تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837795690
راز اَزنا
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راز اَزنا نويسنده:فاطمه يزدي، عکس: محمد مهدي بهمني سفر به روستايي كه نام و خاكش از آن امامزادگان است
به خاطر سيد احمد مدني رسيد که يك روستا با اراضي آبي مرغوب، از مال خود خريداري كند و تمام شرب و مشارب و قنوات و زمينهاي باير و داير و تمامي مايتعلق و درآمد حاصل از مزارع را وقف امامزادگاني نمايد كه بر خاك حاصلخيز قريه كند سفيد آرميدهاند، كه «نه بخشند و نه فروشند و مرهون نسازند و از سه سال بيشتر اجاره ندهند و شرايط مذكور را مستدام شناسند...» 800 سال پيش وقفنامه بر پوست آهو ثبت شد تا بماند و از ياد نرود و روستا نام امامزاده را بگيرد و بقعه سرپا بماند و كسي اجازه نداشته باشد گزند و آسيبي بر بناي امامزاده وارد كند؛ امامزادگاني از نسل امام حسن مجتبي(ع)، زيد و قاسم (ع). براي زيارت امامزاده راهي استان لرستان ميشويم و به سمت ازنا روانه.
در 30 كيلومتري شهر ازنا، جاده شازند ـ ازنا چهار شعبه ميشود. جاده سمت چپ را در پيش ميگيريم. پس از روستاي حسينآباد، هر وقت گنبد مخروطي خاكي رنگ امامزاده را ببينيم، به روستاي امامزاده قاسم رسيدهايم؛ روستايي كه تمام ساكنانش اجارهنشين امامزادهشان هستند، روستاي امامزاده قاسم؛ «آستان خلد نشان و روضه ملك آشيان امامزادگان رفيعالشان عالي مكان السيدان السندان الحبيبان النجيبان المظلومان زيد و قاسم عليهما الجنه و الرضوان». جاده ما را تا نزديكي امامزاده ميبرد و ضلع جنوبي امامزاده را طي ميكند. ما در ضلع غربي و مقابل سردر امامزاده او را ترك ميكنيم و او به راهش تا انتهاي روستا ادامه ميدهد. مكعب آجري و ساده امامزاده يك سردر گچبري دارد و يك گنبد آجري و ديوارهاي نمور و دو سكوي كوتاه كه پيرمردهاي روستا بر رويش نشستهاند؛ يكي با كمر خميده و يكي با شال سبز. چشمهايش را تنگ ميكند تا مطمئن شود آشنا نيستيم. روي پيرنشينهاي امامزاده نشسته و زير مقرنسهاي سفيد رنگ. بلند ميشود و شال سبزش را مرتب ميكند و با قدمهاي بلند به سمت ما ميآيد؛ «سابقه درخشاني دارد، اين امامزاده ما». به محض اينكه دليل آمدنمان به روستا را ميفهمد، از امامزاده «معجزدار» و جد عاليقدرش برايمان ميگويد: «اينجانب سيد جعفر ميرنظامي از اولادهاي سيد احمد مدني ملقب به ميرنظامالدين هستم. 950 سال پيش سيد بزرگوار كه از مدينه راهي زيارت امام رضا (ع) بودند، اينجو منزل ميكنند. شب كه ميخوابن، اين بزرگوارا ميان به خواب سيد احمد مدني كه آقا قبر ما اينجا مخفيه، هيچ كي از ما خبري نداره، فردا كه مياي اينجا براي نماز، يه نفر گاو سياه سفيدي مياره كه بشش آب وده، هر جاي گاو سرشو گذاشت زمين و سر و صدا كرد، قبر ما اونجاست.
هيچي، آقا فردا مييان ميبينن خوابشون مجسم شد اما خب اعتنايي نميكنند. شب جمعه دوباره او بزرگوارا ميان به خوابشون و ميگن آقا سيد احمد چرا تو شكي؟ ما قبرمون اينجايه، اگه قبر ما رو نمايون كردي، هفت قدم از قبرمون به سمت قبله ميپيموني، يه هزينه كلاني هم از خودمون زير خاك داريم. هزينه مون را هم در مي ياري و يك بقعه و بارگاه خوبي هم به دست تواناي خودت برامون ميسازي». يك هيچي ديگر ميگويد و از جدش ميگويد كه زمين را به قصد آشكار شدن مدفن ميكاود. خوابش رنگ حقيقت ميگيرد و سيد احمد مدني ميشود اولين زائر امامزادگان. هفت قدم آن سوتر هم آن «هزينه كلان» را مييابد و شش دانگ قريه كند سفيد را خريداري ميكند و تمامي درآمد مزارع آن را وقف امامزاده ميكند؛ «منافع و حاصل موقوفات را اولا صرف تعميرات ضروريه قبه مقدسه و روضه ملك آشيان و حجرات و عمرات كنند و ترتيب ضروريات و مرمت آن سركار به قدر احتياج به احسن الوجوه كنند». سيد جعفر ميرنظامي 40 سال است كه مداح اهل بيت است و با افتخار از جدش و امامزاده روستايش حرف ميزند: «سيد احمد چندين سال اينجا زندگي ميكنه و وقتي ميخواد رحلت كنه، وصيت ميكنه كه آقا منو بين اين دو آقايون زيد و قاسم دفنم كنيد. حالا قبر سيد احمد ميون قبر اين دو بزرگواره. اين امامزاده ما، امامزاده معجزداريه به لطف خدا، جزء آثار مليه، جزء ميراث فرهنگيه...». بيتابي ما براي ديدن امامزاده را كه ميبيند ياد كارهايي كه بايد بكند ميافتد و راه را برايمان باز ميكند. زير سقف سپيد طاق نماهاي كشيده دو طرف طاق ورودي، سردر را بلندتر از آنچه هست جلوه ميدهند. پيرمرد خموده سلاممان را با سلامي كم حوصله جواب ميدهد و زير سردر بلند امامزاده تنهايمان ميگذارد. بالاي سرمان نيم كاسههاي گچياي از طاق آويزان شدهاند. زير كاسه سازيها و روي ديوارسمت راست قاب هاي آجري، نام سه استادكار به چشم ميخورد: استاد سلطان محمد و پسرش استاد حيدر علي و استاد حسين بن محمود ... . زير كاسه سازيها و بر بالاي در هم، يك كتيبه گچبري باارزش بوده كه حالا تنها قدري از آن پيداست و باقي زير لايهاي از گچ پنهان شده است. زير كاسه سازيها و توي قاب در ورودي مرد ميانسالي سبزه رو ظاهر ميشود. در وقفنامه آمده است كه «صرف مايحتاج يك نفر خادم و فراش متدين كه به جاروبكشي و ديگر خدامت روضه منوره و عمارات مشغول به آن نمايند». ابراهيم طاعتي 17 سال است كه به امامزادگان روستايش خدمت ميكند. از سالهاي اول خدمتش برايمان ميگويد: «وقتي نگاه خود امامزاده ميكردي، يه مخروبهاي بود، الان بازسازي شده. هر سال از طريق ميراث فرهنگي كه جاي تشكر و قدرداني داره، اينجا مرمت ميشه. الان هم بيشتر خرابياش رفع شده، يه خرابياي جزئي داره كه انشاءالله اونا هم رفع بشه و امامزاده رونق بيشتري بگيره». لبخند از لبهايش محو ميشود؛ «اما پارسال بازسازي خوب انجام نگرفته، اينا خاكبرداري كردن و پوكه ريختن. جاي تاسفه. هر چي از لحاظ فصل باروندهي بارون اومده هيچ، اصلا آب از ناودونها پايين نيومده. پوكه كه آب نگه نميداره، مثل سرند ميمونه؛ بايد روي اين پوكه طرح اساسي انجام بدن و بعد روشو آجر فرش كنن». درهاي سبزرنگ امامزاده دو دايره و يك نيم ستون گرهچيني دارند و دو كلون حلقهاي ساده. آقاي طاعتي ضخامت درها را نشانمان ميدهد و ميگويد: «نقل قوليه كه مردم روستا صحبت كردن و ما شنفتيم. گفتن زماني كه رفتن اين در رو از روستاي تازرون بگيرن، از يه درخت گردويي ميخواستن بگيرن، صاحب درخت اومده و گفته كه امر معاش من از همين درخت تامين ميشه و نذاشته درختشو بيارن. وقتي اينا هشتن اومدن امامزاده قاسم، خواب ميبينه درخت از ريشه در اومده، جلوي امامزاده قاسم اوفتاده. فرداش خودش اومده درختو آورده». در سبز گشوده ميشود و يك هشتي سراسر سفيد نمايان. چليپاي هشتي را سقفي از مقرنسهاي ساده و زيبا مسقف كردهاند. هشتي؛ ما را به حياطي ميبرد كه چهار ايوان دارد و يك باغچه و كلي درهاي بسته. ايوان روبه رو به گنبدخانه و ايوانهاي ديگر به فضاهايي آرام براي نشستن و راز و نياز زائران ختم ميشوند؛ «زماني كه ميخواد سال تحويل بشه، يعني چراغ اول سالِنه، از امامزاده ميبرن. از شمع خود امامزاده روشن ميكنن، چراغ و فانوس ميبرن خونههاشون. اين چراغم بايد به قول گفتني يك شبانه روز بسوزه تا خودش خاموش بشه». گوشه چادرش را لاي برگهاي كتاب دعايش ميگذارد و اينها را ميگويد. بزرگ شده همين روستا و ساكن ازناست. با بچهها و نوههايش آمده زيارت امامزادهاي كه نور باران شدنش را در جوانيهايش ديده و براي ما از امامزاده ميگويد؛ «از ده اطراف مي يان، از روستاي روغني، زنگه در، حسينآباد، سميه. محرم و صفر خيلي شلوغه. البته الان همه روزه مييان اينجا، از اراك و ملاير و شهرهاي دور و بر. روز ميشه كه 500-400 نفر زوار اينجا هست». نوه پسري مادربزرگ به كمكش ميآيد با لبخند شيطنتآميزي ميخواند: «از روزي كه قطار اومد چاپالاق، چاپالاق شده تق و لق». لبهاي خندان مادربزرگ از هم باز ميشوند؛ «زماناي جلو، يه پيرمرد قديمي بود، اينو ميگفت. از وقتي قطار اومد به اين منطقه، مردم به شهرستونها هجوم بردن، يه زماني اينجا 2 هزار نفر آدم زندگي ميكردن، حالا 300 تا بيشتر نيستن، حالا هر كي ميخواد بره خرمآباد و جنوب، ميياد اينجا زيارت ميكنه ميره. امامزاده ما امامزاده شناسيه؛ صدا و سيماي لرستان گنبد امامزاده رو پشت پرده نشون ميده». مادربزرگ و نوه را در ايوان تنها ميگذارم و به گنبدخانه رو ميكنم. اين بماند يادگاري «مرا رازي است اندر دل، اگر گويم زبان سوزد وگر پنهان كنم، ترسم كه مغز استخوان سوزد، هر كه اين خط سياه كند، جگرش را علي كباب كند، رقم فقير الحقير حسين ولد مرحوم حسن ... . در يوم دوشنبه پنجم شهر ذيالقعده سنه 1302، التماس دعا و ... .» ديوارهاي اين امامزاده يك گوش شنوا ميخواهد و يك چشم بينا تا از درد دلها و يادگاريهاي زائراني بگويد كه از صد و خردهاي سال پيش تاكنون رد حضورشان را بر تنش گذاشتهاند. ميراث فرهنگي هم اين يادگاريها را كه حالا براي خودشان ميراثي شده و ارزش فرهنگي تاريخي پيدا كردهاند، زير يك لايه شيشه محافظت ميكند. اين موزه جمع و جور خوشنويسي در كنار درهاي ساده گنبد خانه قرار دارد. درهاي سادهاي كه رو به گنبد خانهاي مفصل باز ميشود. روزگاري دو در ارزشمند رو به گنبدخانه امامزادگان اين روستا گشوده ميشده، آنچنان كه آن را «گنجينه بسيار نفيس و هنرمندانه» توصيف كرده و از حكاكيها و گره چينيهايش بسيار گفتهاند. در 700 ساله يك بار در سال 1346 به يغما رفته و يك سال بعد به امامزاده برگردانده شده است. چشم طمع غارتگران از امامزاده برداشته نميشود تا 30 سال بعد دوباره در به غارت ميرود و اين بار ديگر پيدا نميشود. حالا دو در قهوهاي ساده زائران را به گنبد خانه امامزاده ميبرد. گنبدخانهاي كه خانه ابدي سه پيكر مطهر و دو صندوق چوبي و يك ضريح آلومينيومي و يك عالمه كاشي هفت رنگ و تزئينات گچي قرن هشتمي است. 850 سال خاطره «الحمدلله چنين بارگاهي به اين خوبي، باصفايي، به اين مجهزي، اين خودش باعث افتخاره... .» صاحب صدا از پلهها بالا ميآيد و با افتخار، ضريح ساده امامزاده را نشانمان ميدهد. از پلهها پايين ميرويم و كاشيهاي هفت رنگ دورهمان ميكنند. دور تا دور گنبدخانه را كاشيهاي هفت رنگي پر كردهاند كه يادگاريهاي حاج سيد محمد شفيع چاپلقي ملقب به سيد اصولي هستند و قاجاري؛ «تو 250 سال پيش تو حجرات بالاي امامزاده درس علمي تدريس ميشده كه از همه روستاهاي اطراف مياومدن اينجا درس ميخوندن و تاسيس مدرسه ابتدايياش هم 1306 بوده؛ يعني اولين مدرسه در امامزاده قاسم ساخته شده». آقاي طاعتي در حالي كه گلاب در دستگاه بخور ميريزد اينها را ميگويد.
در وقفنامه آمده است؛ «مايحتاج يك نفر عالم متدين كه امامت و افاده علوم و مسائل ذميه مطالبان نمايند و موذن عارف كه در اوقات خمس در آن روضه شريف اذان گويد صرف نمايند به قدر مرتبه و عيال ايشان». طاعتي از خانه عالم در حال ساخت روستايشان ميگويد كه به زودي صاحبخانهاش ميآيد و روستايش بي روحاني نميماند. رد پاي سيد اصولي همه جاي امامزاده هست، هر جا تعمير قاجاري باشد، نام او هم هست. وسط گنبدخانه يك سكوي كاشيكاري شده هم هست كه روي آن دو صندوق بزرگ چوبي حكاكي شده قرار دارد و يك ضريح آلومينيومي ساده. ضريح جديد را 16 سال پيش به گنبدخانه آوردهاند تا صندوقهاي چوبي را كسي نتواند از گنبدخانه بيرون ببرد. صندوقها به گواه كتيبههايشان در سال «سنه خمسين و ثمانمائه»، 850 هجري ساخته شدهاند. اين صندوقها و ديگر بخشهاي امامزاده ملحقات تيموري گنبدخانه ايلخانياند. آسمان بالاي سر صندوقها يك شمسه ديدني دارد با ستارههاي فيروزهاي لعابدار و گچبريهاي گرهچيني و يك قاب پر از اسليميهاي رقصان و هشت روزن و يك عالمه تزئينات گچبري نفيس و يك كتيبه ثلث و قدري مقرنس گچي و زمزمههاي مدام حاجتخواهان و نيازمندان؛ نيازمنداني كه بي شك دست خالي از اينجا بيرون نميروند؛ «و هر كه از مساكين و مسافرين كه وارد آستانه متبركه گردد، اخراجات او به قدر مرتبهاش بدهند و در ايام و ليالي متبركه، خصوصا شهر رمضان المبارك از مطبوخ و ... اطعام مساكين و مسافرين نمايند». حاجتخواهان هم حاجتهاي بسيار از اين امامزادگان گرفتهاند، يكي اولاد نداشته و اولاددار شده، يكي بيمار بوده و شفا گرفته، يكي كسب بي رونق داشته و رونق گرفته است. گنبدخانه پر ميشود از خاطراتي كه زائران تعريف ميكنند و ما گوش ميدهيم و در آرزوهايمان دنبال چيزي براي خواستن ميگرديم و گنبدخانه را ترك ميكنيم.
ديار ساردات حياط مدام پر و خالي ميشود و آقاي طاعتي از اين سو به آن سو ميرود و رفت و روب ميكند. مدام نگران است كه مبادا كوتاهي كند و حقوق حلالش، حرام شود. همه چيز بايد سر جايش باشد آخر واقف امامزاده فكر همه چيز را كرده است، فكر فراش و عارف و موذن و قاري و حتي چراغ؛ «و آنچه چراغ و روشنايي به روضه مقدسه و حجرات و ... ضرور باشد تدارك نمايند و چهار نفر از قراي عارف به مسائل قرائت را تعيين كنند كه هر صباح و مسي در درالحفاظ روضه مقدسه تلاوت كلامالله المجيد نمايند و وظيفه مناسب حال جهت ايشان تامين نمايند». آقاي طاعتي حساب زمينهاي وقف امامزاده را هم دارد؛ «كلا زمينهاي خود امامزاده 48 جفته، هر جفتي نزديك 50 هكتار، ديلي جرد هم 24 جفت داره، سه سالي يك بار تجديد قرارداد ميشه، تقريبا سالي 50 هزار تومان. در سال نزديك به 4 ميليون تومان ميشه، يه چيزي نزديك به 9 ميليون تومان هم تو خود ضريح جمع ميشه كه اداره اوقاف مي ياد مي بره، دخل و خرجش با اوناست». اين را ميگويد و سنگ قبرهاي تاريخي امامزده را نشانمان ميدهد. سنگ قبرهاي ارزشمندي كه با دقت تراشيده شده و نقشپردازي شدهاند؛ شانه و قيچي و سوار و خط خوش. امامزاده كلي در بسته دارد كه روزگاري باز بوده و محل آمد و شد.
سيد حسين نظامآبادي جلوي يكي از همين درهاي بسته و كنار يكي از همين سنگها نشسته و از زماني برايمان تعريف ميكند كه اعضاي خانوادههاي منتسب به اين سادات در امامزاده حجره داشتند و در مواقع اضطرار به آنها پناه ميبردند؛ «ما خب هر چي داريم از بركت وجود اين دو بزرگوار داريم. از خطرات ارضي و سماوي كه الحمدلله محفوظيم از بركت ايناست. از نظر زمين لرزه و اينا اينجا الحمدلله امن و امانه». سيد حسين هم يكي ديگر از اولاد سيد احمد مدني است. ساكنان اين روستا بيشتر از بازماندگان اين سيد هستند و او از اعقاب موسي مبرقع است، موسي مبرقع مدفون در شهر قم. خورشيد آسمان روستاي امامزاده قاسم سرخ ميشود و ما امامزاده «شناس» و «معجزهدار» ازنا را با همه زيباييها و خاطرههايش ترك ميكنيم و سه بيتي نعمتالله آنالويي را زمزمه: اين مرقد منور از اولاد هاشم است/ آرامگاه نسل حسن، زيد و قاسم است/ در موسم محرم و صفر، اين بقعه شريف/ بهر عزاي سبط پيمبر مراسم است/ نام و نشان اين حرم و گنبد عظيم/ در بخش چاپلق، روستاي امامزاده قاسم است. امامزاده و روستايش را ترك ميكنيم و خاطرمان آسوده است كه تا وقفنامه هست، بناي امامزاده يك پشتيبان بزرگ دارد و سر پا خواهد ماند و كسي نميتواند امامزاده را به حال خود رها كند كه به قول وقفنامه: «خلاف كننده به لعنت ابدي گرفتار شود» منبع:همشهري ماه، ش44
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 639]
صفحات پیشنهادی
راز اَزنا
راز اَزنا نويسنده:فاطمه يزدي، عکس: محمد مهدي بهمني سفر به روستايي كه نام و خاكش از آن امامزادگان است به خاطر سيد احمد مدني رسيد که يك روستا با اراضي آبي مرغوب، از مال ...
راز اَزنا نويسنده:فاطمه يزدي، عکس: محمد مهدي بهمني سفر به روستايي كه نام و خاكش از آن امامزادگان است به خاطر سيد احمد مدني رسيد که يك روستا با اراضي آبي مرغوب، از مال ...
راز اَزنا
راز اَزناسفر به روستایی که نام و خاکش از آن امامزادگان است. (قسمت اول)به خاطر سید احمد مدنی رسید که یک روستا با اراضی آبی مرغوب، از مال خود خریداری کند و تمام شرب و ...
راز اَزناسفر به روستایی که نام و خاکش از آن امامزادگان است. (قسمت اول)به خاطر سید احمد مدنی رسید که یک روستا با اراضی آبی مرغوب، از مال خود خریداری کند و تمام شرب و ...
راز اَزنا (2)
راز اَزنا (2)سفر به روستایی که نام و خاکش از آن امامزادگان است. (قسمت دوم)قسمت اول این راهنما را اینجا بخوانید. این بماند یادگاری«مرا رازی است اندر دل، اگر گویم زبان ...
راز اَزنا (2)سفر به روستایی که نام و خاکش از آن امامزادگان است. (قسمت دوم)قسمت اول این راهنما را اینجا بخوانید. این بماند یادگاری«مرا رازی است اندر دل، اگر گویم زبان ...
راز تسبيح معروف علي دايي
چوپان دروغگو! کارگروهی برای حل اختلاف دوقوه · راز اَزنا. . مطالب پیشین. یهود ،زمینه ساز ظهور مسیح تولیدی · راز تسبیح معروف علی دایی! شعری درباره جام حذفی تبیان ...
چوپان دروغگو! کارگروهی برای حل اختلاف دوقوه · راز اَزنا. . مطالب پیشین. یهود ،زمینه ساز ظهور مسیح تولیدی · راز تسبیح معروف علی دایی! شعری درباره جام حذفی تبیان ...
راز معمای جسد پیدا شده در استان لرستان چیست ؟+ عکس
8 نوامبر 2011 ndash; راز معمای جسد پیدا شده در استان لرستان چیست ؟ ... هفته گذشته موفق به دستگیری حفاران غیرمجاز در کنار امامزاده سوفی ازنا در لرستان شدند که خبر آن ...
8 نوامبر 2011 ndash; راز معمای جسد پیدا شده در استان لرستان چیست ؟ ... هفته گذشته موفق به دستگیری حفاران غیرمجاز در کنار امامزاده سوفی ازنا در لرستان شدند که خبر آن ...
راز مزار (1)
راز مزار (1) نويسنده: علي رضا كمره اي آنچه موضوع اين مقال است، توجه به نقش ارزشمند ..... راز اَزنا راز اَزناسفر به روستایی که نام و خاکش از آن امامزادگان است. ... شب که می ...
راز مزار (1) نويسنده: علي رضا كمره اي آنچه موضوع اين مقال است، توجه به نقش ارزشمند ..... راز اَزنا راز اَزناسفر به روستایی که نام و خاکش از آن امامزادگان است. ... شب که می ...
سر تراشيدن و راز آن
29 نوامبر 2008 ndash; راز اَزنا (2)-راز اَزنا (2)سفر به روستایی که نام و خاکش از آن امامزادگان است. ... آسمان بالای سر صندوق ها یک شمسه دیدنی دارد با ستاره های فیروزه ای ...
29 نوامبر 2008 ndash; راز اَزنا (2)-راز اَزنا (2)سفر به روستایی که نام و خاکش از آن امامزادگان است. ... آسمان بالای سر صندوق ها یک شمسه دیدنی دارد با ستاره های فیروزه ای ...
کارگروهی برای حل اختلاف دوقوه
زمزمه ملکوت (9) · تاثیر نخستین جرقه های عشق · راز اَزنا (2) · معرفی مراسم احیاء شبهای ... کارگروهی برای حل اختلاف دوقوه · راز اَزنا · کیسه کوچولوی عطری · معرفی مراسم ...
زمزمه ملکوت (9) · تاثیر نخستین جرقه های عشق · راز اَزنا (2) · معرفی مراسم احیاء شبهای ... کارگروهی برای حل اختلاف دوقوه · راز اَزنا · کیسه کوچولوی عطری · معرفی مراسم ...
کیسه کوچولوی عطری
کیسه کوچولوی عطری · معرفی مراسم احیاء شبهای قدر در تهران · راز اَزنا (2). . مطالب پیشین. دایی پیشنهاد داد به پرسپولیس بروم · مرکز آموزش تبیان طلبه می پذیرد .
کیسه کوچولوی عطری · معرفی مراسم احیاء شبهای قدر در تهران · راز اَزنا (2). . مطالب پیشین. دایی پیشنهاد داد به پرسپولیس بروم · مرکز آموزش تبیان طلبه می پذیرد .
تحصن در اعتراض به برخورد بامداح ناهي ازمنكر
اين در حالي است كه quot;قدير ملكي quot; مسئول شبكه مساجد و هياتهاي ازنا كه پس از هماهنگي با حجت الاسلام بنيادي امام جمعه موقت و رييس حوزه .... راز جالب كينه امير قطر از قذافي!
اين در حالي است كه quot;قدير ملكي quot; مسئول شبكه مساجد و هياتهاي ازنا كه پس از هماهنگي با حجت الاسلام بنيادي امام جمعه موقت و رييس حوزه .... راز جالب كينه امير قطر از قذافي!
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها