تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812902142




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روش‌شناسي ملاصدرا در مسئله علم باريتعالي(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روش‌شناسي ملاصدرا در مسئله علم باريتعالي(1)
روش‌شناسي ملاصدرا در مسئله علم باريتعالي(1)   نويسنده:محمد غفوري‌نژاد[1] - احد فرامرز قراملكي[2]   چكيده   پرسش از راز برتري حكمت صدرا و تفوق آن بر ساير نحله‌هاي فلسفي، سؤالي است اساسي در حوزه فلسفه اسلامي كه ميتوان آن را با تكيه بر روش‌شناسي ملاصدرا پاسخ گفت. در باب روش‌شناسي ملاصدرا مجموعاً هفت نظريه قابل گزارش است. نظريه مختار نگارنده، ملاصدرا را در برخوداري از منابع متنوع و متكثر خود، داراي يك الگوي پژوهشي ميداند كه با پيروي از آن موفق به ابداع نظريات جديد ميگردد و بدينسان نوآوريهاي فراوان وي را قابل تبيين ميداند. نقطه مقابل اين نظريه، ديدگاه التقاطگرايانه است كه ملاصدرا را به التقاط انديشه‌ها متهم ميكند. اين نظريه از تبيين نوآوريهاي او قاصر است. اين نوشتار با ملاصدرا در يكي از غامضترين مسائل فلسفه اسلامي، همراه شده و تلاش كرده است تا بگونه‌يي مستند، الگوي پژوهشي وي را در اين مسئله نشان دهد. كليد واژگان :   علم خدا، علم قبل‌الايجاد، علم تفصيلي، روش‌شناسي ملاصدرا، تكثر رهيافت در ملاصدرا، بسيط‌الحقيقة. درآمد   پرسش از هويت معرفتي فلسفه ملاصدرا و راز برتري حكمت متعاليه وي از مسائل مهمي است كه ذهن بسياري از آشنايان با مكتب او را بخود مشغول كرده است.[3] نوشتار حاضر بر اين نكته مبتني است كه از طريق روش‌شناسي فلسفه ملاصدرا ميتوان به اين پرسش پاسخ گفت. ابتدا با مروري اجمالي بر اهمّ آثار ملاصدراشناسان نظريه مختار در روش‌شناسي فلسفه وي را توضيح داده و سپس در يك مطالعه موردي،[4] به روش‌شناسي علم خداوند خواهيم پرداخت ـ كه از غامضترين مسائل فلسفه اسلامي است[5] و صدرالمتألهين در آن نوآوري داشته است ـ و بدين ترتيب نظريه مختار در روش‌شناسي صدرالمتألهين را بنحو مستند[6] تبيين خواهيم كرد. از آنچه تاكنون درباره ملاك تعيّن معرفتي فلسفه ملاصدرا و روش وي بيان شده هفت نظريه قابل گزارش است: نظريه نخست، ديدگاه بدبينانه‌يي عرضه ميكند كه براساس آن ملاصدرا به التقاط انديشه‌ها متهم شده است.[7] نظريه دوم، ملاصدرا را ابن‌سيناي اشراقي بسبك سهروردي ميداند.[8] نظريه سوم، انديشه فلسفي صدرا را فلسفة كلامي شده تلقي ميكند.[9] چهارمين نظريه، براساس تنوع دوگونه زبان در تنوع طولي، يعني تمايز زبان موضوعي و فرازبان، متعاليه بودن فلسفه ملاصدرا را بمعناي برخورداري از زبان برتر تفسير كرده است.[10] نظريه پنجم، براساس تمايز مقام گردآوري و مقام داوري ويژگي حكمت متعاليه را به برخورداري از تنوع روي‌آورد و تعدد ابزار در مقام گردآوري ميداند.[11] ديدگاه ششم، فلسفة ملاصدرا را چهارراهي ميداند كه فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان و طريقه متشرعه را بهم پيوند داده است.[12] و بالاخره نظريه هفتم، كه اين قلم آن را براي تبيين راز برتري حكمت صدرايي توانمندتر ارزيابي ميكند ـ داشتن الگوي پژوهشي ويژه در برنامه‌هاي پژوهشي، كثرتگرايي وي در رهيافت و روي‌آورد ميان رشته‌يي[13] را موجب تعيّن معرفتي فلسفه او قلمداد ميكند.[14] براساس اين نظريه ملاصدرا از منابع متنوعي استفاده كرده است كه موجب تنوع رهيافت او به مسائل الهياتي و در نتيجه وقوف وي بر مسئله از فرارهيافت گرديده و او را از حصرگرايي روش‌شناختي كه دامنگير انديشمندان قبل از او بوده مصون نگه داشته است. تنوع رهيافت وي معطوف به مسئله واحد است و چنين نيست كه بتبع گوناگوني مسائل از رهيافتها و روشهاي متعدد بهره جويد. وي در طرح هر رهيافت با مشاركت همدلانه به توضيح زواياي پيدا و پنهان آن ميپردازد و در بسياري موارد، برغم نظر نهايي خود، با سعه صدر تمام، به دفاع از آن در برابر اشكالهاي ديگران پرداخته و در نهايت آن را به چالش ميكشد. در عين حال تلاش ميكند رهاورد اين رهيافت را در نظريه جامعي كه بعداً ارائه ميكند لحاظ كرده و آن را ناظر به بُعدي از ابعاد حقيقت تلقي نمايد. ملاصدرا به آسيب حصرگرايي روش‌شناختي وقوف داشته و در مواضعي از آثارش از آن شكايت ميكند. البته وي در شيوه خود، از موضوع رد و انكار دور نبوده است و احياناً در شيوه تكثر‌گرايانه خود برخي ديدگاهها را دخالت نميدهد. مثلاً ديدگاه جهله صوفيه را قابل طرح در برنامه پژوهشي خود در باب وحدت وجود، نميداند و يا در مسئله علم خداوند ـ‌ چنانكه خواهيم ديد ـ اساساً متعرض قول اشاعره بعنوان يك نظريه نميشود. براساس اين نظريه ـ و برخلاف ديدگاه التقاط‌انگار ـ ملاصدرا با طرح و برنامه معيني به سراغ منابع بسيار متنوع خود رفته است و نوآوريهاي او براين اساس قابل تبيين است. در بيان اين الگوي پژوهشي سه نكته قابل طرح است: 1. وي با طرح روي‌آوردهاي گوناگون در مسئله واحد، ميان آنها چالش ايجاد ميكند. اين چالش مواضع ضعف و قوت و رخنه‌ها و بايسته‌هاي رهيافتهاي مورد نظر را بخوبي نشان ميدهد و با هدايت چالش، به يك رهيافت متعالي دست ميبابد. بعبارت ديگر وي بخوبي محاكمه آراء را به نردبان معرفت تبديل ميكند. 2. ملاصدرا در بسياري موارد به تلفيق منسجم[15] آراء دست ميزند تا به ديدگاهي جامع‌نگر برسد. وي ابتدا ديدگاهها را احصا ميكند و پس از تفكيك عناصر قابل قبول و عناصر مردود آنها، به تركيب عناصر قابل قبول دست مييازد تا به نظريه‌يي جامع دست يابد. 3.‌ البته ملاصدرا در مواردي مرتكب تحويلي‌نگري[16] و قرائت نظريات ديگران برطبق نظريه خود شده است كه اين موارد نادر است.[17] در اين مقاله ضمن گزارش برنامه پژوهشي ملاصدرا دربارة علم قبل‌الايجاد خداوند براساس مهمترين آثار وي (الاسفارالاربعة، المبدأ و المعاد و الشواهدالربوبية) نشان خواهيم داد كه وي چگونه با بكار بستن اين الگوي پژوهشي به نظريه‌يي نو و خالي از نقاط ضعف نظريات گذشتگان، دست مييابد. برنامه پژوهشي ملاصدرا در مسئله علم قبل‌الايجاد   ملاصدرا برنامه پژوهشي خود درباره علم قبل‌الايجاد را ـ چنانكه شيوة اوست ـ با بيان نظريات ديگران آغاز ميكند و پس از بيان آن، به تحليل و جرح و تعديل اين نظريات پرداخته و در نهايت، نظر خود را ارائه ميكند. وي به بيان هفت نظريه در اين مسئله ميپردازد و اساساً متعرض برخي نظريات كه از پشتوانه پژوهشي كافي برخوردار نيستند ـ مانند نظريه اشاعره ـ نميشود. وي حداكثر تلاش خود را بكار ميبرد تا از رد كامل يك نظريه اجتناب نمايد و حتي‌الامكان آن را ناظر بوجهي از وجوه حقيقت قلمداد نمايد. 1. نظريه معتزله و عرفا   نخستين نظريه‌يي كه ملاصدرا به تحليل و نقد آن ميپردازد نظريه معتزله و عرفاست.[18] معتزله قائل به شيئيت معدوم هستند و نزد آنان معدومات در حال عدمشان منفك از هرگونه وجود بوده و در عين حال بعضي از بعض ديگر متمايز هستند. ملاك علم سابق و ازلي خداوند به حوادث، همين معدومات متميزه است. عرفا نيز كلامي مشابه معتزله دارند. محيي‌الدين در فتوحات (باب 357) تصريح ميكند: اعيان ] ثابته[ ممكنات در حال عدمشان بيننده و شنونده‌اند و ديده و شنيده ميشوند به ديدن و شنيدن ثبوتي. ... ممكنات در حال عدم ازليشان همواره واجب‌الوجود را ميشناسند و به تسبيح و تمجيد او مشغولند. در فصوص نيز بنا بنقل ملاصدرا[19] ميگويد: «علم ]خداوند[ تابع معلوم است. پس هركس در حال ثبوت عين خويش و حال عدمش، مؤمن باشد، در حال وجودش نيز به همان صورت ظاهر خواهد شد.» ملاصدرا در الاسفارالاربعة با استناد به اينكه ثبوت عيني يا ذهني معدوم در حالي كه مجرد از هرگونه وجود باشد، واضح‌الفساد است قول معتزله را رد ميكند.[20] وي در الشواهدالربوبية اين نظريه را درباره علم تفصيلي متأخر از مرتبه ذات قابل تصحيح ميداند.[21] ملاصدرا ضمن اذعان به اينكه ظواهر كلمات عرفا فرقي با رأي معتزله ندارد، با طرح اين نكته كه عرفا اهل تحقيقات شريفه و مكاشفات لطيفه‌يي هستند كه مطابق الهامات خداوند بر قلب عارف است، به توجيه كلام آنان ميپردازد و ميگويد: اشياء متعدد گاهي به وجود واحد و بنحو بسيط، موجود ميگردند (مفاد قاعده: بسيط‌الحقيقة كل الاشياء)؛ و گاه به وجودات متعدده و متكثره رخت هستي به تن ميكنند. ولي هرگاه حكما وجود ذهني يا عيني را به چيزي نسبت ميدهند، همين وجود تفصيلي مراد است. پس از تمهيد اين مقدمه و در مقام توجيه كلام عرفا ميگويد: آنچه كه برهان بر استحاله آن قائم شده است ثبوت ماهيت مجرده از مطلق وجود ـ اعم از تفصيلي و اجمالي ـ است؛ اما ثبوت اجمالي ماهيات قبل از وجود تفصيلي محال نيست بلكه برهان و كشف چنين ثبوتي را ايجاب مينمايند. مراد عرفا از اعيان ثابته معدومه، اعيان ثابته مجرد از وجود تفصيلي و محلّي به وجود اجمالي است.[22] 2. نظريه افلاطونيان   افلاطون و پيروان او ـ چنانكه به آنان نسبت داده‌اند ـ علم خداوند را از طريق مُثُل تبيين نموده‌اند. ملاصدرا ضمن همراهي با آنان در پذيرش اصل نظريه مُثُل و اقامه برهان بر آن[23]مناطيت اين صور براي علم قبل‌الايجاد را به دو دليل رد ميكند: اول آنكه: مثل از مرتبه ذات خداوند و علم او ـ كه عين ذات و قديم ذاتي است ـ متأخرند و نميتوانند ملاك علم او به اشياء قلمداد شوند. دوم آنكه: مثل، خود موجوداتي عيني ـ و نه علمي ـ هستند و اگر سخن را به كيفيت علم خداوند به اين موجودات ببريم يا بايد ملاك عالميت خداوند به آنها مثل ديگري باشند كه مستلزم تسلسل است؛ و يا بايد ملتزم به جهل خداوند به بعضي از اشياء صادره از او و خلو ذات از كمال علم قبل‌الايجاد، شويم و اين با يكي از اساسيترين اصول خداشناسي فلسفي ـ كه واجب‌الوجود را واجد همه كمالات ممكن ميداند ـ[24] در تعارض است.[25] شيوه ملاصدرا در اينجا از حصرگرايي روش‌شناختي مشائين بدور است و مانند آنان قول به مثل را يكسره مردود نميداند بلكه فقط مناطيت مثل براي علم قبل‌الايجاد را غيرقابل قبول ميشمارد. وي حتي مناطيت مثل براي علم تفصيلي متأخر از مرتبه ذات را قبول ميخواند و بدين‌نحو تلاش ميكند وجه صحيحي براي اين نظريه بجويد.[26] ادامه دارد... پي نوشت ها :   1. دانشجوي دكتري فلسفه و كلام اسلامي دانشگاه تهران 2. استاد گروه فلسفه و كلام اسلامي دانشگاه تهران 3. از جمله بنگريد به: مطهري، مرتضي، مجموعه‌ آثار، ج 13، ص 249؛ تهران، انتشارات صدرا، 1373، محقق داماد، مصطفي، «راز برتري حكمت صدرا»، خردنامه صدرا، ش 32، ص 13 ـ 18، 1382. 4. case study. 5. بهشتي، احمد، وحدانيت و عقلانيت عرفان از ديدگاه امام خميني، ص 270، قم، بوستان كتاب، 1384. 6. documental. 7. ذكاوتي قراگزلو، عليرضا، «انتقاد برملاصدرا در عصر حاضر»، ش 7، ص 20 ـ 23. كيهان فرهنگي، 1388. 8. مجتهدي، كريم، «ملاصدرا به روايت هانري كربن»، خردنامه صدرا، ش 8 و 9، ص 36، 1376. 9. مجموعه آثار، ج 13، ص 233. 10. حائري يزدي، مهدي، «درآمدي بر اسفار»، ايران‌شناسي، ش 4، ص 5 ـ 12، 1371. 11. سروش، عبدالكريم، «حكمت در فرهنگ اسلامي»، ش 98 و 99، ص 180 ـ 190، دانشگاه انقلاب، دوره جديد. 12. مجموعه آثار، ج 13، ص 232. 13. interdisciplinary approach. 14. فرامرز قراملكي، احد، «روش‌شناسي فلسفه ملاصدرا»، خردنامه صدرا، ش 43، ص 24 ـ 28. 15. integration. 16. reductionism. براي توضيح مفصلتر اين اصطلاح بنگيريد به: فرامرز قراملكي، احد، روش‌شناسي مطالعات ديني، مشهد، دانشگاه رضوي، 1380، گفتار دهم. 17. براي مطالعه مفصلتر اين نظريه بنگريد به: فرامرز قراملكي، احد، روش‌شناسي مطالعات ديني؛ «روش‌شناسي فلسفه صدرا»؛ «روي‌آورد ميان رشته‌يي و هويت معرفتي فلسفه صدرايي»، مقالات و بررسيها، ش 63. 18. ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج 6، ص 173، تحقيق و تصحيح احمد احمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1381. 19. همان. 20. همانجا. 21. همان، ص 53. 22. همان، ص 176 ـ 177. 23. ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج 2، ص 43 ـ 78، تحقيق و تصحيح مقصود محمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1380. 24. ابراهيمي ديناني، غلامحسين، قواعد كلي فلسفي در فلسفه اسلامي، ج 1، ص 440، تهران، پژوهشگاه علوم انساني، 1380. 25. ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج 6، ص 178 ـ 179؛ المبدأ و المعاد، ص 150، تحقيق و تصحيح محمد ذبيحي و جعفر شاه‌نظري، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1381. 26. ملاصدرا، الشواهد الربوبية، ص 53، تصحيح سيدمصطفي محقق داماد، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1382. منبع: www.mullasadra.org  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 447]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن