واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قرار است من نقش رابرت دنيرو را بازي کنم!اين روزها متوجه شدهام که فقط توي کشور خودمان نيست که وقتي حرفي ميزنيم و از انسانيت دفاع ميکنيم منظورمان مرغ همسايه است ، در کشور فرانسه هم که مهد دموکراسي است و در جشنواره «کن» هم از اين بازيهاي ميهنپرستانه و غيرميهنپرستانه رايج است.
يک- اين روزها متوجه شدهام که فقط توي کشور خودمان نيست که وقتي حرفي ميزنيم و از انسانيت دفاع ميکنيم منظورمان مرغ همسايه است [که توي يک بشقابي ديگر است و چه به جاي غاز خورده شود چه به جاي مرغ، چون توي بشقاب ما نيست بايد هر چه دل تنگمان ميخواهد انتقاد کنيم] در کشور فرانسه هم که مهد دموکراسي است و در جشنواره «کن» هم [ که بله و اينها!] از اين بازيهاي ميهنپرستانه [ساخته فيليپ نويس] و غيرميهنپرستانه رايج است. اول بگويم که من از طرفداران بيچون وچراي آثار لارس فون تريرم و حاضرم به خاطرش مثل رابرت دنيرو [در فيلم«طرفدار» ساخته توني اسکات] شکم پاره کنم. البته رياست هيئت داوران امسال را نداشتهام [باز هم مثل دنيرو] که ژيل ژاکوب را براي بياحترامي به فون ترير بنشانم سرجاياش، با اين همه ميدانم که طرفدار هيتلر هم نيستم و البته يهودستيز هم نيستم.ببينيد! اگر من و امثال من سنگ فون ترير را به سينه بزنيم به دليل علاقه به سينماي اوست و علاقه به فيلمهايي مثل «اروپا»، «شکستن امواج» و «داگ ويل»؛ حالا اين وسط ديدن يک نامه به ژيل ژاکوب در دفاع از فون ترير آن هم از طرف يک معاون وزير و سينماگر ارزشي که «ارزشها» براياش مهمتر از سينمايند و در واقع سينماي بيرون از مرزهاي کشور خودش را يک جورهايي مقابل «ارزشها» ميبيند، في الواقع سکتهآور است. جواد شمقدري چنان از فون ترير دفاع کرده است که آدم ياد دفاع ديگر برادران ارزشي شمقدري از شارون استون ميافتد در سالهاي ماضي! بااين همه من از آقاي شمقدري که امکان ندارد به برخي از فيلمهاي فونترير به دليل برهنهنمايي مفرطشان اجازه نمايش بدون مميزي بدهند، بابت دفاع از لارس فون ترير تشکر ميکنم و ميدانم که ايشان از آزادي بيان خيلي خوششان ميآيد البته در بلاد کفر!شايد لازم باشد در دايرهالمعارفها مفهوم جديدي از آزادي بيان ارايه شود، والا رفتاري که جشنواره کن با آقاي فون ترير انجام داد و مجبورش کرد که بارها به عذرخواهي بپردازد، انسان را به ياد گاليله مياندازد که صاحبان کليساهاي قرون وسطايي با تهديد مجبورش کردند نظريه علمياش را که زمين کروي است انکار کنددو- دوست دارم در اين جا بخش کوتاهي از نامه برادرم جواد شمقدري را که خطاب به «ژ.ژ» [ مابه ازاي مذکر «ب.ب»- به کسي نگين! مخفف «برژيت باردو»] نوشته شده، بياورم: «نميدانم آزادي بيان ديگر چه مفهومي خواهد داشت. شايد لازم باشد در دايرهالمعارفها مفهوم جديدي از آزادي بيان ارايه شود، والا رفتاري که جشنواره کن با آقاي فون ترير انجام داد و مجبورش کرد که بارها به عذرخواهي بپردازد، انسان را به ياد گاليله مياندازد که صاحبان کليساهاي قرون وسطايي با تهديد مجبورش کردند نظريه علمياش را که زمين کروي است انکار کند.» به گمانم تو اين جور مواقع پاي مطلب مينويسند: «بدون شرح!»سه- اصلاً فون ترير مگر چه گفته که اين همه قصه درست کردهاند براياش؟! او درباره هيتلر گفته: «فکر کنم اين مرد را درک ميکنم. نميتواني او را يک آدم خوب خطاب کني، اما او را خيلي درک و کمي هم با او ابراز همدري ميکنم، اما توجه کنيد، من به جنگ جهاني دوم تعلق ندارم و ضد يهود هم نيستم. البته خيلي هم طرفدار يهوديها نيستم. نه خيلي زياد، چون اسرائيل موي دماغ است.» به نظرم مشکل اصلي مسئولان کن با همان جمله آخر بوده که اشاره دارد به اسرائيل و بنيادگرايي يهودي. به نظر ميرسد اين تابوي از اسرائيل حرف نزدن در قرن بيست و يکم هم دارد براي روشنفکري غرب گران تمام ميشود. راستي چرا در رسانههاي غربي بنيادگرايي اسلامي بد است اما بنيادگرايي يهودي خوب است؟ [نميدانم چرا يک دفعه يادم آمد که «اروپا» فون ترير اصلاً يک فيلم ضد نازي است و معلوم است که بزرگان اهل تميز «کن» حتي از شوخي کردن درباره اين چيزها هم خوششان نميآيد!بخش سينما و تلويزيون تبيان منبع:يزدان سلحشور/ خبرآنلاين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 422]