بوده واز حياط آن پل شادروان پيداست. کلوچه هاي محلي شوشتر هم که مزه زيره مي دهند و از نظر تردي به بيسکوئيت مي مانند، همراه چاي بسيار خوردني اند. منبع:مجله سرزمين من شماره 60  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 795]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن