-
اي ز آواز و جمال تو جهان پر طربيشاعر : سنايي غزنوي وز پي هر دو شده جان و دلم در طلبياي ز آواز و جمال تو جهان پر طربيپس چرا قسمتم از هر دو عنا و تعبيچشم و گوش همه از لحن و رخت پر در و گلور چو يعقوب ز عشق تو کنم واهربيگر ز آهن دل من در کف تو گشت چو مومداري از يوسف و داوود پيمبر نسبينايد از خود عجبم زان که به آواز و به روينکند هرگز با مهره کف بوالعجبيآنچه با اين دل من چشم چو بادام تو کردکو همي در دو صفت داشت ز زلفت حسبيپس دل خون شدهي تافتهي تيرهي منخون اگر مشک