تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):به امام سجّاد عليه‏السلام عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد، امام عليه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827785773




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

(گفت و گو با فيليپ تيپت به بهانه دريافت جايزه يک عمر فعاليت در زمينه جلوه هاي تصويري)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
(گفت و گو با فيليپ تيپت به بهانه دريافت جايزه يک عمر فعاليت در زمينه جلوه هاي تصويري)
(گفت و گو با فيليپ تيپت به بهانه دريافت جايزه يک عمر فعاليت در زمينه جلوه هاي تصويري)     جوايز فيل تيپت تقريباً کامل هستند: دو اسکار براي جلوه هاي تصويري پارک ژوراسيک و جنگ هاي ستاره اي(قسمت چهارم: بازگشت جداي)، چهار نامزدي اسکار براي قلب اژدها، ويلو، نيروهاي سفينه فضايي و قاتل اژدها و يک جايزه اِمي براي مستند دايناسور (شبکه سي بي اس). اما جايزه اي که چندي پيش از انجمن جلوه هاي تصويري آمريکا(VES) دريافت کرد، چيزي بود که روي دوران حرفه اي درخشان او تأثير گذاشت: جايزه ژرژ مه ليس. در انتخاب تيپت، هيأت کارگردانان انجمن تلاش هاي پيشگامانه او را در پيشرفت هنر جلوه هاي تصويري به واسطه نقش خودش به عنوان طراح خلاق، متحرکساز، سرپرست و کارگردان جلوه هاي تصويري و مسئول کارگاه 25 ساله استوديوي تيپت به رسميت شناخت. برندگان پيشين جايزه مه ليس روبرت آبِل و جان لستر بوده اند. اين موقعيت، قطعاً روي فيلم هاي مهمي و پيشرفته اي که او در حال کار کردن روي آن هاست، بازتاب دارد. در ابتدا او خود را فردي خوش شانس مي داند که مي تواند آن چه را که عاشقش است، انجام دهد و ترجيح مي دهد با احترام به دوران حرفه اي خودش سير پيشرفت را به آرامي طي کند. تيپت مي گويد: «جالب است که جلوه هاي تصويري مردم را جذب مي کند؛ چه مذهبي باشند، چه جادوگر. اما ويليس اوبرين پيشگام اين کار بود. او کسي بود که فناوري ها را از سال 1800 آورد و کشف کرد که چطور مي توان کينگ کنگ را از آنها درآورد. همان استادها و حرفه اي هاي اين صنعت هستند که مايه آرامش خاطر ما شده اند.» استاد جداي   تيپت يک متحرکساز تکنيک توقف حرکت (استاپ موشن) بود. وقتي که جرج لوکاس در اواسط دهه 1970 او را براي جنگ هاي ستاره اي فراخواند، از ويليس اوبرين و ري هري هاوزن افسانه اي الهام گرفت: «من واقعاً خوش شانس بودم، زيرا عضوي از گروه جلوه هاي تصويري کلاسيک بودم که جرج آن را بيرون کشيده بود. کاري که در واقع افراد از بيست تا سي سالگي آن را تجربه مي کنند. به جز دوربين هاي کنترل حرکت، همه چيز واقعاً شبيه بود.» در مدتي که تيپت در شرکت نور و جادوي صنعتي(آي ال ام) کار مي کرد، سرپرست کارگاه خلاق استوديو بود و جايگاه ثابتي در کهکشان جنگ هاي ستاره اي با متحرکسازي پياده نظام امپراتوري در امپراتور ضربه متقابل مي زند به دست آورد. در واقع هنگامي که خبر تعلق گرفتن جايزه مه ليس از سوي VES به تيپت اعلام شد، بسياري از سايت هاي طرفدار جنگ هاي ستاره اي اين مسأله را با غرور اعلام کردند. وقتي تيپت در آي ال ام بود، استعداد فني او در همکاري اش براي اختراع تکنيک متحرکسازي Go-Motion در سال 1982 آشکار شد. او اولين بار براي قاتل اژدها نامزد جايزه اسکار شد و سال 1983 با بازگشت جداي اولين اسکارش را دريافت کرد. دهه دايناسورها   در سال 1984 تيپت آي ال ام را ترک کرد و استوديوي تيپت را در گاراژ خودش و براي خلق فيلم هاي ده دقيقه اي تجربي دايناسورها با عنوان جانوران ماقبل تاريخ راه اندازي کرد. همين تلاش ها مقدمه بردن جايزه اِمي براي پويانمايي مستند دايناسورها در سال 1985 شد. اکنون توانايي تيپت براي ساختن مخلوقات عظيم الجثه منقرض شده اي که واقعي نشان داده مي شوند، زبانزد شده است. استيون اسپيلبرگ در سال 1991 از تيپت خواست تا سرپرست متحرکسازي دايناسورهاي پارک ژوراسيک شود. کار کردن با دنيس مورن، دوست قديمي او در آي ال ام، تيپت را متوجه کرد که دايناسورهاي تکنيک توقف حرکت که او در گذشته مي ساخته، مي توانند به شيوه جديدي در ساخت مخلوقات پارک ژوراسيک منجر شود. او به عنوان اولين واکنش ابراز داشت: «فکر مي کنم منسوخ شده ام!» که بعداً تبديل به يک ديالوگ در فيلم شد. تيپت دريافت که يک نوع متفاوت از تفکر نياز است تا بتواند مهارت خود را به عنوان متحرکساز خلاق با واقع گرايي هاي جديد سه بعدي رايانه اي تطبيق دهد. نتيجه، توسعه يک ابزار ورودي ديجيتال(DID) براي متحرکسازي دايناسورهاي اسپيلبرگ بود. اين فناوري «جايگذاري حسگرهاي متصل به رايانه در مفاصل سه بعدي» منجر به دريافت جايزه دستاورد علمي و فني از فرهنگستان علوم و هنرهاي سينمايي آمريکا(اسکار) شد؛ به طوري که متحرکسازان براي اولين بار قادر به خلق دايناسورهاي رايانه اي شدند. نتيجه کار، اسکار دوم تيپت بود. او در اين باره مي گويد: «پارک ژوراسيک اتفاق مهم و بزرگي بود. اگر چه آي ال ام به آرامي شخصيت ديجيتالي را توسعه داده بود، اما خيلي سريع تر از آن چه فکرش را بکنيد، پيش رفت.» يکي از وجوه مشخصه کار تيپت استفاده از نام خودش براي انواع دايناسورهاي واقعي است: الافروساروس فيل تيپت تروم! اما او فکر مي کند درس هايي که از پارک ژوراسيک آموخته، فراتر از اين هاست: «وقتي استيون در بودجه کم آورد، جداً گير افتاده بود، بنابراين حجم مقدماتي که براي پارک ژوراسيک نياز بود و نماهاي دايناسورها کم شد.» تيپت مشاهده کرد دايناسورهاي مکانيکي-الکترونيکي استن وينستن نگاتيو زيادي برده اند؛ در حالي که بيش از 55 نما از دايناسورها در فيلم وجود نداشت. به همين خاطر، مردم فکر مي کنند خيلي بيشتر از اين ها حضور دارند. تيپت با خنده مي گويد: «هيچ کس واقعاً متوجه نشد که تمام آن مواد خام چگونه استفاده شد؛ خيلي چيزها وجود داشت که براي اولين بار امتحان مي کردند. دايناسورهاي لنگان زيادي بودند که به پروپاي من مي پيچيدند!» بودجه کم يا بودجه زياد   اين روزها در استوديوي تيپت، شخصيت ها حکومت مي کنند. کار تيپت با پال ورهوفن، کارگردان پليس آهني(روبوکاپ) و نيروهاي سفينه فضايي و گيلرمو دل تورو روي پسر جهنمي باعث شد که کار روي شخصيت در استوديو حرف اول را بزند. به تازگي آن ها تمپلتون، موش سخنگو در تار شارلوت را خلق کردند و همچنين سنجاب سخنگو براي افسون شده و موجودات خارق العاده اي براي ماجراهاي اسپايدرويک که نامزد جايزه انجمن جلوه هاي تصويري (VES) در رشته بهترين شخصيت متحرکسازي شده، شد. تيپت مي گويد: «حيوانات سخنگو بامزه هستند. ما در ميان حيوانات و ابرقهرمان هاي سخنگو زندگي مي کنيم.» مواجهه با چالش ها، استوديوي تيپت را به سوي خلق يک مسير ديجيتالي سوق داده است که آن ها را قادر به کار همزمان بر روي چند فيلم مي کرد، شامل مجموعه هاي پر طرفدار، آگهي هاي بازرگاني و فيلم سگ ها و گربه هاي 2. استوديو از ترکيبي از نرم افزارها استفاده مي کند که شامل Renderman، Shake، Maya و با ملحقات اختصاصي مانند ابزار Furrocious مي شوند. تيپت در اين باره مي گويد: «ما اکنون يک ابزار کاملاً جديد ساخته ايم. مديريت واحد تحقيق و توسعه و سيستم هاي رايانه اي، مانند اداره يک شهر کوچک است و هميشه چيزي وجود دارد که کسي سعي مي کند آن را به يک گلوله جادويي تبديل کند، اما در آخر تبديل به يک کار پيچيده و سخت مي شود. چيزها هميشه به سرعت تغيير مي کنند و لازم است که شما خودتان را روزآمد کنيد و چيزهاي جديد بخريد. مشکل خريدهايي اين چنيني، اين است که مي دانيد تا بيست دقيقه بعد، نسخه بهتر و ارزان تري از آن آمده است! هيچ وقت پايان پذير نيست. البته يک دوربين سرعت بالاي ميچل از سال 1925 داريم که عالي کار مي کند و هنوز هيچ چيز ديگري خدشه اي به آن وارد نکرده است.» اما اين بخش ديجيتال استوديوي تيپت بود که يکي از پروژه هاي مورد علاقه فيليپ را در سال هاي اخير به نام کلاور فيلد به کارگرداني جي جي آبرامز هدايت کرد:« کلاورفيلد بيش از پنجاه يا شصت نما از مخلوقات ندارد و هوس بيشتري را بر دل تماشاگر مي گذرد؛ يک فيلم 25 ميليون دلاري که واقعاً هيجان انگيز است. من به دوران راجر کورمن بازگشتم، وقتي که جان ديويدسن پيش من آمد و نگفت که اين کار چقدر هزينه خواهد داشت؟ او گفت که من يک فيلم دارم و اين اتفاقات بايد در آن اتفاق بيفتند و 150 هزار دلار براي انجام اين کار مي دهم. بدين شکل، شما به عنوان يک هنرمند فوراً احساس آزادي مي کنيد. فقط کار مي کنيد و تمام مهارت هاي شما و همچنين خودتان در خدمت آن کار هستيد. در پروژه هاي چند صد ميليون دلاري اين روزها، هر کسي دچار وحشت مي شود که بايد اين کار کامل انجام شود. نه تنها کلاورفيلد از بودجه کمش ضربه اي نخورد، بلکه يک نامزدي از انجمن جلوه هاي تصويري آمريکا برايش به ارمغان آورد. تکيه بر صندلي فيلمسازي   تيپت اعتراف مي کند که اين روزها چيزي که برايش جالب است، کشف چگونگي انجام جلوه هاي عالي بدون صرف هزينه هاي گزاف است. او مي گويد: «اين همان جايي است که بيشترين لذت را برايم دارد. ما اوقات خوشي را در کار با سام ريمي در مرا به دوزخ بکشان داشتيم که يک کار کم هزينه ترسناک است و او آن را در فاصله ميان قسمت هاي مرد عنکبوتي ساخت. همچنين تلاش کرده ام که يک پروژه با هزينه 10 تا 25 ميليون دلار را شروع کنم. اميدوارم که همچون کلاورفيلد به دنيا ثابت شود که يک فيلم هيولايي با 25 ميليون دلار هم مي تواند ساخته شود.» در سال 2004، تيپت پروژه ويدئويي نيروهاي سفينه فضايي 2 را با بودجه شش ميليون دلار کارگرداني کرد؛ البته با استفاده از مدل هاي موجوداتي که براي فيلم اصلي خلق کرده بود. با اين که استوديو تيپت روي پروژه هاي بزرگي مانند داستان هاي پيش از خواب و وولورين کار کرده است، وقتش را صرف کارهايي مي کند که آن ها را پروژه فوق برنامه مي نامد: «با آلکس کاکس که کارهاي کم هزينه اي در سراسر دنيا انجام داده است، مشغول ساخت يک کار مشترک هستيم؛ مانند توليد يک فيلم نيست، بلکه شبيه وقتي است که مي گوييد هي بچه ها، بياييد جمع شويم و يک فيلم بسازيم.» تيپت اعتقاد دارد که اين گونه پروژه ها مي توانند براي کارکنان جوان تر آموزنده باشند؛ کساني که با کارهاي کم هزينه بزرگ نشده اند: «مي خواهم آن ها ببينند که مي توان يک فيلمبرداري را مانند طراحي، کنترل کرد. مثل يک آزمايشگاه است و به شما نشان مي دهد که شيوه هاي زيادي براي خلاقيت وجود دارند.» نقش مربي   دريافت جايزه مه ليس از انجمن جلوه هاي تصويري تيپت را برانگيخت تا به نقش خود به عنوان مربي نسل بعدي هنرمندان توجه کند. او مي گويد: «چيزي که اخيراً به آن مي انديشم، اين است که در دوران تحصيل به دليل داشتن مربي هاي زياد خيلي خوش شانس بودم؛ کساني که واقعاً خودشان را وقف مي کردند و به من اجازه مي دادند دوستشان باشم.» تيپت تأثيرگذاري ديو آلن(هنرمند تکنيک توقف حرکت در ويلو)، ري هري هاوزن و ري برادبري را ذکر کرده و يادآوري مي کند که وقتي در صنعت سينما شروع به کار کرد، ملاقات با آن ها خيلي آسان تر شد: «در يک تئاتر کاملاً خالي که پر از عده اي آدم عجيب و غريب هم سن و سال من بود(او متولد 1951 است) مي نشستيم. شما مي توانستيد نزديک کساني باشيد که سال ها کار کرده اند و با آن ها صحبت کنيد: شهر ميدوِسترن، جايي که مي توانستيد کارتان را انجام دهيد و از آن برداشت خوبي داشته باشيد. اگر اکنون به کافه برويد، آن جا آن قدر شلوغ است که نمي توانيد افرادي را که مي شناسيد، ببينيد؛ حتي اگر آن جا باشند. فرصت هاي زيادي براي صميمي شدن وجود ندارد و نمي دانم احساس مربي گري آن جا هست يا نه.» تيپت همچنين متذکر مي شود که شايد فرصتي هم موجود نباشد: «سالن نمايش در آي ال ام - زماني که امپراتور ضربه متقابل مي زند را کار مي کرديم - با اتاق نمايش امروزي استوديوها بسيار متفاوت است؛ مانند استوديوي خودم. شما اين بچه ها را مي بريد و گاهي اوقات کار اولشان است، مي نشينيد و نماهاي آن ها را نگاه مي کنيد و مي گوييد که نگه دار، نگه دار، نگه دار... خب، بعدي! فکر نمي کنم من بتوانم به اين شيوه کار کنم. سعي مي کنيد تشويق کنيد، اما در پيچيدگي توليد خيلي زود مي سوزيد.» تيپت از اين که چگونه کسي مي تواند يک حس قديمي را با اين شرايط بپروراند، اظهار شگفتي مي کند: «نمي دانم شما مي توانيد يا نه. ما تلاش مي کنيم که افراد از تاريخ فيلم آگاه شوند و جشنواره هاي فيلم راه مي اندازيم، اما همه چيز مبتني بر توليد است. ما بسيار نزديک به حاشيه کار مي کنيم، چون زمان زيادي نداريم.» او راجع به بخش تجاري استوديوي تيپت صحبت مي کند که همسرش، ژولين رومن آن را اداره مي کند و اين که درگيري اصلي خودش اداره بحران و تصميم گيري درباره جذب افراد است. در خلال کار، من پروژه ها را گسترش مي دهم و سعي مي کنم ببينم مي توانم بدون صحبت کردن از پول کارها را انجام دهم يا نه.» يک نگاه مختصر به گذشته   همان طور که تيپت براي پذيرش جايزه مه ليس آماده مي شد، تأملي مي کند به مسير جالبي که او را به اين نقطه رساند. با توجه به اولين کارش در استوديوي Cascade، او راجع به ملاقات فشرده اش با تکس آوري مي گويد: «تکس يک مربي بود. در واقع وقتي مشغول کار در آن جا بودم، يادم مي آيد يک برگه گرفتم و روي صندلي رو به روي او نشستم. گفتم آيا مي توانيد به من نشان دهيد اين کار چگونه است؟ به عنوان يک مثال، او طرحي از باگزباني کشيد و تمام صداهاي کوچک آن را کشيد و به من نشان داد که چگونه تمام آن ها روي برگه تغيير مي کنند. در پايان گفتم که اين را براي من امضا مي کنيد؟ او نوشت براي دوست خوبم، فيل. من آن برگه را به ديوار اتاق کارم زده ام.» منبع: صنعت سينما، شماره 90 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 619]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن