تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812739576




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صدري که قدر کان شکند گوهر سخاش


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صدري که قدر کان شکند گوهر سخاش
صدري که قدر کان شکند گوهر سخاششاعر : خاقاني بحري که نزل جان فکند پيکر سخاشصدري که قدر کان شکند گوهر سخاشاين اسم مشتق است هم از مصدر سخاشصدر سخي که لازم افعال اوست بذلهر شب جلاجل کمر است از زر سخاشهارون صدر اوست فلک ز آن که انجمشاعني سگي است حلقه بگوش در سخاششعري به شب چو کاسه‌ي يوزي نمايدمدر ظل شمس دين که شود چاکر سخاششمس فلک ز بيم اذ الشمس در گريختکو بست بهر هم لقبي زيور سخاشوالشمس خوان که واو قسم داد زيورشيک ذره نيست شمس فلک ز اختر سخاشتا شمس دين بر اوج رياست دواسبه رانداز خوشه‌ي سپهر زکات سر سخاشهست از سخاش عيد جهان و اختران دهندتا دفع چشم بد کند از منظر سخاشاين پير زن ز دانه‌ي دل مي‌دهد سپندکه ارمن بهشت عدن شد از کوثر سخاشرضوان ملک خسرو مالک رقاب اوستطوبي به نزد خلقش و کوثر بر سخاشلابل که در قياس درمنه است و شوره خاکهر حله را که بافته در ششتر سخاشمير رئيس عالم عادل شود طرازبحرين دو قله نيست بر اخضر سخاشتا خلق را ز خلق و دو دستش سه قله هستاز موج بحر در يتيم آور سخاشو اينک ببين بحيره‌ي ارجيش قطره‌اي استآرد صدف ز بحر گهر پرور سخاشنشگفت اگر بحيره‌ي ارجيش بعد از اينبهر نظام کل جهان جوهر سخاشگوئي که فتح باب نخست آفرينش اوستهفت اخترند و نه فلک اجري خور سخاشز آن ده بنان که هشت جنان را مدد دهدو آن نه صحيفه يک ورق از دفتر سخاشاين هفت نقطه يک رقمند از خط کفشبحري است ليک موج زن از گوهر سخاشخط کفش به صورت جوي است و جوي نيستيا دست همت آمده صورتگر سخاشدست سخاش بين شده صورتگر اميدهر گه که رفت همت او در بر سخاشجوزا صفت دو گانه هزار آفتاب زادحواي ديگر است کنون مادر سخاشهست آدم دگر پدر همتش چنانککز حلق بخل ريخت سر خنجر سخاشگل گونه‌ي رخ امل آن خون کنند و بسپس معن جود چون نهم و جعفر سخاشهر ناخنيش معن و هر انگشت جعفري استکو زد قفاي ابر به دست تر سخاشابر از حيا به خنده فرو مرد برق‌وارتا گنج زرفشان دهد اندر خور سخاشعزمش همي شکنجه کند کعب کوه راپس خضر جود خوانم و اسکندر سخاشبر چشمه‌ي کرم شد و سد نياز بستمغز جهان ز رايحه‌ي عنبر سخاشهر دم هزار عطسه‌ي مشکين زد از تريبر هفت بيضه‌ي ز مي از يک پر سخاشمرغي است همتش که جهان راست سايه‌بانکز سيم و زر شده است جهان عنبر سخاشبر سر برند غاشيه چون عبهرش سرانتب برده‌ي گشاده رگ از نشتر سخاشهست آفتاب زرد و شفق چون نگه کنيکو بيست و چار سطر شد از منظر سخاشساعات بين که بر ورق روز و شب رودميدان‌گهي که هست در آن عسکر سخاشبالاي هفت خيمه‌ي پيروزه دان ز قدراز منظر سپهر به مستنظر سخاشانديشه نردبان کند از وهم و بر شوددندان تيز سين که شده است افسر سخاشبر خوان همتش جگر آز مي‌خوردبرد تب نياز به نيشکر سخاشاو شير و نيستانش دوات است لاجرمکس پنج نوبه نازده چون سنجر سخاشدر هيچ جا ز شهر خراسان مکرمتار من کند نظير خراسان خور سخاشبگذار استعارت از آنجا که راستي استمن هم اياز جودش و هم قنبر سخاشمحمود بن علي است چو محمود و چون عليتاراج هند آز کند لشکر سخاشمحمودوار بت شکن هند خوانش از آنکزنبور خانه‌ي زر و سيم آذر سخاشيعسوب امت است علي‌وار از آنکه سوختجاي تيمم است به خاک در سخاشچون در زمانه آب کرم هيچ جا نماندسيراب چه که غرقه‌تن از فرغر سخاشني ني چو من جهاني سيراب فيض اوستبادي که بروزد ز ني عسکر سخاشبا خار خشک خاطرم آرد ترنگبينچون مريم است حامله تن دختر سخاشز آن نخل خشک تازه شود گر نسيم قدستا نسخه مي‌کنم به قلم محضر سخاشاز آبنوس روز و شبم زان کند دواتتا خوانم آفتاب جنيبت بر سخاشپيشم چو ماه قعده‌ي شبرنگ از آن، کشندتا مي‌برم سجود سپاس از در سخاشسجاده از سهيل کنم نز اديم شامکز ميغ‌تر هواست همه کشور سخاشباراني ز آفتاب کنم نز گليم مصرتا چون کشد محفه‌ي ناز استر سخاشدل کو محفه‌دار اميد است نزد اوستني مهره‌ي اميد من از ششدر سخاشپاي دلم برون نشد از خط مهر اوشد چون هلال شهره ز من پيکر سخاشگر داشت يک مهم به عزيزي چو روز عيدمشهورتر ز دجله شد آبشخور سخاشگر کعب مامه آب نخورد و به تشنه دادني ماند زنده نام و شد آن مفخر سخاشور حاتم اسبي از پي طفل و زني بکشتصد کعب و حاتم‌اند کنون کهتر سخاشامروز مهتر رساي زمانه اوستهست اين گلاب من ز گل نستر سخاشخون لفظم از خوشي مراعات او بليماند هزار سال دگر مخبر سخاشاز لفظ من که پانصد هجرت چو من نزادتا داندم محب ثنا گستر سخاشگستردم اين ثنا ز محبت نه از طمعکردم نثار بارگه انور سخاشاين تحفه کز ملوک جهان داشتم دريغنوبر فرستمش عوض نوبر سخاشاو راست باغ جود و مرا باغ جان و منبکري همتم شده در بستر سخاشاو مرد ذات و همت من بکر، لاجرمتا نار ديدم از شجر اخضر سخاشمن يافتم نداي انا الله کليم‌واراز يک شرر که يافتم از اخگر سخاشامروز صد چراغ ينا بر فروختمگر يک بخور يافتم از مجمر سخاشصد نافه مشک دادمش از تبت ضمير
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 356]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن