محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832740341
چراغ دل هاي همه تنگ
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چراغ دل هاي همه تنگ ريزش آب روي جدار سنگ غبار نامي را که رويش حک شده تطهير مي کند.دانه هاي تسبيح يکي يکي روي هم مي افتند؛صلوات پشت صلوات،برگ هاي رنگ پريده و زرد کتاب دعا ورق مي خورد؛«اينجا اگر روي هر سنگ چراغي نيست،اميدي هست».روضه خوان پير سرش را بالا نمي آورد؛دعا،دعا،فکر کن هزاران سال تاريخ شده است؛گورستاني به وسعت 95هزار متر مربع.حالا انسان هايي که همه در امتداد تمدن 6هزار ساله مردند يا شهيد شدند يا جوان مرگ شدند يا خود کشي کردند يا به دار آويخته شدند!خاک درگاه شده اند و هنوز تاريخ در اين شهر جريان دارد؛«اينجا اگر روي هر سنگ قبر چراغي نيست،اميد هست!»روضه خوان تکرار ميکند در پاسخ نگاهي که مي پرسد چرا به رسم قديم بالاي هر قبر چراغي نيست؟اميد اما اينجا درست در مرکز ثقل گورستان قد علم کرده تا نام الله يکپارچه سبز،حالا وقتي روبه روي بارگاه مي ايستيم قلبمان اينها را مي فهمد که چرا وقتي خيابان فداييان اسلام ري را سرازير مي شديم ،غريبي از يادمان رفت.دلمان قرص شد تا اينکه طبق آدرس اهالي ري به يک کيلومتري بارگاه حضرت عبدالعظيم رسيديم و تابلو قهوه اي آويزان به ميله اي باريک را ديديم که ميگفت «کوچه امامزاده عبدالله»بالا تر از آن هم تابلوي بزرگتري با اين دو واژه کوتاه راهنمايي مان مي کرد؛«گلزار شهدا».«السلام عليک يا امامزاده عبدالله»رسم اين است؛تعظيم در برابر آستانه.قديمي ها مي گويند:«شهر ري به نام مقدس سه بزرگوار زنده است؛شاه عبدالعظيم،امامزاده عبدالله و شيخ صدوق».حالا کوچه اي باريک ما را به يکي از اين بزرگان وصل ميکند ؛امامزاده عبدالله شهيد.کوچه کوتاه است.تا رسيدن به سر در جديد آجري امامزاده که کتيبه اي کاشي دارد،15قدم هم نميشود؛«اينجا صدها سال جنازه دفن ميشده»همه متون قديمي هم حاضرند شهادت بدهند اصلا نيازي هم به شهادت آنها نيست.مقبره هاي خانوادگي 200ساله که در ابتداي کوچه جاي گرفته اند،قصه اين گورستان و نگينش را شرح مي دهند.صولت الدوله ها،قشقايي ها،تيمور تاش ها.فقط درختي نيست تا آن مسير مصفايي که پدران اهالي ري نقل کرده اند را نشانه باشد.«اين کوچه يه زماني پر از درخت بود؛درخت هاي چنار و سرو...همه دو چند سال پيش شبونه کندن...»علي آقا دليل غربت کوچه را شرح ميدهد .مردي که 40سال است در اينجا سنگ قبر ميتراشد.روي سنگ قبري که گل هاي اسليمي دارد،خم مي شود و بر قلمش مي کوبد.صداي برخورد قلم با سنگ در صداي گنجشک هايي که ميان قفس پرنده فروشي چسبيده به مغازه سنگ تراش ،پرپر مي زنند،گم مي شود. بهشت بارگاه گل هاي اسليمي با رنگ هاي زنده و درخشان مي خزند روي رواق ها،نقش کامل گل و بوته هاي سرخ و زرد روي زمينه لاجوردي در گيرمان مي کندو غافلگير.نگاهمان مرتب مي چرخد روي ديوار ها تا همه نقش ها را ببينيم.کمتر بارگاهي در پايتخت است که نقاشي دارد و کمتر آينه کاري.حتي وقتي از سر در کاشي ورودي آستانه راهمان را کشيديم به سوي حياط اصلي ،باز فکرمان نمي رسيد که بارگاه امامزاده ري بازسازي شده با آجرهاي سه سانتي هنوز اثري از آثار ديرين هنرمندان عاشقش در دوره هاي دوردست در سينه نهان داشته باشد؛آخر آن کوچه که راهي داشت به بارگاه به جاي درخت هاي چنار،فانوس هاي فلزي سياه داشت و حوض بزرگ ميانه حياط اصلي سنگ هاي يشمي نو با دو سقاخانه فلزي در کنارش .حالا نقش ها دلمان را مي لرزاند.اثر ماندگار دست آقا عباس طاهر و اسد الله آقا قاسم بهرنگي.هنوز هم روي ديوار بالاي حرم نامشان حک شده ديده ميشود يک امضاي ديگر هم هست:«تحت نظارت رضا عباسي در سال 1367».اين تاريخ مرمت با شکوه اين آثار است.صفا،يکي از مريدان اين بارگاه که وقت و نيمه وقت مجاور آقا مي شود،نامهاي گمشده در طرح ها را نشانمان مي دهد.بوي خوش عود و عطر گل ياس مي آيد؛صداي قرائت زمزمه وار قرآن.حالا اينجا که ايستاده ايم مي تونيم دستمان را به ضريح قفل کنيم.خيلي نزديکيم به او؛اويي که معروف به ابيض است و در کتاب مقاتل الطالبين آمده نام پدرش عباس بن محمد است و مادرش ام ولد و جدش محمد بن عبدلله شهيد که با پنج نسل واسطه ميرسد به حضرت زين العابدين.از ميان پنجره هاي فولادي با روکش طلاي ضريح نگاهمان گره ميخورد به سنگ قبر امامزاده عبدالله که بيش از يک متر بلندي دارد.با پارچه سبز و آيينه و شمعداني بلند و بالا».ضريح سال 68با کمک هاي مردمي ساخته شده دسترنج دست هاي هنرمند آقا سيد مصطفي احدي و نجاري حاج اکبر خبوشاني»؛حاج آقا چگيني مي گويد؛مردي که بيش از همه متوليان درباره بارگاه مي داند.او ما را به سوي درايوان بقعه مي برد که کتيبه کاشي دارد و 21بيت شعر به خط نستعليق کار استاد محمد حسين شيرازي را که مدح ناصر الدين شاه باني عمارت را کرده،نشانمان مي دهد.تاريخ حک شده روي آن،سال 1274هجري قمري است.اين کتيبه بارها مرمت شده است.هر تکه هر چيز کوچک اينجا بزرگ است.در خاتم امامزاده از گنجينه هاي ارزشمند اينجا محسوب مي بود.نگاه کنيد حاج آقا نشانمان مي دهد و ما هم نگاه مي کنيم.نام باني اش هم رويش حک شده؛ميرزا کاظم خان نظام الملک.تاريخ 1276هجري قمري.اطراف آن هم به ابياتي مزين شده از مرثيه هاي محتشم کاشاني با عاج به خط نستعليق.
آقا ؛همه زندگي بوي عود و عطر ياس همراهمان مي آيد بيرون بارگاه تا بار ديگر بناي بارگاه را ببينيم.تمام قد با گنبد مدور بدون ساقه اش.گنبدي که فانوس دارد؛فانوس فلزي کوچک روي کاشي هاي فيروزه اي؛فانوس که شب ها نور سبز مي پاشد روي 750مقبره خانوادگي و بي شمار قبر.آن هم از فراز بارگاهي که تاريخ در برابر زمان برپا شدنش سکوت کرده.در مرور تاريخ ها تنها اين مرحوم مصطفوي است که در مقاله اي نوشته:«تاريخ دقيق ساخت بارگاه مشخص نيست.اما بناي قديمي امامزاده عبدالله از آثار دوره صفوي است».باز هم سکوت تاريخ تا اينکه مصطفوي در جاي ديگر مي نويسد؛«در سال 1274هجري قمري مرحوم ميرزا کاظم خان نظام الملک _باني عمارت نظاميه که نقاشي هاي صف سلام ناصرالدين شاه آن مشهور است ،فرزند ميرزا آقا خان صدراعظم _ايوان شرقي و رواق فعلي را به جاي رواق قديمي ساخته ،مدخل بقعه را رو به مشرق گنبدي بر فراز آن و ايواني هم در جانب شمال حرم ترتيب داده است».حالا بارگاه امروز همان ميراثي است که از دوره نظام الملک باقي مانده؛همان ميراثي که کرپرتر روي نقشه ري باستان ترسيم کرده؛«بارگاه در داخل ري برين است،در سوي مغرب ،نزديک به بارودر حوالي دروازه باطان».با اين حال روند زمانه بر پيکر اين اين بنا بي اثر نبوده .حالا بسياري از بخش هاي اين بارگاه دستخوش تغيير شده؛به ويژه ايوانش؛اتفاقي که براي اين ايوان افتاده است؛نصب حفاظ شيشه اي روي ايوان،حالا آينه کاري هاي دوره قاجاري پشت شيشه هاي ضخيم محصور شده.
همه گرد تو جمع آيند بايد تنها نگاه کرد تا ديد چگونه اينجا طي صدها سال شده است مکان آرميدن جمع بسياري از بزرگان از آيت الله سيد علي مفسر تهراني گرفته تا شهداي 16تير خونين ،گواه صادقي بر اينکه امامزاده هميشه براي مردم محبوب بوده است و حاجت دهنده؛امامزاده اي که توصيف از او کم است و تنها مي توان در ميان ورق هاي کتاب جنه النعيم به اين روايت رسيد:«اين بزرگوار را ابيض خواندند براي سفيدي بدن و رخسارش ».حالا سال هاي سال است که آقاي سپيد روي و سپيد خوي،سالار دل هاي مردمان بسياري شده است.براي زيارتش از راه هاي دور مي آيند و حاجت هاي قلبي خود را مي خواهند.به همين دليل هم هست که در محوطه هاي وسيع گورستاني گرد او پديد آمده است و ميتوان در ميان محوطه گم شد و ما گم شديم.«بدون راهنما امکان نداره بتونين محوطه هاي مختلف گورستان را پيدا کنين».پس اکبر_سرايدار قديمي يکي از مقبره هاي امامزاده که حالا ديگر ساکن اينجا نيست _همراهي مان مي کند.«تو اين گورستان اون قدر آدم هاي معروف و بزرگ خاک شدن که باورتون نميشه،رضا قلي خان مافي ،اديب پيشاوري،وحيد دستجردي،علي اصغر تفکري ،صابر همداني...».زماني خبر رسيد که گورستان ديگر جاي دفن جنازه ندارد اما بعدها باز هم عده اي بودند که دراين گورستان به خاک سپرده شدند و هنوز هم کم وبيش دفن انجام مي شود؛«آقا قبله اميد خيلي هاست.مردم مي يان اينجا با هزار اميد و حاجت.بعد از زيارت آقا هم مي يان سر قبرها شمع روشن مي کنن و فاتحه مي خونن».همه اينها حال گورستاني است که زماني روي تپه هاي باستاني وسيع جان گرفته،پر از دار و درخت و تا چشم کار ميکرد اطراف بارگاه دشت بود و دمن.درباره اين گورستان و نگينش در کتاب اختران فروزان ري و طهران نوشته:«صحن وسيع و باغ بزرگ آن براي تنبيه غافلين و تذکر نائمين و اندرز ارباب عقل و يقين و به هوش آمدن مردم مست دنيا بين و اهل شهوات رياست و ثروت و صاحبان آمال آرزو بزرگ ترين درس است:هان اي دل عبرت بين،از ديده نظر کن هان».
دريچه هاي روشن يک پنجره شکسته.نه!اينجا بسياري از پنجره ها شکسته و مي توان از ميان آن نگاه کرد و مقبره هايي که گچکاري هاي دوره قاجار دارند و سنگ قبرهايي منحصر به فرد که شايد سال هاي سال سنگ تراش ها روي آنها قلم زده اند را ديد .يک در بسته؛نه صدها در بسته اينجاهست که پشت آنها انسان هاي بزرگي از ايران زمين به خواب ابدي رفته اند. مقبره هايي که بعدها به دست سرايدارهايي سپرده شد که درآنها زندگي مي کردند.زندگي در ميان مرده ها،با مرده ها.اما حالا دو سال است که بيشتر اين سرايدارها با مبلغ اندکي که سازمان اوقاف و امور خيريه به آنها داده،رفته اند.تنها چراغ يک مقبره اينجا روشن است.آخرين بازمانده هاي اين گورستان؛يک زن و شوهرند.علي وزنش بيش از 40سال است که اينجا زندگي ميکنند در مقبره آصف الدوله.«الان ديگه همه سرايدارها رفته اند.ما مونديم.مي دونين خونه اول و آخرمون اينجاست».علي اين گورستان را مثل کف دستش مي شناسد؛«اينجا مقبره اي هست فانوس هاي روشن داره،در کنارش اما مقبره اي ديگه هست که به خاک نشسته يا نيمسوز شده.تيره و سرد با سنگ قبري شکسته».مرد که بچه هايش را در اين گورستان بزرگ کرده و حتي برايشان جشن عروسي گرفته،درد دل هاي بسياري دارد؛«جاي افسوس داره،مي دونين اينجا محوطه اي بزرگه.رسيدگي به آن سخته.مسوولان مي يان و مي رن.طرح مي دن.اما اينجا اين قدر پستو داره که نميشه همش رو درز گرفت».پاي درد دل هاي او،دو روي يک سکه است.شمع هاي روشن و آتش هاي خانمان سوز.با او از کنار مقبره هاي تاريخي يک به يک رد مي شويم.ده حلقه متصل به هم.محوطه صحن جنوب غربي زماني داراي 92باب مقبره بوده اما 12سال پيش 21باب از مقابر براي اجراي طرح ساماندهي اين گورستان تخريب شده.او تعريف مي کند:«حياط اصلي که اطراف بقعه است ،حدود 15000متره.قديمي ترين مقبره ها که شايد تاريخ بناي بعضي هاشون برسه به 88سال قبل.من شمردم 35مقبره خانوادگي اينجاست.رسيدگي به همه اينها سخته».با علي به محوطه جنوبي مي رويم.تنها محوطه اي است به غير حياط اصلي که کف آن سنگ فرش دارد.گفته مي شود تاريخ شکل گيري اين محوطه دهه 20است تا سال هاي قبل از اجراي طرح ساماندهي داراي 44 باب مقبره بوده.حالا مي شماريم.اينجا 33باب مقبره دارد؛مقبره عمادالممالک مقبره بانو فرکاظمي،مقبره حريري...باقي همه تخريب شده اند.مقبره هايي که گاه معماري قاجار دارند با گچبري هاي ناب و منحصر به فرد و گاه داراي معماري دوره پهلوي اول با نيم نگاه طراح آن به معماري غربي.ديوارهايي داراي قوس هاي عجيب و غريب و ترکيب رنگ هاي رنگين کماني.علي تعريف مي کند:«زماني با يک معمار به سراغ مقبره ها مي رفتيم.معمارمي گفت که شما نمي دونين.اما من معمار هستم اين قوس ها به راحتي از کار در نمي يان.يا اين درهاي فلزي سنگين بدون هيچ گونه افتادگي ،شاهکاره».
حسرت نيايش شبانه اينجا شمال بارگاه امامزاده است.15متر مربع؛جايي که شهداي جنگ تحميلي را به خاک سپرده اند.اينجا آخرين محوطه اي است که با آخرين بازمانده ساکن گورستان به آن سر زديم.«پيش از او،حاج ميرزا و آقا محمدي،متولي اينجا سال هاي سال درباني ها بودن.پدرم از پدرش که او هم اينجا زندگي مي کرده ،شنيده است که آقا درباني نسل در نسل متولي بودن.متولي بارگاه شاه عبدالعظيم و امامزاده عبد الله؛به همين خاطر هم به شون مي گفتن درباني.اونها خدمات زيادي براي حضرت انجام دادن.به سرايدار ها هم خيلي مي رسيدن».حالا آقا درباني،متولي چندين و چند ساله امامزاده عبد الله پاي در خاتم ورودي ضريح دفن شده؛سنگ قبري کوچک در ميان سنگ هاي کف بارگاه. مردي که همه سرايدار قديمي از او به نيکي ياد مي کنند.وقتي که باز ميگرديم به صحن اصلي خنکاي آب حوض و درخت هاي باقيمانده در حياط به صورتمان مي زند.بسياري حسرت آن را دارند که شب ها هم در اين آستانه باشند و نيايش کنند؛«ما که اطراف امامزاده خونه داريم دلمون ميخواد هميشه به اينجا بيايم و زيارت کنيم.اما افسوس که شب ها در اينجا بسته مي شه».اهالي اطراف بارگاه امامزاده عبد الله مي خواهند که در اين امامزاده شب ها هم باز باشد.اما بيش از ده سال است که شب ها درهاي امامزاده بسته مي شود.بعد از آنکه وعده هاي اداره اوقاف و امور خيريه براي تبديل اين گورستان به باغ مشاهير محقق نشد،باز هم اهالي مي خواهند و باز هم به متولي امامزاده نامه مي نويسند.راست هم مي گويند.دل کندن از اين بارگاه آن هم هنگام غروب که خورشيد نورش را روي مقابر مي اندازد،سخت مي شود.تازه الان است که حرف هاي زني را مي فهميم که در آستانه به ما مي گفت:«نمي شه از اين بارگاه دل کند.آقا جاذبه اي داره که آدم مي خواد شب ها هم اينجا بشينه.خلوت کنه.غمي داره عجيب.حالتي به آدم دست مي ده که نگو.مي دونين اصلا آرزوي من اينه که بعد از مرگم هم کنار آقا باشم؛آرزوي 40ساله منه مي فهمين؟»
منبع:همشهري ماه ،شماره ي 47 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]
صفحات پیشنهادی
چراغ دل هاي همه تنگ
چراغ دل هاي همه تنگ ريزش آب روي جدار سنگ غبار نامي را که رويش حک شده تطهير مي کند.دانه هاي تسبيح يکي يکي روي هم مي افتند؛صلوات پشت صلوات،برگ هاي رنگ ...
چراغ دل هاي همه تنگ ريزش آب روي جدار سنگ غبار نامي را که رويش حک شده تطهير مي کند.دانه هاي تسبيح يکي يکي روي هم مي افتند؛صلوات پشت صلوات،برگ هاي رنگ ...
«دل شکسته» به نیمه رسید
چراغ دل هاي همه تنگ. ... کشيديم به سوي حياط اصلي ،باز فکرمان نمي رسيد که بارگاه امامزاده ري بازسازي شده ... صفا،يکي از مريدان اين بارگاه که وقت و نيمه وقت مجاور آقا ...
چراغ دل هاي همه تنگ. ... کشيديم به سوي حياط اصلي ،باز فکرمان نمي رسيد که بارگاه امامزاده ري بازسازي شده ... صفا،يکي از مريدان اين بارگاه که وقت و نيمه وقت مجاور آقا ...
دارم می گم ، دلم برات تنگ شده
دارم می گم ، دلم برات تنگ شده ای نا رفیق ، چرا دلت سخت تر از سنگ شده وقتی میای به دیدنم ، آرزو دارم بمیرم برای ناز اون چشات ، ولی کمون ابروهات ... برچسب های کاربران: خدایا دلم برات تنگ شده - دلم برای بابام تنگ شده - ... این همه پسر و دختر داره، چون تو از همه پخمهتر و بیچارهتری اومده وبال گردنت شده؟ ... الهی همیشه مثل چراغ راهنمایی باشی !
دارم می گم ، دلم برات تنگ شده ای نا رفیق ، چرا دلت سخت تر از سنگ شده وقتی میای به دیدنم ، آرزو دارم بمیرم برای ناز اون چشات ، ولی کمون ابروهات ... برچسب های کاربران: خدایا دلم برات تنگ شده - دلم برای بابام تنگ شده - ... این همه پسر و دختر داره، چون تو از همه پخمهتر و بیچارهتری اومده وبال گردنت شده؟ ... الهی همیشه مثل چراغ راهنمایی باشی !
رضا صادقی: دلم براتون تنگ شده بود
رضا صادقی: دلم براتون تنگ شده بود-فرهنگ > موسیقی - گزارشی متفاوت از ... احادیث و روایات: پیامبر اکرم(ص):دانايى سرآمد همه خوبىها و نادانى سرآمد همه بدىهاست. ... بعد از دو سال دوریبخش اول آهنگ نواخته میشود، چراغها خاموش میشوند و چراغ صحنه هم و بعد ...
رضا صادقی: دلم براتون تنگ شده بود-فرهنگ > موسیقی - گزارشی متفاوت از ... احادیث و روایات: پیامبر اکرم(ص):دانايى سرآمد همه خوبىها و نادانى سرآمد همه بدىهاست. ... بعد از دو سال دوریبخش اول آهنگ نواخته میشود، چراغها خاموش میشوند و چراغ صحنه هم و بعد ...
اشعـــــــــار تنهـــــــایی و مرگــــــــــ
... تر تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم magmagf10-05-2007, 12:49 PMحکایتم کن ... برم همه شب به شهر تاریک جنون دلم از تاریکی ها خسته شده همه درها بروم بسته شده چراغ ... شمایید بگریختم از دست شما در قفس تنگ *** زین بیش در پی آزار من چرایید؟
... تر تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم magmagf10-05-2007, 12:49 PMحکایتم کن ... برم همه شب به شهر تاریک جنون دلم از تاریکی ها خسته شده همه درها بروم بسته شده چراغ ... شمایید بگریختم از دست شما در قفس تنگ *** زین بیش در پی آزار من چرایید؟
پيامک هاي عاشقانه
زياد فکرنکن،امروز همون روزيه که دلم برات تنگ شده!****-زندگي کن ولبخند ... اما انيکه نداني بايد انتظار بکشي يا فراموش کني از همه سخت تر است.****-فکرکردي sms ...
زياد فکرنکن،امروز همون روزيه که دلم برات تنگ شده!****-زندگي کن ولبخند ... اما انيکه نداني بايد انتظار بکشي يا فراموش کني از همه سخت تر است.****-فکرکردي sms ...
اشعار منتخب درباره حضرت عبد العظیم حسنی
روح تفسیر آیه های کتابعشق از چشم خون فشان پیداستمنزل از گرد کاروان ... استشد بسكه تنگ عرصه گيتي براي منتا بارگاه حضرت عبدالعظيم(ع) هستصدها هزار حاتم طي ... از كرم ذات كبريا بس مرده دل كه زنده ز الطاف كردگار دارد به پيش پاي دل خود چراغ راه ... کربلا نور است و من ظلمانی اماو همه آیینه من حیرانی امآن زمین خاک شهیدان خداستمن ری ...
روح تفسیر آیه های کتابعشق از چشم خون فشان پیداستمنزل از گرد کاروان ... استشد بسكه تنگ عرصه گيتي براي منتا بارگاه حضرت عبدالعظيم(ع) هستصدها هزار حاتم طي ... از كرم ذات كبريا بس مرده دل كه زنده ز الطاف كردگار دارد به پيش پاي دل خود چراغ راه ... کربلا نور است و من ظلمانی اماو همه آیینه من حیرانی امآن زمین خاک شهیدان خداستمن ری ...
دل نوشته های انتظار(قسمت دوم)
این همه خنجر دل کس خون نشد این همه لیلی،کسی مجنون نشد. ... کردن برایت سهلِ سهل است ای امید بی کسی ها/ دلم تنگ است از این دنیای ویران/ دلم را شوق پرواز است هر شب/دلم ویران ویران است هر شب/ دلم می خواهد ..... گرمى دستهاى شما، چراغ خیمه صحرایى من است.
این همه خنجر دل کس خون نشد این همه لیلی،کسی مجنون نشد. ... کردن برایت سهلِ سهل است ای امید بی کسی ها/ دلم تنگ است از این دنیای ویران/ دلم را شوق پرواز است هر شب/دلم ویران ویران است هر شب/ دلم می خواهد ..... گرمى دستهاى شما، چراغ خیمه صحرایى من است.
چراغ قرمز!
آدم هاي زيادي در خيابان هاي شلوغ اين شهر بزرگ با پوشيدن لباس هاي گرم و پشمين به استقبال ... ما زندگي خوبي داشتيم و در بين اقوام و آشنايان زبانزد همه بوديم اما افسوس كه اشتباهات پدر و .... در اين چند روز كه از هم جدا شده ايم دلم خيلي برايش تنگ شده است.
آدم هاي زيادي در خيابان هاي شلوغ اين شهر بزرگ با پوشيدن لباس هاي گرم و پشمين به استقبال ... ما زندگي خوبي داشتيم و در بين اقوام و آشنايان زبانزد همه بوديم اما افسوس كه اشتباهات پدر و .... در اين چند روز كه از هم جدا شده ايم دلم خيلي برايش تنگ شده است.
دل نوشته ها ... : ادبیات
دل نوشته ها ... : ادبیات-با سلام به همه دوستان وتشكر از استقبالتون خب اونجوري كه دوستان خواستن من همه شعرهايي كه تا الان براي اين ... آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟ ... به بسترت نرسیدند کوزه های عطش .... و عذاب ِ شاعر شدن در آوار هر چه واژه ی بی چراغ!
دل نوشته ها ... : ادبیات-با سلام به همه دوستان وتشكر از استقبالتون خب اونجوري كه دوستان خواستن من همه شعرهايي كه تا الان براي اين ... آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟ ... به بسترت نرسیدند کوزه های عطش .... و عذاب ِ شاعر شدن در آوار هر چه واژه ی بی چراغ!
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها