واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مرگ نور، داستان انتقام و کينهگفتوگو با نويسنده مراکشي به بهانه انتشار کتاب مرگ نور «مرگ نور» داستاني نامتعارف و غير عادي است که بر اساس سرگذشتي واقعي است که در آن طاهربن جلون، نويسنده مراکشي به روايت تجربيات نوجواني به نام سليم ميپردازد.
«طاهر بن جلون» يکي از مشهورترين نويسندگان فرانسهزبان به شمار ميآيد که آثارش به 43 زبان زنده دنيا از جمله فارسي ترجمه شده است.همچنين آثار اين نويسنده آفريقايي در کشورهاي فرانسه، انگلستان، آلمان، ايتاليا و اسپانيا پرفروش است.«بچههاي شن» و «شرح نژادپرستي براي دخترم» از ديگر آثار اين نويسنده است. او بابت رمان «شب مقدس» جايزه ادبي «گنکور» 1987 را دريافت کرده است، بنجلون تاکنون برنده جوايز ديگري نيز شده است که از آن ميان ميتوان به جايزه ادبي دوبلين در سال 2004 اشاره کرد.«مرگ نور» داستاني نامتعارف و غير عادي است که بر اساس سرگذشتي واقعي است که در آن طاهربن جلون، نويسنده مراکشي به روايت تجربيات نوجواني به نام سليم ميپردازد. نوجواني که در سال 1971 در کودتاي شکست خورده عليه سلطان حسن دوم در مراکش نقشي ايفا کرده بود، سليم همراه 60 نفر ديگر در يک زندان سري در بيابانهاي مراکش، حبس شد، جايي که نزديک به 20 سال از عمرش در آنجا متوقف ماند. بنجلون، تجربيات اين اسير را زماني که در تقلا براي زنده ماندن و نجات بود با نثري زيبا و فصيح همراه با ادبياتي سرد و خشن بازگو ميکند، سليم که حتي وجود خودش را نيز انکار ميکند، در تاريکترين و سختترين شرايط، احساسهايي چون همدردي و انسان دوستي را با خود همراه دارد. اين داستان براي تجليل از سختکوشيها در برابر اعمال تند و وحشيانهاي که به روح انسان صدمه ميزنند، نوشته شده است. در اين مصاحبه، طاهربن جلون برنده گنکور به اين کتاب مي پردازد و حقيقت مخفي در پس اين عنوان را فاش ميسازد.اين داستان براي تجليل از سختکوشيها در برابر اعمال تند و وحشيانهاي که به روح انسان صدمه ميزنند، نوشته شده استچه شد که تصميم به نوشتن کتاب مرگ نور گرفتيد؟اگر با يکي از نجات يافتههاي آن زندانها، ملاقات نکرده بودم، نميتوانستم اين داستان را درباره يکي از سياهترين و خجالتآورترين دورهها در تاريخ معاصر مراکش بنويسم. به واسطه رابطهاي که با او داشتم، از من خواست که تجربههايش را بشنوم و درباره آنها بنويسم، نه به عنوان روزنامه نگار بلکه به عنوان نويسنده براي سه ساعت به صحبتهاي اين مرد درباره لحظههاي پر از وحشتي که تحمل کرده بود گوش کردم. بعد از آن شروع به نوشتن کردم. اما او را دوباره نديدم و در نتيجه بعد از آن تنها از قوه تخيل کمک گرفتم. اين قانون نويسندگان براي برقراري ارتباط ميان خواننده با شخصيت داستان، احساسات و تجربياتش است.ممکن است درباره عنوان کتاب توضيح دهيد؟کتاب، عنوان تحريک کنندهاي دارد، براي 18 سال، هيچ نور و روشنايي در دنياي آن زنداني وجود نداشت. بنابر اين وقتي که نوري ظاهر شد کور کننده بود. نور، ناگهان دنياي مردي را که 28 سال در تاريکي بود، اشباع کرد. در اسپانيا اين کتاب با نام sufrian por laluz چاپ شد که به معناي «در رنج بودن ازنور» يا به تعبيري آزار نور است که بخشي از شعر ويسنته الکساندر است.با توجه به اينکه اين کتاب رماني بر اساس داستاني واقعي است، جزئيات کتاب چقدر از مصاحبهاي که با سليم داشتيد و جزئيات نجاتش گرفته شده است؟اظهارات سليم من را وادار به تفکر کرد، او همه جزئيات را نگفت، اما من بقيهاش را حدس زدم. چيزي که مهم بود، درجه و ميزان عذاب، محدوديت و تحقيرهايي بود که حاصل اين زندان بود.مرگ نور، داستان انتقام و کينه است. افسرها و سربازهاي ارتش مراکش سعي کردند که براي به دست گرفتن قدرت، سلطان حسن دوم را بکشند، اما موفق نشدند، دو سال بعد، شاه تصميم گرفت که آنها را به زنداني در جنوب شرقي کشور، منتقل کند تا هيچ اثري از آنها باقي نماند. داستان در فضايي آکنده از بيرحمي، انتقام و آزار ديگران پيش ميرود.چه اتفاقي براي سليم بعد از نجاتش افتاد؟ آنها هنوز زنده هستند؟سليم که ديگر هرگز نديدمش اکنون ازدواج کرده و فرزند پسري دارد او و بقيه نجات يافتگان تنها غرامتي از دولت وقت دريافت کردند. پادشاه جديد، محمد پنجم، براي بازکردن پرونده سالهاي سياه به اندازه کافي شجاع بود. او به قربانيهاي رژيم قبلي اجازه صحبت در تلويزيون را داد. مراکش تنها کشور عربي است که به چنين کاري مبادرت کرده است. دوست دارم به خوانندگان بگويم که اين داستان، همگاني و جهاني است؛ چرا که ممکن است در هر نقطهاي اتفاق بيفتد، اين موضوع همه ما را به هم ربط ميدهد گرچه عرب، افريقايي، امريکايي يا آسيايي باشيم بعضي از وقايعي که در مرگ نور، بازگو شدهاند، تقريباً خشونتهاي غير قابل باوري هستند؛ به نثر درآوردن آنها، کار مشکلي بود؟نوشتن از آن لحظههاي وحشت، خيلي سخت بود، هنگام نوشتن آنها احساس بيماري ميکردم، بعضي اوقات، فکر کردن به کساني که از آن جهنم برنگشتند، مرا به گريه ميانداخت حتي اگر آنها بيگناه نبودند، مستحق عدالت و احترام به حقوق زنداني بودند. در آن زندان، وحشگيري و بيقانوني، قانون بود.تاکنون رابطهاي ميان خفقان آن روزها و دوره معاصر ديده ايد؟خوشبختانه، داستان کتاب من، مربوط به گذشته است، امروزه مراکش بر اساس حکومت قاطبه مدام و شفاف بودن، اداره ميشود. هيچ چيزي به رئيس يک مملکت اجازه نميدهد که اين درجه از قساوت را نشان دهد. اينجا دادگاه است و عدالت حکمفرماست، زندان گوانتانامو بايد شبيه زندان تازمامارت باشد. تا زماني که جايي مثل زندان گوانتانامو وجود دارد نشان ميدهد که اغلب کشورهاي قدرتمند دنيا، قوانين غير قابل استفادهاي دارند که به شکنجه متوسل ميشوند و اين مايه شرمندگي است.مرگ نور، جايزه IMPAC را در سال 2004، نصيب خود کرد، اين جايزه به کتابهايي اهدا ميشود که توسط خوانندگان در سراسر دنيا، انتخاب ميشوند. فکر ميکنيد از اين کتاب، چه چيزي نصيب خوانندگان شد؟به خاطر دريافت جايزه IMPAC خيلي مغرور و خوشحال هستم، از موضوع استثنايي و متفاوت داستان ممنون هستم. کتاب من توانست، عده زيادي را به خود جذب کند، دوست دارم به خوانندگان بگويم که اين داستان، همگاني و جهاني است؛ چرا که ممکن است در هر نقطهاي اتفاق بيفتد، اين موضوع همه ما را به هم ربط ميدهد گرچه عرب، افريقايي، امريکايي يا آسيايي باشيم، تنها راهي که ميتوان از تکرار چنين وقايعي جلوگيري کرد، اين است که به خاطر بياوريم چگونه وحشيگري در برابر معنويت و نيرويي که در درون ماست خواه دين باشد يا عرفان، مقاومت ميکند و بدانيم که پايداري در راه ايمان و اعتقاد، قويتر از شکنجههاي جسماني است، مرگ نور، اين مسئله را شرح ميدهد و آن را ثابت ميکند.از نويسندگان خاصي الهام گرفتهايد؟نويسندگاني مثل سروانتس، بورخس، مونتني، فاکنر و شاعراني نظير نروال، رنه شاد، پل سلان و سنژون پرس براي من همواره اثر بخش بودند.فرآوري: مهسا رضاييبخش ادبيات تبيانمنابع: جوان آنلاين- مترجم: ليلا شرف، خبرگزاري فارس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 530]