تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك حديث بفهمى بهتر است از آن كه هزار حديث [نفهميده] نقل كنى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815352686




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نيست در خاک بشر تخم کرم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نيست در خاک بشر تخم کرم
نيست در خاک بشر تخم کرمشاعر : خاقاني مدد از ديده به باران چکنم؟نيست در خاک بشر تخم کرمفتح باب از نم مژگان چکنم؟شوره خاکي را کز تخم تهي استپر طاووس، مگس ران چکنم؟جوهر حس بر هر خس چه برم؟گرنه آبم خس الوان چکنم؟چند نان ريزه‌ي خوان‌هاي خسانشير از انگشت مزم، نان چکنم؟بسته‌ي غار اميدم چو خليلبر سر سوزن طفلان چکنم؟همچو ماهي سر خويش از پي نانآب رو ريزد بر نان چکنم؟گوئيم نان ز در سلطان جويبوسه زن بر در سلطان چکنم؟لب خويش از پي نان چون دو ناندر سر کار دهن جان چکنم؟همچو زنبور دکان قصابعقل را سخره‌ي فرمان چکنم؟پيش هر خس چو کرم فرمان يافتگل شکرهاي صفاهان چکنم؟تب زده زهر اجل خورد و گذشتبا چنين مملکه طغيان چکنم؟تاج خرسنديم استغنا دادبر چنين مائده کفران چکنم؟نعمتي بهتر از آزادي نيستخشک دارد سر پستان چکنم؟مادر بخت فسرده رحم استچون نيابم نم نيسان چکنم؟آب چون نار هم از پوست خورمچون جهان راست زمستان چکنم؟از درون خانه کنم قوت چو نحلروح را طعمه‌ي ارکان چکنم؟سنگ بر شيشه‌ي دل چون فکنمنوح را غرقه‌ي طوفان چکنم؟آتش اندر تن کشتي چه زنمدر عري‌خانه‌ي خذلان چکنم؟شاه دل را که خرد بيدق اوستعقل را طفل دبستان چکنم؟ني‌ني آزادم ازين لوح دورنگمحو کرد آيت ايشان چکنم؟چون رسيد آيت روز آيت شبدل از آنچ آيد شادان چکنم؟طبع غمگين چکنم ز آنچه گذشتعيش ده روزه به زندان چکنم؟هست نه شهر فلک زندانمدخل يک هفته‌ي دهقان چکنم؟کم زنم هفت ده خاکي راننگ خشک و تر کيهان چکنم؟همتم بر کيهان خوردآبدر دکان کوره و سندان چکنم؟کاوه‌ام پتک زنم بر سر ديوچون مرا آن نشد آسان چکنم؟خادمانند و زنان دولت‌يارکاملم ميل به نقصان چکنم؟دولت از خادم و زن چون طلبمشغل سگ‌ساري و دستان چه کنم؟پيش تند استر ناقص چو شگالطعمه زين کاسه‌ي گردان چکنم؟چيست جز خاک در اين کاسه‌ي چرخگرد کام اين همه جولان چکنم؟همه ناکامي دل کام من استبا امل دست به پيمان چکنم؟من به همت نه به آمال زيمبقم و نيل به دکان چکنم؟عيسيم رنگ به معجز سازمهم سفرخانه‌ي احزان چکنم؟هم عراق آفت شروان چه کشمخيروان است شرف وان چکنم؟گر شرف وان به مثل شروان نيستبي‌دل و يار به شروان چکنم؟چون به شروان دل و ياريم نماندگل فرو ريخت گلستان چکنم؟مه فرو رفت منازل چه برمبرج بي‌کوکب رخشان چکنم؟درج بي‌گوهر روشن به چه کارزحمت ساحل عمان چکنم؟چو به دريا نه صدف ماند و نه درنقش مشکوي و شبستان چکنم؟رفت شيرين ز شبستان وفايمن و شام و خراسان چکنم؟چون نه شعري نه سهيل است و نه مهروصلت مهر سليمان چکنم؟فرقت شهد مرا سوخت چو مومطلب چشمه‌ي حيوان چکنم؟چون منم گرگ گزيده ز فراقدل نفرمايد، درمان چکنم؟آه و دردا که به شروان شدنمهست نان پاره فراوان چکنم؟گرچه اينجام ز خاقان کبيرياد نان پاره‌ي خاقان چکنم؟آب شروان به دهان جون زده‌امغربت اوليتر از اوطان چکنم؟چون مرا در وطن آسايش نيستچون نيم جغد به ويران چکنم؟دو سه ويرانه در اين شهر مراستنه سدير است و نه غمدان چکنم؟آن همه يک دو سه دير غم دانچون سپردمش به يزدان چکنم؟ليک نيم آدمي آنجاست مراباز تسليم دگرسان چکنم؟اولش کردم تسليم به حقلب به فرياد نفس‌ران چکنم؟غصه بندد نفس افغان چکنم؟عمر در کار رصدبان چکنم؟غم ز لب باج نفس مي‌گيرددست ندهد، طلب آن چکنم؟نامرادي است چو معلوم اميدچون نرانند به ديوان چکنم؟مشرفان قدرم حسب مرادواگشادن همه نتوان چکنم؟رشته‌ي جان مرا صد گره استنگشايند به دندان چکنم؟دوستانم گره رشته‌ي جانچون نبينم سر و سامان چکنم؟کار خود را ز فلک همچو فلکقد و رخسار فلک‌سان چکنم؟از خم پشت و نقطهاي سرشکدفع اين افعي پيچان چکنم؟فلک افعي زمرد سلب استزاستخوان بيهده خفتان چکنم؟دور باش دهنش را چو کشفنسبت جور به دوران چکنم؟ايمه دوران چو من آسيمه‌سر استدل ز چرخ اين همه نالان چکنم؟چرخ چون چرخ زنان نالان استهمچو شب سوخته دامان چکنم؟چرخ را هر سحر از دود نفسچون شفق سرخ گريبان چکنم؟خاک را هر شبي از خون جگرچون تيمم‌گه عطشان چکنم؟ز آتشين آه بن دريا رامن تيمم به بيابان چکنم؟هفت دريا گرو چشم من استزله‌ي همت ازين خوان چکنم؟قوتم از خوان جهان خون دل استديده از غم نمک افشان چکنم؟چون بر اين خوان نمک بي‌نمکي استگر نمک نيستم افغان چکنم؟بر سر آتش از اين بي‌نمکيذم اهليت اخوان چکنم؟چون به گيتي نه وفا ماند و نه اهلخضرم از خوان خضر خان چکنم؟خوان گيتي همه قحط کرم استخواجه چنين باشد اين خوان چکنم؟هر شبانگه پر و هر صبح تهي است
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 525]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن