واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: هويتهاي جعلي
جام جم آنلاين: «مرد دهم» (1988) كه براي تلويزيون ساخته شده، يك درام جنگي است. جك گولد اين فيلم را براساس قصه كتاب پرخواننده گراهام گرين، نويسنده سرشناس، كارگرداني كرده است. آنتوني هاپكينز، كريستين اسكات تامسن، درك جاكوبي، سيريل كيوزاك، برندا بروس و تيموتي واتسن بازيگران فيلم هستند. گراهام گرين كتاب خود «مرد دهم» را 3 دهه قبل از توليد فيلم نوشت و خيلي زود تبديل به يكي از كارهاي موفق ادبي شد.
فيلم كه نامزد دريافت چندين جايزه گلدن گلوب (كره طلايي) شد داستان وكيل فرانسوي زبردستي به نام ژان لويي چاول (با بازي هاپكينز) را تعريف ميكند كه هنگام اشغال كشورش توسط ارتش هيتلري، مدتي را در زندان و اسارت به سر برد. زماني كه وي محكوم به مرگ ميشود، اموال خود را براي همسرش به ارث ميگذارد.
او در اين رابطه با يكي ديگر از زندانيان مشاوره ميكند. در پايان جنگ او هنوز زنده است و در حالي كه نام و عنوان يكي ديگر از زندانيان را براي خودش انتخاب كرده، به خانهاش برميگردد.
اين در حالي است كه خانه توسط ترز (اسكات تامسن) خواهر دوست زنداني او اشغال شده است. اين زن بيصبرانه منتظر بازگشت مردي است كه غيرمستقيم باعث مرگ برادرش شده است. چاول كه هويت واقعياش براي ترز آشكار نيست، در خانه اقامت ميكند. از وي دعوت شده به عنوان يك كارگر معمولي در خانه بماند. او زماني ميتواند خانه را پس بگيرد كه هويت واقعياش را آشكار كند. دوستي و آشنايي چاول و ترز بيشتر ميشود.
يك روز زنگ در به صدا در ميآيد و مردي كه پشت در است خود را چاول معرفي ميكند و قصد ورود به خانه را دارد. با حضور اين غريبه اوضاع و احوال به كلي دگرگون ميشود و دو كاراكتر اصلي قصه در موقعيت تازهاي قرار ميگيرند.
همانطور كه از قصه فيلم بر ميآيد، باز هم با سوژهاي درباره جنگ جهاني دوم سر و كار داريم. اما اين بار جنگ بهانهاي براي مطرح كردن يك سري مسائل ديگر است و خود جنگ در پسزمينه ماجراها قرار دارد. برخي از منتقدان از كيفيت خوب فيلم شگفتزده شده و اين سوال را مطرح كردهاند كه چنين فيلم خوبي چگونه ميتواند يك كار تلويزيوني باشد و نه سينمايي؟
اين در حالي است كه جك گولد كه همزمان در سينما و تلويزيون كار كرده هميشه دركارهاي تلويزيونياش موفقتر بوده و با موفقيت بيشتري عمل كرده است. قصهاي كه او در اين فيلم انتخاب كرد، قصهاي غريب است كه با موضوعي پيچيده سر و كار دارد.
وي هنگام برگردان سينمايي اثر گرين، كاملا به ساختار و لحن روايتي اين كتاب وفادار مانده و با مضمون بازپروري و دوباره خوديابي مردي سر و كار دارد كه در دوران جنگ و پس از آن با مشكلات زيادي روبهرو شد. كاراكتر اصلي فيلم وكيلي است كه ناگهان خودش را پشت ميلههاي زندان ميبيند. وي كه ناتوان و درمانده است، ميخواهد همه مايملك و دارايياش را با كسي تقسيم كند كه جايش را با او عوض كند.
او دست به اينكار ميزند تا زندگي و جانش را نجات دهد و طرف مقابل تغيير هويت را ميپذيرد تا بتواند با ميراثي كه به جا ميگذارد از مادر و خواهرش حمايت كند. سه سال پس از اين ماجرا، مرد در شرايطي به خانه مسكونياش برميگردد كه نميتواند هويت خود را آشكار كند. زبان فيلم از اين جاي قصه لحني ملودرام به خود ميگيرد كه تا مطرح شدن گره اصلي ماجرا ادامه پيدا ميكند.
كاراكتر چاول به نوعي يك هيولاست و در شرايطي به ترز نزديك ميشود تا حس اعتماد او را جلب كند كه ترز نميداند شخصي كه همراه اوست در حقيقت همان كسي است كه ازاو متنفر است و قصد انتقام گرفتن از او را دارد. اين نكته تضادي در دل قصه فيلم ايجاد ميكند كه باعث جذب تماشاچي به پيگيري ماجراهاي بعدي ميشود. در حقيقت تماشاچي از هويت واقعي چاول با خبر است و مشتاق است ببيند وقتي ترز هم اين موضوع را كشف كند، چه اتفاقي ميافتد.
«مرد دهم» زماني برگ برندهاش را رو ميكند كه فيلم با ورود درك جاكوبي، وارد يك چرخش ناگهاني و غير قابل باور ميشود. حضور او در پرده سوم فيلم هيجان خاصي ايجاد ميكند. او ادعا ميكند همان كسي است كه در حقيقت كاراكتر هاپكينز است. وجود جاكوبي انرژي تازهاي به قصه ميدهد و باعث تماشاييتر شدن فيلم ميشود.
در شرايطي كه بيننده نگران آن بوده كه واكنش ترز در مقابل كشف هويت واقعي چاول چه خواهد بود، ناگهان سر و كله كسي پيدا شده كه هويت چاول را جعل كرده و خودش را چاول معرفي ميكند. حالا فيلم با دو شخصيت قلابي و دروغين روبروست: يكي چاول واقعي كه با هويت فرد ديگري وارد منزل ترز شده و يكي چاول دروغين كه هويت چاول دروغگو را جعل كرده است. در اينجاست كه فيلم شخصيت شرور واقعي قصه را معرفي ميكند.
فيلمنامه «مرد دهم» با آن كه گذشته هاپكينز و برخي اقدامات او را مورد نكوهش قرار ميدهد، ولي با ورود جاكوبي وي را به عنوان كاراكتري كه قابل قبولتر است، معرفي ميكند. اگر كاراكتر جاكوبي يك جنايتكار است، كاراكتر هاپكينز هم كسي است كه باعث مرگ يك آدم شده است.
همين تناقضهاست كه ديدن فيلم را تبديل به تجربهاي لذتبخش ميكند. جك گولد براي ساخت فيلمش از لحن و زباني سينمايي بهره گرفته است. بازيها و فيلمبرداري خوب و قابل قبول است و بويژه خيمهشب بازيهاي هاپكينز و جاكوبي و رفتار دوگانهشان خيلي طبيعي و مقبول بهنظر ميرسد.
مهمترين عنصر فيلم «مرد دهم» فيلمنامه آن است كه در زير ظاهر سادهاش، قصد بيان حرف بزرگتري دارد. اين حرف و نكته چيزي است كه در نمونههاي مشابه فيلمهاي جنگي نديدهايم و از اين نظر فيلم يك كار و تجربه جديد است. فيلم سينمايي مرد دهم جمعه ساعت 30/20 از برنامه سينما 4 پخش ميشود.
كيكاووس زياري
پنجشنبه 2 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 425]