تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس رضاى خدا به خشم مردم جويد، خداوند از او خشنود شود و مردم را از او خشنود ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803045815




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اي ز آواز و جمال تو جهان پر طربي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اي ز آواز و جمال تو جهان پر طربي
اي ز آواز و جمال تو جهان پر طربيشاعر : سنايي غزنوي وز پي هر دو شده جان و دلم در طلبياي ز آواز و جمال تو جهان پر طربيپس چرا قسمتم از هر دو عنا و تعبيچشم و گوش همه از لحن و رخت پر در و گلور چو يعقوب ز عشق تو کنم واهربيگر ز آهن دل من در کف تو گشت چو مومداري از يوسف و داوود پيمبر نسبينايد از خود عجبم زان که به آواز و به روينکند هرگز با مهره کف بوالعجبيآنچه با اين دل من چشم چو بادام تو کردکو همي در دو صفت داشت ز زلفت حسبيپس دل خون شده‌ي تافته‌ي تيره‌ي منخون اگر مشک شود طبع ندارد عجبيشد مگر حلقه‌اي از زلف تو و شايد از آنکهمچو عناب در آويخته اندر عنبيصد دل خون ده در يک شکن زلف تو هستماه رقاص نهادست سپهرت لقبيتا همي رقص کند در چمن عشرت و عيشتا بر آن سيم تو ديدم زد و بيجاده لبيشدم از طمع وصال تو چو يک برگ از کاهتا تو بر تارک خورشيد ببستي قصبيبند بندم همه بگشاد چو تو زي از ماهچاک داري ز پس و پيش ببسته سلبيچاک ماندست دلم چون دل خرما تا توروزگارت کند از رنج دل من ادبيجان بابا مکن اين کبر مبادا که به عدلخار ندهند تو بي‌سيم چه جويي رطبيابلهم خواني و گويي که به باغ آر زرمطعنه بر من زني اکنون و بسازي شغبيابله اکنون تويي اي جان جهان کز پي زراز سخا کار مرا خواجه بسازد سببيتو بدين پايه نداني که چو اين شعر برمکه نزاد از نجبا دهر چنو منتجبيناصح ملک شه ايران ايرانشاه آندر مزاج فضلا از کرم خود اربيآن بزرگي که ز بس فضل و کريمي نگذاشتهمچو نار آمد و ارواح حسودش حطبيآن کريمي کاثر سورت خمش در کونجمع سازند ز آثار خصالش خطبيآن خطيبي که به هر لحظه خطيبان فلکوي سپهر از شرف چون تو بشر با طربياي سخا از گهر چون تو پسر با شرفيبرترين چرخ بدان بيخ فروتر شعبيشجر همت تو بيخ چنان زد که نمودنگشايد پس از آن چرخ گريبان شبيگر فتد قطره‌اي از راي تو بر دامن روزچرخ با چار زن از عجز بود چون عزبيتا دو نوک قلمت فايده دارد در ملککه نبوده به دو گيتي به ازين مکتسبيکسب کردي به کريمي و سخا نام نکوبسته شد مصلحت ملک هري در قصبيتا ضمير تو سوي کلک تو راهي بگشادجاني از بنده و اقبال ز دستت ندبينردها بازد با نطع اميدت با دهرهر که او شير بود سست نگردد به تبيهر که او مرد بود باک ندارد ز غميکي به چشم آيد او را ز يکي حبه حبيهر که آوازه‌ي کوس و دو کري يافت به گوشکاين فريضه به مهان به ز چنان مستحبيبه کهان جامه بسي داده‌اي اين اولاترنيست در شاعري بنده ريا و ريبياي خداوند يقين دان که بر مدحت توطبع زودش بر مدح تو کند منتخبيفکرت بنده چو معني خوش آورد به دستچه زيان داردش از دشمني بولهبيهر که را دين شود از دوستي او موجودکي مقاسات کشد بحر دمان از مهبيحاسدان دارد و بدگوي بسي ليک هميتا تناسل بود از صحب امي و ابيتا حيات آيد از آميزش جاني و تنيکه همي شعر مرکب نبود بي سببيسببي سازش تا شاعر صدر تو بودتا پس از هر دو جماد آيد هر گه رجبيتا ز پيش دو ربيع آيد هر گه صفريباد قسم عدوي تو ز شقاوت غضبيباد حظ ولي تو ز سعادت لطفيدست اعداي تو بر بسته به دار از کنبيپاي احباب تو بگشاده ز بند از شرفيراس عز تو مبيناد ز گردون ذنبيتا چو تمساح بود راس و ذنب بر گردون
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 631]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن