تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص): طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. خداوند جويندگان دانش را دوست دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832740341




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چراغ دل هاي همه تنگ


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چراغ دل هاي همه تنگ
چراغ دل هاي همه تنگ     ريزش آب روي جدار سنگ غبار نامي را که رويش حک شده تطهير مي کند.دانه هاي تسبيح يکي يکي روي هم مي افتند؛صلوات پشت صلوات،برگ هاي رنگ پريده و زرد کتاب دعا ورق مي خورد؛«اينجا اگر روي هر سنگ چراغي نيست،اميدي هست».روضه خوان پير سرش را بالا نمي آورد؛دعا،دعا،فکر کن هزاران سال تاريخ شده است؛گورستاني به وسعت 95هزار متر مربع.حالا انسان هايي که همه در امتداد تمدن 6هزار ساله مردند يا شهيد شدند يا جوان مرگ شدند يا خود کشي کردند يا به دار آويخته شدند!خاک درگاه شده اند و هنوز تاريخ در اين شهر جريان دارد؛«اينجا اگر روي هر سنگ قبر چراغي نيست،اميد هست!»روضه خوان تکرار ميکند در پاسخ نگاهي که مي پرسد چرا به رسم قديم بالاي هر قبر چراغي نيست؟اميد اما اينجا درست در مرکز ثقل گورستان قد علم کرده تا نام الله يکپارچه سبز،حالا وقتي روبه روي بارگاه مي ايستيم قلبمان اينها را مي فهمد که چرا وقتي خيابان فداييان اسلام ري را سرازير مي شديم ،غريبي از يادمان رفت.دلمان قرص شد تا اينکه طبق آدرس اهالي ري به يک کيلومتري بارگاه حضرت عبدالعظيم رسيديم و تابلو قهوه اي آويزان به ميله اي باريک را ديديم که ميگفت «کوچه امامزاده عبدالله»بالا تر از آن هم تابلوي بزرگتري با اين دو واژه کوتاه راهنمايي مان مي کرد؛«گلزار شهدا».«السلام عليک يا امامزاده عبدالله»رسم اين است؛تعظيم در برابر آستانه.قديمي ها مي گويند:«شهر ري به نام مقدس سه بزرگوار زنده است؛شاه عبدالعظيم،امامزاده عبدالله و شيخ صدوق».حالا کوچه اي باريک ما را به يکي از اين بزرگان وصل ميکند ؛امامزاده عبدالله شهيد.کوچه کوتاه است.تا رسيدن به سر در جديد آجري امامزاده که کتيبه اي کاشي دارد،15قدم هم نميشود؛«اينجا صدها سال جنازه دفن ميشده»همه متون قديمي هم حاضرند شهادت بدهند اصلا نيازي هم به شهادت آنها نيست.مقبره هاي خانوادگي 200ساله که در ابتداي کوچه جاي گرفته اند،قصه اين گورستان و نگينش را شرح مي دهند.صولت الدوله ها،قشقايي ها،تيمور تاش ها.فقط درختي نيست تا آن مسير مصفايي که پدران اهالي ري نقل کرده اند را نشانه باشد.«اين کوچه يه زماني پر از درخت بود؛درخت هاي چنار و سرو...همه دو چند سال پيش شبونه کندن...»علي آقا دليل غربت کوچه را شرح ميدهد .مردي که 40سال است در اينجا سنگ قبر ميتراشد.روي سنگ قبري که گل هاي اسليمي دارد،خم مي شود و بر قلمش مي کوبد.صداي برخورد قلم با سنگ در صداي گنجشک هايي که ميان قفس پرنده فروشي چسبيده به مغازه سنگ تراش ،پرپر مي زنند،گم مي شود. بهشت بارگاه   گل هاي اسليمي با رنگ هاي زنده و درخشان مي خزند روي رواق ها،نقش کامل گل و بوته هاي سرخ و زرد روي زمينه لاجوردي در گيرمان مي کندو غافلگير.نگاهمان مرتب مي چرخد روي ديوار ها تا همه نقش ها را ببينيم.کمتر بارگاهي در پايتخت است که نقاشي دارد و کمتر آينه کاري.حتي وقتي از سر در کاشي ورودي آستانه راهمان را کشيديم به سوي حياط اصلي ،باز فکرمان نمي رسيد که بارگاه امامزاده ري بازسازي شده با آجرهاي سه سانتي هنوز اثري از آثار ديرين هنرمندان عاشقش در دوره هاي دوردست در سينه نهان داشته باشد؛آخر آن کوچه که راهي داشت به بارگاه به جاي درخت هاي چنار،فانوس هاي فلزي سياه داشت و حوض بزرگ ميانه حياط اصلي سنگ هاي يشمي نو با دو سقاخانه فلزي در کنارش .حالا نقش ها دلمان را مي لرزاند.اثر ماندگار دست آقا عباس طاهر و اسد الله آقا قاسم بهرنگي.هنوز هم روي ديوار بالاي حرم نامشان حک شده ديده ميشود يک امضاي ديگر هم هست:«تحت نظارت رضا عباسي در سال 1367».اين تاريخ مرمت با شکوه اين آثار است.صفا،يکي از مريدان اين بارگاه که وقت و نيمه وقت مجاور آقا مي شود،نامهاي گمشده در طرح ها را نشانمان مي دهد.بوي خوش عود و عطر گل ياس مي آيد؛صداي قرائت زمزمه وار قرآن.حالا اينجا که ايستاده ايم مي تونيم دستمان را به ضريح قفل کنيم.خيلي نزديکيم به او؛اويي که معروف به ابيض است و در کتاب مقاتل الطالبين آمده نام پدرش عباس بن محمد است و مادرش ام ولد و جدش محمد بن عبدلله شهيد که با پنج نسل واسطه ميرسد به حضرت زين العابدين.از ميان پنجره هاي فولادي با روکش طلاي ضريح نگاهمان گره ميخورد به سنگ قبر امامزاده عبدالله که بيش از يک متر بلندي دارد.با پارچه سبز و آيينه و شمعداني بلند و بالا».ضريح سال 68با کمک هاي مردمي ساخته شده دسترنج دست هاي هنرمند آقا سيد مصطفي احدي و نجاري حاج اکبر خبوشاني»؛حاج آقا چگيني مي گويد؛مردي که بيش از همه متوليان درباره بارگاه مي داند.او ما را به سوي درايوان بقعه مي برد که کتيبه کاشي دارد و 21بيت شعر به خط نستعليق کار استاد محمد حسين شيرازي را که مدح ناصر الدين شاه باني عمارت را کرده،نشانمان مي دهد.تاريخ حک شده روي آن،سال 1274هجري قمري است.اين کتيبه بارها مرمت شده است.هر تکه هر چيز کوچک اينجا بزرگ است.در خاتم امامزاده از گنجينه هاي ارزشمند اينجا محسوب مي بود.نگاه کنيد حاج آقا نشانمان مي دهد و ما هم نگاه مي کنيم.نام باني اش هم رويش حک شده؛ميرزا کاظم خان نظام الملک.تاريخ 1276هجري قمري.اطراف آن هم به ابياتي مزين شده از مرثيه هاي محتشم کاشاني با عاج به خط نستعليق.
چراغ دل هاي همه تنگ
آقا ؛همه زندگي   بوي عود و عطر ياس همراهمان مي آيد بيرون بارگاه تا بار ديگر بناي بارگاه را ببينيم.تمام قد با گنبد مدور بدون ساقه اش.گنبدي که فانوس دارد؛فانوس فلزي کوچک روي کاشي هاي فيروزه اي؛فانوس که شب ها نور سبز مي پاشد روي 750مقبره خانوادگي و بي شمار قبر.آن هم از فراز بارگاهي که تاريخ در برابر زمان برپا شدنش سکوت کرده.در مرور تاريخ ها تنها اين مرحوم مصطفوي است که در مقاله اي نوشته:«تاريخ دقيق ساخت بارگاه مشخص نيست.اما بناي قديمي امامزاده عبدالله از آثار دوره صفوي است».باز هم سکوت تاريخ تا اينکه مصطفوي در جاي ديگر مي نويسد؛«در سال 1274هجري قمري مرحوم ميرزا کاظم خان نظام الملک _باني عمارت نظاميه که نقاشي هاي صف سلام ناصرالدين شاه آن مشهور است ،فرزند ميرزا آقا خان صدراعظم _ايوان شرقي و رواق فعلي را به جاي رواق قديمي ساخته ،مدخل بقعه را رو به مشرق گنبدي بر فراز آن و ايواني هم در جانب شمال حرم ترتيب داده است».حالا بارگاه امروز همان ميراثي است که از دوره نظام الملک باقي مانده؛همان ميراثي که کرپرتر روي نقشه ري باستان ترسيم کرده؛«بارگاه در داخل ري برين است،در سوي مغرب ،نزديک به بارودر حوالي دروازه باطان».با اين حال روند زمانه بر پيکر اين اين بنا بي اثر نبوده .حالا بسياري از بخش هاي اين بارگاه دستخوش تغيير شده؛به ويژه ايوانش؛اتفاقي که براي اين ايوان افتاده است؛نصب حفاظ شيشه اي روي ايوان،حالا آينه کاري هاي دوره قاجاري پشت شيشه هاي ضخيم محصور شده.
چراغ دل هاي همه تنگ
همه گرد تو جمع آيند   بايد تنها نگاه کرد تا ديد چگونه اينجا طي صدها سال شده است مکان آرميدن جمع بسياري از بزرگان از آيت الله سيد علي مفسر تهراني گرفته تا شهداي 16تير خونين ،گواه صادقي بر اينکه امامزاده هميشه براي مردم محبوب بوده است و حاجت دهنده؛امامزاده اي که توصيف از او کم است و تنها مي توان در ميان ورق هاي کتاب جنه النعيم به اين روايت رسيد:«اين بزرگوار را ابيض خواندند براي سفيدي بدن و رخسارش ».حالا سال هاي سال است که آقاي سپيد روي و سپيد خوي،سالار دل هاي مردمان بسياري شده است.براي زيارتش از راه هاي دور مي آيند و حاجت هاي قلبي خود را مي خواهند.به همين دليل هم هست که در محوطه هاي وسيع گورستاني گرد او پديد آمده است و ميتوان در ميان محوطه گم شد و ما گم شديم.«بدون راهنما امکان نداره بتونين محوطه هاي مختلف گورستان را پيدا کنين».پس اکبر_سرايدار قديمي يکي از مقبره هاي امامزاده که حالا ديگر ساکن اينجا نيست _همراهي مان مي کند.«تو اين گورستان اون قدر آدم هاي معروف و بزرگ خاک شدن که باورتون نميشه،رضا قلي خان مافي ،اديب پيشاوري،وحيد دستجردي،علي اصغر تفکري ،صابر همداني...».زماني خبر رسيد که گورستان ديگر جاي دفن جنازه ندارد اما بعدها باز هم عده اي بودند که دراين گورستان به خاک سپرده شدند و هنوز هم کم وبيش دفن انجام مي شود؛«آقا قبله اميد خيلي هاست.مردم مي يان اينجا با هزار اميد و حاجت.بعد از زيارت آقا هم مي يان سر قبرها شمع روشن مي کنن و فاتحه مي خونن».همه اينها حال گورستاني است که زماني روي تپه هاي باستاني وسيع جان گرفته،پر از دار و درخت و تا چشم کار ميکرد اطراف بارگاه دشت بود و دمن.درباره اين گورستان و نگينش در کتاب اختران فروزان ري و طهران نوشته:«صحن وسيع و باغ بزرگ آن براي تنبيه غافلين و تذکر نائمين و اندرز ارباب عقل و يقين و به هوش آمدن مردم مست دنيا بين و اهل شهوات رياست و ثروت و صاحبان آمال آرزو بزرگ ترين درس است:هان اي دل عبرت بين،از ديده نظر کن هان».
چراغ دل هاي همه تنگ
دريچه هاي روشن   يک پنجره شکسته.نه!اينجا بسياري از پنجره ها شکسته و مي توان از ميان آن نگاه کرد و مقبره هايي که گچکاري هاي دوره قاجار دارند و سنگ قبرهايي منحصر به فرد که شايد سال هاي سال سنگ تراش ها روي آنها قلم زده اند را ديد .يک در بسته؛نه صدها در بسته اينجاهست که پشت آنها انسان هاي بزرگي از ايران زمين به خواب ابدي رفته اند. مقبره هايي که بعدها به دست سرايدارهايي سپرده شد که درآنها زندگي مي کردند.زندگي در ميان مرده ها،با مرده ها.اما حالا دو سال است که بيشتر اين سرايدارها با مبلغ اندکي که سازمان اوقاف و امور خيريه به آنها داده،رفته اند.تنها چراغ يک مقبره اينجا روشن است.آخرين بازمانده هاي اين گورستان؛يک زن و شوهرند.علي وزنش بيش از 40سال است که اينجا زندگي ميکنند در مقبره آصف الدوله.«الان ديگه همه سرايدارها رفته اند.ما مونديم.مي دونين خونه اول و آخرمون اينجاست».علي اين گورستان را مثل کف دستش مي شناسد؛«اينجا مقبره اي هست فانوس هاي روشن داره،در کنارش اما مقبره اي ديگه هست که به خاک نشسته يا نيمسوز شده.تيره و سرد با سنگ قبري شکسته».مرد که بچه هايش را در اين گورستان بزرگ کرده و حتي برايشان جشن عروسي گرفته،درد دل هاي بسياري دارد؛«جاي افسوس داره،مي دونين اينجا محوطه اي بزرگه.رسيدگي به آن سخته.مسوولان مي يان و مي رن.طرح مي دن.اما اينجا اين قدر پستو داره که نميشه همش رو درز گرفت».پاي درد دل هاي او،دو روي يک سکه است.شمع هاي روشن و آتش هاي خانمان سوز.با او از کنار مقبره هاي تاريخي يک به يک رد مي شويم.ده حلقه متصل به هم.محوطه صحن جنوب غربي زماني داراي 92باب مقبره بوده اما 12سال پيش 21باب از مقابر براي اجراي طرح ساماندهي اين گورستان تخريب شده.او تعريف مي کند:«حياط اصلي که اطراف بقعه است ،حدود 15000متره.قديمي ترين مقبره ها که شايد تاريخ بناي بعضي هاشون برسه به 88سال قبل.من شمردم 35مقبره خانوادگي اينجاست.رسيدگي به همه اينها سخته».با علي به محوطه جنوبي مي رويم.تنها محوطه اي است به غير حياط اصلي که کف آن سنگ فرش دارد.گفته مي شود تاريخ شکل گيري اين محوطه دهه 20است تا سال هاي قبل از اجراي طرح ساماندهي داراي 44 باب مقبره بوده.حالا مي شماريم.اينجا 33باب مقبره دارد؛مقبره عمادالممالک مقبره بانو فرکاظمي،مقبره حريري...باقي همه تخريب شده اند.مقبره هايي که گاه معماري قاجار دارند با گچبري هاي ناب و منحصر به فرد و گاه داراي معماري دوره پهلوي اول با نيم نگاه طراح آن به معماري غربي.ديوارهايي داراي قوس هاي عجيب و غريب و ترکيب رنگ هاي رنگين کماني.علي تعريف مي کند:«زماني با يک معمار به سراغ مقبره ها مي رفتيم.معمارمي گفت که شما نمي دونين.اما من معمار هستم اين قوس ها به راحتي از کار در نمي يان.يا اين درهاي فلزي سنگين بدون هيچ گونه افتادگي ،شاهکاره».
چراغ دل هاي همه تنگ
حسرت نيايش شبانه   اينجا شمال بارگاه امامزاده است.15متر مربع؛جايي که شهداي جنگ تحميلي را به خاک سپرده اند.اينجا آخرين محوطه اي است که با آخرين بازمانده ساکن گورستان به آن سر زديم.«پيش از او،حاج ميرزا و آقا محمدي،متولي اينجا سال هاي سال درباني ها بودن.پدرم از پدرش که او هم اينجا زندگي مي کرده ،شنيده است که آقا درباني نسل در نسل متولي بودن.متولي بارگاه شاه عبدالعظيم و امامزاده عبد الله؛به همين خاطر هم به شون مي گفتن درباني.اونها خدمات زيادي براي حضرت انجام دادن.به سرايدار ها هم خيلي مي رسيدن».حالا آقا درباني،متولي چندين و چند ساله امامزاده عبد الله پاي در خاتم ورودي ضريح دفن شده؛سنگ قبري کوچک در ميان سنگ هاي کف بارگاه. مردي که همه سرايدار قديمي از او به نيکي ياد مي کنند.وقتي که باز ميگرديم به صحن اصلي خنکاي آب حوض و درخت هاي باقيمانده در حياط به صورتمان مي زند.بسياري حسرت آن را دارند که شب ها هم در اين آستانه باشند و نيايش کنند؛«ما که اطراف امامزاده خونه داريم دلمون ميخواد هميشه به اينجا بيايم و زيارت کنيم.اما افسوس که شب ها در اينجا بسته مي شه».اهالي اطراف بارگاه امامزاده عبد الله مي خواهند که در اين امامزاده شب ها هم باز باشد.اما بيش از ده سال است که شب ها درهاي امامزاده بسته مي شود.بعد از آنکه وعده هاي اداره اوقاف و امور خيريه براي تبديل اين گورستان به باغ مشاهير محقق نشد،باز هم اهالي مي خواهند و باز هم به متولي امامزاده نامه مي نويسند.راست هم مي گويند.دل کندن از اين بارگاه آن هم هنگام غروب که خورشيد نورش را روي مقابر مي اندازد،سخت مي شود.تازه الان است که حرف هاي زني را مي فهميم که در آستانه به ما مي گفت:«نمي شه از اين بارگاه دل کند.آقا جاذبه اي داره که آدم مي خواد شب ها هم اينجا بشينه.خلوت کنه.غمي داره عجيب.حالتي به آدم دست مي ده که نگو.مي دونين اصلا آرزوي من اينه که بعد از مرگم هم کنار آقا باشم؛آرزوي 40ساله منه مي فهمين؟»
چراغ دل هاي همه تنگ
منبع:همشهري ماه ،شماره ي 47 /ج  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن